@AhmadMashlab1995احمد مشلب 10.mp3
زمان:
حجم:
4.09M
🎤بازخوانی کتاب📗 #ملاقات_در_ملکوت زندگی و خاطرات #شهید_احمد_مشلب با صدای نویسنده🖍 #مهدی_گودرزی
✅قسمت دهم ( #بدترین_توشه_آخرت )
#مجموعه_یک_بغل_گل_سرخ
@AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
📚خاطرات شهید مدافع حرم #شهید_احمد_مشلب راوی:علی مرعی(دوست شهید) بهترین دوست قسمت سوم: #احمد بسیار م
📚خاطرات شهید مدافع حرم #شهید_احمد_مشلب
راوی:علی مرعی(دوست شهید)
#بدترین_توشه_آخرت
قسمت اول:
رابطه اش با همه خوب بود حتی با کودکان محله! #احمد تلاش می کرد که به آن ها نزدیک شود و در این زمینه بسیار موفق بود . گاهی با آن ها پلی استیشن بازی می کرد و با دوچرخه اش را به آنان نیز داد تا سوار شوند . #احمد سابقه ی درگیری،مشاجره و دعوا با کسی را نداشت، از بس شخصیت و اخلاق و ادب #احمد متعالی بود .
اهل ورزش بود و خیلی فوتبال را دوست داشت . او بازی فوتبال را به یک جو حماسی تبدیل می کرد و اهل کُری خواندن بود . هر تیمی تلاش می کرد در برابر #احمد پیروز شوند . شکست برای #احمد بی معنی بود زیرا او به ورزش نگاهی خاص داشت . فوتبال را برای سلامت و نیرومندی بدن دوست داشت و اگر شکست می خورد آن را تبدیل به فرصت، انگیزه و مقدمه ای برای پیروزی در آینده می کرد
✍ماه علقمه
#ملاقات_در_ملکوت
#خاطرات
#شهیداحمدمشلب
#نویسنده_مهدی_گودرزی
#کپی_فقط_با_ذکر_منبع
@AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
📚خاطرات شهید مدافع حرم #شهید_احمد_مشلب راوی:علی مرعی(دوست شهید) #بدترین_توشه_آخرت قسمت اول: رابطه اش
📚خاطرات شهید مدافع حرم #شهید_احمد_مشلب
راوی:علی مرعی(دوست شهید)
#بدترین_توشه_آخرت
قسمت دوم:
روزی مشغول فوتبال بودیم که ناگهان یکی از اعضای تیم حریف ناخواسته سنگی روی پای #احمد انداخت . با اینکه عمدی نبود معذرت خواهی نکرد و چهره ی حق به جانب گرفت و طلبکار شد . #احمد نزدیک آن جوان شد و گفت "اگر اشتباهی از من سر زده مرا ببخش" من که حسابی از کار #احمد متعجب شده بودم به او اعتراض کردم #احمد نگاهی به من کرد و گفت:"این برادر من است و یک روزی می رسد که همه ی ما زیر یک پرچم قرار میگیریم و آن روز بخاطر این اختلاف بیهوده چه جوابی به امام زمان (عج الله)بدهم؟!"بعد حدیث امام علی (ع)را گفت که می فرماید:"بدترین توشه برای آخرت ستم بر بندگان خداست (نهج البلاغه حکمت ۲۲۱)
✍ماه علقمه
#ملاقات_در_ملکوت
#خاطرات
#شهیداحمدمشلب
#نویسنده_مهدی_گودرزی
#کپی_فقط_با_ذکر_منبع
@Ahmadmashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
📚خاطرات شهید مدافع حرم #شهید_احمد_مشلب راوی:علی مرعی(دوست شهید) #بدترین_توشه_آخرت قسمت دوم: روزی مش
📚خاطرات شهید مدافع حرم #شهید_احمد_مشلب
راوی:علی مرعی(دوست شهید )
#بدترین_توشه_آخرت
قسمت سوم:
حسنه ای که در اخلاق #احمد موج می زد و همه را جذب خود می کرد،گذشت او بود . هرگز از کسی خشمگین نمی شد و هرگز از کسی کینه ای به دل نداشت و مواظب بود کسی از او دلگیر نشود . اگر کسی به هر دلیلی از او دلگیر می شد، چشم روی هم نمی گذاشت تا ناراحتی او را رفع کند . #احمد مثل زنبور عسل بود به مصداق سخن امیر المومنین (ع)که می فرماید:"همانند زنبور عسل باش اگر خوردی خوب خوردی و اگر گذاشتی خوب گذاشتی خوب گذاشتی و اگر ایستادی روی شاخه هرگز آن را نمی شکنی . "(غررالحکم ج۴ص۶۱۵)
#احمد به کوچکترین نکات اهمیت می داد،مثلاً زمانی که ایام امتحاناتم بود،قرار بود با هم بیرون برویم . چون احساس کرد که به درسم لطمه می خورد،قرار را لغو کرد . من از او خواستم که قرارمان را به هم نزند،اما گفت"تا وقتی که من هستم دَرسَت را نمی خوانی" و رفت .
✍ماه علقمه
#ملاقات_در_ملکوت
#خاطرات
#شهیداحمدمشلب
#نویسنده_مهدی_گودرزی
#کپی_فقط_با_ذکر_منبع
@AhmadMashlab1995