شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#شهید_ابراهیم_هادی🌸 همراه ابراهیم راه می رفتیم. عصر یک روز تابستان بود. رسیدیم جلوی یک کوچه. بچه ها
#خاکریز_خاطرات
#شهید_حسن_انتظاری🌹🌹
شانزده ساله بود که در نبرد با ضد انقلاب در کردستان حضور یافت. مدتی بعد در جرگه محافظان امام جمعه یزد، آیت الله صدوقی قرار گرفت.🕊🇮🇷🕊
نمازهای یومیه اش را ازسنین نوجوانی با نافله می خواند؛ چه صبح، چه ظهر یا شب و مخصوصاً بر نافله شب مداومت می کرد؛ حتی زمانی که به علت مشغله زیاد فرصت استراحت کافی نمی یافت.🕊🥀🕊
هیچگاه به کسی اجازه نمی داد درحضور او غیبت کند؛ البته خیلی با ظرافت و زیبا، محور بحث را عوض می کرد تا کسی نرنجد. حتی غیبت کسانی که به او در ستمشاهی ظلم کرده بودند مجاز نمی شمرد و می گفت ممکن است او آدم خوبی شده باشد و عاقبت بخیر شود و ما که ادعا داریم مورد غضب خدا واقع شویم.🕊❤️🕊
حضورش درصحنه شهادت آیت الله صدوقی، تأثیر شگرفی بر او گذاشت و بی قرارش نمود تا اینکه شبی ایشان را به خواب دیدکه فرمودند: "حسن تا ازدواج نکنی شهیدنمی شوی!" با دختر مومنه ای ازدواج کرد. عاشق همسرش بود بطوریکه این عشق به همسر، همواره زبانزد فامیل، دوستان و همرزمانش بود.🕊🇮🇷🕊
سرانجام درمنطقه شرق دجله (عملیات بدر) در حالیکه قبلاً از زمان و نحوه شهادتش خبر داده بود، محاسن شریفش را به خون سر خضاب بست و به جمع کربلائیان پیوست.
بر گرفته از کتاب" نشون به اون نشونی"
#هر_روز_با_یک_شهید🌾
@AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#ڪلامشهیـــد مهم نیست که آدم مسؤلیت داشته باشد یا نداشته باشد❗️ مهم این است که اگر #امام_زمان (عج)
#رمضان_در_جبهه
#خاکریز_خاطرات
🌛روایتی از ایثارگر حبيب الله ابوالفضلی در مورد روزهدار سيزده ساله🌜
در ماه رمضان سال 63 از طرف لشگر 25 كربلا به پايگاه 🌕شهيد مدنی اعزام شديم (پايگاه لشگر 8 نجف اشرف ) چون قرار بود به مقر عمليات منتقل شويم حكم مسافر را داشتيم و روزه بر ما واجب نبود اما كساني كه در ماه مبارک در پايگاه اهواز میماندند میبايست روزه🌖 میگرفتند از جمله مسئولين ستاد و امام جماعت و مكبر كه نوجوان 13 سالهای بود.🌗
هوای اهواز بسيار گرم بود و حتي يك ساعت بدون نوشيدن آب قابل تحمل نبود. اواخر ماه مبارک كه به اهواز برگشته بودم احساس كردم نصف گوشت بدن اين نوجوان آب شده🌘 است. واقعا ايمان از چهره نحيف اين نوجوان (مكبر نماز خانه) متجلی بود.🌑
#هر_روز_با_یک_شهید🍀
@AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
⭕️ سیره حاج قاسم در هنگام افطار: قبل از افطار، نماز میخواندند. میگفتند: نزدیک افطار، عطش انسان برا
#رمضان_در_جبهه
#خاکریز_خاطرات
🌛روایتی از زبان سردار مرتضي حاج باقری از اسارت و رمضان🌜
ما در دوران اسارت جز مفقودين بوديم يعني نه ايران از ما خبر داشت و نه صليب سرخ جهانی نام ما را ثبت كرده بود. به همين جهت مشكلات ما از ساير اسرا بيشتر بود. هيچ نام و نشانی از ما در جايی نبود.🌕
عراقیها به ما خيلي سخت میگرفتند جز ارتباط و تکیه به خدا هيچ راهی نبود تنها اميدمان استعانت خداوند بود يكي از راههای تحكيم ارتباط الهی بحث نماز و روزه بود🌖 بچههايی كه با ما در اردوگاه 12 و 18 بودند تقريبا ماه رجب و ماه شعبان را در استقبال از ماه رمضان روزه ميگرفتند هر چند كه روزه گرفتن و نماز خواندن حتی به صورت فرادی هم جرم بود.🌗
بارها اتفاق میافتاد كه هنگام نماز دژخيمان بعثی به بچهها حمله میكردند و جهت آنها را از قبله تغيیر ميدادند و نماز را بهم میزدند حتي يك شب مجبور شديم نماز مغرب و عشا را به حالت خوابيده و زير پتو به جا بياوريم.🌘
روزه گرفتن جرم سنگينتری بود بچهها غذای ظهر را میگرفتند و در يك پلاستيك میريختند چهار گوشه آن را جمع كرده و گره میزدند سپس اين غذا را در زير پيراهن خود پنهان میكردند و افطار میخوردند اگر موقع تفتيش از كسي غذا میگرفتند او را شكنجه میدادند.🌑
آن غذای سرد ظهر با غذای مختصری كه احيانا در شب میدادند را بچهها به عنوان افطار میخوردند و تا افطار بعد به همين ترتيب میگذشت.🌒
#هر_روز_با_یک_شهید🍀
@AHMADMASHLAB1995