#روایتگری
🔸درجه های من را بردارید روی دوش این پسر چهارده ساله بگذارید🔸
🌷علی صیاد شیرازی فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش، بسیجی نوجوان شهید محمد محسن روزی طلب را در جبهه دید. گفت: این پسر بچه را بفرستید عقب، اینجا خطرناک است!
🌷گفتیم: به قد و قواره کوچکش نگاه نکنید، این یک شیر بچه است، بی ترس و واهمه برای شناسایی مى رود در دل دشمن! صیاد وقتی نتیجه کار محسن را دید، گفت: درجه های من را بردارید روی دوش این پسر چهارده ساله بگذارید!
کانال رسمی #شهیداحمدمشلب در ایتا اینجاست
👇👇👇
🍃🌸 @Ahmadmashlab1995
#روایتگرے🎙
#حاج_حسین_یکتا:
"مهمانے خصوصے"
مسئول اطلاعات ارتفاعات بمو“رضا پرویزے” براے من مےگفت:
شب کہ مےرفتیم شناسایے، یہ لحظہ صخرهها ریختُ یکے از بچہها آویزون شد. هیچ راهے نداشت.
نمےتونستیم بگیریمش. برید صخره بمو را ببینید، بمو دیدنیہ! صخرهاے در آسمون، دیوارهاے در آسمون..
مےگفت: نگاهش مےکردیم. اون هم مارو نگاه مےکرد. چہ کارش کنیم؟
عراقےها از لاے سنگہاے لب صخره یہ چیزایے احساس کرده بودند.
یہ لحظہ گفت: سلام منو بہ امام برسونید و بگید: هرآنچہ از دستمون بر مےآمد انجام دادیم. شہادتین گفت و دستش رو ول کرد.
وقتے تو یادمانا فضا خصوصے میشہ مہمونے خصوصے میشہ آروم آروم باد مےگیره، باد کہ مےگیره گرد و خاک میشہ.
- یعنے چے مہمونے خصوصے میشہ؟
گفت: یعنے این کہ استخوون بچہها رو بردند؛ گوشتشون کجاست؟ خونشون کجاست؟ پوستشون کجاست؟ قاطے خاکاست.. مےخوره بہ صورت زائرها!!
✅ @AHMADMASHLAB1995