#دلنوشته
امروز امام حسن عسکری پر کشید
قلب جهان و قطب زمان دل شکسته است
سامرا چند سالی بغض کرده بود، اینک این بغض ترکید، بغض سامرا از همان وقتی آغاز شد که خانه ی تحت محاصره امام در محله عسکر اسیر اختناق بود، کسی وارد خانه امام نمیشد مگر اینکه بیگانگان او را تحت نظر می گرفتند. از امروز شاید این چنگالهای اختناق شر خود را از اطراف این خانه مهجور بردارند اما چه برداشتنی؟ که همراه است با رفتن آقا و مولای خانه، اهل خانه دیگر جمال زیبای حسن بن علی را نمی بینند، امام حسن عسکری در سامرا غریب است همانگونه که امام حسن مجتبی در مدینه غریب بود، گویا تاریخ تکرار میشود که دو حسن آل محمد، اینگونه مظلومانه و غریبانه با سم جفا به شهادت میرسند.
چشمان سامرا خون گریه میکند و این اندوهی است جانگداز که با امامت فرزند ایشان بلکه اندکی التیام یابد
حالا آقای من!
کجایِ روضه ی بابا نشسته ای؟
اصلاََ کجا هستی؟
أين بقية الله؟
ليْتَ شِعْري اَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوی،بَلْ اَيُّ اَرْضٍ تُقِلُّكَ اَوْ ثَری،اَبِرَضْوی اَوْ غَيْرِها اَمْ ذِي طُوی
کجایی پس؟
به فدای آن امام ۵ ساله ای که پدرش شهید و مادرش اسیر بند است.
به فدای امام ۵ ساله ای که از آن زمان غصه ی شیعه هایش را می خورد.
به فدای آن آقایی که با شال عزایش در بیابان ها خیمه زده.
به فدای آن آقایی که دلش از دست شیعیانش خون است
با این همه گناه که من کرده ام و تو گریه کردی کجای سپاه توام یابن الحسن؟
به حق مادرت مارا به قافله شهدا برسان
✍ماه علقمــ🌙ــه
#روحی_فداک
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
#شهادت_امام_حسن_عسکری_ع_تسلیت
#ماه_علقمه
@AHMADMASHLAB1995