شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#رمان_دلارام_من #قسمت_شصت_پنج عمه آه می کشد چون می داند نمی تواند کاری بکند : چکارکنم از دست تو ؟
#رمان_دلارام_من
#قسمت_شصت_ششم
بلاخره راهی می شویم برای خروج از مرز ، خودش هم نگران است که دائم سفارش هایش را تکرار می کند ، ازهم جدامی شویم وحامد راه اهواز را در پیش می گیرد اما من دیگر فکر چیزی حز دلارام نیستم....
اینجا، جای همه دنیا خالیست ، اینجا مرقد صدای عدالت وانسانیت است ، اینجا جاییست که من ومامعنی ندارد ، زمان ومکان معنی ندارد ، دنیا واخرت ندارد ، اینجا فقط اوست ....... شاه نجف.... شاه نجف که نه ، شاه شاهان عالـم!
شاه شاهان روبروی من نشسته و می شنود پیش از انکه بگویم ، می دهد قبل ازاینکه بخواهـم ، این بابای مهربان به رسم همیشه یتیم نوازی می کند و مرهم می شود بر زخـم هایم...
واوست که راهی امان می کند به سرای حسین (ع) راهی شدن همان ومجنون شدن همان ، مردم دنیا دنبال چه می گردند ؟ عدالت ؟ صلح؟ انسانیت ؟ همه اینجاست...
جایی که عشق علی (ع) وفرزندش باشد ، مدینه فاضله است . اینجا سرزمینی است که عشق برآن حکومت می کند و قانونی جز عشق ندارد ، برای همین است که پیرزنی التماس می کند هرچه دارد را به زائران ببخشد ، برای همین است که خانم و اقای دکتری از کانادا آمده اند اینجا و خاک پای زائران را طوطیا کرده اند ، همان دکتری که برای گرفتن نوبتش باید شش ماه انتظار بکشی ، درسرزمین عشق دنبالت می دود تا از غبار پاهایت مرهم بگیرد ! اینجاهرکس با هر شغل و پست ومقامی آمده نوکری می کند ، زباله جمع می کند ، چای تعارف می کند ، پای زائران را می شوید ، وچه شغلی بالاتر از نوکری در آستان ؟ چه حرفه ای شریف تر از گدایی در بارگاه کـرم؟
همه هستند ، آسیایی ، آفریقایی ، اروپایی ، امریکایی ، مسلمان ، مسیحی ، یهودی ، شیعه ، سنی و.... اینجا میعادگاه انسان است ، نه قوم وقبلیه نژاد و مذهب اینجا برترین ها باتقواترین هایند ، چقدر شبیه محشر اسـت اینجا! ازشرق وغرب آمده اند ، جاری تر ای فرات و سوزان تر از نینوا ....
به قول آوینی : عالـم همه در طواف عشق است و دایره دار این طواف حسین(ع) است ....
واینجاست که می فهمم قلبم نمی تپد ، حسین حسین (ع) می کند ، با هر قدم شیداتر می شوی تا برسی و آنجا دیگر تو نیستی .... آنجا سرتاپا عشق شده ای ! ....
نویسنـده : خانم فاطمه شکیبا
♥️ @AhmadMashlab1995 |√←