eitaa logo
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
7.1هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
148 فایل
🌐کانال‌رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 🌸زیر نظر خانواده شهید🌸 هم زیبا بود😎 هم پولدار💸 نفر7دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ‌ تموم‌ مادیات پشت پا زد❌ و فقط بہ یک نفر بلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعوتت کرده بمون @shahiidsho_pv ادمین شرایط: @AHMADMASHLAB1374
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#رمان_دلارام_من #قسمت_پنجاه می نشینم اما هنوز یخم اب نشده که بخوابم ، ازبعد فهمیدن ماجرا ، یک کلمه
دائم خبرتو از عمو رحیمت می گرفت ، هرروز ، اگه میفهمید مریضی خودشم ناخوش احوال می شد وبرات حمد شفا می خوند ... موقع امتحانات دعا می کرد ، هرسال عید همش می گفت کاش حوراء بینمون بود ، وقتی تو مسابقه های مدرسه و قران و اینا مقام می اوردی ،کلی ذوق می کرد ، شیرینی می داد ... توالمپیاد هم وقتی مقام اوردی برات گوسفند کشت ، حتی اومد فرودگاه ، نمی دونم دیدیش یانه ، هربار کلا یه جوری باعموت قرار می ذاشت که از دور ببینتت... عکساتو می دید گریه می کرد ، می گفت کاش می تونستم یه کاری برای دخترم بکنم ، تو هر تفریحی ، حتی یه خوراکی خوشمزه هم مس خوردیم می گفت کاش حورا این جا بود ... اولین می ترسیدیم توی خانواده مادریت که خیلی مقید نیستن ، توهم راه کج بری ولی عباس می گفت دختر من ، دخترمنه ! یه قدمم کج نمیزاره ، بعدا وقتی توعکسی می دید توی محیطی که خیلی مذهبی نیستن ، تو باحجاب و مقیدی به من می گفت ،دیدی گفتم؟ کلی ذوق می کرد... باخودم که فکر میکنم واقعا هم سالم مانده ام در آن محیط ، شبیه معجزه بوده وانگار کسی دستم را گرفته و نگذارد پایم را کج بگذارم ... نویسنده : خانم فاطمه شکیبا.. ♥️ @AhmadMashlab1995 |√←