eitaa logo
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
7.1هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
148 فایل
🌐کانال‌رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 🌸زیر نظر خانواده شهید🌸 هم زیبا بود😎 هم پولدار💸 نفر7دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ‌ تموم‌ مادیات پشت پا زد❌ و فقط بہ یک نفر بلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعوتت کرده بمون @shahiidsho_pv ادمین شرایط: @AHMADMASHLAB1374
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#شهیدسپهبد_علی_صیادشیرازی همیشه بود؛ هیچ وقت خودش را کنار نکشید؛ حتی وقتی به تهران احضار شد و درجه
#کرامات_شهدا میخواهم مثل مولایم امام حسین(ع)سر نداشته باشم... اومده بود مرخصی نصف شب بود که باصدای ناله اش ازخواب پریدم رفتم پشت دراتاقش سر گذاشته بود سجده بلند بلند گریه میکرد😭😭 می گفت؛خدایا اگر شهادت رانصیبم کردی میخواهم مثل مولایم امام حسین (ع)بی سر باشم. مثل علمدار حسین بی دست شهید شم. وقتی جنازه ش را آوردند.. سر نداشت یک دستش هم مثل حضرت عباس(ع)قطع شده بود، همان طور که خودش دوست داشت. #شهید_ماشاءالله_رشیدی🌷🌷 #هر_روز_با_یک_شهید🌾 @AHMADMASHLAB199
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
◼️ همسرم من جای قبرم را در مزار شهدای کرمان مشخص کرده ام. محمود می داند. قبر من ساده باشد مثل دوستا
حق همسایگی شهید سراسیمه وارد شد، گریه میكرد و میگفت من از چه كسی باید عذرخواهی كنم؟ به چه كسی باید بگم منو ببخشه؟  میگفت: من مخالف تدفین شهدای گمنام در این محل بودم و اعتقاد داشتم با آمدن این شهدا به نزدیكی منزل ما، اینجا قبرستان میشود و قیمت خانه های ما پایین می آید.... پسر 12 ساله من مبتلا به بیماری شدید پادرد بود،به نحوی كه قادر به راه رفتن نبود. دیشب در رؤیای صادقانه شخصی را دیدم كه به من گفت: اگر چه شما نمیخواستی ما همسایه شما شویم،اما حالا كه همسایه شدیم حق همسایگی را بجا می آوریم . برای شفای پسرت رو به قبله بایست و سه مرتبه بگو الحمدالله.... با گریه از خواب پریدم ،ذكر را گفتم،پسرم شفا گرفت،حالا آمده ام عذر خواهی كنم... 🌾 @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
جنگ نرم مثل خُمْپاره ۶۰ میمونه نَه‌ صِدا ‌داره ‌نَه سوت وَقْتی میفَهمی که ‌دیگه رِفیقِت نه هیئت میا
پس از اين كه به بچه ها خبر رسيد دكتر «رحيمي» شهيد شده است، همه ي بچه ها دعاي توسل را به ياد او خواندند. دعا را «محمدعلي» مي خواند. وقتي به نام مقدس امام حسين (ع) رسيد، دعا را قطع كرد و خطاب به بچه ها گفت: «برادرها اگر مرا نديديد حلالم كنيد، من از همه ي شما حلاليت مي طلبم». پس از اتمام دعا نزد او رفتم، گفتم: «چرا وقت دعا از همه حلاليت طلبيدي؟» گفت: «وقتي به جبهه آمدم، امام زمان (عج) را در خواب ديدم، ايشان به من فرمودند: «به زودي عملياتي شروع مي شود و تو نيز در اين عمليات شركت مي كني و شهيد خواهي شد»». همين گونه شد، او در همان عمليات (مسلم بن عقيل (ع)) به شهادت رسيد. با اين كه قبل از عمليات به علت درد آپانديسيت به شدت بيمار بود و حتي فرماندهان مي خواستند از حضور او در عمليات جلوگيري كنند، ولي او مي گفت: «چرا شما مي خواهيد از شهادت من جلوگيري كنيد؟» . راوي : يكي از همرزمان نوجوان بسيجي شهيد «محمدعلي نكونام آزاد» 🌾 @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
🍃💚 #عاشقانه_همسر_شهید💛 #مدافع_عشق🌹 روزای اول ازدواج یه روز دستمو گرفت و گفت: "خانومی...❤ بیا پیشم
پس از اين كه به بچه ها خبر رسيد دكتر «رحيمي» شهيد شده است، همه ي بچه ها دعاي توسل را به ياد او خواندند. دعا را «محمدعلي» مي خواند. وقتي به نام مقدس امام حسين (ع) رسيد، دعا را قطع كرد و خطاب به بچه ها گفت: «برادرها اگر مرا نديديد حلالم كنيد، من از همه ي شما حلاليت مي طلبم». پس از اتمام دعا نزد او رفتم، گفتم: «چرا وقت دعا از همه حلاليت طلبيدي؟» گفت: «وقتي به جبهه آمدم، امام زمان (عج) را در خواب ديدم، ايشان به من فرمودند: «به زودي عملياتي شروع مي شود و تو نيز در اين عمليات شركت مي كني و شهيد خواهي شد»». همين گونه شد، او در همان عمليات (مسلم بن عقيل (ع)) به شهادت رسيد. با اين كه قبل از عمليات به علت درد آپانديسيت به شدت بيمار بود و حتي فرماندهان مي خواستند از حضور او در عمليات جلوگيري كنند، ولي او مي گفت: «چرا شما مي خواهيد از شهادت من جلوگيري كنيد؟» . راوي : يكي از همرزمان نوجوان بسيجي شهيد «محمدعلي نكونام آزاد» 🌾 @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#عاشقانه_شهدا ❣❣ #شهید_ولی‌الله_چراغچی‌مسجدی دی ماه ۶۱ بود. از بعد از جاری کردن خطبه عقد توسط امام
در طلائیه کار می کردیم. برای ماموریتی به اهواز رفته بودیم. عصر که برگشتیم دیدم بچه ها خیلی شادند. اونها سه شهید پیدا کرده بودند که فقط یکی از آنها گمنام بود. بچه ها خیلی گشتند. چیزی همراهش نبود. گفتم: یک بار هم من بگردم. اون شهید لباس فرم سپاه به تن داشت، چیزی شبیه دکمه پیراهن در جیبش نظرم را جلب کرد. خوب دقت کردم. دیدم یک تکه عقیق است که انگار جمله ای روی آن حک شده است. خاک و گِل ها را کنار زدم. رویش نوشته شده بود: "به یاد شهدای گمنام" دیگر نیازی نبود دنبال پلاکش بگردیم. می دانستیم این شهید باید گمنام بماند، خودش خواسته! 🍀 @AHMADMASHLAB1995