eitaa logo
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
7.4هزار دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
145 فایل
🌐کانال‌رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 🌸زیر نظر خانواده شهید🌸 هم زیبا بود😎 هم پولدار💸 نفر7دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ‌ تموم‌ مادیات پشت پا زد❌ و فقط بہ یک نفر بلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعوتت کرده بمون @Hanin101 ادمین شرایط: @AHMADMASHLAB1374 #ڪپے‌بیوحـرام🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
📚خاطرات شهید مدافع حرم #شهیداحمدمشلب راوی:علی مرعی (دوست شهید) #معراجی_به_آسمان قسمت دوم: همه ی ذکر
📚خاطرات شهید مدافع حرم راوی:نورهان(خواهرشهید) قسمت اول: حجاب را فقط مختص دختران نمی دانست و بر روی حجاب دخترها و پسر های نسل جدید بسیار حساس بود و آن را واجب می‌دانست و بر حیا و غیرت تاکید فراوان داشت. او می گفت که جوانان باید همانند حضرت زهرا(س) و حضرت عباس(ع) باشند و در همه حال به من سفارش می‌کرد که حجاب خود را حفظ کنم و ظاهری اسلامی و پوشیده و اخلاقی پسندیده داشته باشم که مانند حضرت فاطمه (س) و حضرت زینب(س) باشم. او می‌گفت: «الگوی تو باید حضرت زهرا(س) باشد.» خودش هم به پیروی از رفتار الگوی مردان عالم حضرت علی (ع) زیاد به مسجد می رفت. اهل اعتکاف بود و با خدای خویش زیاد خلوت می‌کرد و در انجام فرائض دینی سنگ تمام می‌گذاشت. در همه‌ چیز الگو بود و اگر کسی مطابق رفتار کند قطعا عاقبت به خیر خواهد شد ✍ماه علقمه @AhmadMashlab1995
بعضی به زندگی خوشرنگ و لعابم غبطه میخورند،وبعضی حسادت می ورزند ومن هم به زندگی یک رنگ آن ها حسودی ام می شود! ناشکری گناه بزرگی است، ولی هردختری یک"پدر" به تمام معنی پدر رابه یک پدرنمای ثروتمند ترجیح می دهد، درباره"پدر"زیاد خوانده ام ولی تابحال معنایـش را نچشیده ام، برای دختری مثل من، پدر مهربان متدین ودلسوز مثل آنچه در کتاب "دا"و "من زنده ام"آمده،درحال افسانه است، زیاد شنیده ام که اولین قهرمان زندگی ی دختر پدر اوست، امامن پدری نداشته ام که قهرمان زندگی ام باشد و قهرمانم،پدرهایی هستند که قهرمان یک ملت اند،پدرهایی مثل :همت،چمران،و آوینی و تقوی... وقتی خیلی کوچک بودم، پدرم گویا بخاطر بیماری فوت کرد ومادرم هم کمی بعد بامردی ثروتمند ازدواج کرد ، که بیشتر به سطح اجتماعی خانواده مادر می خورد و من از آن به بعد، بامادر و ناپدری و برادری ناتنی زندگی کرده ام، به ظاهر لای پـر قو ،البته اگر پر قو را صرفا پول تعریف کنید! مادرم انگار بعد از ازدواج مجددش ، پدرم را ازیاد برد وهیچ گاه اجازه نداد مزارش راببینم ؛حتی تاهمین سه چهارسال پیش نمیدانستم پدرم کس دیگری بوده و وقتی که فهمیدم هم،مادر گفت قبر او در روستایی کیلومترها دورتر از اصفهان است و به این بهانه مرا ازدیدن قبرش محروم کرد. هربار که از پدر می پرسیدم، به بیان خاطراتی کوتاه و ساده بسنده می کردو بهم می ریخت ، طوری که من نگران حالش شوم وبه سوالاتم خاتمه دهم ، اما همیشه در حسرت دیدن پدر یا حتی زیارت مزارش و دانستن درباره او ماندم، تنها تصورم ازپدر راعکسی قدیمی شکل می داد که به گفته مادر ،تنها عکس من بااو بود ✍نویسنده:خانم فاطمه شکیبا •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈• @AhmadMashlab1995 |√←
مردی چهارشانه و قدبلند با محاسن مرتب و کوتاه وچشمان درشت و مشکی که دخترکی یک ساله را روی پایش نشانده و درحیاطی به سبک خانه های قدیمی ، زیر درخت انگور نشسته ، چشمان پدر عباس نامم درعکس، همیشه بی توجه به دغدغه های پوچ مردم دنیا می خندید . مادرم بعد از ازدواج مجدد ، درس خواند و پزشک متخصص شد وتاجایی که یاد دارم ، بیشتر اوقات حتی شب ها ، درخانه نبود، هنوز هنوز هم همینطور است و با بزرگ تر شدن من ونیما به حجم کاریش افزوده، بااینکه زن مغروری به نظر می رسد ، از لحاظ درونی بسیار عاطفی است، همسر مادرم اغلب کارخانه است یا درسفر کاری و کمتر اورامیبینم ، گرچه اوهم چندان عادت به ابراز محبت واحساس ندارد وزبان پول رابهترمی فهمد ، برایم پدری نکرد امااز امکانات مادی کم نذاشت ، با این وجود سایه منت هایش همیشه آزارم می دهد، در کل، در خانه ای بزرگ شده ام که کمتر ابراز محبت افراد را دیده ام و خودم هم چندان برونگرا نیستم.. روابط من و برادرم نیما در کل کل هایی خلاصه می شود که هیچ گاه تمامی ندارد، هیچ کدام از دیگری کم نمی اوریم و مادر را کلافه میکنیم ، نیما بااینکه ناز پرورده و خوش گذران است ، جنم خاص خودش رادارد، طوری که پدرش توانسته اورا بااین سن کم ، به عنوان دستیار خودش بشناسد و خیالش راحت باشد ، جالب اینجااست که باوجود قدرت مدیریت ، روحیات درونی اش حساس است به قول خودش :پسری از جنس گیتار قهوه کتاب! گفتم کتاب؛!تنها اشتراک من و نیما، گرچه او رمان خارجی دوست دارد ومن مذهبی. من هیچ وقت با زندگی اشرافی در منطقه هزار جریب (منطقه ای در جنوب اصفهان که از محله های مرفه نشین به شمار می آید ) انس نگرفتم، هیچ وقت نخواستم بادوستانم در چهار باغ قدم بزنم و بستنی بخورم، یابالای کنگره های پل خواجو بایستم وشالم را بردارم تا باد بین موهایم بپیچد، پیش نیامده که بخواهم بادوستانم سوار تله کابین صفه بشوم یا در میدان امام چرخ بزنم ودرشکه سواری کنم (این ها تفریح هایی است که یک اصفهانی به عمق آنها پی می برد و بس!) ✍نویسنده:خانم فاطمه شکیبا •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈• @AhmadMashlab1995 |√←
💌🕊 اگر العجل بگوئیم و برای ظهور آماده نشویم کوفیان اخرالزمانيم...💔 ✨ ☑️ @AhmadMashlab1995
جمعہ ها را درک کنید... جمعہ دلگیر نیست🍃 جمعہ دلش گیر است:)! ☑️ @AhmadMashlab1995
دلتنگی یعنی و یعنی تمام دنیا...🖤 🥀✨ 📲 ❌ ☑️ @AhmadMashlab1995
⬆معرفی شهید⬆ 😍شهید مهدی قره محمدی😍 😍جزء شهدای مدافع حرم😍 🍁ولادت:28شهریور سال1358🌷 🍁محل ولادت:مازندران🌷 🍁شهادت:21آذر سال1396🌷 🍁محل شهادت:دیرالزور_سوریه🌷 🍁نحوه شهادت:در درگیری با تروریست های داعشی به فیض عظیم شهادت نائل آمد😔😔 نویسنــ✍🏻ــده:بانوےمحجبـه کپی بدون نام نویسنده ممنوع🚫 join↧ఠ_ఠ↧ ♡✿ @AhmadMashlab1995✿♡
⭕️ یه برادر یمنی رو دیدم و پرسیدم از کجا سلاح و مهمات میارید؟ گفت از ارتش سعودی بزرگترین ارتشیه که سلاحاشو میذاره و درمیره اونوقت سلمان دنبال سلاح مقاومته qoute 👤 أخٌ‌في‌الله 🏴 @ahmadmashlab1995🏴
قبلا حداقل یارانه به یه دردی میخورد مثلا می نوشتیم الان ته خط فقرم اگه یارانه م قطع بشه برمیگردم صفحه قبل... بزرگوار اووونچنان رونقی ایجاد کرد که اصلا به اون 45 هزار تومان نیازی نداشته باشیم، قطع بشه نشه قبلا همه رو برده 4 صفحه قبل .... 🏴 @ahmadmashlab1995🏴
💔 منم جزء دیوانه های حرم فقیر گداخانه های حــــرم الهی بمیرم بیفتد سرم دم مرگ برشانه های حــــرم الهی حــــــرم🙏 🏴 @ahmadmashlab1995🏴