eitaa logo
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
7.4هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
144 فایل
🌐کانال‌رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 🌸زیر نظر خانواده شهید🌸 هم زیبا بود😎 هم پولدار💸 نفر7دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ‌ تموم‌ مادیات پشت پا زد❌ و فقط بہ یک نفر بلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعوتت کرده بمون @Hanin101 ادمین شرایط: @AHMADMASHLAB1374 #ڪپے‌بیوحـرام🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
😂🤣 خودش خيلي بامزه😉 تعريف مي كرد؛ حالا كم يا زيادش رو ديگہ نميدونم🤷🏻‍♂ مي گفت: در يكي از عمليات ها برادري مجروح ميشه و به حالت اغما و از خود بيخودي مي افته...😴 بعد، آمبولانسي🚑 كه شهداي منطقه را جمع مي كرده و به معراج مي برده از راه مي رسه و او را قاطي بقيه ميندازه بالا🤭 و گاز ماشين رو میگیره و دِ برو راننده در آن جنگ و گريز تلاش مي كرده كه خودش رو از تيررس دشمن دور كنه و از طرفي مرتب ويراژ🚨 مي داده تا توي چاله چوله هاي ناشي از انفجار نيفته، كه اين بنده خدا در اثر جابه جايي وفشار به هوش مياد و يك دفعه خودش رو ميان جمع شهدا ميبينه🧐🙁 اول تصور مي كنه كه ماشين داره مجروحين رو به پست امداد مي بره🙂 اما خوب كه دقت مي كنه🧐 می‌بيند نه، انگار همه برادرا شهيد شدن🥀 و تنها اونه كه سالم هست😱 دستپاچه ميشه و هراسان بلند ميشه میشینه وسط ماشين و با صداي بلند بنا مي كند داد و فرياد كردن كه:😫 برادر! برادر😩 منو كجا مي بريد، من شهيد نيستم، نگه دار مي خوام پياده شم🚶‍♂منو اشتباهي سوار كرديد، نگه دار من طوريم نيست... راننده كه گويي اول حواسش جاي ديگه ای بوده، از آينه زير چشمي نگاه ميندازه و با همون لحن داش مشتيش🕺 ميگه: تو هنوز بدنت گرمه، حاليت نيست🤒 تو شهيد شدي، دراز بكش، دراز بكش😧 بذار به كارمون برسيم😶 او هم دوباره شروع مي كنه كه: به پير و پيغمبر من چيزيم نيست، خودت نگاه كن ببين🧐 راننده میگه بعداً معلوم ميشه خودش وقتي برگشته بود مي گفت: اين عبارات را گريه😭 مي كردم و مي گفتم. اصلا حواسم نبود كه بابا! حالا نهايتاً تا يه جايي ما رو میبره ، بر مي گرديم ديگه، نمیخواد که ما رو زنده به گور كنه🤦🏻‍♂ اما اونم راننده ي با حالي بود😎 چون اين حرفا رو اونقدر جدي ميگفت كه باورم شده بود شهيد شده ام😍😅 ✅ @AhmadMashlab1995
⬆معرفی شهید⬆ 😍شهید محمدحسین محمدخانی😍 😍جزء شهدای مدافع حرم😍 🍁ولادت:۹تیر سال۱۳۶۴🌷 🍁محل ولادت:تهران🌷 🍁شهادت:16آبان سال۱۳۹۴🌷 🍁محل شهادت:سوریه🌷 🍁نحوه شهادت:در درگیری با تروریست های داعشی به فیض عظیم شهادت نائل آمد😔😔 نویسنــ✍🏻ــده:بانوےمحجبـه کپی بدون نام نویسنده🚫 join↧ఠ_ఠ↧ ♡✿ @AhmadMashlab1995✿♡
😊 ما،مأمورین‌انقلاب‌اسلامے‌هستیم نہ‌مسئولین‌انقلاب🖐🏻 مسئولیت‌گرفتنے‌است‌وتمام‌شدنے... اما؛ مأموریت‌تڪلیفے‌است‌و‌دائمے✨ 💡 ✅ @AhmadMashlab1995
بچه ‌ها! مراقب‌ باشید به شهدا تمسک کنید بصیرتتون رو بالا ببرید که ترکش نخورید! رابطه خودتون رو با خدا زیاد کنید با اهل بیت یکی بشید و در این راه گوش به فرمان اونها باشید√ 💡 ✅ @AhmadMashlab1995
😂🤣 🍷 در عملیات کربلای پنج نیروهای لشکر 5 نصر در موقعیت سخت و خطرناکی قرار گرفتند. ما داخل سنگر کوچکی که گروهی از فرماندهان از جمله برادر شوشتری (جانشین فرمانده قرارگاه )در آن حضور داشتند،نشسته بودیم. سردار شوشتری از آنجا به کمک بی سیم📞 به هدایت عملیات مشغول بود و گویی اصلا در جمع ما قرار نداشت و روحش پیش نیروهای در خط بود. در آن بین برادر سعید مؤلف اناری برداشت🙊 و داشت آب لمبو می کرد تا بخورد😋 وقتی فشارهایش را به انار بیش تر می کرد. گفتم :«آقا سعید! الان می ترکه ها!»🙄 اما آقا سعید گوش نکرد😏 و ناگهان انار ترکید😱 و مقدار زیادی آب انار روی سر و صورت شهید شوشتری ریخت🤭🚶‍♂ یکدفعه آقای شوشتری بهت زده😦 از جا پرید و چون هوش و حواسش در سنگر نبود. نگاهی به اطراف کرد و با گوشی بیسیم📞 محکم به سر من زد🤕 و دوباره به کارش مشغول شد😑 بعد از دفع حمله ی دشمن ، وقتی که آرامش به خط برگشت جرات کردم و به ایشان گفتم : «حاج آقا! سعید بود که انار را روی شما ریخت، شما چرا مرا زدید؟»😥 گفت:«هرچه بود، تمام شد🤫 او دور بود و شما نزدیک! من هم کار داشتم نمی شد او را بزنم!!»😎😂 ✅ @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
جمعه باشد و پاییز و عطر دلنواز تو... دیگر چه میخواهم؟ که آدینه ی عشق زاده می شود از برکت چشمان تو...
يہ مذهبـے باید بـدونہ کہ رفیق شهـید داشتـن فقـط واسـہ‌ی خوشگلـے پروفـایل نیـس! باید یـاد بگیـره حـرف شـهید رو تـو زنـدگیش پیاده کـنہ وگرنـہ از رفـاقت چیـزی نفهمیـده‼️✋🏻 🙃🌸 💛🌿 @AHMADMASHLAB1995
📱 می‌گویند این پدر ۱۴۲ تماس ناموفق با فرزندش داشته... و بعد چنین پیامکی برایش فرستاده... 💢 حسی به من می‌گوید این پیامِ آن امام غائب، به ما فرزندان فراموش‌کار نیز هست که بارها سراغمان را گرفته و جوابش را نداده‌ایم... @AhmadMashlab1995