♨️فوری و کاملاً واقعی| #حادثه_وحشتناک_روز_عقد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هنگام برگزاری مراسم ازدواج، همه چیز به شیرینی و شادکامی پیش میرفت که ناگهان صدایی بلند شد..مادر داماد بود...صبر کنید!! این عروس، که دختر ماست❗️😱 همه مات و متحیّر، سکوت همه جا را فرا گرفت و دهان همه از تعجب باز مانده بود که او چه میگوید؟ او باز هم گفت : عروس و داماد، با هم خواهر و برادرن‌‌!!!😰 وحشت و حیرت حضار بیشتر شد و از آن طرف صدای اعتراض خانواده عروس بلند، که یکدفعه ........... ادامه این اتفاق واقعی رو به هیچ وجه از دست ندید.....😥 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/265158839C7e71a7633b 🚨فرصت عضویت محدوده، تا#پاک_نشده زودتر کلیک کنید.

🔴#عاقبتِ_خیانت 📝 تو خیابون میرفتم سمت خونه ، ناگهان چشمم به دختری افتاد، با اینکه متأهل بودم، یه لحظه فریبِ ظاهر و قد و بالای اون دختر رو خوردم.😥 همچنان که مجذوبش بودم و عشوه و ناز و ادای نامحسوسش منو میخکوب کرده بود، به خودم اومدم و پیش خودم گفتم : مگه تو متاهل نیستی؟ مگه به همسرت وفادار نیستی⁉️😡 📝 متاسفانه نتونستم رو برگردونم و فقط بهش نگاه میکردم،که ناگهان ....😱 اگه میخواین عاقبتِ خیانت رو ببینید حتماً ادامه این ماجرا رو بخونید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/265158839C7e71a7633b ⚠️زودتر کلیک کنید تا #پاک_نشده