عجائبُ الاَرض🇵🇸🇮🇷
خیلی شوق دارم برای اینکه اتاقمون رو رنگ کنیم.من سطل رنگ صورتی رو میارم و محمدطاها هم سبز پسته ای...م
چادرمو جمع میکنم و میخوام از کنارش رد بشم که صدام میزنه:
+تا حالا شنیدی دردم از یار است و درمان نیز هم؟
-توچی؟توشنیدیآبرفته بازنیایدبه جوی؟
+عشق نیروی عجیبیه...بازوهای محمدطاها برای این ساخته شدن که آب رفته رو برگردونن.به گریه می افتم.
-چجوری روت میشه این حرفا رو بزنی؟ تو فقط یه نامه گذاشتی و رفتی یه کشور دیگه...چه میدونی اون مردکِ چاقِ زشتِ زمین خوار چقدر منو چزوند؟
با تعجب میپرسه:زمین خوار؟
گوشیشو درمیارهویه عکس نشونم میده.
+منظورت این که نیست؟
http://eitaa.com/joinchat/3102605334Cfac7bc2cf1
#اینرمانکولاککردههیجانیعاشقانہمڋهبی♥️