📷شهیدی که آرزوی ورود به حوزه علمیه را داشت
🔹مسیر زندگی محمدجعفر از زمانی دستخوش تغییر قرار گرفت که او یکی از دوستان قدیمی خود را دید و پس از دیدار با او هنرستان و حسابداری را رها کرده و در حوزه علمیه موسوینژاد مشهد مشغول به تحصیل طلبگی شد. با توجه به عزم راسخش، در طی دو سال تمام دروس عربی و حوزوی را به اتمام رساند و در اواخر سال ۱۳۵۷ موفق به کسب رتبه پوشش روحانیت شد، اما این لباس را به تن نکرد.
🔹برادر شهید محمدجعفر زوارزاده میگوید: " در روزهای خونین دیماه سال ۵۷ در ورودی خواجه ربیع و بهشترضا تانکهایی مستقر شده بود و اگر افراد برای تدفین به این دو آرامستان میرفتند مورد اصابت گلوله و آتش قرار میگرفتند. پس از چارهاندیشی، به تصمیم پدرم قرار شد جنازه محمد جعفر به چناران منتقل شود و با هزار بدبختی و سختی یک ماشین شخصی پیدا کرده و جنازه شهید را بین پتو پیچیده و در صندلی عقب ماشین گذاشته و به سمت چناران حرکت کردیم."
#معرفی_شهید
#شهید_انقلاب
@AkhbarMashhad
📷پنهان کردن مجروحیتش از خانواده
🔹شهید جواد امین محبوب در عملیات فتح بستان، بر اثر اصابت ترکش خمپاره فسفری از ناحیه پای راست زخمی شد؛ وی مدتی در بیمارستان اهواز بستری بود ولی از آنجا که هیچگاه حاضر نبود خود را مطرح کند یا چیزی را تعریف کند، خانوادهاش از این موضوع بیخبر بودند و حتی زمانی که جواد برای مرخصی به فردوس نیامد خبردار نشدند.
🔹این شهید والا مقام با اینکه در اغلب عملیاتها شرکت میکرد لیکن حاضر نبود عنوان کند و به محض سوال از جانب خانواده میگفت : من در کارگزینی لشکر هستم و به خط مقدم کاری ندارم؛ اما براساس تعریف همرزمانش اغلب شبهای حمله خود را مهیا میساخت و در عملیات شرکت میکرد.
🔹دوستان جواد امین محبوب، تعریف میکردند بارها بر اثر نرسیدن امکانات به خط مقدم غذای خود را به دوستانش میبخشید که بعدها در خوابهایی که اطرافیان دیده بودند شهید این را ذکر کرده بود و کار خود را سبب اجر اخروی دانسته بود.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
@AkhbarMashhad
📷شهیدی که در میدان جنگ "چریک پیر" لقب گرفت
🔹شهید محمد ابراهیم شریفی برای شناسایی به پشت سر دشمن رفته بود و در آن موقعیت به نماز ایستاد و وقتی مورد اعتراض قرار گرفت، گفت: اگر ما نماز را برای خدا بخوانیم، دشمن هیچ گاه ما را نمیبیند.
🔹در عملیاتی که چند بالگرد به منطقه عملیاتی آمده بودند، محمد ابراهیم شریفی با یک سلاح سبک سر خلبان هلیکوپتر را نشانه گرفت و او را به درک واصل کرد و هلیکوپتر سقوط کرد. از آن به بعد شهید را با لقب "چریک پیر" خطاب میکردند.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
@AkhbarMashhad
📷شهادت در راه آزادی
🔹شهید محمدعلی منفرد از کودکی با زورگویی مخالف بود و با زورگویان مقابله میکرد و این ویژگی اخلاقی او در بزرگسالی او را در صف افراد انقلابی قرار داد، او که در کوران حوادث حضوری مستمر داشت چندین نوبت دستگیر شد و شبها را در پاسگاه ژاندارمری گذراند و مورد ضرب و شتم مزدوران رژیم قرار گرفت.
🔹منفرد در سال های ٥٥ و ٥٦ به گفته برخی با مبارزان همکاری داشت و سلاح تهیه میکرد، هر چند کسی از این فعالیتهای او هرگز مطلع نشد. با اوج گیری انقلاب فعالیتهای منفرد بیشتر شد.
🔹وی در روز «جمعه سیاه» تهران هم، در صحنه مبارزه حضور داشت و این تجربه در بازگشت به مشهد عزم او را در مبارزه راسختر کرد و برای مدتی نیز مجبور به ترک مشهد شد و از دست مزدوران رژیم طاغوت در رشت مخفی بود که پس از دو ماه به مشهد بازگشت.
#معرفی_شهید
#شهید_انقلاب
@AkhbarMashhad
نخبهای که صحنه جبههها خیلی زود از وجودش محروم شد
🔹شهید علی غیور اصلی مدتی در برخی کشورهای عربی فعالیتهایی را علیه پهلوی آغاز کرد اما پیش از جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی درحالیکه قصد ترور محمدرضا شاه را به همراهی تعدادی از همفکران داشتند شناسایی شدند و وی مجبور به فرار شد.
🔹با پیام امام مبنی بر عقب راندن دشمن از اهواز، شهید علی غیور اصلی طرح شبیخونی را به اجرا گذاشت که بعدها به عملیات «غیور اصلی» معروف شد. طی این شبیخون که با کمک هوانیروز همراه بود با تعداد کمی از نیروها همراه خود شهید، به تانکهای دشمن شبیخون زدند و با بالا آمدن آفتاب و حرکت هوانیروز، دشمن که هراسان شده بود از نزدیکی اهواز تا مرز چزابه عقبنشینی کرد.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
@AkhbarMashhad
📷خالصانه برای مردم خدمت کردن
🔹شهید مجید ذباح حقوقی را که از جبهه دریافت میکرد به حساب ۱۰۰ امام واریز میکرد و در سال ۱۳۶۵ از طریق بسیج دانشجویی دانشگاه مشهد به جبهه اعزام شد و در تیپ ویژه شهدا به عنوان دیده بان مشغول خدمت شد.
🔹مجید با عشق و علاقه در کار مرتب کردن کفشهای نمازگزاران و پرداختن به امور مسجد داوطلب میشد؛ این میزان از علاقه سبب شده بود تا همه او را بهعنوان خادم مسجد بشناسند.
🔹تحصیل در دانشگاه مانع از حضور مجدد این شهید والا مقام در جبهه نشد و او برای بار دوم در سال ۱۳۶۵ از طریق دانشگاه مشهد به جبههها اعزام گردید و در تیپ ویژهی شهدا بهعنوان دیدهبان مشغول خدمت شد.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
@AkhbarMashhad
📷اولویت شهید حفظ از حراست و امنیت کشور
🔹فعالیتهای مذهبی شهید علیرضا بوشادی از سن نوجوانی با شرکت در مجالس مذهبی و سخنرانی روحانیون مبارز در حرم مطهر حضرت امام رضا(ع) شکل گرفت. شهید با علاقهای که به نظام و نظامیگری داشت، برای حفظ و حراست از امنیت کشور به آموزشگاه درجهداری رفت و به استخدام ارتش درآمد.
🔹درسالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ با مردم، ضمن اطاعت از حضرت امام(ره) بر علیه رژیم شاه همگام بود و با شروع جنگ تحمیلی برای خدمت در مناطق جنگی آماده شد. شهید با اخلاق خوبی که داشت، همه را شیفته خود کرده بود به طوری که شهادت ایشان همه را غمگین نمود. مزار پاک این شهید گرانقدر در بهشت رضای مشهد قرار دارد.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
@AkhbarMashhad
📷مبارزات انقلابی شهید خردمند
🔹شهید سید محمود خردمند از همان روزهای اول مطیع مهربان و دلرحم بود و در برابر کوچکترین مسئلهای که پیش میآمد با دل رحمی بسیار به آن توجه میکرد.
🔹او در تمام ایام تحصیل جزو شاگردان ممتاز کلاس و مدرسه بود.
🔹در زمان انقلاب او همیشه هم چون دیگران در صف اول مبارزه قرار داشت.
در تاریخ ۱۳۶۱/۰۱/۲۹ با دختر داییاش ازدواج و مدت یازده ماه با ایشان زندگی کرد که حاصل آن پسری به نام احمد بود.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
@AkhbarMashhad
📷شهادت طلبی یکی از آرزوهای شهید محسنی بود
🔹شهید رحمت اله محسنی آخرین باری که برای مرخصی به خانه آمد روحیهاش بسیار تغییر کرده بود و در نمازهایش دستش را به سوی بالا بلند میکرد و از خدا طلب مغفرت و شهادت میکرد.
🔹رحمت اله محسنی در تمامی زمینههایی که میتوانست برای حفظ نظام کاری کند، فعالیت میکرد و در درگیریهای مهم انقلاب نیز شرکت داشت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم کار میکرد و هم از کشورش حفاظت میکرد و در گشت شبانه نیز شرکت داشت.
🔹او دارای اخلاقی خوش و بسیار خوشرو بود، وی هیچ گاه از انجام فریضه نماز غفلت نمینمود، همیشه این ذکر را زیر لب تکرار میکرد که خدایا همه ما را به راه راست هدایت فرما.
🔹بزرگترین آرزو و خواستهی رحمت اله محسنی، نجات وطن از دست دشمن تجاوزگر عراق و خوشحال کردن رهبر انقلاب بود. همواره توصیه داشت در راه اسلام جان و مال خود را فدا کنند، به تربیت اخلاقی فرزندان و ادامه خط امام تأکید میکرد.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
@AkhbarMashhad
📷از انجام کارهای خیرخواهانه تا حضور در جبههها
🔹مادر شهید روشنروان بر بازی و شیطنت سعید تأکید میکند و میگوید: " کلاس چهارم دبستان که بود چند تا مرغ و خروس در حیاط خانه داشت و خیلی با آنها بازی میکرد. من آن موقع خیلی از دستش حرص میخوردم، چون مرغ و خروسها باغچه و گلها را خراب میکردند. یک روز یکی از خانوادههای نیازمند، سراغ من آمد و گفت میخواهد برای ساخته شدن خانهاش قربانی بدهد اما پول ندارد. من خروس سعید را به او بخشیدم. وقتی از مدرسه برگشت و فهمید، از ناراحتی جیغ و داد به راه انداخت. موقع ناهار هم مدام گریه میکرد و جیغ میزد که آنها الان دارند خروس من را میخورند! "
🔹مادر شهید روشن روان ادامه میدهد: " اتفاق دیگری که فکر میکنم روی بچهها خیلی تأثیرگذار بود، کمکهای ما به مستضعفان بود. پسرها را حتماً همراه خودم میبردم و به آنها مسئولیت میدادم. مثلاً تلویزیون تهیه میکردیم و همراه مایحتاج اولیه به خانه نیازمندان میبردیم؛ من پسرها را مأمور میکردم تلویزیون را برای آن خانواده راه بیندازند. پسرها حال و هوای آن خانهها را به چشم میدیدند و مفهوم ایثار و فداکاری را با گوشت و پوستشان درک میکردند".
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
@AkhbarMashhad
📷گوشهای از زندگی شهید ناصر روشن روان
🔹مادر شهید ناصر روشنروان درباره فرزندش میگوید: " پسر بزرگم ناصر تقریباً ۱۶ ساله بود که به جبهه رفت. البته ما آن زمان خیلی راضی نبودیم و میترسیدیم چون سن او کم بود مورد سوءاستفاده منافقین قرار بگیرد."
🔹ناصر یک سال کفشهای نوی عیدش را خاکی کرده بود؛ آن زمان خانوادهاش به خاطر کارهای خیریه با خانوادههای مستضعف رفتوآمد داشتند، ناصر میگفت دوست ندارم با کفشهای نو خانه آنها بروم.
🔹ناصر مثل همه همسن و سالهایشان اهل بازی و فوتبال بود. یک روز موقع بازی با توپ شیشههای پنجره حیاط را شکست. مادرش در این خصوص میگوید: " آن قدر از این کار ناصر عصبانی بودم که در مسیر خانه توی دلم میگفتم کاش دست و پایش زخمی شده باشد که برایشان درس عبرتی شود اما خدا را شکر هیچ کدام زخمی نشده بودند. البته بزرگتر که شد شیطنتهایش کمتر شد."
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
@AkhbarMashhad
📷شهید جاوید الاثر مهدی ابراهیم زاده
🔹شهید مهدی ابراهیم زاده دوران ابتدائی و راهنمائی را در شهرستان زادگاهش به پایان رسانید . سالهای اول انقلاب، به عضویت کمیته انقلاب اسلامی در آمد و سالیانی را با سوداگران مرگ و قاچاقچیان به مبارزه پرداخت و سپس از آن به عضویت رسمی سپاه نائل شد.
🔹مادر مهدی ابراهیمزاده درباره فرزندش میگوید: " هیچ وقت فراموش نمیکنم آن روزی که همراه هم با کل خانواده به زیارت امام رضا (ع) به مشهد مقدّس میرفتیم. در راه ماشین تصادف کرد و عدهای مجروح شدند که یکی از مجروحین مهدی بود. در حالی که دندانش شکسته بود و از دهانش خون میریخت، میخندید و به همه روحیه و دلداری میداد. میگفت: هیچ کدام ناراحت نباشید، بحمدالله هیچکدام از بین نرفتیم. شیرینی پخش میکرد. با نخ و سوزن لباسهای پاره شده آنها را میدوخت به طوری که انگار مسئولیّت کاروان با اوست همه را راضی نگهمیداشت و همه در حق او دعا میکردند."
#معرفی_شهید
@AkhbarMashhad
📷حضور فعال شهید در مجالس مذهبی
🔹شهید احمد ابراهیمی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شرکت فعالی در جلسات مذهبی، وعظ و سخنرانی، ادعیه ومناجات، نماز جمعه و جماعات داشت و اوقات بیکاریش را به مطالعه کتب دینی ومذهبی میپرداخت.
🔹 احمد دو سال پس از تحصیل، بخاطر علاقه وافری که به تحصیل در رشته کشاورزی داشت وارد آموزشگاه کشاورزی شد و سال آخر تحصیلاتش را در آموزشگاه عمران روستائی مشهد به پایان رساند.
🔹احمد ابراهیمی در طول دوران سربازی، بعد از گذراندن ۶ ماه خدمت، در امتحان ورودی آموزشگاه گروهبانی شرکت نموده و پس از قبولی وگذراندن دوران آموزشی به جبهه سومار اعزام شد
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
@AkhbarMashhad
📷سکوتی آمیخته با آتش عشق خدایی
🔹شهید مهدی ابراهیمی گیو در انجام واجبات و مستحبات خیلی مقید و دقیق بود، همیشه وضو داشت و با وضو میخوابید، سجایای اخلاقی او ، سرمشق دوستان و آشنایان بود . مهدی با قرآن خیلی مأنوس بود، بعد از هر نماز و در هر فرصتی که پیش می آمد، دل و جانش را با تلاوت آیات الهی جلا و صیقل میداد .
🔹این شهید والامقام اهل مطالعه بود و خیلی از اوقاتش را با مطالعه کتب مذهبی پر میکرد و یا از نوارهای نوحه و مذهبی استفاده مینمود. وی عاشق امام (ره) بود و هر کجا صحبت و فرمایشات ایشان را ، چه در رادیو یا تلویزیون میشنید با دقت گوش فرا میداد.
🔹مهدی در لباس پوشیدن و خورد و خوراک بسیار ساده و بی آلایش بود. وقار و آرامش و متانت خاصی داشت و اغلب ساکت و آرام بود؛ ولی گویا از درون مشتعل و آرام و قراری برای ماندن نداشت.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
@AkhbarMashhad
📷نگاهی به زندگینامه شهید علی اخوت گیوشاد
🔹شهید علی اخوت گیوشاد ورزشکار و از اعضای تیم فوتبال مدرسه بود. وی در اوقات فراغت، با توجه به شرایط اقتصادی خانواده، به خشتزنی در کورههای آجر پزی و قالیبافی میپرداخت.
🔹این شهید بزرگوار در دوران اوجگیری حرکتهای انقلابی و تظاهرات مردمی بر علیه رژیم پهلوی، اگر چه نوجوانی کم سن و سال بود و لیکن احساس مسئولیت میکرد و در تظاهرات شرکت مینمود.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
@AkhbarMashhad
📷ایستادگی و مجاهدت شهدا
🔹شهید ابراهیم اسپکی در کنار کشاورزی و دامداری به حرفه نقاشی ساختمان نیز روی آورد و مهارت لازم را در این زمینه کسب نمود.
🔹این شهید والا مقام در سال ۱۳۶۱ در سن بیست و دو سالگی ازدواج کرد که ثمره آن یک پسر و دو دختر بود.
🔹ابراهیم اسپکی از خدمت سربازی معاف شد، اما به مبارزه و جنگ علیه دشمن متجاوز روی آورد و در بسیج مشغول به خدمت و در نهایت عازم جبهههای نبرد حق علیه باطل گردید. وی فعالیتهای چشمگیری را در میادین نبرد از خود به جای گذاشت.
🔹شهید اسپکی همیشه به همرزمانش میگفت: "مگر ما آمدهایم که داخل سنگر بنشینیم و استراحت کنیم ؟ ما آمدهایم جلوی دشمن را بگیریم ."
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
@AkhbarMashhad
📷شهیدی که مشکلگشای مردم بود
🔹شهید شهاب الدین اربابی که عشق به خدمت و کمک به محرومین را داشت، از طرف جهاد سازندگی در جبهههای نبرد حق علیه باطل نیز نقشآفرینی نمود و پس از آن، مجدداً به سیستان و بلوچستان رفت و داوطلبانه در یکی از محرومترین نقاط یعنی، روستای نوکآباد از توابع شهرستان خاش مشغول بكار شد. او بهعنوان مسئول جهاد سازندگی و سرپرست کمیته کشاورزی در این روستا ساکن شد .
🔹از عمده خصوصيات شهيد اربابی چهره بشاش و مهربانش بود كه در اولين برخورد خودنمایی میكرد، او ارتباط بسيار نزديک و برادرانهای با مردم منطقه و مجموعه افرادی كه با او سر و كار داشتند برقرار نموده بود. بطوری كه آنها او را عضوی از خود میدانستند تا جایی كه به برادران جهادگر تأكيد مینمود كه با هركس در منطقه برخورد نمودند يا مشكلی برايشان پيش آمد، بگويند از دوستان شهاب الدين هستند. دوستی او با مردم جنبه مادی نداشت، بلكه در اين امر رضای خدا را در نظر میگرفت.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
@AkhbarMashhad
📷روحانی شهیدی که در راه تبلیغ کمر همت بست
🔹شهید هادی اسداللهی پس از پنج سال تحصیل در بیرجند به منظور تکمیل معلومات دینی، عازم شهر مقدس قم شد و مدت چهار سال در محضر اساتید صاحب نام حوزه علمیه قم تلمذ نمود.
🔹این شهید والامقام با پیروزی انقلاب و با آغاز جنگ تحمیلی، همراه با برادر کوچکترش جواد اسداللهی به جبهه رفتند و پس از سه ماه حضور در جبهه به عقب برگشتند و مجدداً پس از چندی دوباره عازم جبهه شدند.
🔹از سجایای اخلاقی شهید میتوان اشاره کرد به اینکه او روحانی مبارزی بود که عمر پر بارش را در راه تبلیغ معارف اسلامی گذراند با همه فرصتی که برای وی در شهرهای بزرگ فراهم بود سعی داشت در خدمت مردم محروم زادگاهش باشد.
🔹او شخصیتی صبور و آرام بود که ناراحتی های زندگی نمیتوانست او را از مبارزه با فرعون و فرعونیان باز دارد بیان گرم و سخنان شیوای ایشان غبار خستگی را از چهره رزمندگان اسلام میزدود به گونه ای که آنان همه سختیها را فراموش میکردند و با روحیهای مضاعف به جنگ دشمنان میرفت.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
@AkhbarMashhad
📷جای ترکش روی سرم، لانه کبوترهای دشمن است
🔹شهید یحیی اسدزاده اين جانباز ۷۰ درصد فردی صبور بود بهطوری که در زمان اسارت به او لقب صابر داده بودند. اين آزاده در دوران اسارت به ديگر اسرا هم توجه میکرد و چون غذای اسرا کم بود، خرماهايی که به او میدادند بين آنها تقسيم میکرد و خودش هسته خرما در دهان میگذاشت.
🔹این شهید والا مقام از دوران اسارت بهعنوان دانشگاه خودسازی امام سجاد(ع) و حضرت زينب کبری (س) ياد کرد که میتوان در آن گامي به سوی خودسازی و خدا گونه شدن برداشت.
🔹دختر شهید اسدزاده با بیان خاطرهای از پدر گفت: " بر اثر ترکش موجود در سرش، موهای پدر ریخته بود و هر وقت که از وی سوال میکردیم که چرا این ناحیه از سرتان مو ندارد میگفت: " اینجا لانه کبوترهای دشمن است".
🔹يحيی اسدزاده سال ۱۳۶۹ از اسارت آزاد شد و ۲۰ شهريور سال ۱۳۷۰ ازدواج کرد که حاصل اين ازدواج ۴ فرزند است.
#معرفی_شهید
#شهید_جانباز_آزاده
@AkhbarMashhad
📷مناظرات شهید اشرفیپور با منافقین
🔹شهید احمد اشرفیپور، سال دوم راهنمائی به نمایندگی از طرف مدرسه به حزب جمهوری اسلامی معرفی شد و فعالیتهای چشمگیری را از خود بروز داد.
🔹احمد اشرفیپور با مجاهدین خلق و منافقین جر و بحث میکرد و حتی در خصوص شعار تیتر نامههایشان که با عبارت « به نام خلق قهرمان ایران » بود درگیری و نزاع راه انداخت.
🔹پس از اتمام دوران راهنمائی، تصمیم گرفت به حوزه علمیه قم برود و دروس حوزوی را بیاموزد، ولیکن بهعلت ناراضی بودن پدر و اینکه تک پسر خانواده بود، با موافقت ایشان به حوزه علمیه عباسقلی خان مشهد ، برای ادامه تحصیل اعزام شد.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
@AkhbarMashhad
📷حکایت شهیدی که لباس نو بر تن نمیکرد تا دوستانش حسرت نخورند
🔹شهید یاسر اکبرزاده پسری فهمیده با ادب و باهوشی بود او علاقه زیادی به استاد مصری غلوش داشت و همیشه مانند او قرآن میخواند از نظر ادب اجتماعی زبانزد فامیل و محله بود.
🔹یاسر اکبرزاده از همان کودکی علاقه خاصی به هیئت و مراسم مذهبی داشت به گونهای به اتفاق تعدادی از پسران محله هیئت عزاداری کوچکی تشکیل داده بود و با یک بلندگوی کوچک معمولی و چند پرچم عزاداری میکردند و هیئت آنها بسیار معنوی بود. وی لباس نو بر تن نمیکرد تا دوستانش با دیدن این منظره حسرت نخورند.
🔹یاسر هر چه بزرگتر میشد، غیرتش روز به روز بیشتر میشد به قول دوستانش یاسر پوریای ولی محله بود، هرکس اتفاقی برایش میافتاد یاسر مشکلاش را برطرف میکرد. او عشق بچههای محله بود، مهربان، شجاع و فداکار بود.
#معرفی_شهید
#شهید_مدافع_وطن
@AkhbarMashhad
📷وصیتنامه شهید غلامحسین اکبری
🔹شهید غلامحسین اکبری با حضور داوطلبانه در جهاد سازندگی برای خدمت به مردم محروم و روستاهای دوردست پرداخت و به عضویت این نهاد مقدس درآمد. در همین ایام، در تربیت معلم تهران پذیرفته شده و در حین جمع آوری مدارک لازم برای ثبت نام، پس از استماع سخنرانی حضرت امام (ره) منقلب و متأثر گردید.
🔹غلامحسین اکبری عشق عجیبی به امام خمینی و فرمایشات ایشان داشت و همین امر باعث شد که از ادامه تحصیل منصرف و در سپاه مشغول به کار شود. او به مطالعه و کتابخوانی بسیار علاقه داشت و کتب سیاسی، اخلاقی، دینی و مذهبی از کتابهایی بود که در کتابخانه شخصیاش پیدا میشد.
🔹او از همان زمان کودکی محبوب همه بود و هر وقت برای کسی مشکلی پیش میآمد به کمکش میشتافت. وی از احوال همسایه غافل نبود و اگر به کسی کمکی میکرد، هیچ موقع و در هیچ کجا آن را مطرح نمینمود. اجازه نمیداد که آبروی کسی در خطر بیفتد و حفظ آبروی افراد خیلی برایش مهم بود.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
@AkhbarMashhad
📷رعایت ادب و احترام شهید به بزرگترهای فامیل
🔹شهید یعقوب استانستی فردی متعهد و متدین بود. پس از ازدواج صاحب یک فرزند پسر شد و کانون گرم خانوادهاش با تولد این فرزند رونق تازهتری به خود گرفت.
🔹شهید استانستی تنها به تحصیلات و ورزش اکتفا نکرد، مسئولیت سنگین دیگری را بر دوش خود احساس میکرد و آن مسئلهی دفاع از کشور و نوامیس مسلمین بود.
🔹بنابه نقل قول همسرش، اخلاق پسندیده و نیکویی داشت و هیچ فرقی بین والدین خودش و والدین همسرش قائل نبود و به همه محبت یکسان روا میداشت.
🔹یعقوب استانستی در زمینهی اخلاقی، احترام به پدر، مادر و خواهر میگذاشت و به دیگر اطرافیانش سفارش میکرد که از اعضای پیر فامیل و آشنایان دیدن و احوالپرسی کنید و خبر بگیرید.
#معرفی_شهید
#شهید_مدافع_وطن
@AkhbarMashhad
📷شهیدی که یادمان حوض خون را طراحی کرد
🔹شرکت در جلسات مذهبی و عزاداری امام حسین (ع)، عبادات و سایر امور دینی از برنامه های اصلی زندگی شهید محمد امیرآبادیزاده بود .
🔹این شهید والامقام در سال ۱۳۶۱ از طرف جهاد سازندگی به طور داوطلبانه عازم جبهه شد و به مدت ۴۵ روز برای رزمندگان اسلام، در امر سنگر سازی مشارکت نمود. وی پس از برگشت از جبهه حال و هوای دیگری داشت.
🔹او در مدت حضور در شهر و دیار خودش آرام و قرار نداشت، زیرا فردی پر تلاش بود و سعی میکرد به دیگران نیز مساعدت نماید؛ همین امر باعث شده بود که شبها تا دیروقت برای ساختن حوض خون ، تلاش و کوشش نماید و برای برپائی جلسات شهدا از آن استفاده کند .
🔹پس از اتمام ساخت حوض خون ، خوشحال و شادمان از اینکه توانسته بود خدمتی به شهدا بکند؛ اما این حوض برای اولین بار در جلسه ختم خودش مورد استفاده قرار گرفت و افتتاح شد .
🔹محمد امیرآبادیزاده علاوه بر طراحی حوض خون، یک عدد ماکت تانک نیز طراحی نمود و دست از تلاشهای خود برنمیداشت و این ماکت را به پایگاه بسیج شهید آهنی که خودش نیز یکی از اعضای آن بود، تحویل داد . شهید عزیز ، تصمیم گرفت آموزش نظامی را پشت سرگذاشته و این بار برای جنگیدن به جبهه اعزام شود.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
@AkhbarMashhad
📷زندگینامه سردار خیبر، شهید محمدجواد آخوندی
🔹شهید محمدجواد آخوندی مدت زمان شش ماه به جبهه غرب اعزام شد و پس از بازگشت از این ماموریت، به یگان حفاظت از بیت امام خمینی (ره) پیوست. در این مدت آشنایی نزدیک با شخصیت والای امام خمینی (ره) به شدت او را تحت تاثیر خود قرار داد.
🔹شهید آخوندی در عملیات والفجر ۴ بهعنوان فرمانده خط شکن شجاعانه در مواجه با میدان مین با ازخودگذشتگی تمام و اعتقاد راسخ به سلامت نیروها را از منطقه عبور داد. او فرماندهای دلاور و شوخ طبع بود. اعضای سپاه و دوستان او همواره به عنوان یک الگو از او یاد میکردند.
🔹آخوندی در تمام عملیاتها با اطمینان به پرودگار متعال وارد خط میشد و اصلاً هراسی از امکانات نظامی دشمن نداشت، در منطقه عملیاتی مهران گردانش در وضعیت بدی قرار گرفت، تعداد بسیاری از افرادشان به شهادت رسیدند، محمد جواد بی سیم را به فانسقهاش بست و در حالیکه با بیسیم صحبت میکرد آر پی جی را برداشت و به طرف تانکهای عراقی شلیک نمود.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
@AkhbarMashhad