فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عظمت زیارت حضرت فاطمهی معصومه (سلاماللهعلیها)
🔰آیت الله وحید #خراسانی
✳️ @Akhlagh_Et
┄═﷽═┄
✅ از آداب دعا| تسلیم امور به خدا
🔘 از آداب دعا این است که شما برای خودتان اختیار نکنی؛ شما اصرار نکنی که من حتماً آن حاجت را میخواهم!
🔗اصل حاجت را باید به خدا واگذار کنی و در حاجتهایی که از خدا میخواهیم، اِعمال اراده و انتخاب نکنیم؛ بلکه بگوییم خدایا هر طور خودت میخواهی و همۀ امورت را در موقع دعا کردن تسلیم خدا کنی.
📚 عرفان اهل بیتی|تألیف فقیه عارف آیت الله کمیلی #خراسانی
✳️ @Akhlagh_Et
┄═﷽═┄
✅ از شرایط راه سیر و سلوک الی الله| توسل قلبی و باطنی
🔘 یکی از شرایط این راه آن است که اهل سلوک نسبت به چهارده معصوم (علیهم السلام) از جمله امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) توسل قلبی و باطنی داشته باشند.
⬅️ لازمه این توسل این است که باید به یاد آنها باشند و آنها را در دل حاضر و ناظر ببینند.
🔗در اینجا تاکید کردهایم که در بین ائمه (علیهمالسلام) چون امام زمان و امام عصر حی و حاضر ما، آقا، مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، خوب است که زیاد آن حضرت را یاد کنیم؛ چون حضرت وجه الله است و همه اولیاء خدا از راه این وجه الله، خود را به خدا میرسانند.
📚 مشکات دل| تألیف فقیه عارف حضرت آیت الله کمیلی #خراسانی
✳️ @Akhlagh_Et
┄═﷽═┄
✅ چگونه رذایل را دفع و فضایل را جایگزین آن کنیم؟
🔘 یکی از راهکارها این است که هر چیزی را باید با ضدّش معالجه کنیم؛ مثلاً اگر بخواهیم بخل را از خودمان کنار بزنیم باید از سخاوت استفاده کنیم.
📚 اخلاق اهل بیتی|تألیف فقیه عارف آیت الله کمیلی #خراسانی
✳️ @Akhlagh_Et
زندگی مرحوم آخوند (مولف کفایه الاصول)
🔹️ آخوند #خراسانی رحمة الله عليه:
🔹️ چهل سال نه گوشت خوردم و نه آرزوی گوشت داشتم و تنها خوراک من فکر بود و با این زندگی راضی و قانع بودم و هیچگاه نشد که سخنی یاد کنم که گمان کنند از زندگانی خود ناراضی هستم.
🔹️ پولی برای خرید یک شمع به من می دادند ولی من در تاریکی میگذرانیدم و آن پول را به فقیرتر از خودم می دادم و شب ها کتاب خود را برداشته و به مبرز مدرسه میرفتم تا در برابر چراغ مبرز مطالعه کنم طلاب هیچ اعتنایی به من نمیکردند مگر معدودی که مانند خود من یا فقیرتر از من بودند.
🔹️ خواب من بیش از شش ساعت نبود و چون با شکم خالی خواب آدم عمیق نمی شود بیشتر شبها را بیدار بودم و با ستارگان آسمان مصاحبت و مساهرت داشتم.
🔹️ سی سال تمام ، داغی و گرمی نان تنها خورش من بود.
📚سیری در سیره علمی و عملی آخوند،پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
✳️ @Akhlagh_Et
❇️ شفقت و مهربانی آخوند #خراسانی (ره)
🔹️ از بیانات آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی:
📝 در شرح حال مرحوم آخوند، حکایت طلبهای نقل شده که سابقاً شنیدم مرحوم آقای میرزا علی اکبر نوقانی بوده است.
ایشان میگوید: با همسرم به نجف رفتیم. تازه وارد شده بودیم و دو روز از ورودمان به نجف گذشته بود. هیچ جا و هیچ کسی را نمیشناختیم. همسرم حامله بود. من خدا خدا میکردم که وضع حملش تأخیر بیفتد. دردش گرفت و من هیچ راهی بلد نبودم. نه منزل قابله را بلد بودم و نه کسی را میشناختم که بروم و از او بپرسم که کجا بروم. فقط منزل مرحوم #آخوند_خراسانی را بلد بودم.
از باب ناچاری با خود گفتم که آنجا بروم تا یکی از گماشتههای مرحوم آخوند راهنمای ما شود تا منزل قابله را پیدا کنیم. به حکم ضرورت، بعد از نصف شب با کمال خجالت – که الآن وقت رفتن به خانه مرجع تقلید نیست– رفتم و در زدم. صدا آمد که: کیستی؟ فهمیدم کسی بیدار است. گفتم: عرضی دارم. قدری زمان گذشت. یکی با چراغ از پلّهها بالا آمد. دیدم خود مرحوم آخوند است. میگفت: من خشکم زد. حالا به مرحوم آخوند چه بگویم؟ مرحوم آخوند وقتی دید که من اینطور ماندهام، دست مرا گرفت و گفت: فرزندم! بیا ببینم چه گرفتاری و مشکلی داری؟ خیلی با محبّت و عطوفت با ما مشی کرد و من زبانم باز شد. گفتم: من تازه وارد شدهام و جایی را بلد نیستم. میخواستم یکی از گماشتگان شما با من بیاید و منزل قابله را به من نشان بدهد.
مرحوم آخوند اسم ما و خصوصیات جای ما را هم پرسید و گفت برویم. درست یادم نیست که رفت و لباس پوشید یا نه. خودش آمد و چراغ را خودش دست گرفت. خواستم چراغ را از ایشان بگیرم، گفت: نه چراغ را خودم میآورم. خودش جلو افتاد و من پشت سرش بودم. درِ منزل ماما رفتیم. ایشان در زد و مرد جوانی آمد. وقتی دید که مرحوم آخوند است، فوری گفت که آقا بفرمایید تو. آخوند فرمود: نه، برو به ننه بگو بیاید. عجله دارم. زود بگو بیاید.
قدری گذشت، پیرزن چابکی آمد. ایشان فرمود که: ننه! الآن عیال این آقا میخواهد وضع حمل بکند. تو خدمت این آقا به منزل برو و تا وقتی که خوب نشده و به کارهای خودش نرسیده، پیشش باش. وقتی که توانست به کارهای خودش برسد، آن موقع بیا. گفت: با هم آمدیم. رسیدیم به جایی که مرحوم آخوند باید به منزل خودش برود و ما هم به منزل برویم. آخوند به ماما گفت که شما ایشان را تا فلان محل میبری و چراغ را هم به ما داد و گفت: من راه را بلدم، احتیاج به چراغ ندارم. آن وقتها (بیش از صد سال پیش) چراغ نبود. همه جا تاریک بود، و فرمود: من تا صبح بیدارم. نتیجهی وضع حمل هر چه شد، به من خبر بدهید. یک وقت خیال نکنید که من خوابم. پولی را هم به من داد. من گفتم که من احتیاج ندارم. ایشان فرمود: نه این را بگیر، داشته باش. به ماما گفته بود که این #مریض_ماست و تا آخر هم به حساب ما.
گفت: سحر بچه به دنیا آمد و پسر بود. ایشان میگفت: من خجالت کشیدم به #مرحوم_آخوند خبر بدهم. فردا طرف غروب آسید ابوالقاسم که پیش ایشان بود، آمد و گفت که آقا نگران وضع شما بود که فلانی جریانش چطور شد؟ خدمت مرحوم آخوند رفتم. پرسید که از آن وقت نگران شما بودم. چرا خبر نیاوردی؟ او هم عذرخواهی کرده بود. آخوند گفت: نو قدم چی بود؟ گفتم: پسر. گفت: خُب. پس اسمش را «#محمد_کاظم» بگذارید، یادگاری از ما باشد.
📚 جرعهای از دریا، ج1، ص521
✳️ @Akhlagh_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄═﷽═┄
✅ رهایی از تکلّف| قدم در وادی محبت الهی
🌊 سالک میبایست خودش را به ظواهر دنیایی، لباس، طعام، خانه و مسکن، مال، رفیق، عِزّ و موقعیّت، وقار و سنگینیهای ساختگی و معیشتهای زودگذر مشغول نکند.
🔘 اگر انسان سالک به این چیزها توجه نکرد و بهاندازۀ کفاف از این دنیا برداشت، آنوقت میتواند خودش را از تکلّف رهایی بدهد؛ چون تکلّف حکایت از نفاق میکند و این نفاق و دورویی را باید انسان از ریشه بِکَند.
🌹سالک وقتی در راه اخلاص و محبّت الهی قدم بردارد، میتواند نفاق را از ریشه بِکَند.
📚 #عرفان_اهل_بیتی|تألیف فقیه عارف آیت الله کمیلی #خراسانی
✳️ @Akhlagh_Et
💠 #سخن_بزرگان
🔻آیت الله العظمی وحید #خراسانی
🔹وظيفه كسانى كه مشرّف به شرف مذهب جعفرى هستند آن است كه در روز شهادت آن حضرت به پا خيزند، و در هيئآت عزادارى به شوق زيارت آن قبر ويرانه كه كنز مخفى خدا در آن آرميده، بر سر و سينه زنند، و به ناله هاى جانسوز به ياد آن امام مظلوم و پيكر مسموم و مرقد مهدوم، مشمول دعاى آن حضرت شوند که فرمود: < اللّهم ارحم الصّرخة التى كانت لنا > .
📢کانال رسمی هفتهنامه افق حوزه
✳️ @Akhlagh_Et