eitaa logo
میراث امامان
207 دنبال‌کننده
60 عکس
3 ویدیو
20 فایل
مطالعاتی در خصوص روایات برجای‌مانده از امامان اهل بیت علیهم السلام در تراث اسلامی کانال در تلگرام: https://t.me/Al_Meerath https://t.me/Alasar_1 ارتباط با ادمین: @KhorvashAmirhasan
مشاهده در ایتا
دانلود
سانسور قنوت امیرالمؤمنین (ع) در لعن معاویه و ابوموسی اشعری در مصادر عامه نقل‌های متعددی دربارۀ قنوت علی بن ابی طالب (ع) در نماز مغرب و صبح آمده است. در این میان در این نقل‌ها نام‌های معلون‌ها حذف شده اما دست‌کم از آن‌ها فهمیده می‌شود که در نقل سلمة از ابن معقل، «أشیاع» آن گروه نیز لعن شده‌اند و در نقلی دیگر در لعن «بادئاً» آمده است: أخبرنا ابن مهدي عن سفيان عن سلمة بن كهيل عن عبد الله بن معقل أن عليا - رضي الله عنه - قنت في المغرب يدعو على قوم بأسمائهم وأشياعهم فقلنا آمين هشيم عن رجل عن ابن معقل أن عليا - رضي الله عنه - قنت بهم فدعا على قوم يقول: "اللهم العن فلانا بادئا وفلانا" (الأم، ج7، ص174). عن يحيى، عن الثوري، عن سلمة بن كهيل، عن عبد الله بن معقل أن عليا، «قنت في المغرب فدعا على ناس وعلى أشياعهم، وقنت قبل الركوع» (مصنف عبد الرزاق، ج3، ص113). در نقلی دیگر نام ابوالأعور سلمی آمده اما نام پدر عبد الله سانسور شده تا معلوم نشود که مراد از او چه کسی است و نام نخستین شخص معلون هم سانسور شده است: حدثنا يحيى بن محمد قال: ثنا أبو بكر بن أبي شيبة قال: ثنا هشيم قال: أنا حصين، عن عبد الرحمن بن مغفل قال: صليت مع علي الغداة، فقنت، فقال في قنوته: «اللهم عليك بفلان، وأصحابه، وأشياعه أبي الأعور السلمي، وعبد الله بن فلان وأشياعه» (الأوسط لابن المنذر، ج3، ص244). با این همه، در نقلی که ابن ابی شیبه آورده نام هر چهار ملعون واضح شده و تصریح شده به لعن معاویه و شیعیانش، عمرو بن عاص و شیعیانش، و ابوموسی اشعری و شیعیانش: حدثنا هشيم قال: أخبرنا حصين قال: حدثنا عبد الرحمن بن معقل قال: صليت مع علي صلاة الغداة، قال: فقنت، فقال في قنوته: اللهم عليك بمعاوية وأشياعه، وعمرو بن العاص وأشياعه، وأبي [الأعور ] السلمي، وعبد الله بن قيس وأشياعه (مصنف ابن أبي شیبة، ج5، ص43). «عبد الله بن قیس»، نام ابوموسی اشعری است. در نقلی دیگر نیز لعنی با حضور واژۀ «بادئاً» دیده می‌شود: محمد بن سليمان قال: حدثنا عليّ [بن] السري المقري‌ قال: حدثنا نصر بن مزاحم المنقري قال: حدثنا عمر بن سعد الأسدي قال: حدثني يحي بن سعيد والصعق بن زهير: عن يوسف بن أبي روق: إنّ علي بن أبي طالب بعد ما حكم الحكمان قال: اللهمّ العن معاوية بن أبي سفيان بادئا وعمرو بن العاص ثانيا وأبا الأعور السلمي ثالثا وعبد اللّه بن قيس رابعا يمدّ بها صوته (مناقب علي للکوفي، ج2، ص319). همچنین در نقلی از ابراهیم بن یزید نخعی بدون ذکر صیغۀ لعن علی (ع) در قنوت، به اجمال گفته شده که علی (ع) علیه معاویه قنوت می‌گرفت (الآثار لأبي یوسف، ج1، ص358؛ الآثار للشیباني، ج1، ص596-597؛ الحجة علی أهل المدینة، ج1، ص101-102). البته در برخی از مصادر لیست طولانی‌تری ارائه شده است: ... فكان عليّ‌ إذا صلى الغداة قنت فقال: اللهم العن معاوية وعمرا وأبا الأعور، وحبيب بن مسلمة وعبد الرحمان بن خالد بن الوليد، والضحاك بن قيس والوليد بن عقبة. فبلغ ذلك معاوية فكان يلعن عليا والأشتر، وقيس بن سعد والحسن والحسين وابن عباس وعبد اللّه بن جعفر رضي اللّه تعالى عنهم (أنساب الأشراف، ج2، ص351-352؛ مشابه: تاریخ الطبري، ج5، ص71). قال نصر فكان علي ع بعد الحكومة إذا صلى الغداة والمغرب وفرغ من الصلاة وسلم قال اللهم العن معاوية وعمرا وأبا موسى وحبيب بن مسلمة وعبد الرحمن بن خالد والضحاك بن قيس والوليد بن عقبة فبلغ ذلك معاوية فكان إذا صلى لعن عليا وحسنا وحسينا وابن عباس وقيس بن سعد بن عبادة والأشتر وزاد ابن ديزيل في أصحاب معاوية أبا الأعور السلمي (شرح نهج البلاغة، ج2، ص260؛ نیز نگر: وقعة صفین، ص552). مراد از «الحکومة» حکمیت عمرو بن عاص و ابوموسی اشعری است. همچنین قابل توجّه است که حدیث ابن معقل بر امام صادق (ع) عرضه شده و ایشان آن را تأیید کرده‌اند و امر کرده‌اند به لعن آن چهار نفر: قال ذريح: قال له الحارث بن المغيرة النصري: إن أبا معقل المزني حدثني عن أمير المؤمنين عليه السلام: أنه صلى بالناس المغرب، فقنت في الركعة الثانية، ولعن معاوية وعمرو بن العاص وأبا موسى الأشعري وأبا الأعور السلمي، قال عليه السلام: الشيخ صدق، فالعنهم‏ (الأصول الستة عشر، ص262). @Al_Meerath
داستانِ یهود لعنهم الله مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (الجمعة: 5). داستان كسانى كه تورات بر آنان بار شد آن گاه زير بارش نرفتند (علم كتاب داده شدند اما به آن عمل نمى‌كنند) داستان چهارپايى است كه كتابى چند بار مى‌كشد بد داستانى است داستان مردمى كه آيات خدا را تكذيب و انكار نمودند؛ و خداوند مردم ستمكار را هدايت نمى‌كند (ترجمۀ استادولی). اللهم اقتلهم بَدَداً وأحصهم عدداً ولا تدع علی ظهر الأرض منهم أحداً ولا تغفر لهم أبداً @Al_Meerath
قاتلی نامیرا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ يُونُسَ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا يَغُرَّنَّكُمْ رَحْبُ الذِّرَاعَيْنِ بِالدَّمِ فَإِنَّ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ قَاتِلًا لَا يَمُوتُ قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَاتِلٌ لَا يَمُوتُ فَقَالَ النَّارُ (الکافي، ج7، ص272، ح4؛ مشابه با اختلاف اندک: کتاب من لا یحضره الفقیه، ج4، ص93؛ معاني الأخبار، ص264). أبو حمزه ثمالى (ثابت بن أبى صفيّه) گويد: امام سجّاد عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى الله عليه وآله فرمودند: شما را نفريبد كسى كه دستش به ريختن خون باز و گشاده است، زيرا كه وى نزد خداوند قاتلى خواهد داشت كه نمى‏ميرد، پرسيدند: يا رسول الله، آن قاتلى كه نخواهد مرد چيست؟ فرمود: آتش [1] (ترجمۀ غفاری و بلاغی). مشابه همین حدیث از ابو عبیدة حذّاء از امام باقر (ع) از پیامبر خدا (ص) (الأصول الستة عشر، کتاب عاصم بن حمید، ص158؛ المحاسن، ج1، ص105؛ الکافي، ج7، ص272، ح5) و از احوص از ابن مسعود از پیامبر خدا (ص) (مسند الطیالسي، ج1، ص245؛ مسند الشاشي، ج2، ص169) و از عطاء بن ابی رباح از ابن عباس از پیامبر خدا (ص) (شعب الإیمان، ج4، ص396) و از عبید بن عمیر از لقمان حکیم (مصنف ابن أبي شیبة، ج7، ص73) و از وهب بن منبّه از برخی از کتب آسمانی (الزهد لابن المبارك، ص206) نقل شده است. 1. این حدیث اشاره دارد به اینکه قاتل [که کسی را به ناحق بکشد] در جهنم خلود دارد؛ چنانکه در قرآن کریم آمده است: «وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا» (النساء: 93). همچنین قابل توجّه است که در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند: «لَا يُوَفَّقُ قَاتِلُ الْمُؤْمِنِ مُتَعَمِّداً لِلتَّوْبَةِ» (الکافي، ج7، ص272؛ تفسیر العیاشي، ج1، ص267؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج4، ص93). @Al_Meerath
نخستین محاکمه در روز قیامت وَرَوَى جَابِرٌ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللهِ ص أَوَّلُ مَا يَحْكُمُ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ فِيهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ الدِّمَاءُ فَيُوقَفُ ابْنَا آدَمَ ع فَيُفْصَلُ بَيْنَهُمَا ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمَا مِنْ أَصْحَابِ الدِّمَاءِ حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْهُمْ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ بَعْدَ ذَلِكَ حَتَّى يَأْتِيَ الْمَقْتُولُ بِقَاتِلِهِ فَيَشْخُبَ دَمُهُ فِي وَجْهِهِ فَيَقُولُ أَنْتَ قَتَلْتَهُ فَلَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَكْتُمَ اللهَ حَدِيثاً (الفقیه، ج4، ص96). و جابر از امام باقر عليه السّلام نقل كرده كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله فرمود: اوّلين امرى كه خداوند در روز قيامت در آن حكم می‌‏فرمايد، ريختن خون آدمى است، پس پسران آدم را عليه السّلام نگه داشته ما بين آن دو حكم می‌كند، سپس كسانى كه پس از قابيل بخون‏ريزى دست گشوده‏‌اند تا آنكه كسى از آن مردم باقى نماند مگر اينكه مقتول، قاتلش را بياورد و در حالى كه خون از رخساره‌‏اش فرو ميريزد، مأمور خدا او را گويد: تو او را كشته‏‌اى، قاتل را توان آن نيست كه كتمان نمايد از خداوند چيزى را (ترجمۀ غفاری و بلاغی). @Al_Meerath
... اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنَا وَ غَيْبَةَ وَلِيِّنَا وَ شِدَّةَ الزَّمَانِ عَلَيْنَا وَ وُقُوعَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الْأَعْدَاءِ عَلَيْنَا وَ كَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا اللَّهُمَّ فَافْرُجْ ذَلِكَ بِفَتْحٍ مِنْكَ تُعَجِّلُهُ وَ نَصْرٍ مِنْكَ تُعِزُّهُ وَ إِمَامِ عَدْلٍ تُظْهِرُهُ إِلَهَ الْحَقِّ رَبَّ الْعَالَمِينَ اللَّهُمَّ إِنَّا نَسْأَلُكَ أَنْ تَأْذَنَ لِوَلِيِّكَ فِي إِظْهَارِ عَدْلِكَ فِي عِبَادِكَ وَ قَتْلِ أَعْدَائِكَ فِي بِلَادِكَ حَتَّى لَا تَدَعَ لِلْجَوْرِ يَا رَبِّ دِعَامَةً إِلَّا قَصَمْتَهَا وَ لَا بِنْيَةً إِلَّا أَفْنَيْتَهَا وَ لَا قُوَّةً إِلَّا أَوْهَنْتَهَا وَ لَا رُكْناً إِلَّا هَدَدْتَهُ وَ لَا حَدّاً إِلَّا فَلَلْتَهُ وَ لَا سِلَاحاً إِلَّا أَكْلَلْتَهُ وَ لَا رَايَةً إِلَّا نَكَّسْتَهَا وَ لَا شُجَاعاً إِلَّا قَتَلْتَهُ وَ لَا جَيْشاً إِلَّا خَذَلْتَهُ وَ ارْمِهِمْ يَا رَبِّ بِحَجَرِكَ الدَّامِغِ وَ اضْرِبْهُمْ بِسَيْفِكَ الْقَاطِعِ وَ بِبَأْسِكَ الَّذِي لَا تَرُدُّهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ وَ عَذِّبْ أَعْدَاءَكَ وَ أَعْدَاءَ دِينِكَ وَ أَعْدَاءَ رَسُولِكَ بِيَدِ وَلِيِّكَ وَ أَيْدِي عِبَادِكَ الْمُؤْمِنِينَ... (کمال الدین وتمام النعمة، ج2، ص513-514). ... بار الها! به درگاه تو از فقدان پيامبر و غيبت ولىّ خود و سختى زمانه و وقوع فتنه‏ها و چيرگى دشمنان و كثرت دشمنان و كمى عددمان شكايت مى‏كنيم. بار الها! با فتح عاجل و نصرت عزّتمند خود و امام عادلى كه ظاهر مى‏سازى‏ فرج را برسان اله الحق ربّ العالمين. بار الها! از تو مسألت مى‏كنيم كه به ولىّ خود اذن دهى تا عدل تو را در ميان بندگانت ظاهر سازد و دشمنانت را در بلادت بكشد تا به غايتى كه اى خداى من! براى ستم ستونى نماند جز آنكه آن را درشكنى و بنايى نماند جز آنكه آن را نابود سازى و هيچ نيرويى نماند مگر آنكه آن را سست كنى و ركنى نماند مگر آنكه آن را نابود سازى و هيچ حدّى نباشد جز آنكه آن را شكست دهى و سلاحى نماند مگر آنكه آن را از كار بيندازى و پرچمى نباشد جز آنكه آن را سرنگون كنى و شجاعى نباشد مگر آنكه او را بكشى و لشكرى نماند جز آنكه آن را خوار سازى و سنگ خودت را بر فرق سر آنان بينداز و شمشير قاطع خود را بر آنها فرود آور و بأس خودت را كه از قوم مجرم بازنگردد بر ايشان ببار و به دست ولىّ خود و بندگان مؤمن خود دشمنان خود و رسولت را عذاب كن‏... (ترجمۀ پهلوان). @Al_Meerath
ارزیابی نمونه شواهد اتحاد اسلوب متن قرآنی و حدیث نبوی محمدمهدی شیرازی در بحثی با نام «کأنَّه قرآن؛ مطارحة علمیة عن الحدیث النبوی الذی یُشبِه القرآن وما اختُلف فیه هل من القرآن أم لا» در «المبحث الأول: هل من قرابة بین بیان القرآن و بین کلام النبی فی الإنشاء؟» پرسشی مطرح کرده که آیا الفاظ قرآن وحیانی است یا از طرف پیامبر (ص) است. وی برای پاسخ به این پرسش تلاش کرده احادیثی منسوب به پیامبر (ص) گردآوری کند که در آن‌ها متنی یافت شود که نزدیک به متون قرآنی باشد تا به وسیلۀ آن‌ها ادّعا کند که قرآن اسلوب نزدیک به اسلوب گفتاری پیامبر (ص) دارد و الفاظ باید از منشأ واحدی سرچشمه گرفته باشد. به نظر می‌رسد نوع گزینش شواهد و نیز تحلیل شواهد در این نوشتار اشکال‌های اساسی داشته باشد؛ بر این اساس در نوشتۀ حاضر به روش عمومی و برخی از شواهد او توجّه می‌شود. https://deraayaat.ir/quranictext/
راضی به قتل کسی در خون او شریک است حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا تَقُولُ فِي حَدِيثٍ رُوِيَ عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ قَالَ إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ ع قَتَلَ ذَرَارِيَّ قَتَلَةِ الْحُسَيْنِ ع بِفِعَالِ آبَائِهِمْ فَقَالَ ع هُوَ كَذَلِكَ فَقُلْتُ وَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى مَا مَعْنَاهُ قَالَ صَدَقَ اللَّهُ فِي جَمِيعِ أَقْوَالِهِ وَ لَكِنْ ذَرَارِيُّ قَتَلَةِ الْحُسَيْنِ ع يَرْضَوْنَ بِأَفْعَالِ آبَائِهِمْ وَ يَفْتَخِرُونَ بِهَا وَ مَنْ رَضِيَ شَيْئاً كَانَ كَمَنْ أَتَاهُ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا قُتِلَ بِالْمَشْرِقِ فَرَضِيَ بِقَتْلِهِ رَجُلٌ فِي الْمَغْرِبِ لَكَانَ الرَّاضِي عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ شَرِيكَ الْقَاتِلِ وَ إِنَّمَا يَقْتُلُهُمُ الْقَائِمُ ع إِذَا خَرَجَ لِرِضَاهُمْ بِفِعْلِ آبَائِهِمْ... (عیون أخبار الرضا، ج1، ص273). عبد السّلام بن صالح هروىّ گويد: به حضرت رضا عليه السّلام عرض كردم: نظرتان در باره اين حديث كه از امام صادق عليه السّلام روايت شده است، چيست، كه حضرت فرموده‏اند: زمانى كه قائم عليه السّلام قيام كند فرزندان قاتلان حسين عليه السّلام را بخاطر كردار پدرانشان خواهد كشت؟ حضرت فرمودند: همين طور است، عرض كردم پس معنى اين آيه چيست: «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏» (هيچ كس بار گناه ديگرى را به دوش نخواهد كشيد- انعام: 164)؟ فرمودند: خداوند در تمام گفتارهايش درست گفته است، لكن فرزندان قاتلان حسين عليه السّلام از كردار پدرانشان راضى هستند و به آن افتخار مى‏كنند و هر كس از كارى راضى باشد مثل كسى است كه آن را انجام داده، و اگر كسى در مشرق كشته شود و ديگرى در مغرب از اين قتل راضى باشد، نزد خدا با قاتل شريك خواهد بود، و قائم عليه السّلام در هنگام قيام خود، بخاطر رضايتشان از كردار پدران، ايشان را خواهد كشت... (ترجمۀ مستفید و غفاری). @Al_Meerath
فضیلت زیارت حضرت فاطمه بنت موسی: https://t.me/Al_Meerath/192 جعلی‌بودن تاریخ ولادت و وفات حضرت فاطمه بنت موسی: https://t.me/Adropfromthesea/2635 @Al_Meerath
نخستین کسی که بر قبر حضرت فاطمه بنت موسی علیهما السلام قبه‌ای بنا کرد ... از ميانه ايشان موسى بن خزرج تنها هم در آن شب بيرون آمد و چون بشرف ملازمت ستى فاطمه رسيد زمام ناقه او بگرفت و بجانب شهر بكشيد و بسراى خود او را فرود آورد و هفده روز در حيات بود چون او را وفات رسيد بعد از تغسيل و تكفين و نماز موسى بن خزرج در زمينى كه او را ببابلان بود آنجا كه امروز روضه مقدسه اوست دفن كرد و بر سر تربت او بورياها سايه ساخته بودند تا آنگاه كه زينب دختر محمد بن على الرضا عليهم السلام اين قبه بر سر تربت او بنا نهاد... (تاریخ قم، ترجمۀ حسن بن علی قمی، ص213). @Al_Meerath
نگاه حسین بن علی (ع) به غصب خلافت وأخبرني والدي رضي اللّه عنه، قال: أخبرنا الشريف أبو يعلى، حدثنا ابن البقال، قال: حدثنا عيسى بن مهران [1]، قال: أخبرنا مخول بن إبراهيم، عن الربيع بن المنذر الثوري، عن أبيه، قال: سمعت الحسين بن علي عليهما السلام يقول: إن أبا بكر وعمر عمد إلی هذا الأمر وهو لنا كله فجعلا لنا فيه سهماً كسهم الجدة والله لهمتهما أنفسهما يوم يطلب الناس شفاعتنا (المنتزع من المحیط بالإمامة، ص33؛ مشابه: أمالي المفید، ص48-49؛ تقریب المعارف، ص243). ابوالحسن علی بن حسین زیدی به اسناد خود نقل می‌کند از منذر بن یعلی ثوری كه گفت: از حسین بن علی (ع) شنيدم كه مى‏فرمود: ابوبكر و عمر قصدِ [غصبِ] اين امر [= خلافت] را کردند؛ حال آنكه تمامى آن از آن ما است. پس برای ما سهمی مانند سهم جدّه قرار دادند [2]. به خدا سوگند که در آن روزی که مردم شفاعت ما را طلب می‌کنند، همّت آن دو، [نجاتِ] خودشان [از عذاب جهنم] است! 1. وی کتابی داشته در مثالب صحابه که خطیب بغدادی از آن به خشم آمده است: «قلت: كان عيسى بن مهران المستعطف من شياطين الرافضة ومردتهم، ووقع إلي كتاب من تصنيفه في الطعن على الصحابة وتضليلهم وإكفارهم وتفسيقهم، فوالله لقد قف شعري عند نظري فيه، وعظم تعجبي مما أودع ذلك الكتاب من الأحاديث الموضوعة والأقاصيص المختلقة والأنباء المفتعلة بالأسانيد المظلمة عن سقاط الكوفيين، من المعروفين بالكذب ومن المجهولين، ودلني ذلك على عمى بصيرة واضعه، وخبث سريرة جامعه، وخيبة سعي طالبه، واحتقاب وزر كاتبه فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ» (تاریخ بغداد، ج12، ص495-496). 2. سهم جدّه از ارث، یک‌ششم است. ظاهراً عبارت «جعلا لنا فيه سهماً كسهم الجدة» اشاره دارد به آن که عمر، علی (ع) را در شورای شش نفره تعیین خلیفه قرار داد؛ در حالی که خلافت از ابتدا تنها حق علی (ع) بود؛ همان‌گونه که در روایتی از امیرالمؤمنین علی (ع) نقل شده است: «إِنَّ عُمَرَ هَلَكَ وَقَدْ جَعَلَهَا شُورَى فَجَعَلَنِي سَادِسَ سِتَّةٍ كَسَهْمِ الْجَدَّةِ وَقَالَ اقْتُلُوا الْأَقَلَّ وَمَا أَرَادَ غَيْرِي‏» (أمالي المفید، ص153-154؛ الشافي في الإمامة، ج3، ص110، 226؛ تقریب المعارف، ص241). @Al_Meerath
علّت دفن شبانۀ حضرت فاطمة الزهراء سلام الله علیها 6606 - عَبْدُ الرَّزَّاقِ، عَنِ ابْنِ جُرَيْجٍ، وَ[1] عَمْرِو بْنِ دِينَارٍ أَنَّ حَسَنَ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَخْبَرَهُ، أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ دُفِنَتْ بِاللَّيْلِ قَالَ: فَرَّ بِهَا عَلِيٌّ مِنْ أَبِي بَكْرٍ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَيْهَا، كَانَ بَيْنَهُمَا شَيْءٌ. 6607 - عَبْدُ الرَّزَّاقِ، عَنِ ابْنِ عُيَيْنَةَ، عَنْ عَمْرِو بْنِ دِينَارٍ، عَنْ حَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ مِثْلَهُ، إِلَّا أَنَّهُ قَالَ: أَوْصَتْهُ بِذَلِكَ (مصنف عبد الرزاق، ج3، ص521). عبد الرزاق از ابن جریج از عمرو بن دینار نقل می‌کند که حسن بن محمد [2] خبر داد به او که فاطمه دختر پیامبر (ص) در شب دفن شد. [حسن] گفت: علی (ع)، او را گریزاند از آنکه ابوبکر بر او نماز بخواند. میان آن دو کدورتی بود. عبد الرزاق از سفیان بن عیینه از عمرو بن دینار از حسن بن محمد مانند این نقل را روایت کرده با این تفاوت که در این نقل حسن بن محمد گفت: فاطمه (س)، به علی (ع) وصیّت کرد که آن کار را انجام دهد. 1. این «و» باید «عن» باشد؛ زیرا روایت عبد الرزاق از عمرو بن دینار ثابت نیست؛ در حالی که عمرو بن دینار، سومین شیخ اصلی ابن جریج است. 2. حسن پسر محمد حنفیه؛ عمرو بن دینار دربارۀ او می‌گوید: «ما رأيت أحداً أعلم بما اختلف فيه الناس من الحسن بن محمد، ما كان زُهْرِيُّكم إلا غلاماً من غلمانه» (تاریخ الإسلام، ج2، ص1018). @Al_Meerath
اگر مردم فضائل علی (ع) را می‌دانستند وَحَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ عَبْدِكَ‌، قَالَ‌: نا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْوَرَّاقُ‌، قَالَ‌: نا الْعَبَّاسُ بْنُ الْفَرَجِ الرِّيَاشِيُّ‌، قَالَ‌: نا الْأَصْمَعِيُّ‌، قَالَ‌: نا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ، عَنْ أَبِيهِ‌، قَالَ‌: كُنْتُ أَسْمَعُ أَبِي إِذَا ذَكَرَ عَلِيًّا عَلَى الْمِنْبَرِ تَعْتَرِيهِ شَرَقَةٌ‌، فَقُلْتُ لَهُ فِي ذَلِكَ‌، فَقَالَ‌: يَا بُنَيَّ إِنَّا لَنَعْرِفُ لِعَلِيٍّ رَحِمَهُ اللّٰهُ مِنْ الْفَضَائِلِ مَا لَوْ عَرَفَهُ النَّاسُ مَا تَبِعَنَا مِنْهُمُ اثْنَانِ‌ (الدلائل في غریب الحدیث، ص151). از عمر بن عبد العزیز نقل شده که گفت: از پدرم [عبد العزیز بن مروان بن حکم] می‌شنیدم که بر روی منبر علی (ع) را یاد می‌کرد و او را غصه می‌گرفت. با او در این باره سخن گفتم. او گفت: فرزندم! ما فضائلی برای علی -رحمه الله- می‌شناسیم که اگر مردم آن‌ها را می‌شناختند، دو نفر هم از ما پیروی نمی‌کردند! @Al_Mreerath