eitaa logo
میراث امامان
207 دنبال‌کننده
60 عکس
3 ویدیو
20 فایل
مطالعاتی در خصوص روایات برجای‌مانده از امامان اهل بیت علیهم السلام در تراث اسلامی کانال در تلگرام: https://t.me/Al_Meerath https://t.me/Alasar_1 ارتباط با ادمین: @KhorvashAmirhasan
مشاهده در ایتا
دانلود
میراث امامان
📗 امام سجاد (ع) در نوشتهٔ ابوالعباس مبرّد ابوالعباس محمد بن یزید مبرّد (د. ۲۸۵ق) -صاحب الکامل في ال
📗 امام سجاد (ع) در الکامل في اللغة والأدب ابوالعباس مبرد (د. 285ق) در بحث «النجباء من أولاد السراري» می‌نویسد: ويروى عن رجل من قريش -لم يسمّ لنا- قال: كنت أجالس سعيد بن المسيّب، فقال لي يوماً: من أخوالك؟ فقلت: أمي فتاةٌ، فكأنّي نقصت في عينه، فأمهلت حتى دخل عليه سالم بن عبد الله بن عمر الخطاب رضي الله عنه، فلما خرج من عنده قلت: ياعمّ! من هذا؟ فقال: يا سبحان الله! أتجهل مثل هذا من قومك! هذا سالم بن عبد الله بن عمر، قلت: فمن أمه؟ قال: فتاةٌ، قال: ثم أتاه لقاسم بن محمد بن أبي بكر الصديق رضي الله عنده، فجلس عنده ثم نهض، فقلت: ياعمّ من هذا؟ فقال: أتجهل من أهلك مثله! ما أعجب هذا! هذا القاسم بن محمد بن أبي بكر الصّديق، قلت: فمن أمه؟ قال: فتاةٌ، فأمهلت شيئاً حتى جاءه عليّ بن الحسين بن علي بن أبي طالب رضي الله عنه، فسلّم عليه ثم نهض، فقلت: ياعمّ، من هذا؟ قال: هذا الذي لا يسع مسلماً أن يجهله! [1] هذا عليّ بن الحسين بن علي بن أبي طالب، قلت: فمن أمه؟ قال: فتاةٌ، قال، قلت يا عم! رأيتني نقصت في عينك لمّا علمت أني لأم ولد، أفما لي في هؤلاء إسوةٌ! قال: فجللت في عينه جداً. وكانت أمّ عليّ بن الحسين "سلافة" من ولد يزدجرد، معروفة النّسب، وكانت من خيرات النّساء. ويروى أنه قيل لعليّ بن الحسين رحمه الله: إنك من أبر الناس، ولست تأكل مع أمك في صفحة؟ فقال: أكره أن تسبق يدي إلى ما قد سبقت عينها فأكون قد عققتها [2]. وكان يقال له: ابن الخيرتين لقول رسول الله صلى الله عليه وسلم: "لله من عباده خيرتان، فخيرته من العرب قريشٌ، ومن العجم فارس"[3] (الکامل في اللغة والأدب، ج2، 90-91). وی همچنین در جای دیگر نقل کرده: وقد قيل ‌لعليّ ‌بن ‌الحسين وكان بَيِّنَ الفضلِ رضي الله عنه: ما بالك إذا سافرت كتمت نسبك أهل الرفقة? فقال: أكره أن آخذ برسول الله صلى الله عليه وسلم وما لا أعطي مثله [4] (الکامل في اللغة والأدب، ج2، ص103). 1. عبارت «هذا الذي لا یسع مسلماً أن یجهله: این شخصی است که نشناختن او، جایز نیست برای هیچ مسلمانی» که به سعید بن مسیب نسبت داده شده، ممکن است به امامت و وجوب معرفت علی بن الحسین (ع) اشاره داشته باشد. 2. این نقل را مبرد در جای دیگری از الکامل (ج1، ص191، بر علي بن الحسین بأمه) و در الفاضل، ص103 نیز آورده است. 3. این نقل را مبرد در الفاضل نیز آورده است: «وكان يقال لعلىّ بن الحسين: ذو الخيرتين، لأنّ أمّه كانت ابنة يزدجرد، وتأويل ذلك أنّ رسول الله صلى الله عليه وسلم قال: إن لله عز وجل من خلقه خيرتين: من العرب قريش، ومن العجم فارس» (الفاضل، ص106). «ابن الخیرتین» که در نسخۀ الکامل آمده از «ذو الخیرتین» معنای روشن‌تری دارد؛ چنانکه کلینی (د. 329ق) که بیش از نیم‌قرن بعد از مبرد از دنیا رفته «ابن الخیرتین» را آورده است (الکافي، ج1، ص467؛ نیز: نثر الدر، ج1، ص232). 4. این نقل را مبرد در الفاضل، ص104 نیز آورده است. @Al_Meerath
عدالت بورزید أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ غَالِبِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ رَوْحٍ ابْنِ أُخْتِ الْمُعَلَّى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْدِلُوا فَإِنَّكُمْ‏ تَعِيبُونَ‏ عَلَى قَوْمٍ لَا يَعْدِلُونَ. (الكافي، ج‏۲، ص۱۴۷) از روح بن عبد الرحیم، خواهرزاده و شریک معلی بن خنیس از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود: از خدا پروا کنید و عدالت ورزید؛ زیرا شما بر قومی که عدالت نمی‌ورزند عیب می‌گیرید. ----- یعنی شما شیعیان اهل بیت (ع) که خلفای جور و پیروانشان را به ستمگری نکوهش می‌کنید، شایسته است خود به عدالت پایبند و از ستم دور باشید؛ چنان که در روایت دیگر آمده است: ان أَشَدَّ النَّاسِ حَسْرَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَنْ وَصَفَ‏ عَدْلًا ثُمَّ خَالَفَهُ إِلَى غَيْرِه‏ (قرب الإسناد، ص۳۳). @Al_Meerath
از مردم بیگاری نکشید؛ پولش را من می‌دهم! از ذریح بن محمد بن یزید المحاربی روایت است که امام صادق (ع) فرمود: در خانه‌ بودم؛ ناگهان سواره نظام و نیروهای امنیتی خانه را محاصره کردند و از دیوارها به داخل خانه ریختند. خانواده و اطرافیانم [از ترس] پراکنده شدند [و مرا تنها گذاشتند]. [چون مریض بودم و می‌بایست مرا با محمل ببرند] مأموران، به بیگاری کشیدن از مردم اقدام کردند [تا مجبورشان کنند بدون مزد مرا ببرند] گفتم: از مردم بیگاری نکشید؛ بلکه عده‌ای را اجیر کنید و من پرداخت مزدشان را از مال خود تضمین می‌کنم. پس مرا بر محملی نشاندند و در حالی که دور تا دورم را محاصره کرده بودند، بردند. یکی از خویشانم آمد و گفت: برای تو مشکلی نیست؛ فقط [حاکم مدینه] می‌خواهد از تو درباره «یحیی بن زید» پرس‌وجو کند. وقتی مرا بر او [حاکم مدینه] وارد کردند؛ گفت: اگر می‌دانستیم در چنین وضعیت [جسمی] قرار داری؛ به دنبالت نمی‌فرستادیم. فقط می‌خواهیم درباره‌ی یحیی بن زید از تو پرس و جو کنیم. گفتم: از زمانی که از این جا رفته، او را ندیده‌ام [و اطّلاعی ندارم]. [حاکم مدینه] گفت: او را برگردانید. پس مرا به خانه برگرداندند. جعفر، عن ذريح، عن أبي عبد الله عليه السلام، قال: كنت في منزلي، فما شعرت‏ إلا بالخيل‏ و الشرطة  قد أحاطوا  بالدار، قال: فتسوروا عليّ، قال: فتطاير أهلي و من عندي، قال: فأخذوا يتسخرون الناس، قلت: لا تسخروهم و استأجروا علي في مالي، قال: فحملوني في محمل و أحاطوا بي، فأتاني آت من أهلي فقال: إنه ليس عليك بأس، إنما يسألك‏ عن يحيى بن زيد، قال: فلما أدخلوني عليه، قال: لو شعرنا أنك بهذه المنزلة، ما بعثنا إليك، إنما أردنا أن نسألك عن يحيى بن زيد، فقلت: ما لي به عهد قد خرج من هاهنا قال: ردوه، فردوني. (کتاب محمد بن المثنی الحضرمی-الأصول الستة عشر، ص۲۶۵- نشر دارالحدیث) ------ ۱. ظاهراً «ما لی به عهد قد خرج من هاهنا»، تصحیف «ما لی به عهد مذ (منذ) خرج من هاهنا» است که با سیاق لفظ سازگارتر است. هر چند دقیقاً نمی‌دانیم این بازجویی در چه زمانی صورت گرفته است؛ ولی احتمال دارد پس از گریختن یحیی از عراق، این عملیات صورت گرفته باشد. ظاهراً یحیی بن زید (پسرعموی امام) پیش از قیام زید تحت تعقیب نبوده و پس از قیام زید و شهادتش نیز از کوفه به سوی خراسان گریخته و به مدینه نیامده است؛ بنابراین به احتمال زیاد معنای جمله این است که از زمانی که یحیی بن زید از مدینه بیرون رفته، دیگر ملاقاتش نکرده‌ام و اطّلاعی از او ندارم. ۲. از ظاهر روایت برمی‌آید که امام در آن زمان بیمار بوده و می‌بایست ایشان را با محمل ببرند. در روایت تصریح نشده که امام را پیش چه کسی بردند؛ ولی از سیاق برمی‌آید که ایشان را نزد حاکم یا یکی از نزیکانش برده باشند. هر چند داستان به صورت خلاصه و مجمل بیان شده؛ ولی آن چه در ترجمه ذکر شد، نزدیک‌ترین و درست‌ترین برداشت به نظر می‌رسد. ۳. بیگاری کشیدن از مسلمانان، یکی از ناپسندترین ستم‌ها و گناهان است که پیامبر (ص) حتّی در هنگام وفات خود بر اجتناب از آن تأکید کردند. روایت بالا نشان‌دهنده‌ی شدّت حساسیّت امام صادق (ع) در این باره است؛ تا جایی که حتّی حاضر نشد، برای بردن او به نزد حاکم، مردم را به بیگاری بکشند و پرداخت مزد را از جیب خود تضمین کرد؛ با این که اساساً ربطی به ایشان نداشت و گناهش بر گردن حاکم و عمّالش بود. این داستان در عین حال که پستی و لئامت حکومت را به خوبی نشان می‌دهد؛ از کرامت نفس، دلسوزی و تقوای بی‌نظیر امام صادق (ع) نیز حکایت می‌کند.  https://alasar.blog.ir/1398/12/25/taskhir @Al_Meerath
🌹 فقهای اصحاب امام باقر و امام صادق ع مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَمَّا حَضَرَتْ أَبِي ع الْوَفَاةُ قَالَ يَا جَعْفَرُ أُوصِيكَ بِأَصْحَابِي خَيْراً قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ اللَّهِ لَأَدَعَنَّهُمْ وَ الرَّجُلُ مِنْهُمْ يَكُونُ فِي الْمِصْرِ فَلَا يَسْأَلُ أَحَداً. (الكافي ط - الإسلامية، ج‏1، ص306) روایت است از حضرت ابو عبد الله صادق (ع) که فرمود: چون پدرم به حال احتضار افتاد به من گفت: «اى جعفر! تو را به نیکی درباره اصحابم وصیت می‌کنم». گفتم: فدایت شوم. به خدا سوگند، چنان (دانشی) را برایشان به ودیعه گذارم كه مردی از ایشان در شهر مسائلش را از دیگری نپرسد (یعنی به فقه و دانش ديگران محتاج نباشد). در روایات زیر نمونه‌ای از این صحابیان مشترک این دو امام همام ع یاد شده‌اند: - حَدَّثَنِي حَمْدَوَيْهِ بْنُ نُصَيْرٍ، قَالَ حَدَّثَنِي يَعْقُوبُ بْنُ يَزِيدَ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ وَ غَيْرِهِ، قَالُوا قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) رَحِمَ اللَّهُ زُرَارَةَ بْنَ أَعْيَنَ لَوْ لَا زُرَارَةُ بْنُ أَعْيَنَ لَوْ لَا زُرَارَةُ وَ نُظَرَاؤُهُ لَانْدَرَسَتْ أَحَادِيثُ أَبِي (ع) (کشی، ص136، ح217). از امام صادق ع: اگر زراره و امثال او نبودند، احادیث پدرم از میان می‌رفت. - حَدَّثَنِي حَمْدَوَيْهِ بْنُ نُصَيْرٍ، قَالَ حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ بْنُ يَزِيدَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ، عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ، قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ بَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ بِالْجَنَّةِ بُرَيْدُ بْنُ مُعَاوِيَةَ الْعِجْلِيُّ وَ أَبُو بَصِيرٍ لَيْثُ بْنُ الْبَخْتَرِيِّ الْمُرَادِيُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ وَ زُرَارَةُ، أَرْبَعَةٌ نُجَبَاءُ أُمَنَاءُ اللَّهِ عَلَى حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ، لَوْ لَا هَؤُلَاءِ انْقَطَعَتْ آثَارُ النُّبُوَّةِ وَ انْدَرَسَتْ (کشی، ص170، ح286). @Al_Meerath
📗 علم ویژۀ امام صادق علیه السلام وذكر أيضا عن أبي عبد الله عليه السلام أنه قال: سلوني قبل أن تفقدوني؛ فإنكم إن فقدتموني لم تجدوا أحدا يحدثكم مثل حديثي حتى يقوم صاحب السيف نقل شده از امام صادق (ع) که فرمود: از من بپرسید پیش از آنکه مرا از دست دهید؛ زیرا اگر مرا از دست دادید، هیچ‌کسی را نمی‌یابید که مانند حدیثِ مرا برایتان نقل کند، تا آنکه صاحب شمشیر برخیزد (الأصول الستة عشر، کتاب جعفر بن محمد بن شریح الحضرمي، أخبار عبد الله بن طلحة النهدي، ص242). حدثنا ابن سعيد، قال: حدثنا عبد الله بن إبراهيم بن قتيبة، حدثنا محمد بن حماد بن زيد الحارثي، حدثنا عمرو بن ثابت، قال: رأيت جعفر بن محمد واقفا عند الجمرة العظمى، وهو يقول سلوني سلوني. ابن عدی (د. 365ق) از ابن عقده (د. 332ق) نقل می‌کند به اسناد او از عمرو بن ثابت (د. 172ق) که گفت: جعفر بن محمد (ع) را دیدم که نزدم جمرۀ عظمی (جمرۀ عقبه در مِنیٰ) ایستاده بود و می‌فرمود: از من بپرسید! از من بپرسید! (الکامل لابن عدي، ج2، ص358؛ مشابه: تهذیب الکمال، ج5، ص78-79). وقال أيضا: حدثنا إسماعيل بن إسحاق الراشدي، عن يحيى بن سالم، عن صالح بن أبي الأسود، قال: سمعت جعفر ابن محمد، يقول: سلوني قبل أن تفقدوني، فإنه لا يحدثكم أحد بعدي بمثل حديثي. یوسف بن عبد الرحمن مزّی (د. 742ق) از ابن عقده نقل می‌کند به اسنادش از صالح بن ابی‌الاسود که گفت: از جعفر بن محمد (ع) شنیدم که می‌گفت: از من بپرسید پیش از آنکه مرا از دست دهید؛ زیرا هیچ‌کسی پس از من مانند حدیث مرا برایتان نقل نمی‌کند (تهذیب الکمال، ج5، ص79). أخبرني العدل أبو الحسن علي بن محمّد كتابة، قال: أخبرنا الشريف أبو محمّد قريش بن سبيع بن مهنّا بن سبيع العبيدلي، قال: أخبرنا الشيخ أبو الفتح محمّد بن سلمان البطّي، قال: أخبرنا الشيخان النقيبان أبو الفضل أحمد بن الحسن بن حبرون، و أبو طاهر أحمد بن الحسن الباقلاني، قالا: أخبرنا أبو علي الحسن بن أحمد بن ابراهيم بن شاذان قال: أخبرنا الشريف أبو محمّد الحسن بن محمّد بن يحيى بن الحسن النسّابة صاحب كتاب النسب، قال: أخبرني جدّي يحيى بن الحسن بن جعفر الحجّة، قال: كتب اليّ عبّاد بن يعقوب يخبرني عن يحيى بن سالم، عن صالح بن أبي الأسود، سمعت جعفر بن محمّد عليهما السّلام يقول: سلوني قبل أن تفقدوني، فانّه لا يحدّثكم أحد بعدي مثلي حتّى يقوم صاحبكم‏. ابن طقطقی (د. 709ق) به اسنادش از صالح بن ابی‌الاسود نقل می‌کند که گفت: از جعفر بن محمد (ع) شنیدم که می‌فرمود: از من بپرسید پیش از آنکه مرا از دست دهید؛ زیرا هیچ‌کسی پس از من مانند من برای شما حدیث نگوید تا آنکه صاحبِ شما برخیزد (الأصيلي في أنساب الطالبين‏، ص149؛ مشابه: شرح الأخبار، ج3، ص292-293). این سخن امام صادق (ع) از این جهت نیز مورد اهمیت است که یادآور سخن مشهور امیرالمؤمنین (ع) است و چنین تداعی می‌کند که ایشان در میان بنی هاشم، جایگاهِ علمیِ علی بن ابی‌طالب (ع) را دارند. در این خصوص، قابل‌توجه است که از برخی چون سعید بن مسیّب (مصنف ابن أبي شیبة، ج13، ص457؛ فضائل الصحابة، ج2، ص802؛ معجم الصحابة للبغوي، ج4، ص82؛ الفقیه والمتفقه، ج2، ص352) و ابن شبرمه (المعجم لابن الأعرابي، ج3، ص945؛ شرح الأخبار، ج2، ص311؛ شواهد التنزیل، ج1، ص50؛ شرح نهج البلاغة، ج7، ص46) نقل شده که هیچ‌یک از اصحاب پیامبر خدا (ص) به جز علی بن ابی‌طالب (ع) نمی‌گفت: «سلوني». @Al_Meerath
فقیه‌ترینِ مردم در نگاه ابوحنیفه (د. 150ق) بنیان‌گذار مکتب فقهی حنفی حدثنا ابن سعيد، حدثنا جعفر بن محمد بن حسين بن حازم، قال: حدثنا إبراهيم بن محمد الرماني أبو نجيح، قال: سمعت حسن بن زياد يقول: سمعت أبا حنيفة وسئل من أفقه من رأيت فقال ما رأيت أحدا أفقه من جعفر بن محمد لما أقدمه المنصور الحيرة بعث إلي، فقال، يا أبا حنيفة إن الناس قد فتنوا بجعفر بن محمد فهيء له من مسائلك تلك الصعاب فقال فهيأت له أربعين مسألة ثم بعث إلي أبو جعفر فأتيته بالحيرة فدخلت عليه وجعفر جالس عن يمينه فلما بصرت بهما دخلني لجعفر من الهيبة ما لم يدخلني لأبي جعفر فسلمت وأذن لي أبو جعفر فجلست ثم التفت إلى جعفر، فقال، يا أبا عبد الله تعرف هذا؟ قال: نعم هذا أبو حنيفة ثم أتبعها قد أتانا ثم قال يا أبا حنيفة هات من مسائلك سل أبا عبد الله فابتدأت أسأله قال فكان يقول في المسألة أنتم تقولون فيها كذا وكذا وأهل المدينة يقولون كذا ونحن نقول كذا فربما تابعنا، وربما تابع أهل المدينة، وربما خالفنا جميعا حتى أتيت على أربعين مسألة ما أخرج منها مسألة ثم قال أبو حنيفة أليس قد روينا أن أعلم الناس أعلمهم باختلاف الناس (الکامل لابن عدي، ج2، ص358؛ مشابه: مناقب أبي حنیفة للخوارزمي، ط دار الکتاب العربي، ص148؛ مناقب آل أبي طالب، ج4، ص255، به نقل از مسند أبي حنیفة؛ جامع مسانید الإمام الأعظم، ج1، ص222-223؛ تهذیب الکمال، ج5، ص79). نقل شده از حسن بن زیاد [لؤلؤی (د.204ق)؛ صاحب ابوحنیفه و قاضی کوفه] که گفت: شنیدم از ابوحنیفه که از او پرسیده شد که "فقیه‌ترین مردم کیست؟"، ابوحنیفه گفت: فقیه‌تر از جعفر بن محمد (ع) ندیدم. چون منصور [عباسی] او را به حِیره آورد، [کسی را] به دنبال من فرستاد و گفت: «ای اباحنیفه! مردم مفتونِ جعفر بن محمد شده‌اند! پرسش‌های دشوارت را برای او آماده کن!». ابوحنیفه گفت: چهل پرسش برای جعفر بن محمد (ع) آماده کردم. سپس ابوجعفر [منصور عباسی] به دنبال من فرستاد و نزد او در حیره رفتم و بر او وارد شدم. جعفر (ع) هم سمت راستِ منصور نشسته بود. چون نگاهم به منصور و جعفر (ع) افتاد، آن‌چنان هیبت جعفر (ع) مرا گرفت که چنان هیبتی از ابوجعفر [منصور] مرا نمی‌گرفت. سلام کردم و ابوجعفر [منصور] به من اجازۀ نشستن داد. نشستم و روی به جعفر (ع) کردم. [منصور به جعفر (ع)] گفت: «ای اباعبدالله! این شخص را می‌شناسی؟». [جعفر (ع)] فرمود: «آری. ابوحنیفه است». در ادامه فرمود: «نزد ما آمده بود». سپس [منصور] گفت: «ای اباحنیفه! پرسش‌هایت را بیاور و از ابوعبدالله بپرس!». شروع به پرسیدن کردم. جعفر بن محمد (ع) در پاسخ به هر پرسش می‌گفت: «شما [اهل عراق] چنین‌وچنان می‌گویید و اهل مدینه چنین می‌گویند و ما [اهل بیت] چنین می‌گوییم». جعفر (ع) گاه با نظر ما همراه می‌شد و گاه با نظر اهل مدینه همراه می‌شد و گاه با هر دوی ما مخالفت می‌کرد، تا آنکه من چهل پرسش را مطرح کردم و او یک پرسش را هم بی‌پاسخ نگذاشت. ابوحنیفه پس از بیان این حکایت گفت: «مگر برای ما نقل نشده که داناترین مردم، داناترینِ ایشان به اختلاف مردم است؟![1]». 1. از سعید بن جبیر (د. 95ق) نقل شده است: «‌أعلم ‌الناس أعلمهم ‌بالاختلاف» (العلل ومعرفة الرجال لأحمد، ج3، ص66). @Al_Meerath
جعفر بن محمد (ع)؛ از سلالۀ پیامبران حدثنا أحمد بن محمد بن سعيد، حدثنا جعفر بن محمد بن هشام، حدثنا محمد بن حفص بن راشد، حدثنا أبي عن عمرو بن أبي المقدام قال: كنت إذا نظرت إلى جعفر بن محمد علمت أنه من سلالة النبيين. ابن عدی از ابن عقده به اسنادش از عمرو بن ثابت (د. 172ق) نقل کرده که گفته است: «چون به جعفر بن محمد (ع) می‌نگریستم، می‌فهمیدم که او از نسل پیامبران (ع) است» (الکامل لابن عدي، ج2، ص357-358). این نقل را ابونعیم اصبهانی (د. 430ق) نیز از علی بن محمود بن محمود بن مالک از ابن عقده آورده است (حلیة الأولیاء، ج3، ص193). @Al_Meerath
🔅 فتوای جعفر بن محمد (ع) زرارة بن اعین از مهم‌ترین راویان امام باقر (ع) و امام صادق (ع) است. وی در کتب اربعه بیش از دو هزار حدیث دارد و او و محمد بن مسلم پرروایت‌ترین راویان امام باقر (ع) هستند. همچنین گفته شده که شش تن از اصحاب صادقَین (ع) هستند که شیعه نسبت به فقه ایشان فروتن و فرمان‌بردار است و فقیه‌ترین این شش نفر، زراره است (رجال الکشي، ص238). در گزارشی در رجال کشی نقل شده که فقه امام صادق (ع) چه تأثیر زیادی بر این فقیه برجسته داشته است: حدثني محمد بن مسعود، قال حدثني علي بن محمد القمي، قال حدثني محمد بن أحمد، عن عبد الله بن أحمد الرازي، عن بكر بن صالح، عن ابن أبي عمير، عن هشام بن سالم، عن زرارة، قال أسمع و الله بالحرف من جعفر بن محمد (ع) من الفتيا فأزداد به إيمانا. نقل شده از زراره (ره) که گفت: به خدا که یک جمله از فتوای جعفر بن محمد (ع) را می‌شنوم. پس بر ایمانم افزوده می‌شود (رجال الکشي، ص133). @Al_Meerath
تا خدا امام حق را برانگیزد «[حدثنا] أحمد بن عليّ قال: حدثنا الحسن بن علي قال: أخبرنا علي قال: أخبرنا محمد بن فضيل عن السري بن إسماعيل عن الشعبي: عن سفيان بن أبي الليل‌ أنّه أتى حسنا بالمدينة ... قال: ... أبشر يا سفيان فإنّ الدنيا ستسع على البرّ و الفاجر حتّى يبعث اللّه إمام الحقّ من آل محمد.» (محمد بن سلیمان الکوفی، مناقب الإمام أمير المؤمنين علي بن أبي طالب(ع)، ج2، ص128-129) از سفیان بن اللیل الهمدانی از امام حسن مجتبی (ع) روایت شده است که فرمود: ای سفیان مژده باد تو را که [نعمت] دنیا برای نیکوکار و بدکار فراخ خواهد بود تا زمانی که خداوند امام حقّ از آل محمد (ص) را برانگیزد. اسناد دیگر: مقاتل الطالبيين، ص75-76؛ فرائد السمطین، ج2، ص78-79؛ شرح نهج البلاغة، ج‏16، ص44-45؛ التشريف بالمنن في التعريف بالفتن، ص228-229 --------- یعنی تا ظهور قائم (عج) بدکاران نیز از نعمت و دولت دنیا بهره‌مند خواهند بود؛ ولی پس از آن دنیا بر بدکاران تنگ خواهد شد. این جمله برای آرام کردن سفیان در اعتراض به صلح با معاویه است. @Al_Meerath
نگاهی به زندگانی حضرت فاطمه بنت موسی (ع) حضرت فاطمه بنت موسی (ع) -خواهر امام رضا (ع)- از شخصیت‌های برجستۀ اهل بیت (ع) است. ایشان که در قم مدفون است، از معدود امامزاده‌هایی است که روایت صحیح در فضیلت زیارت ایشان وارد شده است: سعد بن سعد اشعری از امام رضا (ع) نقل کرده که ایشان دربارۀ زیارت فاطمه بنت موسی (ع) فرموده‌اند: «من زارها فله الجنة» (کامل الزیارات، ص324؛ ثواب الأعمال، ص98؛ عیون أخبار الرضا، ج2، ص267). همچنین از امام جواد (ع) نقل شده است: «من زار عمتي بقم فله الجنة» (کامل الزیارات، ص324). همچنین قابل توجه است که گزارش شده دختر امام جواد (ع) نخستین کسی بود که قبه‌ای بر قبر ایشان بنا کرد. تنها گزارش کهن دردسترسی که ماجرای سفر فاطمه بنت موسی (ع) را به تفصیل آورده، تاریخ قم حسن بن محمد قمی اشعری (زنده در 378ق) است که ترجمۀ قرن نهمی آن در دسترس است: ديگر از سادات حسينيّه از فرزندان موسى بن جعفر عليهما السّلام كه بقم آمدند فاطمه بود دختر موسى بن جعفر عليهما السلام، چنين گويند بعضى از مشايخ قم كه چون امام على بن موسى الرّضا عليهما السّلام را از مدينه بيرون كردند تا بمرو رود از براى عقد بيعت بولايت عهد براى او فى سنة مأتين خواهر او فاطمه بنت موسى بن جعفر عليهم السّلام در سنه احدى و مأتين بطلب او بيرون آمد چون بساوه رسيد بيمار شد پرسيد كه ميان من و ميان شهر قم چه قدر مسافتست او را گفتند كه ده فرسخست خادم خود را بفرمود تا او را بردارد و بقم برد خادم او را بقم آورد و در سراى موسى بن خزرج بن سعد اشعرى فرمود آمد و نزول كرد و روايت صحيح و درست آنست كه چون خبر بآل سعد رسيد همه اتفاق كردند كه قصد ستى فاطمه كنند و ازو درخواه نمايند كه بقم آيد از ميانه ايشان موسى بن خزرج تنها هم در آن شب بيرون آمد و چون بشرف ملازمت ستى فاطمه رسيد زمام ناقه او بگرفت و بجانب شهر بكشيد و بسراى خود او را فرود آورد و هفده روز در حيات بود چون او را وفات رسيد بعد از تغسيل و تكفين و نماز موسى بن خزرج در زمينى كه او را ببابلان بود آنجا كه امروز روضه مقدسه اوست دفن كرد و بر سر تربت او بورياها سايه ساخته بودند تا آنگاه كه زينب دختر محمد بن على الرضا عليهم السلام اين قبه بر سر تربت او بنا نهاد. و روايت كرد مرا حسين بن على بن حسين بن موسى بن بابويه از محمد بن حسن بن احمد بن الوليد كه او را روايت كردند كه چون فاطمه را وفات رسيد و بعد از غسل و تكفين او را بمقبره بابلان بر كنار سردابى كه از براى او ترتيب كرده بودند حاضر آوردند آل سعد با يك ديگر خلاف كردند در باب‏ آنك كه سزاوار آنست كه در سرداب رود و فاطمه را بر زمين بنهد و دفن كند پس از آن اتفاق كردند بر آنك خادمى بغايت پير از آن يكى ازيشان قادر نام را حاضر گردانند تا فاطمه را در گور نهد و كسيرا بطلب او بفرستادند در ميان اين گفتگوى از جانب رمله دو سوار بر آمدند دهن بر بسته و روى بدين مردم نهادند چون بنزديك جنازه فاطمه رسيدند از اسب فرود آمدند و بر فاطمه نماز گزاردند و در سرداب رفتند و فاطمه را دفن كردند پس از گور بيرون آمدند و بر نشستند و برفتند و هيچكس را معلوم نشد كه آن دو سوار كه بودند و محرابى كه فاطمه عليها السلام نماز كرده است در خانه از سراى موسى بن خزرج تا باكنون ظاهرست (تاریخ قم، ط 1361ش، ص213-214). تقریباً اطلاعات دیگری از زندگانی حضرت فاطمه بنت موسی (ع) در دست نیست. می‌دانیم که تاریخ ولادت و وفات ایشان جعل متأخر است و ظاهراً جاعل آن شیخ جواد عبدالعظیمی بوده است (نگر: https://t.me/zecra/200). در ادامه به نمونه‌ای از اطلاعات نامعتبری که دربارۀ ایشان شایع است پرداخته می‌شود: @Al_Meerath
فاطمه بنت موسی (ع)؛ راوی احادیث؟ جناب فاطمه بنت موسی (ع) دختر امام و خواهر امام بوده‌اند و طبیعی است که احادیثی سماع کرده باشند و احیاناً برای برخی نقل کرده باشند. سخن در اینجا در خصوص احادیث رسیده به ماست. سه حدیث از ایشان نقل شده است: ... علي بن محمد بن جعفر الأهوازي مولى الرشيد حدثنا بكر بن أحمد البصري حدثتنا فاطمة بنت علي بن موسى الرضي حدثتني فاطمة وزينب وأم كلثوم بنات موسى بن جعفر قلن حدثتنا فاطمة بنت جعفر بن محمد الصادق قالت حدثتني فاطمة بنت محمد بن علي حدثتني فاطمة بنت علي بن الحسين حدثتني فاطمة وسكينة ابنتا الحسين بن علي عن أم كلثوم بنت فاطمة بنت رسول الله ص عن فاطمة بنت رسول الله ص قالت: أنسيتم قول رسول الله ص يوم غدير خم من كنت مولاه فعلي مولاه وقوله عليه السلام لعلي أنت مني بمنزلة هارون من موسى عليهما السلام (نزهة الحفاظ، ص101-102؛ فوائد ابن منده، ج2، ص396؛ مناقب علي لابن الجوزي، ص14). علي بن محمد بن جعفر الأهوازي‌، قال‌: حدثني بكير ابن أحنف‌، قال‌: حدثتنا فاطمة بنت علي بن موسى الرضا عليه السلام‌، قالت‌: حدثتني فاطمة و زينب و أم كلثوم بنات موسى بن جعفر عليه السلام‌، قلن‌: حدثتنا فاطمة بنت جعفر بن محمد عليه السلام‌، قالت‌: حدثتني فاطمة بنت محمد بن علي عليه السلام‌، قالت‌: حدثتني فاطمة بنت علي بن الحسين عليه السلام‌، قالت‌: حدثتني فاطمة و سكينة ابنتا الحسين بن علي عليه السلام‌، عن أم كلثوم بنت علي عليه السلام‌، عن فاطمة بنت رسول الله صلى الله عليه و آله‌ ، قالت‌: سمعت رسول الله صلى الله عليه و آله‌ يقول‌: لما أسري بي إلى السماء دخلت الجنة‌، فإذا أنا بقصر من درة بيضاء مجوفة... (المسلسلات لابن الرازي، ص275). اللؤلؤة المثنية في الآثار المعنعنة المروية: روى السيد محمد الغماري الشافعي في كتابه: عن فاطمة بنت الحسين الرضوي عن فاطمة بنت محمد الرضوي عن فاطمة بنت إبراهيم الرضوي عن فاطمة بنت الحسن الرضوي عن فاطمة بنت محمد الموسوي عن فاطمة بنت عبد الله العلوي عن فاطمة بنت الحسن الحسيني عن فاطمة بنت أبي هاشم الحسيني عن فاطمة بنت محمد بن احمد بن موسى المبرقع عن فاطمة بنت أحمد بن موسى المبرقع عن فاطمة بنت موسى المبرقع عن فاطمة بنت الامام أبي الحسن الرضا عليه السلام عن فاطمة بنت موسى بن جعفر عليهما السلام عن فاطمة بنت الصادق جعفر بن محمد عليهما السلام عن فاطمة بنت الباقر محمد بن علي عليهما السلام عن فاطمة بنت السجاد علي بن الحسين زين العابدين عليه السلام عن فاطمة بنت أبي عبد الله الحسين عليه السلام عن زينب بنت أمير المؤمنين عليه السلام عن فاطمة بنت رسول الله صلى الله عليه و آله، قالت: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «ألا من مات على حب آل محمد مات شهيدا» (عوالم العلوم، ج21، ص354، استدراکات؛ نیز در: آثار الحجة، ص8-9، به نقل از مرعشی نجفی از کتاب سید محمد غماری شافعی). این سه حدیث هیچ‌کدام نمی‌تواند اصیل باشد. در هر سه حدیث راویِ از فاطمه بنت موسی (ع)، فاطمه دختر امام رضا (ع) دانسته شده؛ در حالی که امام رضا (ع) چنین دختری نداشتند و تنها فرزندشان امام جواد (ع) بوده‌اند. در مقاله‌ای با نام «علی بن محمد ابن عنبسه و روایات منسوب به امام رضا (ع)» (در دست انتشار) به تفصیل نشان داده شده که مسئولیت دو حدیث نخست به احتمال زیاد با علی بن محمد ابن عنبسه است. @Al_Meerath
زیارت‌نامه فاطمه بنت موسی (ع)؛ از تألیف عالمان محمدباقر مجلسی در بحار الأنوار نقل می‌کند: أقول رأيت في بعض كتب الزيارات حدث علي بن إبراهيم عن أبيه‏ عن سعد عن علي بن موسى الرضا ع قال قال: يا سعد عندكم لنا قبر قلت جعلت فداك قبر فاطمة بنت موسى ع قال نعم من زارها عارفا بحقها فله الجنة فإذا أتيت القبر فقم عند رأسها مستقبل القبلة و كبر أربعا و ثلاثين تكبيرة و سبح ثلاثا و ثلاثين تسبيحة و احمد الله ثلاثا و ثلاثين تحميدة ثم قل السلام على آدم صفوة الله السلام على نوح نبي الله السلام على إبراهيم خليل الله السلام على موسى كليم الله السلام على عيسى روح الله السلام عليك يا رسول الله السلام عليك يا خير خلق الله السلام عليك يا صفي الله السلام عليك يا محمد بن عبد الله خاتم النبيين السلام عليك يا أمير المؤمنين علي بن أبي طالب وصي رسول الله السلام عليك يا فاطمة سيدة نساء العالمين السلام عليكما يا سبطي نبي الرحمة و سيدي شباب أهل الجنة السلام عليك يا علي بن الحسين سيد العابدين و قرة عين الناظرين السلام عليك يا محمد بن علي باقر العلم بعد النبي السلام عليك يا جعفر بن محمد الصادق البار الأمين السلام عليك يا موسى بن جعفر الطاهر الطهر السلام عليك يا علي بن موسى الرضا المرتضى السلام عليك يا محمد بن علي التقي السلام عليك يا علي بن محمد النقي الناصح الأمين السلام عليك يا حسن بن علي السلام على الوصي من بعده اللهم صل على نورك و سراجك و ولي وليك و وصي وصيك و حجتك على خلقك السلام عليك يا بنت رسول الله السلام عليك يا بنت فاطمة و خديجة السلام عليك يا بنت أمير المؤمنين السلام عليك يا بنت الحسن و الحسين السلام عليك يا بنت ولي الله السلام عليك يا أخت ولي الله السلام عليك يا عمة ولي الله السلام عليك يا بنت موسى بن جعفر و رحمة الله و بركاته السلام عليك عرف الله بيننا و بينكم في الجنة و حشرنا في زمرتكم و أوردنا حوض نبيكم و سقانا بكأس جدكم من يد علي بن أبي طالب صلوات الله عليكم أسأل الله أن يرينا فيكم السرور و الفرج و أن يجمعنا و إياكم في زمرة جدكم محمد ص و أن‏ لا يسلبنا معرفتكم إنه ولي قدير أتقرب إلى الله بحبكم و البراءة من أعدائكم و التسليم إلى الله راضيا به غير منكر و لا مستكبر و على يقين ما أتى به محمد و به راض نطلب بذلك وجهك يا سيدي اللهم و رضاك و الدار الآخرة يا فاطمة اشفعي لي في الجنة فإن لك عند الله شأنا من الشأن اللهم إني أسألك أن تختم لي بالسعادة فلا تسلب مني ما أنا فيه و لا حول و لا قوة إلا بالله العلي العظيم اللهم استجب لنا و تقبله بكرمك و عزتك و برحمتك و عافيتك و صلى الله على محمد و آله أجمعين و سلم تسليما يا أرحم الراحمين (بحار الأنوار، ج99، ص265-267). این زیارت در مصدر ناشناختۀ مجلسی (بعض کتب الزیارات) در ادامۀ حدیث سعد آمده، ولی روشن نیست که مقصود نویسندۀ آن این بوده باشد که این زیارت بخشی از حدیث سعد است. مجلسی خود در تحفة الزائر می‌گوید: «مؤلف گوید که محتمل است که زیارت از تتمه حدیث نباشد و از تألیف علما بوده باشد» (تحفة الزائر، ص666). به نظر می‌رسد همین احتمال درست باشد؛ چه حدیث سعد پیشتر در کامل الزیارات و ثواب الأعمال و عیون أخبار الرضا آمده و در آن چنین تتمه‌ای نیست؛ به ویژه ابن قولویه اهتمام به ذکر زیارات داشته و خود قمی بوده و بعید است این بخش مهم را از روایت حذف کند. قابل توجه است که در ابتدای این حدیث گفته شده که امام رضا (ع) به سعد گفتند: «یا سعد عندکم لنا قبر؟» و سعد پاسخ داد: «جعلت فداك قبر فاطمة بنت موسی». این مقدمه هم در حدیث ابن قولویه و حدیث شیخ صدوق نیامده و در آن صرفاً آمده است: «سعد بن سعد عن أبي الحسن الرضا ع قال: سألته عن زيارة فاطمة بنت موسى (بن جعفر) ع فقال من زارها فله الجنة». به عبارتی در حدیث اصلی سعد خود پرسیده و امام آغاز نکرده‌اند. مشابه نقل بعض کتب الزیارات در قرن ششم در کتاب نقض عبدالجلیل رازی، ص212 آمده است: «یا سعد عندکم لنا قبر؟ فقلت له: نعم جعلت فداك عندنا قبر فاطمة بنت موسی بن جعفر...». طرفه اینکه در نقل رازی هم زیارت‌نامه‌ای در ادامۀ حدیث نیامده است. در این زیارت خطاب به امام جواد، امام هادی، و امام حسن عسکری (ع) سلام داده می‌شود. این بخش نیز نمی‌تواند متعلّق به روزگار امام رضا (ع) باشد. گفتنی است زیارت دیگری برای فاطمه بنت موسی (ع) در أنوار المشعشعین، ج1، ص493-494 ذکر شده که آن هم از تألیف علما است و مأثور نیست. @Al_Meerath