آزمایش عصر غیبت
حدثنا أبي و محمد بن الحسن رض قالا حدثنا سعد بن عبد الله و عبد الله بن جعفر الحميري و أحمد بن إدريس جميعاً قالوا حدثنا أحمد بن محمد بن عيسى و محمد بن الحسين بن أبي الخطاب و محمد بن عبد الجبار و عبد الله بن عامر ابن سعد الاشعري عن عبد الرحمن بن أبي نجران عن محمد بن المساور عن المفضل ابن عمر الجعفي عن أبي عبد الله ع قال: سمعته يقول إياكم و التنويه أما والله ليغيبن إمامكم سنيناً من دهركم و لتمحصن حتى يقال مات أو هلك بأي واد سلك و لتدمعن عليه عيون المؤمنين و لتكفأن كما تكفأ السفن في أمواج البحر و لا ينجو إلا من أخذ الله ميثاقه و كتب في قلبه الايمان وأيده بروح منه و لترفعن اثنتا عشرة راية مشتبهة لا يدرى أي من أي قال فبكيت فقال ما يبكيك يا أبا عبد الله؟ فقلت و كيف لا أبكي و أنت تقول اثنتا عشرة راية مشتبهة لا يدرى أي من أي فكيف نصنع؟ قال فنظر إلى شمس داخلة في الصفة، فقال يا أبا عبد الله ترى هذه الشمس؟ قلت نعم قال و الله لامرنا أبين من هذه الشمس. (کمال الدین، ص۳۴۷)
مفضل بن عمر گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه میفرمود: فرياد نكنيد. به خدا سوگند امام شما ساليانى از روزگارتان غيبت كند و حتما مورد آزمايش واقع شويد تا جایی كه بگويند: او مرده يا هلاك شده و به كدام وادى رفته است؟ و چشمان مؤمنان بر او بگريد و امتحان ميشويد و واژگون شويد همچنان كه كشتى در امواج دريا واژگون شود و تنها كسى نجات يابد كه خداى تعالى از او ميثاق گرفته و در قلبش ايمان نقش كرده و او را به روحى از جانب خود مؤيد كرده باشد و دوازده پرچم مشتبه برافراشته شود كه هيچ يك از ديگرى بازشناخته نشود. گويد: من گريستم…
____
فراز «حتى يقال مات أو هلك بأي واد سلك ...» دربارۀ غیبت و برخی بخشهای دیگر خبر به پنج طریق از مفضل نقل شده است:
1- ابن مساور: سند پیشین کمال الدین؛ محمد بن يحيى عن أحمد بن محمدٍ عن ابن أبي نجران عن محمد بن المساور عن المفضل (الكافي، ج1، ص336؛ نعمانی، ص152 از ابن همام از فزاری، حمیری، ابن ابیالخطاب، یقطینی و قصبانی همگی از ابن أبي نجران)
2- خلف انماطی: الحسين بن محمدٍ و محمد بن يحيى عن جعفر بن محمدٍ عن الحسن بن معاوية عن عبد الله بن جبلة عن إبراهيم بن خلف بن عبادٍ الأنماطي عن مفضل بن عمر قال: كنت عند أبي عبد الله ع و عنده في البيت أناسٌ فظننت أنه إنما أراد بذلك غيري فقال… (الكافي، ج1، ص338-339)
3- ابن کثیر: محمد بن يحيى و أحمد بن إدريس عن الحسن بن علي الكوفي عن علي بن حسان عن عمه عبد الرحمن بن كثيرٍ عن مفضل بن عمر قال سمعت أبا عبد الله ع يقول لصاحب هذا الأمر غيبتان إحداهما يرجع منها إلى أهله و الأخرى يقال هلك في أي واد… (الكافي، ج1، ص340)
4- یونس بن یعقوب: حدثنا علي بن الحسين قال حدثنا محمد بن يحيى قال حدثنا محمد بن حسان الرازي عن محمد بن علي الكوفي قال حدثنا يونس بن يعقوب عن المفضل بن عمر(الغيبة للنعمانی، ص156)
5- ابن عصام: أخبرنا عبد الواحد بن عبد الله بن يونس قال حدثنا أحمد بن محمد بن رباح الزهري عن أحمد بن علي الحميري عن الحسن بن أيوب عن عبد الكريم بن عمرٍو الخثعمي عن محمد بن عصام قال حدثني المفضل بن عمر… (همان، ص151)
سند اخیر در جای دیگر به همین صورت ولی با انتهای متفاوت «عن عبد الكريم بن عمرٍو عن العلاء بن رزين عن محمد بن مسلم عن الباقر» (نعمانی، ص173) نقل شده که قطعاً اشتباه است. ولی طریق دیگری نیز انتساب آن به عبد الکریم بن عمرو و نقل شفاهی او را تأیید میکند (محمد بن همام قال حدثنا حميد بن زياد الكوفي قال حدثنا الحسن بن محمد بن سماعة عن أحمد بن الحسن الميثمي عن زائدة بن قدامة عن عبد الكريم قال: ذكر عند أبي عبد الله ع: نعمانی، ص157)
سه تحریر ابن مساور، خلف انماطی و ابن عصام [انماطی] (1، 2 و 5) در مجموع عبارات مانند هم و ریشه مکتوب یکسان دارند، و البته احتمال دارد نام ناشناخته و نایاب محمد بن مساور همان محمد بن عصام (انماطی) باشد که طریق خلف انماطی نیز وابسته به او باشد. ولی تفاوت عبارات دو تحریر دیگر (3 و 4) و اشتراک در کلیدواژهها مؤید آن است که این طرق لزوماً مقتبس از انماطی نیستند. با وجود اتهام طریق 3 و 4 و ضعف اواخر همگی، باز قوت نسبی اوایل اسناد اصالت خبر تا پیش از غیبت را تأیید میکند، و رواج انتساب خبر به مفضل پیش از غیبت را نشان میدهد.
چنانکه مشابه فراز اول به دیگرانی مانند ابوالجارود از امام باقر ع (نعمانی، ص154از دفتر عبد الله بن حماد) و احمد بن عیسی علوی از پدرانش (الغیبة طوسی، ص425 از فضل بن شاذان) و به صورت: عیسی بن عبد الله علوی از پدرانش (نعمانی، ص156به طریق چهارم از ابوسمینه) منسوب شده و به طریق زكريا بن يحيى بن نعمان صيرفي از علي بن جعفر از امام جواد ع نیز در انتهای خبری آمده است. (الكافي، ج1، ص323)
@Al_Meerath
زیارت امام حسین علیه السلام در نیمهٔ شعبان
علي بن إبراهيم عن أبيه عن بعض أصحابه عن هارون بن خارجة عن أبي عبد الله ع قال: إذا كان النصف من شعبان نادى مناد من الأفق الأعلى ألا زائري قبر الحسين ارجعوا مغفورا لكم و ثوابكم على ربكم و محمد نبيكم (الکافي، ج4، ص589).
نقل شده که امام صادق علیه السلام فرمود: در روز نیمهٔ شعبان ندادهندهای از افق اعلی ندا دهد: هان ای زائران قبر حسین! [از زیارت] بازگردید در حالی که [گناهانتان] برایتان آمرزیده شد و پاداش شما بر عهدهٔ پروردگارتان و محمّد پیامبرتان است!
@Al_Meerath
ولادت مرحوم شیخ صدوق به دعای صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
🔶 مرحوم شیخ صدوق محمد بن علی ابن بابویه مینویسد:
حدیث کرد برای ما محمد بن علی اسود -رضی الله عنه- گفت: «علی بن حسین بن موسی بن بابویه -رضی الله عنه- پس از درگذشت محمد بن عثمان عَمری -رضی الله عنه- از من خواست که از ابوالقاسم حسین بن روح بخواهم که از مولایمان صاحب الزمان (ع) درخواست کند که از خداوند -عزّ وجلّ- بخواهد که پسری به او بدهد. این را خواستم و پس از سه روز حسین بن روح به من خبر داد که صاحب الزمان (ع) برای علی بن حسین دعا کرده و به زودی فرزندی مبارک برای او به دنیا خواهد آمد که خداوند او را نافع قرار خواهد داد و پس از آن فرزند، فرزندان دیگری خواهند بود».
ابوجعفر محمد بن علی اسود -رضی الله عنه- [همچنین] گفت: «از حسین بن روح در خصوص خودم نیز درخواست کردم که [از صاحب الزمان علیه السلام بخواهد که] از خدا بخواهد که پسری به من بدهد. حسین بن روح درخواستم را نپذیرفت و گفت که امکانپذیر نیست». اسود گفت: «پس برای علی بن حسین -رضی الله عنه- [نخست]، محمد بن علی به دنیا آمد و پس از او نیز اولادی به دنیا آمدند، اما برای من فرزندی به دنیا نیامد».
مصنّف این کتاب گوید: ابوجعفر محمد بن علی اسود -رضی الله عنه- چون مرا میدید که به درس شیخِ ما محمّد بن حسین بن احمد بن ولید -رضی الله عنه- میروم و در نوشتن و حفظ حدیث رغبت دارم، بسیار میگفت: «عجیب نیست که تو چنین رغبتی در حدیث داری؛ در حالی که به دعای امام (ع) به دنیا آمدی!» (کمال الدین، ج2، ص502-503).
🔷 شیخ طوسی حکایت ولادت شیخ صدوق به دعای صاحب الزمان علیه السلام را از جماعتی از شیخ صدوق و برادرش -ابوعبدالله حسین بن علی ابن بابویه- از محمد بن علی اسود روایت میکند. شیخ پس از نقل حکایت دعای صاحب الزمان علیه السلام و نقل عبارت شیخ صدوق در کمال الدین، از ابوعبدالله حسین ابن بابویه -برادر شیخ صدوق- نقل میکند: «مجلسِ [درس] به پا کردم؛ در حالی که کمتر از بیست سال سن داشتم. گاه ابوجعفر محمد بن علی اسود به مجلسم میآمد. پس چون به سرعتم در پاسخ در خصوص حلال و حرام مینگریست، تعجّبش به جهت کمی سنّم بیشتر میشد. سپس میگفت: عجیب نیست! چه تو به دعای امام (ع) به دنیا آمدی» (الغیبة، ص320).
🔶 شیخ طوسی همچنین از ابن نوح سیرافی از حسین بن محمد بن سورة از علی بن حسن بن یوسف و محمد بن احمد صیرفی و غیر ایشان از مشایخ اهل قم نقل میکند: «نزدِ علی بن حسین بن موسی بن بابویه، دختر عمویش محمد بن موسی بن بابویه بود و علی ابن بابویه از او بچهدار نشد. پس علی ابن بابویه نامهای به حسین بن روح -رضی الله عنه- نوشت که از محضرِ [صاحب الزمان] بخواهد که از خدا خواهد که به او فرزندان فقیهی داده شود. پس جواب آمد که به تو از این زن فرزندی داده نمیشود و به زودی صاحب کنیزی دیلمی میشوی که از او دو فرزند فقیه به تو داده میشود». ابن نوح گفت که ابن سوره به من گفت: «ابوالحسن [علی] ابن بابویه -رحمه الله- سه فرزند دارد: محمد و حسین که هر دو فقیه و ماهر در حفظ حدیث هستند و احادیثی حفظند که دیگر قمّیها حفظ نیستند. آن دو، برادری دارند به نام حسن که پسر دومِ علی ابن بابویه است و او مشغول عبادت و زهد است و با مردم رابطۀ زیادی ندارد و فقهی ندارد». ابن سوره گفت: هر گاه که ابوجعفر [محمد] و ابوعبدالله [حسین] دو پسر علی بن حسین [ابن بابویه] حدیثی نقل میکردند، مردم از حفظ آن دو به شگفت میآمدند و به آن دو میگفتند: این شأن، خصوصیتی برای شماست به سبب دعای امام برای شما دو. این امر در میان اهل قم مستفیض است (الغیبة، ص308-309).
🔷 مرحوم نجاشی نیز در مدخل علی ابن بابویه این جریان را گزارش میکند؛ وی دربارۀ علی ابن بابویه مینویسد: «علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی؛ ابوالحسن؛ شیخ قمیین در روزگار خویش و متقّدم و فقیه و ثقۀ آنها؛ وارد عراق شد و همراه شد با ابوالقاسم حسین بن روح -رحمه الله- و مسائلی از او پرسید. پس از آن با او با واسطۀ علی بن جعفر بن اسود نامهنگاری کرد و از او خواست که کاغذی به صاحب علیه السلام برساند و در آن از امام بخواهد که بچهدار شود. پس [صاحب الزمان علیه السلام با واسطۀ حسین بن روح] به وی نوشت: "از خدا خواستیم که به تو فرزند دهد و به زودی دو پسر نیکو به تو داده خواهد شد". پس برای علی ابن بابویه، ابوجعفر [محمد] و ابوعبدالله [حسین] از کنیزی به دنیا آمدند. ابوعبدالله حسین بن عبید الله [غضائری] میگفت: از ابوجعفر [محمد بن علی ابن بابویه] شنیدم که میگفت: من به دعای صاحب الأمر علیه السلام به دنیا آمدم و به این مسئله افتخار میکرد» (رجال النجاشي، ص261).
@Al_Meerath
پاداش زیارت امام حسین (ع) در نیمهٔ شعبان
حدثني محمد بن عبد الله بن جعفر الحميري عن أبيه عن يعقوب بن يزيد عن محمد بن أبي عمير عن زيد الشحام عن أبي عبد الله ع قال: من زار قبر الحسين ع في النصف من شعبان غفر الله له ما تقدم من ذنبه و ما تأخر (کامل الزیارات، ص181).
نقل شده که امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس زیارت کند قبر حسین را در نیمهٔ شعبان، خداوند گناهان متقدم و متأخر او را بیامرزد.
@Al_Meerath
خدا را امری است که خود میرساند
حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ الْمُكَتِّبُ قَالَ: كُنْتُ بِمَدِينَةِ السَّلَامِ فِي السَّنَةِ الَّتِي تُوُفِّيَ فِيهَا الشَّيْخُ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ السَّمُرِيُّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ فَحَضَرْتُهُ قَبْلَ وَفَاتِهِ بِأَيَّامٍ فَأَخْرَجَ إِلَى النَّاسِ تَوْقِيعاً نُسْخَتُهُ:
بسم الله الرحمن الرحيم- يَا عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ السَّمُرِيَّ أَعْظَمَ اللَّهُ أَجْرَ إِخْوَانِكَ فِيكَ فَإِنَّكَ مَيِّتٌ مَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ سِتَّةِ أَيَّامٍ فَاجْمَعْ أَمْرَكَ وَ لَا تُوصِ إِلَى أَحَدٍ يَقُومُ مَقَامَكَ بَعْدَ وَفَاتِكَ فَقَدْ وَقَعَتِ الْغَيْبَةُ الثَّانِيَةُ[/التامة] فَلَا ظُهُورَ إِلَّا بَعْدَ إِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ذَلِكَ بَعْدَ طُولِ الْأَمَدِ وَ قَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ امْتِلَاءِ الْأَرْضِ جَوْراً وَ سَيَأْتِي شِيعَتِي مَنْ يَدَّعِي الْمُشَاهَدَةَ أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْيَانِيِّ وَ الصَّيْحَةِ فَهُوَ كَاذِبٌ مُفْتَرٍ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ.
قَالَ فَنَسَخْنَا هَذَا التَّوْقِيعَ وَ خَرَجْنَا مِنْ عِنْدِهِ فَلَمَّا كَانَ الْيَوْمُ السَّادِسُ عُدْنَا إِلَيْهِ وَ هُوَ يَجُودُ بِنَفْسِهِ فَقِيلَ لَهُ مَنْ وَصِيُّكَ مِنْ بَعْدِكَ فَقَالَ لِلَّهِ أَمْرٌ هُوَ بَالِغُهُ وَ مَضَى رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ فَهَذَا آخِرُ كَلَامٍ سُمِعَ مِنْهُ (کمال الدین، ج2، ص516).
شیخ صدوق نقل میکند از ابومحمد حسن بن احمد مکتّب که گفت: در سالی که شیخ علی بن محمد سَمُری -قدّس اللهُ روحَه- [وکیل چهارم صاحب الزمان علیه السلام] از دنیا رفت، در بغداد بودم. چند روزی پیش از وفات سمری، نزد او رفتم. توقیعی برای مردم [از نزد صاحب الزمان علیه السلام] آورد که در آن نوشته شده بود:
بسم الله الرحمن الرحیم. ای علی بن محمد سمری! خداوند اجر برادرانت را در [مصیبتِ درگذشت] تو عظیم گرداند! تو تا شش روز دیگر از دنیا میروی. امرت را جمع کن و به هیچ کسی وصیت نکن که پس از وفاتِ تو، در جایگاه تو قرار گیرد! چه (غیبتِ دوم/ غیبتِ تامّ) واقع شده است. پس ظهوری نخواهد بود مگر به اذن خداوند -عزّ وجلّ-. این ظهور پس از طولانیشدن مدّت و قساوت قلبها و پرشدن زمین از ستم خواهد بود. به زودی نزد شیعیان من، کسی خواهد آمد که مدّعی مشاهدهٔ [من] است. هان! هرکه -پیش از خروج سفیانی و صیحهٔ آسمانی- ادعای مشاهده کند، دروغگویی دروغباف است ولا حول ولا قوة إلا بالله العلي العظیم!
[حسن بن احمد مکتب] گفت: این توقیع را نوشتیم و از نزد سمری بیرون آمدیم. روز ششم بازگشتیم به نزد او و او در حال احتضار بود. به او گفته شد: وصیِّ تو پس از تو کیست؟ فرمود: خدا را امری است که خود میرساند! سمری -رضي الله عنه- درگذشت و این، آخرین سخنی بود که از او شنیده شد.
@Al_Meerath
يوم ندعوا كل أناس بإمامهم
سفيان عَنْ جَابِرٍ عَنْ عَدِيٍّ عَنْ سعيد بن جبير عن ابن عباس في قوله يوم ندعوا كل أناس بإمامهم قَالَ إِمَامُ هُدًى أَوْ إِمَامُ ضلالة
📚تفسير سفيان الثوري، ص174
سفیان ثوری به اسنادِ خود از ابن عباس روایت کرد که در تفسیر آیه «یوم ندعوا کل اناس بامامهم» گفت: امام هدایت یا امام گمراهی.
@Al_Meerath
اهمیت تسلیم در برابر امامان علیهم السلام (1)
462 حَمْدَوَيْهِ، قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ، عَنِ الْحَكَمِ بْنِ مِسْكِينٍ الثَّقَفِيِّ، قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو حَمْزَةَ مَعْقِلٌ الْعِجْلِيُّ، عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ، قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللهِ (ع) وَ اللهِ لَوْ فَلَقْتَ رُمَّانَةً بِنِصْفَيْنِ، فَقُلْتَ هَذَا حَرَامٌ وَ هَذَا حَلَالٌ، لَشَهِدْتُ أَنَّ الَّذِي قُلْتَهُ حَلَالٌ حَلَالٌ وَ أَنَّ الَّذِي قُلْتَ حَرَامٌ حَرَامٌ، فَقَالَ رَحِمَكَ اللهُ رَحِمَكَ اللهُ.
463 أَبُو مُحَمَّدٍ الشَّامِيُّ الدِّمَشْقِيُّ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى، عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ، عَنْ زِيَادِ بْنِ أَبِي الْحَلَّالِ، قَالَ، سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ (ع) يَقُولُ: مَا أَحَدٌ أَدَّى إِلَيْنَا مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِ فِينَا إِلَّا عَبْدُ اللهِ بْنُ أَبِي يَعْفُورٍ.
464 حَمْدَوَيْهِ، قَالَ حَدَّثَنَا أَيُّوبُ بْنُ نُوحٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ، عَنْ أَبِي أُسَامَةَ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللهِ (ع) لِأُوَدِّعَهُ، فَقَالَ لِي يَا زَيْدُ مَا لَكُمْ وَ لِلنَّاسِ قَدْ حَمَلْتُمُ النَّاسَ عَلَيَّ، إِنِّي وَ اللهِ مَا وَجَدْتُ أَحَداً يُطِيعُنِي وَ يَأْخُذُ بِقَوْلِي إِلَّا رَجُلًا وَاحِداً رَحِمَهُ اللهُ عَبْدُ اللهِ بْنُ أَبِي يَعْفُورٍ، فَإِنِّي أَمَرْتُهُ وَ أَوْصَيْتُهُ بِوَصِيَّةٍ فَاتَّبَعَ أَمْرِي وَ أَخَذَ بِقَوْلِي (اختیار الرجال، ص249-250).
نقل شده از مرحوم عبدالله بن ابییعفور که فرمود: به ابوعبدالله [جعفر بن محمد] (ع) عرض کردم: به خدا اگر اناری را دو نیم کنی و بگویی که این نصف حرام است و این نصف حلال، گواهی دهم که آن نصف که گفتی حلال است، حلال است و آن نصف که گفتی حرام است، حرام است. پس امام فرمود: خدای رحمتت کند! خدای رحمتت کند!
نقل شده از زیاد بن ابیالحلال که گفت: شنیدم که ابوعبدالله (ع) فرمود: کسی جز عبدالله بن ابییعفور آنچه را خدا بر او در خصوص ما واجب کرده بود به ما ادا نکرد.
از ابواسامه نقل شده که گفت: بر ابوعبدالله (ع) وارد شدم تا با ایشان وداع کنم. ایشان به من فرمود: ای زید! چه کار به مردم دارید [که این مذهب را به آنان معرفی میکنید و سرّ خدا را فاش میکنید]؟ مردم را علیه من برانگیختهاید! به خدا نیافتم کسی را که مرا اطاعت کند و سخن را بپذیرد مگر یک نفر که خدای رحمتش کند: عبدالله بن ابییعفور. چه او را امر کردم و سفارشی بدو کردم و از امر من پیروی کرد و به سخنم عمل کرد.
@Al_Meerath
علی علیه السلام با چه بدین جایگاه رسید؟
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی کَهْمَسٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِی یَعْفُورٍ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ قَالَ عَلَیْکَ وَ عَلَیْهِ السَّلَامُ إِذَا أَتَیْتَ عَبْدَ اللَّهِ فَأَقْرِئْهُ السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُ إِنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ یَقُولُ لَکَ انْظُرْ مَا بَلَغَ بِهِ عَلِیٌّ علیه السلام عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَالْزَمْهُ فَإِنَّ عَلِیّاً علیه السلام إِنَّمَا بَلَغَ مَا بَلَغَ بِهِ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِصِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ.
📚 الکافی، ج۲، ص۱۰۴
از ابو کَهمَس روایت شده است که گفت: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: عبد الله بن ابی یَعفور سلام میرساند. حضرت فرمود: بر تو و بر او سلام. هر گاه نزد عبد الله رفتی به او سلام برسان و بگو: جعفر بن محمد میگوید: بنگر که علی علیه السلام با چه چیزی به این جایگاه نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید و به همان پایبند باش. به راستی که علی علیه السلام فقط با راستگویی و امانتداری به این منزلت و نزدیکی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید.
@Al_Meerath
بزرگواری امام صادق (ع)
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ: كَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا أَعْتَمَ وَ ذَهَبَ مِنَ اللَّيْلِ شَطْرُهُ أَخَذَ جِرَاباً فِيهِ خُبْزٌ وَ لَحْمٌ وَ الدَّرَاهِمُ فَحَمَلَهُ عَلَى عُنُقِهِ ثُمَّ ذَهَبَ بِهِ إِلَى أَهْلِ الْحَاجَةِ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ فَقَسَمَهُ فِيهِمْ وَ لَا يَعْرِفُونَهُ فَلَمَّا مَضَى أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَدُوا ذَلِكَ فَعَلِمُوا أَنَّهُ كَانَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع. (الكافي، ج4، ص8)
امام صادق (ع) وقتی هوا تاریک میشد و نیمی از شب میگذشت، کیسهای پر از نان و گوشت و سکههای نقره برمیداشت؛ بر دوش میکشید و به صورت ناشناس نزد نیازمندان مدینه میرفت و میانشان تقسیم میکرد. وقتی امام صادق (ع) از دنیا رفت، این بخششها را از دست دادند و فهمیدند که آن مرد امام صادق (ع) بوده است.
مشابه این سیره از امام سجاد (ع) نیز روایت شده است (علل الشرائع، ج1، ص232).
@Al_Meerath
کلید روزی
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ وَهْبَانَ عَنْ عَمِّهِ هَارُونَ بْنِ عِيسَى قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لِمُحَمَّدٍ ابْنِهِ يَا بُنَيَّ كَمْ فَضَلَ مَعَكَ مِنْ تِلْكَ النَّفَقَةِ قَالَ أَرْبَعُونَ دِينَاراً قَالَ اخْرُجْ فَتَصَدَّقْ بِهَا قَالَ إِنَّهُ لَمْ يَبْقَ مَعِي غَيْرُهَا قَالَ تَصَدَّقْ بِهَا فَإِنَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُخْلِفُهَا أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ لِكُلِّ شَيْءٍ مِفْتَاحاً وَ مِفْتَاحَ الرِّزْقِ الصَّدَقَةُ فَتَصَدَّقْ بِهَا فَفَعَلَ فَمَا لَبِثَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَشَرَةَ أَيَّامٍ حَتَّى جَاءَهُ مِنْ مَوْضِعٍ أَرْبَعَةُ آلَافِ دِينَارٍ فَقَالَ يَا بُنَيَّ أَعْطَيْنَا لِلَّهِ أَرْبَعِينَ دِينَاراً فَأَعْطَانَا اللَّهُ أَرْبَعَةَ آلَافِ دِينَارٍ. (الكافي، ط اسلامیة، ج۴، ص۹)
روایت شده است که امام صادق (ع) به پسرش محمد فرمود: پسرم چقدر از آن خرجی مانده است؟ گفت: ۴۰ دینار. فرمود: برو و آن را صدقه بده! گفت: غیر از آن چیزی نمانده! فرمود: آن را صدقه بده که خداوند جایش را پر میکند. نمیدانی که هر چیزی کلیدی دارد و کلید روزی، صدقه است؟ آن را صدقه بده. محمد چنین کرد. ده روز نگذشت که ۴۰۰۰ دینار از جایی برای امام صادق (ع) رسید. فرمود: پسرم! ۴۰ دینار برای خدا دادیم و خدا ۴۰۰۰ دینار به ما داد.
@Al_Meerath
⛅️ علل غيبت (1)
روایت زراره در خوف قائم (عج) از قتل
أَحمَدَ بنِ مُحَمَّدٍ عَن أَبيهِ مُحَمَّدِ بنِ عيسَى عَنِ ابنِ بُكَيرٍ عَن زُرارَةَ قالَ سَمِعتُ أَبا عَبدِ اللَّهِ ع يَقولُ إِنَّ لِلقائِمِ غَيبَةً قَبلَ أَن يَقومَ إِنَّهُ يَخافُ وَ أَوما بيدِهِ إِلَى بَطنِهِ يَعني القَتلَ (الکافی، ج1، ص340).
🔸 از زراره نقل شده که گفت: شنیدم که ابوعبدالله [صادق] (ع) میفرمود: «قائم پیش از قیامش غيبتى دارد. چه او را ترسی است». امام به شکمش اشاره کرد. یعنی [قائم خوف دارد از] قتل.
معرفی طرق گوناگون تا زراره
#انتظار
@Al_Meerath
⛅️ علل غيبت (2)
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: مَا يَكُونُ هَذَا الْأَمْرُ حَتَّى لَا يَبْقَى صِنْفٌ مِنَ النَّاسِ إِلَّا وَ قَدْ وُلُّوا عَلَى النَّاسِ حَتَّى لَا يَقُولَ قَائِلٌ إِنَّا لَوْ وُلِّينَا لَعَدَلْنَا ثُمَّ يَقُومُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ الْعَدْل.
📚 الغيبة للنعماني، ص274 / ح53.
🔸 از امام صادق عليه السلام: اين كار (قيام قائم عليه السلام) رخ نخواهد داد تا آن كه هر گروه و دسته اى حكومت بر مردم را به دست گيرد تا كسى نگويد: اگر حاكم مى شديم عدالت را مى گسترانديم. بعد از اين، قائم حق و عدل گستر قيام مى كند.
[الفضل] عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سُفْيَانَ الْجَرِيرِيِّ عَنْ أَبِي صَادِق عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: دَوْلَتُنَا آخِرُ الدُّوَلِ وَ لَنْ يَبْقَ أَهْلُ بَيْتٍ لَهُمْ دَوْلَةٌ إِلَّا مُلِّكُوا قَبْلَنَا لِئَلَّا يَقُولُوا إِذَا رَأَوْا سِيرَتَنَا إِذَا مُلِّكْنَا سِرْنَا مِثْلَ سِيرَةِ هَؤُلَاءِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ.
📚 الغيبة للطوسي، ص473 بسنده عن کتاب الفضل بن شاذان. و نیز الإرشاد للمفید، ج2، ص384-385 به سند دیگر محتمل در تسری: «روى علي بن عقبة عن أبيه».
🔸 از امام باقر عليه السلام: همانا دولت ما پايان دولتها است، و هيچ خاندانى باقى نمانند كه سهمی از دولت و سلطنت داشته باشند جز اينكه پيش از (حکومت) ما به سلطنت رسند، تا اينكه چون راه و روش حکومت ما را ببينند، نتوانند بگويند: اگر ما بسلطنت رسيم مانند ايشان رفتار می كرديم، و همين است (معناى) گفتار خداى تعالى: «و پايان كارها از آن پرهيزكاران است»
___
مطلب این روایات مؤید به روایات صحیحه متواتر در توضیح احکام و شرائط دوران غیبت است، و کلید حل سوالات بسیاری است.
🌙 أيْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِيدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ، أَيْنَ الْمُتَخَيَّرُ لِإِعَادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِيعَةِ، أَيْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْيَاءِ الْكِتَابِ وَ حُدُودِهِ، أَيْنَ مُحْيِي مَعَالِمِ الدِّينِ وَ أَهْلِه
@Al_Meerath