هدایت شده از مدرسه امید | Hope
•| #از_روایتها |•
-روایتِ اول:
چشمهایش از شادی می درخشید!
صورت گذاشت روی صورتِ اسماعیل.
و خدا را شکر کرد که
اسماعیل را دوباره به او بخشید...
-روایت دوم:
چشمهایش از اشک سرخ شده بود.
صورت گذاشت روی صورتِ علی.🖤
گفت: بعدِ تو خاک بر سرِ دنیا!...
صدای هلهلهی دشمن بلند شد ...
•••
@barkhiha
هدایت شده از مدرسه امید | Hope
•| #از_روایتها |•
-امامصادق فرمود:
هیچ نوزادی نیست مگر اینکه امام زمانش
را میبیند و با او نجوا میکند...!
گریههای نوزاد براي غیبت امام است
و خندههایش برای آمدنِ امامبه سمتِ او؛
اما زمانی که نوزاد زبان باز میکند،
درِ این رحمت بر او بسته میشود
و بر دلش مُهرِ فراموشی میخورد!
ــــــــــــــــــــــــــــــ🌱🌖ـــــــــــــــــــــــــ
📚منبع:بحارالانوار، جلد ۲۵، صفحه ۳۸۲
-حالم خوب شد اصلا:)...
@barkhiha