📣📣#اطلاعیه
#جشن_بانوی_مهر
به مناسبت ولادت حضرت زهرا (س) وگرامی داشت روز زن جشن بانوی مهر برگزار میشود
🕹سخنران:خانم دکتر خاشعی
🔊مولودی:آقای جاموسی
🎤خواننده:آقای بیدارم
😍🎊همراه با اجرای برنامه های شاد ومتنوع🎊😍
🏘مکان:تالار شیخ بهایی
📆تاریخ:۱۴۰۱/۱۰/۲۴
🕝زمان:۱۴:۳۰
🌹منتظرحضورگرمتان هستیم🌹
#بهشت_من_تویی_مادر
#حوزه_های_مقاومت_بسیج_خواهران_شاهین_شهر
#نشر_حداکثری
آلاچیق 🏡
⚜بنده_نفس_تا_بنده_شهدا #قسمت۴۰ یهو یکی صدام کرد انگار صدای رضا بود حنانه بیا پیشم با سرعت برق لب
⚜بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت۴۱
عصری برگشتم بیمارستان
بابا به هوش اومده بود
اما همون روز تو نمونه آزمایشش خون بود
دوروز بعد جواب آزمایشا اومد
بدبختیام کم نبود این یکی هم بهش اضافه شد
بابا سرطان مثانه داشت
اونم از نوعی بدخیم
یاحسین غریب
متوسل شدم بازم به حاج ابراهیم همت
بابا تو بخش ویژه بود ما نمیتونستیم
پیشش باشیم
رفتیم خونه نصف شب صدای جیغای مامان
مارو ب سمت خودش کشوند
-مامان چی شده
چرا جیغ میکشی ؟
مامان :حنانه حنانه
اون عکس تو اتاقت کیه؟
-شهید همت
چطور
مامان: تو یه بیابون بودم
یه آقایی لباس نظامی پوشیده بود
گفت شفای شوهرتو خدا داده
اما باید به دین عمل کنید
بابا خوب شد
برگشت خونه
همه اموال فروخته شد
اما ما افسردگی گرفتیم
دوتا خونه کنار هم اجاره کردیم
اما خوب دیگه همه مال و منال بابا رفت
مامان و بابای رضا اومدن خونمون
و میخواستن منو..
منو بفرستن کربلا
من
کربلا
من از کربلا هیچی نمیدونستم
کربلا ...
اما چون مامان و بابای رضا بودن نمیتونستم ردش کنم
بعداز جریان شفا گرفتن بابا
خانواده ام تقریبا به من نزدیک شدن
فردا تاریخ سفرمه
انگار میخاستم برم قتلگاه
هیچ ذوق و شوقی نداشتم
هوایی رفتم اول نجف بعد کربلا
تو نجف هیچ جا نرفتم حتی حرم
خود حضرت علی(علیه السلام )
دیگه بقیه جاها که اصلا نرفتم
میرفتم پایین رستوران غذا میخوردم میومدم بالا
تا رفتیم کربلا
دوروز اول که هیچ جا نرفتم
روز آخر پاشدم رفتم بیرون
رود فرات دیدم هیچ حسی بهم نداد
یهو به خودم اومدم دیدم بین الحرمینم
مات و مبهوت به دوتا گنبد طلایی نگاه میکردم
یهو حاج ابراهیم همت اون وسط دیدم راه افتادم دنبالش ..
✨جھت مطالعہ، ذڪࢪ¹صلواٺ بہ نیٺ تعجیل دࢪ فرج،الزامےسٺ.
ادامه دارد...
#داستان_شب
#نویسنده_بانو...ش
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
🎋〰🍂
@Alachiigh
ما به چیزی تبدیل می شیم
که بیشتر اوقات درباره ش فکر می کنیم
پس ...
به چیزای خوب و قوی فکر کن
⭐️⭐️⭐️
#مثبت_اندیشی
#انگیزشی
🎋〰❄️
@Alachiigh
🌹شهید عباس بابایی🌹
✍ یک روز اومد خونه و گفت باید خونه رو عوض کنیم. گفتم چرا؟ گفت یکی از پرسنل نیروی هوایی با ۸تا بچه تو یه خونه دو اتاقه زندگی میکنن و اونوقت ما با دوتا بچه تو خونه به این بزرگی.
🔹️ طرف وقتی فهمید خونه فرمانده پایگاهو میخوان بهش بدن، هرچی اصرار کرد تا منصرفش کنه فایده نداشت.
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🎋〰❄️
@Alachiigh
9.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ / #استوری
💐”یـٰاسَيِّـدَة ُنِسَـاءِ ٱلْعـٰالَمیـٖن..“💐
سوءُالقضای غصّه را حُسنُالقضا کن
ما را به آنچه خـیـر باشد، آشنا کن
ای مهربانتر اَز پدر، اَز مادر از عشق
امشب خصوصیتر به حالِما دعا کن
♥️میلادحضرت زهرا سلاماللهعلیها مبارک
✅استوری بسیار زیباد
💞کار خوبه وقتی
زهرا درست کنه...💜💐
#میلاد_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#استوری
🎋〰❄️
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵🔴🎥👆دعوت زیبای مجری توانمند و ولایتمدار آقای مجید یراق بافان برای رهبر عزیزمان جهت آغاز سخنرانی...
عالیه😍
#دیدارِ_رهبر_با_مردم
🎋〰❄️
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🔴🎥 ❌سخنانی که انگار برای همین امروزه ....😔😔
واکنش رهبر انقلاب به، اهانت به مقام رهبری...👆‼️
✅پیشنهاد ویژه
#لبیک_یا_خامنه_ای
🎋〰❄️
@Alachiigh
9.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🎥❌معرفی میکنیم، فرداد فرحزاد بازجو خبرنگار بنسلمان
🔹حدود ۱۰ دقیقه با میثم جبلی برادر پیمان جبلی رئیس صداوسیما مصاحبه (بخوانید بازجویی) کرده، مدام با سوالاتش او را وادار میکند که علیه برادرش بیشتر موضع بگیرد:
آخرین بار کی با برادرت حرف زدی؟
واکنش او چه بود؟
وقتی فهمید کار خودشان بوده چه گفت؟
قبل از پناهندگی با برادرت حرف زدی؟ واکنشش چه بود؟
این سوال را به اشکال گوناگون میپرسم جواب بده...
🔹حتی وقتی میگوید برادرش به نظام اعتقاد راسخ دارد باز هم او را رها نمیکند. حتی وقتی میگوید من ایران را دوست دارم حرفش را قطع میکند تا جملهای سیاه علیه برادرش از زیر زبانش اعتراف بکشد.
🔹سربازان بنسلمان در اینترنشنال کار رسانهای نمیکنند، رسما کارشان بازجویی است.
عموفیدل
#بازجو_خبرنگار
🎋〰❄️
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
⚜بنده_نفس_تا_بنده_شهدا #قسمت۴۱ عصری برگشتم بیمارستان بابا به هوش اومده بود اما همون روز تو نمونه
⚜بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت۴۲
وقتی به خودم اومدم ک حاج ابراهیم رفته بود
زمانی بود که روبروی ضریح شش گوشه
اباعبدالله الحسین بودم
وقتی فهمیدم امروز روز آخری که کربلام دلم شکست
دیگه نرفتم هتل
برگشتم رفتم حرم حضرت ابوالفضل(علیه السلام)
تا نماز مغرب حرم حضرت ابوالفضل(علیه السلام ) بودم
مجبور بودم برگردم هتل یه چیزی بخورم تا
توان موندن حرم داشته باشم
شام که خوردم سریع برگشتم بین الحرمین
برگشتم بین الحرمین تو حس و حال خودم بودم
دوست داشتم حاجی باز بیاد
اما نیومد
روبروم گنبد اباعبدالله الحسین(علیه السلام) بود
و پشت سرم گنبد علمدارش ابوالفضل العباس (علیه السلام
اشکام خود به خود جاری شد
روبه ضریح امام حسین(علیه السلام)گفتم
میدونم حس و حال من مثل بقیه زائرینت نیست
شهدای جنوب ایران را دوست دارم
ازتون میخوام کمکم کنید همیشه تو راهشون بمونم
سرمو بلند کردم که زیارت عاشورا بخونم چشمم
افتاد به جانبازی که یه دستش قطع شده بود
یاد شلمچه
یاد هور
در دلم زنده شد،
رضا
حاج ابراهیم همت
زمانی که نگاه خیره من را روی خودش دید
با خانمش بهم نزدیک شدن و یه ظرف غذای نذری بهم دادن
وای تو عمرم غذا به این خوشمزه ای نخورده بودم
اعلام شد که فردا برمیگردیم ایران
وقتی برگشتم با تحول عظیم خانواده روبرو شدم
نماز میخوندم
محجبه شدن خواهرم و مامانم
دیگه پارتی رفتن ممنوع شده بود
همش سه ماه تا پایان سال ۹۲مونده سالی
که برای من به شدت زهر و تلخ بود
-شهادت رضا
-ورشکستگی بابا
و.....
از کربلا که برگشتم یه دوسه روزی موندم خونه
تا بچه های حوزه و بسیج اومدن خونه دیدنم
از حوزه انصراف دادم چون حوادث سال
۹۲ روح و روانم را داغون کرده بود
بعداز چندروز برگشتم پایگاه
یه اطلاعیه نظرم جلب کرد
سپاه میخواست از بسیجی ها نیرو جذب
کنه برای دوره روایتگری شهدا
باید میرفتیم سپاه قسمت فرهنگی ثبت نام میکردیم
اومدم از پایگاه برم بیرون
که لیلا وارد شد
-سلام
لیلا: برفرض علیک
-وا این چه وضع حرف زدنه
✨جھت مطالعہ، ذڪࢪ¹صلواٺ بہ نیٺ تعجیل دࢪ فرج،الزامےسٺ.
ادامه دارد...
#داستان_شب
#نویسنده_بانو...ش
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
🎋〰🍂
@Alachiigh