eitaa logo
آلاچیق 🏡
1.1هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
3.5هزار ویدیو
57 فایل
فعالیتهای کانال، به نیت مهدیِ فاطمه عجل الله تعالی فرجه ادمین تبادل، انتقاد-پیشنهاد-مسابقه : @nilofarane56 پ زینب کبری سلام الله علیها کپی مطالب با ذکر صلوات 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 توصیه یک پزشک جراح متخصص ایرانی خطاب به غربزده‌ها و سلبریتی‌ها،،، که بیش از ۴۰ سال است در آمریکا زندگی می‌کند ❌من اینجا مثل خر کار می‌کنم و مثل گاو مالیات می‌دهم! اما مثل شما بی‌شرفی و سیاه‌نمایی نمی‌کنم. تحلیل سیاسیپیشنهاد میکنم حتما ببینید و بشنوید 👌👌 🎋〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷 📝 | چند نکته در مورد اخیر ❌🔴🔴🔴 1⃣ دشمن، دستش روی ماشه است، قلق گیری دقیق می‌کند. کف خیابان را نشانه گرفته است و در فرصت مناسب، شلیک می‌کند. 2⃣ زمان شلیک چه موقع است؟ سیبل مقابل چیست؟ تجربه‌ سه فتنه‌ گذشته نشان می‌دهد زمان شلیک، موقعی است که همه‌چیز آرام است! سیبل مقابل آن‌ها: الف: اقتدار ملّت ایران ب: امنیت کشور ایران ج: رفاه مردم ایران د: پیشرفت ایران اسلامی است. 3⃣ مرکز توطئه علیه ایران، واشنگتن است. مجری توطئه علیه ایران در جهان، انگلیس است و عمله‌ توطئه علیه ایران در منطقه، رژیم صهیونیستی است. 4⃣ فلسفه‌ پیدایش فتنه‌ اخیر و تحلیل درست وقایع چند روز گذشته آن است که یک فرمان در واشنگتن صادر شد و به اتاق جنگ رسانه‌ای لندن رسید. آن فرمان، این بود که؛ «بریزید بیرون، بی بهانه و با بهانه، همه‌چیز را به آتش بکشید.» 5⃣ مردم ایران در اجتماعات عظیم در جای‌جای کشور از روستاها گرفته تا شهرهای بزرگ و کوچک، چند بار به خیابان‌ها آمدند و توطئه‌ فتنه‌گری و آشوب سازی استکبار جهانی را خنثی کردند و این توطئه در نطفه با کمترین هزینه، خنثی شد. 6⃣ دشمن با اصل نظام ایران یکپارچه و مستقل، با قرآن و اسلام، مسئله دارد و آن را هدف قرار داده است. راه‌حل پشیمان کردن دشمن چیست؟ ملّت ایران با حضور نیرومند خود درصحنه، چهار فتنه‌ دشمن را در جنگ نرم، جنگ شناختی و جنگ ادراکی خنثی کرده و اهداف دشمن را به باد فنا داده است. وقتی دشمن، بی‌پروا، صریح و بی‌پرده می‌گوید: ✔️ انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است ✔️ مذاکرات هسته‌ای بهانه است، اصل نظام نشانه است ✔️ قیمت بنزین بهانه است، اصل نظام نشانه است ✔️ مهسا بهانه است، اصل نظام نشانه است 🔹ما هم به همین بهانه باید به دشمن تفهیم کنیم آشوب در ایران بهانه است، اصل نظام سلطه در منطقه و جهان، نشانه است. 🔸این تفهیم نباید شعاری باشد. باید لباس عمل بپوشد. اصلا «اِعلامی» نباشد، باید حتماَ «اِعمالی» باشد. مجازات عاملان، آمران و مباشران این فتنه در یک پروسه‌ حقوقی باید به‌طورجدی، جامه‌ عمل بپوشد تا پیاده‌نظام دشمن، هزینه‌ مادّی و معنوی فتنه‌انگیزی و آشوب گری را یکجا پرداخت کند. ✍محمدکاظم انبارلویی 🎋〰🍂 @Alachiigh
❌🔴مرگ بر دیکتاتور!!! دیکتاتور کیست؟ ◀️ یکی از شعارهای رایج این روزها، شعار مرگ بر دیکتاتور است. شعاری که مکرر شنیده شده و عده ای آنرا به رهبر انقلاب اسلامی نسبت می دهند. ♦️اول اینکه این شعار، متعلق به جبهه خودی بوده واکنون مصادره شده و بر علیه خودمان ورهبری که خود مخالف دیکتاتوری بوده و زخم آنرا قبل و بعد از انقلاب بر تن دارد، استفاده می شود. 🔴دوم اینکه واقعا دیکتاتور کیست؟ ❌ دیکتاتور رضاخانی بود که با کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ روی کار آمد و با تسخیر ایران و زور روس و انگلیس و آمریکا از کشور تبعید شد. ❌ دیکتاتور رضاخان و محمدرضا پهلوی بود که اگر بر خلافش حرفی می زدند، چون تیمورتاش و جعفر قلی خان بختیاری و حتی علیرضا و برادرش محمدرضا پهلوی کشته می شدند. ❌ دیکتاتور کسی بود که قانون اساسی مملکت را تغییر داد تا پسرش محمدرضا پهلوی بتواند در سال ۱۳۱۷ با دختری مصری ازدواج کند و یا محمدرضا قانون اساسی را در سال ۱۳۴۶ تغییر داد تا همسرش فرح نائب السلطنه شود!! ❌ دیکتاتوری کسی بود که برای همه مردم لباس متحدالشکل الزام کرد که حتی مردان نیز باید فلان لباس و کلاه بر سر کنند و الا زندانی می شوند. ❌ دیکتاتور کسی بود که یک حزب بنام رستاخیز ایجاد کرد و گفت همه باید عضو آن شوند که اگر کسی نخواهد باید از ایران برود. ❌ دیکتاتور کسی بود که قدرت را از پدرش گرفت و سپس با کودتای انگلیسی ۱۳۳۲ تثبیت کرد و دولت دکتر مصدق را سرنگون کرد. ❌ دیکتاتور کسی بود که تصویر پسرش را بر سر در ادارات و مدارس میزد تا همه بدانند او جانشین اوست و پادشاه آینده ایران. ❌ دیکتاتور کسی بود که روز تولد خودش و پدرش را جشن ملی اعلام کرده و آن را رسما تعطیل عمومی می کرد. ❌ دیکتاتور آنهایی هستند که قانون را برنمی‌تابند، روزی خلاف قانون شعار تقلب سر داده و ابطال انتخابات را می خواهند و روزی دیگر بدون توجه به قانون ادعای قتل و شکنجه دختری را مطرح می کنند. ❌ دیکتاتور کسی است که مامور قانون را گلو می برد و آتش میزند و همزمان که شعار آزادی خواهی می دهد هر کس را که چون پوشش ندارد سنگ زده و هتک حرمت می کند. ❌ دیکتاتور کسی است وقتی مردم را در کنار خود ندارد با ربات ها هشتگ می زند تا بگوید ما بی شماریم. ❌ دیکتاتور کسی است که وقتی همزمان با دروغ پلیس را نیروی لبنانی می داند به موضع گیری‌ غربی ها دلخوش کرده و درخواست حمله آمریکا و حضور آنان به وطن را برای آزادی ایران می دهد. ✅ اما دیکتاتور کسی نیست که با اکراه خود آنهم با دو بار رای گیری در مجلس خبرگان مورد تایید مردم و قانون اساسی رای داده شده توسط ملت به رهبری برگزیده شد. ✅ دیکتاتور کسی نیست که حتی عکس خانواده اش را سانسور کنند و نمی شود تصویری از دختر و همسرش پیدا کرد و حتی عکس و تصویری از پسرش که عده ای مدعی جانشین او هستند را در اداره و حتی ارگانی انقلابی پیدا کرد. ✅ دیکتاتور کسی نیست که مسئولی را توبیخ می کند که چرا بر روی بنر، روز تولد او را اعلام کرده و می خواهند برایش جشن بگیرد. ✅ دیکتاتور کسی نیست که همه جور فشار را قبول می کند تا مانند سال ۸۸ قانون اساسی نقض نشود و همان بشود که مردم رای دادند. ✅ دیکتاتور کسی نیست که بیشترین مخالفانش در کشور قدرت می گیرند حتی آنهایی که سال ۸۸ روبرویش ادعای تقلب کردند، در دولت بعد وزیر می شوند. ✅ دیکتاتور کسی نیست که به راحتی عکس هایش را پایین می آورند، پاره می کنند، آتش می زنند، بدون اینکه بترسند، اخراجشان بکنند یا آنها را بکشند. ✅ دیکتاتور کسی نیست که با اسم و عکس و مشخصات خود در فضای مجازی مرگ بر اون سر می دهند و اصلاً نمی ترسند نیروهای امنیتی آنها را بگیرند و بکشند. ✅ دیکتاتور کسی نیست که از مردم بارها عذرخواهی کرده و اجازه می دهد صداهای مخالفان در رسانه ملی پخش شود. ✅ دیکتاتور کسی نیست که برای چند صدایی دل بسوزاند و بعضی از اطرافیان و مسئولین و نهادهای زیرمجموعه خویش را در اختیار کسانی قرار دهد که از منتقدین او هستند چون مجمع تشخیص مصلحت نظام و روزنامه اطلاعات.... 🎋〰🍂 @Alachiigh
⚜علمــدارعشــق قسمت بانرجس از خونه دراومدیم الان هرکس منو با نرجس ببینه فکر میکنه منم یه دخترخانم محجبه ام اما اینطور نیست من یه دختر بدون حجاب برتر چادرم چادر دوست دارم هروقتم یه جایی مذهبی مثل امامزاده حسین و مزارشهدا و....میرم سرش میکنم نرجس:_نرگس مامان گفت به دوستت افسانه هم زنگ بزنی برای شام بیان - باشه تلفن همراه از داخل کیفم درآوردم و شماره افسانه گرفتم افسانه: الو - سلام افسانه خانم افسانه: وای نرگس خودتی؟ - ن پس روحمه افسانه : نرگس نتیجه کنکور اومد چی شد - اووم.... برای همون زنگ زدم دیگه امشب آقاجون برام مهمونی گرفته افسانه : ای جانم.. رتبه ات چند شده ؟ - ۹۸ افسانه : وای خیلی خوشحالم - پس منتظرتونم افسانه دوست مشترک من و نرجس هست سال دوم دبیرستان بودیم که افسانه ازدواج کرد اما یه عالمه مشکل داشتن که الحمدالله حل شد بالاخره رسیدیم امامزاده حسین یه دسته پول از تو کیفم درآوردم و انداختم تو ضریح نرجس :_ آجی بیا یه سرم بریم مزارشهدا - باشه آجی با نرجس رفتیم سرمزار شهید عباس بابایی شهید بابایی از شهدای معروف استان قزوین بود از خلبان های نیروی هوایی که تو عیدقربان سال ۶۶ شهید میشن همیشه دلم میخاد تو یه ستاد یا مرکز کشوری کار کنم.. که شهدای شهرم به تمام ایران معرفی کنم از مزارشهدا خارج شدیم به سمت ایستگاه خط واحد حرکت کردیم منتظر بودیم اتوبوس شرکت واحد بیاد سوار بشیم بریم خونه که تلفن همراه نرجس زنگ خورد و اسم "یاربهشتی" روی گوشیش طنین انداز شد نرجس اسم همسرش یاربهشتی تو گوشیش سیو کرده بود - چه زود دلتنگت شد نرجس بامشت زد رو بازومو گفت _خجالت بکش بچه پرو یه ربعی حرف زدنشون طول کشید تاقطع کرد گفت _نرگس جونی -چه بامحبت شدی یهو تو چی شد ؟ نرجس : خواهری جونم شرمنده اماباید تنها بری خونه - چرااااا نرجس: آقامحسن میاد دنبالم تا بری شب بریم یه هدیه بریم - من فدات بشم اما نرجس جان نمیخاد شما هدیه بخری نرجس: چرا عزیزم - آخه مگه آقاسید چقدر حقوق میگره که هدیه هم بخرید نرجس : آخی من فدات بشم که انقدر دلسوزی اما عزیزم فراموش نکن باباجواد ( پدرشوهرم) به سیدمحسن یه حجره فرش داده از اونجا هم زندگی ما تامین میشه تو نگران نباش - در هرصورت من راضی نیستم خودتون ب زحمت بندازید شما الان میخاید برید سر خونه زندگیتون نرجس : ای جان چه خواهر دلسوزی ما نگران نباش عزیزم - باشه پس من برم إه اتوبوس هم که اومد نرجس : باشه پس به مامان بگو من ناهار هم با سیدمحسن میخورم - باشه عزیزم... خوش بگذره... فعلا نرجس : فعلا تا برسم خونه یه نیم ساعتی طول کشید زنگ در زدم مامان آیفون برداشت : کیه _مامان منم باز کن رفتم تو مامان : نرجس کجاست - هیچی بابا... داشتیم از مزارشهدا برمیگشتیم که سیدمحسن زنگ زد بهش که برن ناهار و هدیه بخرن گفت به شماهم بگم مامان : باشه... نرگس دخترم بیا ناهار بخوریم که از چندساعت دیگه خواهر و برادرات میان - چشم ناهار خوردیم تموم شد... من رفتم تو اتاقم یه سارافون دو تیکه بلند با یه روسری بلند درآوردم با چادر رنگی این چادر سر کردن منم یه ماجرای داره چندماه پیش که نرجس سادات و سیدمحسن تازه عقد کرده بودن یه چندروز بعداز عقدشون اومدن خونه منم مثل همیشه یه سارافون دوتیکه بلند با یه روسری بلند مدل لبنانی سر کرده بودم اما سیدمحسن انگار با پوششم راحت نبود چون علاوه بر اینکه سرش بلند نکرد منو ببینه که هیچ سرش بلند نکرد زنش نرجس سادات ببینه آخرسرم نرجس صدا کرد رفتن بیرون با اصرار مادرم قبول کرد برای شام برگرده اوناکه رفتن من سراغ چادری که مادرم همزمان برای منو نرجس سادات دوخته بود گرفتم ازاون به بعد من پیش هرسه دامادمون چادر سر کردم اگه پیش بقیه سرنمیکردم نه اینکه اونا نامحرم ندونم نه من و نرجس سادات همسن وحتی کوچکتر از خواهرزاده هامون بودیم نرجس سادات از دوم دبیرستان چادر علاوه بر بیرون تو خونه هم سر کرد اما من تازه دارم سر میکنم ادامه دارد... 🎋〰🍂 @Alachiigh
✳️حین حمام چند شاخه اکالیپتوس به دوش آویزان کنید و دوش آب داغ بگیرید زیرا👇 🔸مشکلات تنفسی را رفع میکند 🔸دردهای مفصلی را تسکین میدهد 🔸سیستم ایمنی را تقویت میکند 🔸ضد باکتری و ضدالتهابست 🎋〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ* ⭐️صفحه ۵۴۳ مصحف شریف ✨همراه تدبر و چند نکته ⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏 🎋〰🍂 @Alachiigh
🌹سید مرتضی رضا قدیری🌹 ✍بی سیم چی گردان کمیل که پیکر پاکش پس از ۳۹ سال برگشت. همانی که لحظات آخر مقاومت در کانال فکه، در جواب التماس های *حاج همت* برای حرف زدن پشت بی سیم گفته بود: بعثیا وارد کانال شدن، دارن به بچه ها تیر خلاص می زنن. سلام ما رو به امام برسون. *بگو حسین وار جنگیدیم و حسین وار شهید شدیم.* ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🎋〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هکی در کار نبوده است ❌ 🔴این تصویر👆👆 نشون میده هک نبوده، و اون قسمت ، داخل فیلم ِپخش شده، بوده 🔹تمام فایل هایی که قراره پخش بشه از قبل تحویل پخش میشه و پس از تایید پخش وارد فضای امپکس در اتاق رژی جهت کنداکتور نویسی برنامه میشه... 🔹با توجه به ثابت بودن گرافیک برنامه به احتمال قریب به یقین از عوامل پخش بوده که انتهای کار این قطعه رو اضافه کرده... ❌👈بعد از انتقال تصویر توسط کارگردان از اون قطعه به استودیو هنوز تصویر آیتم در تلویزیون پریویو پشت سر مجری هست که بعد میرن فایل بعدی... که موید این موضوعه که حک نشده بلکه با خرابکاری قطعه رو از قبل اضافه کردن 🔹نکته: تایید کننده این آیتم در پخش الزاما اون کسی نیست که خرابکاری کرده اما قطعا کسی هست که به سرور پخش دسترسی پیدا کرده! ❌نفوذی ها را دستگیر کنید❌ 🔴 شبکه 1 سیما به مدت چند ثانیه، ظاهرا هک شده و تصویری توهین آمیز از رهبر انقلاب پخش کردند... 🔴 اما نکته: سیستم پخش صداوسیما آنلاین وبرخط نیست که هک شود بلکه ما با و عوامل طرف هستیم... به این صورت که یا یک کلیپ از قبل آماده شده را از استدیو پخش برنامه سوییچ کرده باشن روی آنتن یا اونو در انتهای فیلم ضبط شده از منویات رهبری قراره داده اند تا در پایان برنامه پخش شود ! ❌ بسیار عجیب است! آیا صداوسیما یکبار کلیپ هایی که درفهرست پخش هستند را چک نکرده ؟ با آن همه ارزیاب ، سردبیر خبر ، تدوینگر ، خبرنگار و ... 🎋〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌الزامات عمل به تواصی رهبری و وظیفه شرعی یکایک فعالین عرصه رسانه❗👌👌❗ 🌐گفتمان ۲ 🎋〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ شبکه خبر دوباره هک شد 🔹 ما با ولایت زنده‌ایم، انتقام میگیریم عاشق این سروده خوانی های حماسی هستیم.. چقدر جای این سرودها در راهپیمایی های ما خالیه.. ماشاالله به یاوران حسین علیه السلام roshangarii 🎋〰🍂 @Alachiigh
🔴📸❌علی عباسی کارگردان فیلم عنکبوت مقدس با لباس روحانیت و دندان خون آشامی در فرش قرمز هامبورگ ❌هر چی بیشتر میگذره متوجه میشیم وقاحت و بی‌شرفی این جماعت حد و مرزی نداره 🎋〰🍂 @Alachiigh
⚜علمــدارعشــق قسمت صدای زنگ در بلندشد من باچادر جلوی در وایستادم چون بقول مامان میزبان اصلی این مهمونی منم اولین گروه مهمونامون داداشم آقا سیدعلی با دامادش و عروسش بود بعدش آقاسیدمجتبی باخانوادش دوهفته بود برادرزاده ام سیدهادی عقد کرده بود «سیدهادی» چهارسالی از منو و نرجس سادات بزرگتر بود پسر خیلی مذهبی بود عمه فدای قد وقامتش بره خانمشم همسن ما بود یه دختر خیلی مومن و محجبه سیدهادی: سلام عمه خانم چقدر چادر بهت میاد عمه کوچلوی من بعد رو به دختری که کنارش بود اشاره کرد _عمه جان ایشان «مائده سادات» خانمم بعدرو به من کرد و گفت _مائده جان ایشان هم عمه دانشمندم که زمان عقدمون مشغول درس خوندن بود من: خوشبختم عزیزم ان شاالله به پای هم پیر بشید مائده باگونه های سرخ شده _ممنونم عمه جون موفقیتون بهتون تبریک میگم ان شاالله پله های ترقی پشت سرهم طی کنید - ممنون مچکرم عزیزم بفرمایید داخل مهمونامون تا ساعت ۲۰ کامل شد آقاجون : بچه ها امشب بخاطر موفقیت خواهرتون نرگس سادات دورهم جمع شدیممنو و مادرتون خیلی بهش افتخار میکنیم یه هدیه کوچکم براش خریدیم بعد سوئیچ یه ماشین گرفت سمتم - ممنونم آقاجون چرا زحمت کشیدید آقاجون: مبارکت باشه باباجان داداش سیدعلی: نرگس جان خواهرم ماهم موفقیتت بهت تبریک میگیم این کارت هدیه قابلت نداره هرکس برام هدیه خریده بود سفره غذا پهن شد داداش سیدمحمد: نرگس جان انتخاب رشته تون کی هست ؟ - ۴۸ ساعت دیگه شروع میشه داداش محمد: خب حالا میخای چه رشته های انتخاب کنی؟ - داداش اول که فیزیک کوانتوم بعدش رشته های دیگه بعد رفتن مهمونا.... من با یه سری وسایل که برام آورده بودند رفتم به اتاقمون نرجس سادات : اووووم چقدر کادو نرگس کادوی ما کو ؟ گلا تو پذیرایی _سبدگل شماهم تو پذیرایی هستش دست همتون درد نکنه خیلی به زحمت افتادید سبدگل شماهم خیلی خوشگل بود ازطرف منم از آقامحسن تشکر کن نرجس سادات : قابلت نداره عزیزم ان شاالله کادوی عروسیت - ممنون آجی این دو روز همه ذهنم درگیر انتخاب رشته بود.... ساعت ۸ صبح انتخاب رشته از همین لحظه شروع میشه ۱. فیزیک کوانتوم - دانشگاه بین الملل امام خمینی- قزوین ۲.مهندسی هوا و فضا - دانشگاه بین الملل امام خمینی - قزوین ۳. مهندسی صنایع فنی امام حسین - دانشگاه امام حسین - تهران همین سه تا رشته انتخاب کردم میخاستم ok بزنم که یاد حرف آقاجون افتادم _نرگس جان بابا طوری انتخاب واحد کن که تو همین شهر خودمون بمونی دور از فرزند اونم ۴ سال خیلی سخته که تو طاقت منو مادرت نیست - چشم آقاجون نمیخام درس خوندن و پیشرفتم موجب آشفتگی بشه برای همین ۵۰ تا رشته دیگه انتخاب کردم همه رشته های بعداز شماره ۲ تا ۵۰ مهندسی های بود شاید با رابطه ۱۰۰۰ تو دولتی صددرصد بری با اطمینان سایت سنجش بستم کارم شده بود گریه همش میترسیدم دوتا اولی قبول نشم خیلی آشفته و پریشان بود دوهفته الی سه هفته طول میکشه نتیجه انتخاب رشته بیاید خیلی ناراحت بودم آقاجون وقتی علت نگرانی و پریشانی منو فهمید گفت : باباجان توکل به خدا مطمئنم هرچی خیر باشه همون میشه با صدای لرزانی گفتم _بله درسته آقاجون : خانم‌ زینب سادات مامان : بله حاجی آقاجون : زنگ بزن به محمد آقا بگو برای ما ۵ تا بلیط هواپیما برای شیراز بگیره مادر: ۵ تا ؟ آقاجون: بله ما چهارنفر با سیدمحسن مامان : چشم همین الان یه ساعت بعد نرجس از حوزه علمیه اومد آقاجون: نرجس بابا نرجس : بله آقاجون آقاجون: به سیدمحسن بگو حاضر باشه فردا پنج نفری میریم مسافرت تا خواهرت یه ذره آروم بشه نرجس: آقاجون ما نمیتونیم بیایم آقاجون : چرا بابا نرجس : منو آقاسید از فردا امتحانای میان ترم حوزه مون شروع میشه آثاجون : باشه پس برو پایین بمون خونه محمدداداش... رفت و آمدتم یا به رقیه سادات یا به خود بردارت میگی نرجس : چشم آقاجون من و نرجس رفتیم تو اتاقمون یه چمدون از بالای کمدمون برداشتم همه لباسام با نظم چیدم توش تا رسید به چادر از داخل کمدم یه چادر لبنانی برداشتم میخاستم بذارمش داخل چمدون که یه لحظه پیشمان شدم نشستم کنار چمدون روی تخت... چادر آوردم بالا بهش گفتم - من خیلی دوست دارم اما چرا عاشقت نمیشم تا عاشقانه سرت کنم از نظرمن تو با همه چیز متفاوتی پس باید عاشقت شد بعداز استفاده کرد دوست دارم اونقدر عاشقت بشم که تو سخترین_شرایط هم کنارت نذارم چادرم تا کردم و گذاشتم داخل چمدون بعد زیپش بستم... با کمک نرجس دونفری چمدون بلند کردیم گذاشتیم گوشه ای از اتاق ادامه دارد... 🎋〰🍂 @Alachiigh
⚜⚜⚜〰〰 از قديم گفته اند كه در دروازه را ميشه بست ولي دهان مردم را نه! پس فارغ از قضاوت ديگران، خود خود خودمان باشيم با خود تكرار كنيم: “لازم نيست همه من را تاييد كنند تا ارزشمند باشم “ 🎋〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ* ⭐️صفحه ۵۴۴ مصحف شریف ✨همراه تدبر و چند نکته ⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏 🎋〰🍂 @Alachiigh
🌹شهید غلامرضا بامدی🌹 این شهید در روز شنبه ۱۶ مهر درحال محافظت از اموال مردم در بازارچه سنندج با اسلحه کلاشینکف گروهک کومله شهید شد... با دست خالی بدون اسلحه😭😭🙏 بیش از ۳۰ مامور در اغتشاش بیحجابی شهید شدند... 👆بفرستید برای اون ساده لوحهایی که مثل طوطی حرف عنترنشنال رو تکرار میکنن که پلیس، مردم رو میکشه... آخه .... پلیس اگه در تجمعات، گلوله جنگی + حق تیر داره، چرا خودش شهید میشه؟!چرا اینقدر شهدای نظامی زیاد هستن بقیه کشته شده های اغتشاشات را هم کسانی میکشند که پلیسها را میکشند... 👆 فهمش خیلی سخته ؟! ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🎋〰🍂 @Alachiigh
⭕️ لوح | در حسرت گاو شیرده 🔻 رهبر انقلاب در دیدار اخیر: آمریکا با ایران قوی مخالف است، با ایران مستقل مخالف است... با جمهوری اسلامی عمیقاً دشمنند، در این شکی نیست. اما بدون جمهوری اسلامی هم، با ایرانی که قوی باشند مخالفند، با ایرانی که مستقل باشد مخالفند، آنها ایران دوران پهلوی را دوست دارند، گاو شیرده. مطیع اوامر آنها که شاه مملکت در یک تصمیم ناچار بشود سفیر انگلیس یا سفیر آمریکا را بخواهد از او کسب تکلیف بکند. ۱۴۰۱/۷/۱۱ 🎋〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌پیش‌بینی استاد از حوادث و آشوب‌های اخیر و طرح ققنوس و انقلاب زنان و تحلیل تبعاد مختلف ایجاد این ناآرامی‌ها ‌در 🗓 ۱۷ مهر ۱۴۰۱ # مصاف 🎋〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌🎥👆👆❌نماینده پارلمان اتریش در اعتراض به منع حجاب در مدارس ، روسری پوشید غربیها از ابتذال عبور کردند و درباره پوشش و حجاب بحث می کنند، تا یکدیگر را به اجرای آن قانع کنند؛ ولی برای کشور ما نسخه ابتذال و برهنگی زن مسلمان را ترویج می کنند !!! بی هویت کردن مذهبی و ملی نقشه آنها برای ایران اسلامی است. 🎋〰🍂 @Alachiigh
⚜علمــدارعشــق قسمت رفتیم فردوگاه امام خمینی تهران ساعت پروازمون اعلام شد چمدون ها تحویل دادیم و سوار هواپیما شدیم هواپیما داشت از باند فرودگاه بلند میشود. بعداز ۲ ساعت رسیدیم شیراز رفتیم هتل بعداز چندساعت استراحت تایم ناهار بلندشدیم رفتیم قسمت رستوران هتل... وای چقدر گشنم بود مامان: نرگس جان دخترم ما نمازمون قبل از ناهار خوردیم.. شما هم برو بخون حاضرشو بریم حرم زیارت -چشم مامان جون مامان : پس منو آقاجونت میریم لابی منتظر تو میمونیم - باشه عزیزجون گاهی ما به مامان عزیزجون میگفتیم رفتم تو اتاق اول وضو گرفتم نمازم خوندم بعد حاضرشدم تیپ سرمه ای زدم کلا آخرسر در چمدون باز کردم چادرم برداشتم و سرم کردم از اتاق خارج شدم.. رفتم سمت لابی آقاجون با دیدنم گفت : _ماشاالله نرگس سادات چقدر خانم شدی باچادر خیلی خجالت کشیدم رو به آقاجون گفتم - آقاجون شما پدری دعاکنید عاشقش بشم هرچه سریعتر آقاجون : ان شاالله بابا با آقاجون و عزیزجون رفتیم «شاهچراغ» زیارت من دوتا نذر کردم اینکه؛ تا دو سال دیگه عاشق چادربشم و ازش استفاده کنم دومی: همون فیزیک کوانتوم دانشگاه امام قزوین قبول بشم . عزیزجون یه دسته اسکناس درآورد از داخل کیفش انداخت تو ضریح برای نماز مغرب و عشا هم ما موندیم حرم بعد نماز.... چون پنجشنبه بود دعای کمیل خونده شد بعداز نماز و دعا رفتیم هتل تقریبا جزو آخرین نفراتی بودیم که برای شام میرفتیم بعداز شام به اصرارمن رفتیم یه پیاده روی یک ساعته طرفای ساعت ۱۲ شب بود که برگشتیم هتل صبح بعداز نماز و صبحونه قرارشد بریم حافظیه و سعدیه تو حافظیه؛ به اصرار عزیزجون یه فال حافظ خریدیم شعرش یادم نیست اما تعبیرش خیلی خوب یادمه درهای موفقیت و سعادت و خوشبختی به رویت گشوده شده است قدم به راهی میذاری که تمامش برای تو عشق و علاقه است - حافظ عشق و علاقه دوهفته شیراز بودیم تمام جاهای دیدنی شیراز دیدیم آقاجون طوری من از شیراز برگردوند که برابر بشه با اعلام نتایج کنکور... انقدر خسته بودم که بدون شام رفتم اتاقمون خوابیدم حتی دنبال اینکه نرجس کجاست هم نگرفتم ساعت رو هفت و نیم گذاشتم . برای نماز صبح که صددرصد نرجس بیدارم میکرد بعداز نماز بازم خوابیدم با صدای زنگ ساعت موبایل از خواب بیدارشدم رفتم پذیرایی لب تاب روشن کردم آقاجون : نرگس بابا تویی!؟ - سلام صبح بخیر آقاجون ... بله بیدار شدم نتایج انتخاب رشته ببینم آقاجون: ان شاالله خیره بابا منم یه دوساعت دیگه زنگ میزنم نتیجه ازت میپرسم - باشه خیلی ممنونم آقاجون: فعلا بابا - خداحافظ سرعت اینترنت برابر بود باسرعت لاک پشت یه ۴۵ دقیقه ای طول کشید تا سایت سنجش باز بشه همه مشخصات وارد کردم منتظر بودم یکی از چرت ترین رشته ها زیر اسمم نمایان بشه اما یهو فیزیک کوانتوم - دانشگاه بین الملل قزوین نمایان شد از شادی و هیجان جیغ ماورای بنفش کشیدم نرجس: توچرا بلد نیستی مثل آدم هیجانت خالی کنی ؟ - حالا یه جیغ کوچلو کشیدما نرجس: آره خیلی کوچلو بود علاوه بر داداش اینا همسایه هم صداتو شنیدن - خب حالا دعوام نکن گناه دارم نرجس: حالا چی قبول شدی؟ - وای نرجس.... وای.... فیزیک کوانتوم خود قزوین نرجس جیغی کشید که من مجبور شدم دستمو بذارم رو گوشم بعد دستام گرفت... باهام میپردیم پایین و بالا با دو پله ها رفتم پایین.... دستم گذاشتم رو زنگ در رقیه سادات در باز کرد - زن داداش.... زن داداش -جانم عزیزم - فیزیک کوانتوم قزوین قبول شدم _خب خداشکر رفتم بالا انقدر ذوق داشتم صبر نکردم آقاجون زنگ بزنه... خودم تلفن برداشتم زنگ زدم حجره _بله بفرمایید - الو سلام _ببخشید گوشی بدید به آقاجونم _بله چند لحظه... حاج آقا دخترخانمتون باشما کار دارن آقاجون : بله بفرمایید - الو سلام آقاجون : سلام نرگس بابا... چی شد نتیجه - وای آقاجون همونی میخاستم شد _خوب خداشکر فرداشب برات مهمونی میگریم _عزیزجون زنگ زدن تک تک فامیل برای فرداشب دعوت کردن خونمون از پنج شنبه همین هفته ابتدا ثبت نام اینترنتی شروع میشه یک هفته طول میکشه بعداز یک هفته بافاصله ۹ روز ثبت نام حضوری من یک کت وشلوار سرمه ای با یه روسری سفید و چادری که گلای آبی داشت نرجس سادات برعکس یه کت شلوار سفید با روسری آبی خیلی خوشرنگ با چادری مادرشوهرش از مکه براش خریده بود سر کرده بود زن عمو و پسرعمو جز آخرین مهمونا بودن که اومدن تا زن عمو دید سبدگلی که دست سیدمهدی ( پسرعموم) بود گرفت سمتم و گفت : _مال عروس گلم سید مهدی هم زیرچشمی باخجالت نگاهم میکرد دلم میخاست سبدگل بگیرم بزنم توسر سیدمهدی پسری پرو پارسال بهش گفتم برای مثل داداشم هستید تا اومد باخشم زیاد و پیش از حد جواب زن عمو بدم زن داداش بزرگم ( لیلاسادات) گفت _سلام زن عمو خوش اومدید.. سلام ادامه دارد.. 🎋〰🍂 @Alachiigh