الان فقط دلم یه لیموناد یا نوشابه مشکی مدل قدیمی میخواد با پشت پام بزنم درشو باز کنم بعد بشینم گوشهی پیاده روی تاریک و تا ابد به رفت و آمد انسانها خیره بشم..
ناشناس بیوی چنل قرار گرفت پس اگر از این به بعد سخنی خواستید بگید، بگید هر زمانی بود جواب میدم.
این چه وضعیتیه....
یکی از فامیلامون دخترش کلاس هفتمه، با رفیقام اومدیم پارک بعد سوار کشتی شدم دختر رو با دوست پسرش دیدم.
بابا.. بسه، واقعا بسه.. یکی نیست بگه بچه تو چی میدونی که رل میزنی
تحمل کردن این انسانها سختترین کار ممکنه واقعا!..