❖﷽❖
#حدیث_مهدوی
📜 روزى پیامبر(ص) فرمودند كسانى كه خداوند آنان را به خود و من نزديك ساخته اطاعت کنید ، كسانى كه در حقشان فرموده:«اى كسانى كه ايمان آورديد؛ اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد رسول و صاحبان امر خود را.»
پس اگر از تنازع در چيزى از دين هراسيديد به خدا و رسول و صاحبان امر خود مراجعه كنيد.
💎گفتم: اى پيامبر خدا! آنان چه كسانى هستند؟ فرمود: آنان اوصياء هستند، همهشان هدايتگر و هدايت شدهاند تا كه بر من در كنار حوضم در آيند،
نيرنگ هيچ نيرنگبازى زيانشان نزند و خوارى خواركنندهشان شامل حالشان نگردد، آنان با قرآن و قرآن با آنان، از قرآن جدا نشوند و قرآن از آنان جدا نشود،
💠 به وسيلۀ آنان است كه خداوند امتم را يارى مىكند و به خاطر وجود آنان است كه بركات آسمانى نازل مىشود، و به خاطر اجابت دعاى آنان است كه از امتم دفع بلا مىكند.
♥️گفتم: اى رسول خدا! نامشان را برايم بگو! فرمود: اين فرزندم، و دستش را بر سر حسن گذاشت، سپس اين فرزندم، و دستش را بر سر حسين گذاشت، سپس پسر اين فرزندم، دستش را بر سر حسين گذاشت، سپس پسرش كه هم نام من خواهد بود و نامش محمد است؛ شكافندۀ دانش من و خزانهدار وحى خداوند.
🔷اى برادر! على بن الحسين در دوران زندگى تو زاده خواهد شد، سلام مرا به او برسان. سپس به حسين عليه السّلام رو كرد و فرمود: محمد بن على در دوران زندگى تو خواهد زاد، سلام مرا به او برسان. اى برادر! بقيّه دوازده امام از فرزندان تو خواهند بود.
🕋 گفتم: اى پيامبر خدا! نام آنان را برايم بگو! حضرتش نام يكايكشان را برايم گفت. به خدا سوگند اى سليم! مهدى اين امت از آنان است كه زمين را آن گونه كه از ظلم و جور پر است از قسط و عدل سرشار كند. به خدا سوگند! من همۀ كسانى كه با وى در ميان ركن و مقام بيعت كنند مىشناسم و نامهاى همهشان و قبيلههاشان را نيز مىدانم.
📗تاریخ سیاسی صدر اسلام ، صفحه 102
سلیم بن قیس هلالی
کانال الدولة الزهرائیة (عج) در ایتا👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84
❖﷽❖
#مهدویت_در_قران_مجید
📜٤٣ - حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى الْعَلَوِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
✨ أَتى أَمْرُ اللّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ (نحل/1)
فَقَالَ هُوَ أَمْرُنَا أَمْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَلاَّ تَسْتَعْجِلَ بِهِ حَتَّى يُؤَيِّدَهُ اللَّهُ بِثَلاَثَةِ أَجْنَادٍ الْمَلاَئِكَةِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الرُّعْبِ وَ خُرُوجُهُ كَخُرُوجِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ
✨ كَما أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِنْ بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكارِهُونَ.(انفال/5)
📜 ٤٤ - حَدَّثَنَا أَبُو سُلَيْمَانَ أَحْمَدُ بْنُ هَوْذَةَ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ إِسْحَاقَ النَّهَاوَنْدِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ حَمَّادٍ الْأَنْصَارِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : إِذَا قَامَ الْقَائِمُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ نَزَلَتْ مَلاَئِكَةُ بَدْرٍ وَ هُمْ خَمْسَةُ آلاَفٍ ١ثَلاَثٌ عَلَى خُيُولٍ شُهْبٍ وَ ثَلاَثٌ عَلَى خُيُولٍ بُلْقٍ وَ ثَلاَثٌ عَلَى خُيُولٍ حُوٍّ قُلْتُ وَ مَا الْحُوُّ قَالَ هِيَ الْحُمْرُ .
📝(٢)٤٣-(حديث كرد ما را علىّ بن احمد از عبيد اللّه بن موسى علوىّ و او از علىّ بن حسن و او از علىّ بن حسّان و او از عبد الرّحمن بن كثير و او از):
ابى عبد اللّه(امام صادق)عليه السّلام كه آن حضرت در معناى آيۀ شريفه« أَتى أَمْرُ اللّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ »فرمان خدا فرا ميرسد شتابزدگى آن را نداشته باشيد.
🕊فرمود: آن امر ما است كه خداوند دستور فرموده است كه شتاب در آن نشود تا آنگاه كه خداوندش با سپاهيان سهگانه تأييد فرمايد با فرشتگان با مؤمنان و با رعب،و خروج آن حضرت مانند خروج رسول اللّه خواهد بود آنجا كه خدا فرمايد:« كَما أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِنْ بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكارِهُونَ »چنان كه خداوند ترا از خانهات بحقّ(و براى اعلاء دين حقّ)بيرون آورد گرچه گروهى از مؤمنان آن را خوش نداشتند (الانفال:٥).
📝(١)٤٤-(حديث كرد ما را ابو سليمان احمد بن هوذة او گفت:حديث كرد ما را ابراهيم بن اسحاق نهاوندى او گفت:حديث كرد ما را عبد اللّه بن حمّاد انصارى از على بن ابى حمزة كه گفت):
ابو عبد اللّه(امام صادق)عليه السّلام فرمود:
🕊هنگامى كه حضرت قائم قيام ميكند فرشتگان روز بدر فرود مىآيند و آنان پنج هزاراند يك سوّم بر اسبهاى سپيد كه با سياهى آميختهاند و يك سوّم بر اسبهاى سياه و سپيد و يك سوّم بر اسبهاى(حوّ) سوارند،عرض كردم حوّ چيست؟فرمود:سرخ.
📙غیبت نعمانی، صفحه 285
کانال الدولة الزهرائیة (عج) در ایتا👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84
❖﷽❖
#حدیث_مهدوی
📜 در كتاب «عيون اخبار الرضا» از على بن عاصم از امام محمد تقى عليه السّلام از پدران بزرگوارش روايت كرده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله قائم عليه السّلام را براى ابىّ ابن كعب بدين گونه توصيف فرمود:
❣ خداوند نطفۀ با بركت پاك و پاكيزه را در صلب حسين بوجود آورد كه هر مؤمنى كه خداوند از وى در خصوص دوستى اهل بيت پيمان گرفته است، از آن نطفه خشنود است و هر منكرى از آن دورى ميجويد.
🔹او امام پرهيزكار ستوده خصال پسنديده و هادى و مهدى است كه حكم بعدل ميكند و دستور بدان ميدهد و در گفتارش خدا را تصديق ميكند خداوند هم او را تصديق مينمايد،
🔸و چون دلائل و علائم آن آشكار شود، از سرزمين تهامه بيرون مىآيد او گنجهائى دارد كه نه طلا و نه نقره است، بلكه اسبهاى نيرومند و مردان نامورى است بعدد اصحاب بدر يعنى سيصد و سيزده نفر كه از اقطار جهان بدو روى گرد آيند.
🔹 صحيفۀ مهر كردهاى با اوست كه تعداد يارانش با اسامى و شهرها و طبايع و اوصاف و كينههاى آنها در آن نوشته شده است و آنها همه سعى در فرمانبردارى او (مهدى) دارند.
🔸ابى بن كعب عرضكرد: يا رسول اللّه! دلائل و علائم آمدن او چيست؟
فرمود:پرچمى است كه چون وقت قيام وى شود، آن پرچم خود بخود برافراشته مىشود و همان پرچم بقائم ميگويد: اى ولى خدا برخيز! دشمنان خدا را بكش، و آنها دو پرچم و علامت هستند .
شمشيرى در غلاف دارد كه چون وقت ظهورش نزديك شود آن را از غلاف ميكشد و خداوند آن را بزبان آورده و او نيز بوى ميگويد: اى ولى خدا! برخيز! جا ندارد كه بنشينى و دشمنان خدا را بحال خودشان بگذارى.
🔹او از پس پردۀ غيبت بيرون مىآيد و هر جا دشمن خدا بهبيند بقتل ميرساند و احكام خدا را جارى ميسازد و طبق دستور الهى حكم ميكند،
🕊در حالى كه جبرئيل در سمت راست و ميكائيل در جانب چپ او قرار گرفتهاند
بزودى آنچه اكنون من بشما ميگويم، مردم بزبان مىآورند هر چند بعد از زمانهاى طولانى باشد، من هم كار خود را بخدا ميسپارم.
🌺اى ابى! خوش بحال كسى كه او را ملاقات ميكند
و خوش بحال كسى كه او را دوست ميدارد،
و خوش بحال كسى كه عقيده بوجود و ظهور او دارد او آنها را از مهالك دنيوى نجات ميدهد
و با اعتقاد بخدا و پيغمبر و تمام ائمه طاهرين خداوند درهاى بهشت را براى آنها ميگشايد.
💎 مثل آنها در دنيا، همچون مشكى است كه هميشه بويش استشمام مىشود، و هيچ گاه تغيير نمىيابد،
و مثل آنها در آسمان مانند ماه تابان است كه هيچ وقت نورش خاموش نميشود.
🔍ابى بن كعب عرض كرد: يا رسول اللّه! بيان حال ائمه از جانب خداوند چگونه است؟
🌴 حضرت فرمود: خداوند متعال دوازده صحيفه بر من نازل فرمود كه نام هر امامى بر مهر آن نگاشته و وصفش در آن، نوشته شده بود.
📙مهدی موعود، صفحه 1106
علامه محمد باقر مجلسی
کانال الدولة الزهرائیة (عج) در ایتا👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84
❖﷽❖
#حدیث_مهدوی
📜شيخ صدوق در كتاب خصال از «اصول اربعمائة» از امير المؤمنين عليه السّلام روايت نموده كه فرمود:
❣ خداوند دين را بوسيله ما گشود و هم بوسيله ما ختم ميكند
بوسيله ما خدا آنچه را بخواهد، محو ميكند، و هر چه خواهد باقى ميگذارد،
بوسيله ما سختى زمانه را برطرف ميسازد و باران فرو ميفرستد.
پس غره مشويد، و از خدا دور نگرديد.
🌦اگر قائم ما قيام كند، آسمان باران خود را فرو ميريزد
و زمين نباتات خود را بيرون ميدهد،
و كينهها از دل بندگان خدا زايل مىشود،
و درندگان و حيوانات با هم ساخته از يك ديگر رم نمىكنند،
تا جايى كه زنى كه ميخواهد راه عراق و شام را بپيمايد همه جا قدم بر روى سبزه و گياهان مىگذارد
و زينتهاى خود را بر سر دارد - و كسى طمع بآن نميكند -
نه درندهاى باو حمله مىآورد و نه او از درندگان وحشت دارد.
📘مهدی موعود، صفحه 1109
علامه محمدباقر مجلسی
کانال الدولة الزهرائیة (عج) در ایتا👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84
❖﷽❖
#حدیث_مهدوی
📜در كتاب كمال الدين از امام رضا عليه السّلام روايت شده كه فرمود:
🌺خضر عليه السّلام از آب حيات آشاميده پس او زنده است و نمىميرد تا در صور دميده شود و البته او نزد ما مىآيد و بر ما سلام مىكند،صدايش شنيده مىشود ولى خودش ديده نمىگردد،
و او هرجا كه نامش به ميان آيد حاضر مىشود،پس هركه از شما او را ياد كرد بر او سلام كند،
🕋 او هرسال در مراسم حج حاضر است،تمام مناسك را انجام مىدهد،در عرفه وقوف دارد،پس بر دعاى مؤمنين آمين مىگويد،
خداوند وحشت قائم ما را هنگام غيبتش به وسيلۀ او به انس مبدّل مىسازد،و تنهايىاش را به او برطرف مىنمايد.
🌱نام خضر عليه السّلام بليا است و بعضى اسمهاى ديگرى گفتهاند.علّت اينكه خضر ناميده شده- چنانكه از شيخ صدوق آمده-اين است كه بر چوب خشكى نمىنشست مگر اينكه سبز مىشد،و نيز گفته شده كه هرگاه نماز بگزارد اطرافش سبز مىشود.
و گفتهاند:براى اينكه او در سرزمين سفيدى بود كه به يكباره تكان خورد و از پى او سبز شد.
🌿در نجم الثاقب روايت كرده كه حضرت قائم عليه السّلام به هرسرزمينى كه بگذرد،سبز و پرگياه مىشود و آب از آنجا مىجوشد،و چون از آنجا برود آب فرومىرود و زمين به حال خود برمىگردد.
🌼خضر عليه السّلام؛خداوند متعال به او قدرت و نيرويى عنايت فرموده كه به هرشكل كه بخواهد، درمىآيد؛چنانكه على بن ابراهيم در تفسيرش از امام صادق عليه السّلام روايت كرده. قائم عليه السّلام را نيز خداوند همين قدرت عنايت فرموده،روايات و حكاياتى كه بر اين معنى دلالت مىكند،بسيار است كه قسمتى از آنها را در اين كتاب آوردهايم.
💎خضر عليه السّلام مأمور به علم باطن بود،چنانكه به موسى عليه السّلام گفت:
✨إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْراً وَ كَيْفَ تَصْبِرُ عَلى ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً؛[کهف/67,68]
همانا تو هرگز همراه من صبر نتوانى كرد و چگونه صبر نمايى بر آنچه نسبت به آن علم و احاطه ندارى؟
قائم عليه السّلام نيز،مأمور به علم باطن است،چنانكه در علم و حكم آن حضرت گذشت. خضر عليه السّلام؛وجه كارهايش آشكار نشد مگر بعد از آنكه خودش فاش كرد.قائم عليه السّلام نيز،وجه غيبتش آنطوركه بايد مكشوف نمىشود مگر بعد از ظهور،
🕋خضر عليه السّلام؛هرسال در مراسم حج شركت مىكند و تمام مناسك را انجام مىدهد.قائم عليه السّلام نيز، هرسال در مراسم حج شركت مىكند و تمام مناسك را بجاى مىآورد.
📗مکیال المکارم - جلد1، صفحه 234
محمدتقی اصفهانی
کانال الدولة الزهرائیة (عج) در ایتا👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84
❖﷽❖
#حدیث_مهدوی
📜 حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يُوسُفَ بْنِ يَعْقُوبَ الْجُعْفِيُّ أَبُو الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ مِهْرَانَ قَالَ حَدَّثَنَا اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ وَ وُهَيْبِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ:
🌱بَيْنَا النَّاسُ وُقُوفٌ بِعَرَفَاتٍ إِذْ أَتَاهُمْ رَاكِبٌ عَلَى نَاقَةٍ ذِعْلِبَةٍ يُخْبِرُهُمْ بِمَوْتِ خَلِيفَةٍ يَكُونُ عِنْدَ مَوْتِهِ فَرَجُ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِم وَ فَرَجُ النَّاسِ جَمِيعاً
💥وَ قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِذَا رَأَيْتُمْ عَلاَمَةً فِي السَّمَاءِ نَاراً عَظِيمَةً مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ تَطْلُعُ لَيَالِيَ فَعِنْدَهَا فَرَجُ النَّاسِ وَ هِيَ قُدَّامَ الْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِقَلِيلٍ .
📝(حديث كرد ما را احمد بن محمّد بن سعيد او گفت:حديث كرد ما را احمد بن يوسف بن يعقوب جعفىّ ابو الحسن او گفت:حديث كرد ما را اسماعيل بن مهران او گفت:حديث كرد ما را حسن بن علىّ بن ابى حمزه از پدرش و وهيب بن حفص آنان از ابى بصير و او از):
ابى عبد اللّه(امام صادق)عليه السّلام كه فرمود:
🌿در آن ميان كه مردم در عرفات ايستادهاند سوارى كه بر شتر تندرو سوار است ميرسد و بآنان خبر ميدهد:خليفهاى كه در مرگ او فرج آل محمّد و فرج همۀ مردم فرا خواهد رسيد مرد.
💥و فرمود:آنگاه كه نشانهاى در آسمان ديديد:آتش بزرگى كه از جانب مشرق چند شب سر ميكشد آن وقت فرج مردم فرا رسيده است و اندكى پيش از قائم خواهد بود.
📚 غیبت نعمانی، صفحه 313
باب 14/حدیث37
کانال الدولة الزهرائیة (عج) در ایتا👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84
❖﷽❖
#حدیث_مهدوی
📜[١٢٧]أبو جعفر محمّد بن جرير الطّبريّ،في مسند فاطمة عليهما السّلام،قال:روى أبو عبد اللّه محمّد بن سهل الجلوديّ،قال:حدّثنا أبو الخير أحمد بن محمّد بن جعفر الطّائيّ الكوفيّ في مسجد أبي إبراهيم موسى بن جعفر عليهما السّلام،قال:حدّثنا محمّد بن الحسن بن يحيى الحارثيّ،قال:حدّثنا عليّ بن إبراهيم بن مهزيار الأهوازيّ،قال:
خرجت في بعض السّنين حاجّا إذ دخلت المدينة و أقمت بها أيّاما أسأل و أستبحث عن صاحب الزّمان عليه السّلام،فما عرفت له خبرا و لا وقعت لي عليه عين.فاغتممت غمّا شديدا و خشيت أن يفوتني ما أمّلته من طلب صاحب الزّمان عليه السّلام،فخرجت حتّى أتيت مكّة فقضيت حجّتي و أقمت ٥بها أسبوعا كلّ ذلك أطلب. فبينا أنا أفكّر إذ انكشف لي باب الكعبة فإذا أنا بإنسان كأنّه غصن بان متّزر ببردة متّشح بأخرى قد كشف عطف بردته على عاتقه،فارتاح قلبي و بادرت لقصده،فانثنى عليّ و قال:من أين الرّجل؟قلت:من العراق.
قال:من أيّ العراق؟قلت:من الأهواز.
فقال:أ تعرف ابن الخصيب ؟قلت:نعم،قال:رحمه اللّه!فما كان أطول ليله و أعظم نيله،و أغزر دمعته!
قال:فابن المهزيار؟قلت:أنا هو.
قال:حيّاك اللّه بالسّلام أبا الحسن!ثمّ صافحني و عانقني و قال:يا أبا الحسن ما فعلت العلامة الّتي بينك و بين الماضي أبي محمّد نضّر اللّه وجهه؟ قلت:معي،و أدخلت يدي إلى جيبي و أخرجت خاتما عليه«محمّد و عليّ»، فلمّا قرأه استعبر حتّى بلّ طمره الّذي[كان]على يده،و قال:يرحمك اللّه أبا محمّد!إنّك زين الأمّة،شرّفك اللّه بالإمامة و توّجك بتاج العلم و المعرفة،فإنّا إليكم صائرون،ثمّ صافحني و عانقني،ثمّ قال:ما الّذي تريد يا أبا الحسن؟قلت:
الإمام المحجوب عن العالم،
قال:و ما هو محجوب عنكم و لكن حجبه سوء أعمالكم،قم(سر)إلى رحلك و كن على أهبة من لقائه،(ف)إذا انحطّت الجوزاء و أزهرت نجوم السّماء فها أنا لك بين الرّكن و الصّفا.
فطابت نفسي و تيقّنت أنّ اللّه فضّلني،فما زلت أرقب الوقت حتّى حان و خرجت إلى مطيّتي[و استويت على رحلي]و استويت على ظهرها. فإذا أنا بصاحبي ينادي:إليّ يا أبا الحسن!فخرجت فلحقت به،فحيّاني بالسّلام و قال:سر بنا يا أخ،فما زال يهبط واديا و يرقى ذروة جبل إلى أن علقنا على الطّائف،فقال:يا أبا الحسن انزل بنا نصلّي باقي صلاة اللّيل،فنزل فصلّى بنا الفجر ركعتين،قلت:فالرّكعتين الأوليين ؟قال:هما من صلاة اللّيل و أوتر فيهما و القنوت،و كلّ صلاة جائزة ،و قال:سر بنا يا أخ.
فلم يزل يهبط[بي]واديا و يرقى ذروة جبل حتّى أشرفنا على واد عظيم مثل الكافور،فأمدّ عيني فإذا بيت من الشّعر يتوقّد نورا،قال:[المح]هل ترى شيئا؟قلت:أرى بيتا من الشّعر،فقال:الأمل و الحظّ في الوادي.
و اتّبعت الأثر حتّى إذا صرنا بوسط الوادي نزل عن راحلته و خلاّها و نزلت من مطيّتي و قال لي:دعها،قلت:فإن تاهت؟قال:إنّ هذا واد لا يدخله إلاّ مؤمن و لا يخرج منه إلاّ مؤمن،ثمّ سبقني و دخل الخباء و خرج إليّ مسرعا و قال:أبشر فقد أذن لك بالدّخول.فدخلت فإذا بيت ٤يسطع من جانبه النّور، فسلّمت عليه بالإمامة،فقال:«يا أبا الحسن كنّا نتوقّعك ليلا و نهارا،فما الّذي أبطأ بك علينا؟»قلت:يا سيّدي لم أجد من يدلّني إلى الآن،قال لي:«لم تجد أحدا يدلّك؟!»ثمّ نكت بإصبعه في الأرض ثمّ قال:
«لا و لكنّكم كثّرتم الأموال،و تجبّرتم على ضعفاء المؤمنين،و قطعتم الرّحم الّذي بينكم،فأيّ عذر لكم[الآن]؟»فقلت:التّوبة،(و)التّوبة!الإقالة، الإقالة! [ثمّ قال]:«يا ابن المهزيار لو لا استغفار بعضكم لبعض لهلك من عليها إلاّ خواصّ الشّيعة الّتي تشبه أقوالهم أفعالهم.»
ثمّ قال:«يا ابن المهزيار-و مدّ يده-أ لا أنبّئك بالخبر؟إنّه إذا قعد الصّبيّ و تحرّك المغربيّ و سار العمانيّ و بويع السّفيانيّ يأذن لي اللّه فأخرج بين الصّفا و المروة في ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا سواء،فأجيء إلى الكوفة و أهدم مسجدها و أبنيه على بنائه الأوّل و أهدم ما حوله من بناء الجبابرة و أحجّ بالنّاس حجّة الإسلام و أجيء إلى يثرب فأهدم الحجرة و أخرج من بها و هما طريّان فآمر بهما تجاه البقيع و آمر بخشبتين يصلبان عليهما فتورق من تحتهما، فيفتتن النّاس بهما أشدّ من الفتنة الأولى،فينادي مناد من السّماء:يا سماء أبيدي و يا أرض خذي،فيومئذ لا يبقى على وجه الأرض إلاّ مؤمن قد أخلص قلبه للإيمان.»
قلت:يا سيّدي ما يكون بعد ذلك؟قال:
«الكرّة الكرّة،الرّجعة الرّجعة.»ثمّ تلا هذه الآية:
✨ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَ أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ جَعَلْناكُمْ أَكْثَرَ نَفِيراً .
ادامه مطلب(ترجمه)👇👇
@Aldolatahalzahraeyah
📝ابو جعفر محمّد بن جرير طبرى،در مسند فاطمه عليها السّلام گفته است:ابو عبد اللّه محمّد بن سهل جلودى روايت كرد،وى گفت:ابو الخير احمد بن محمّد بن جعفر طائى كوفى در مسجد حضرت ابو ابراهيم موسى بن جعفر عليهما السّلام حديثمان داد،وى گفت:
محمّد بن حسن بن يحياى حارثى حديثمان داد،گفت:علىّ بن ابراهيم بن مهزيار اهوازى حديثمان داد كه گفت:
🕋در يكى از سالها،به قصد حج،بيرون آمدم كه به شهر مدينه وارد شدم.چند روز در آن اقامت كردم تا حضرت صاحب الزّمان عليه السّلام را جستوجو كنم؛ولى نه خبرى از آن حضرت به دستم رسيد و نه ديدهام بدو روشن گرديد.لذا به شدّت اندوهگين شدم و از اينكه مبادا به آرزويم نرسم،بيمناك گشتم.پس،از مدينه به مكّه رفتم و حج به جاى آوردم و يك هفته در آنجا اقامت گزيدم.تمام اين مدّت در جستوجو بودم.
در همين حال كه به فكر فرورفته بودم،ناگاه در كعبه برايم آشكار شد.شخصى را ديدم مانند شاخهى درخت بان ،بردى به كمر بسته و برد ديگر از زير بغل بر روى گردن افكنده بود.دلم به ديدن او قرار گرفت و بهسويش شتافتم.او نيز متوجّه من شد و گفت:اهل كجايى؟گفتم:از عراق.
گفت:كدام شهر آن؟گفتم:اهواز.گفت:ابن الخصيب را مىشناسى؟گفتم:
آرى.
گفت:خداوند رحمتاش كند كه شبهاى درازى به عبادت مىگذراند و چه قدر اشك چشمش روان بود!گفت:ابن المهزيار را چه؟گفتم:خودمام.
🌠گفت:سلام خداوند بر تو باد،اى ابو الحسن!آنگاه مرا به گرمى در آغوش گرفت و گفت:اى ابو الحسن،آن نشانى كه بين تو و امام ابو محمّد-كه خدا چهرهاش را تابنده كناد-بود چه كردى؟گفتم:همراه دارم و دست بردم و انگشترى را كه برآن نام محمّد و على نقش بسته بود از جيبم بيرون آوردم.چون برآن نظر كرد،گريست تا آنجا كه آستين روى دستش تر شد و گفت:اى ابو محمّد،خداىات رحمت كند كه به راستى زينت امّتاى!خداوند به امامت تو را شرافت بخشيد و تاج علم و معرفت بر تو عنايت فرمود.ما بهسوى شما رهسپاريم.سپس(بار ديگر)با من دست داد و در آغوشم گرفت.
آنگاه گفت:اى ابو الحسن،چه مىخواهى؟گفتم:خواستهام(ديدار)امامى است كه از عالم نهان است.گفت:او از شما پنهان نشده؛كارهاى بد شما او را مخفى داشته است.(اينك)برخيز و بهسوى مركب خود برو و آمادهى ديدارش باش.
چون جوزا از نظرها غايب شد و ستارگان آسمان درخشان گشتند،من بين ركن و صفا منتظر توام.
خوشدل و شادمان شدم و يقين دانستم كه خداوند اين فضيلت را به من داده است.پس لحظهشمارى مىكردم تا وقت معيّن فرارسيد . بهسوى مركبم رفتم و برآن سوار شدم كه ناگاه صداى آن دوست را شنيدم كه مىگفت:اى ابو الحسن، بهسوى من آى.به نزد او شتافتم.بر من سلام كرد و گفت:بيا برويم برادر.
از پست و بلندىها گذشتيم تا بر طائف مشرف شديم.به من گفت:اى ابو الحسن،فرود آى تا بقيّهى نمازهاى شب را بهجاىآوريم.پس فرود آمد و(در آخر)نماز واجب صبح را با او(به جماعت)خواندم.گفتم:پس آن دو ركعت اوّل چه طور؟گفت:آن دو ركعت از نمازهاى شب است.آنها و نيز قنوت را كوتاه بخوان و نيز همهى نمازهاى مستحبّى را(مىتوان كوتاهتر خواند).آنگاه گفت:برادر،برويم.
پيوسته در فراز و نشيبها مىرفتيم تا بر دشت بزرگى مشرف شديم كه همچون كافور(سفيد)بود.در آن چشم گرداندم.به ناگاه چادرى-كه از موى بافته شده بود-ديدم كه نور از آن مىدرخشيد.به من گفت:[خوب نگاه كن]آيا چيزى مىبينى؟ گفتم:چادرى از موى مىبينم.گفت:همهى اميد و سعادت در همين دشت است .
در پى او رفتم تا به ميان دشت رسيديم.از مركبش پياده شد و آن را واگذارد.
ادامه مطلب👇👇
@Aldolatahalzahraeyah
♥️من نيز از مركبم پياده شدم.به من گفت:آن را رها كن.گفتم:اگر گم شود،چه طور؟
گفت:اين سرزمينى است كه جز مؤمن در آن داخل نشود و جز مؤمن از آن بيرون نرود.
سپس پيش از من وارد چادر شد و به سرعت بيرون آمد و گفت:مژدهات باد كه اجازهى ورود به تو داده شد!
داخل شدم.ديدم نور از گوشهى آن جايگاه بالا مىرود.
برآن جناب به امامت سلام كردم.به من فرمود:«اى ابو الحسن،ما شب و روز انتظار داشتيم بيايى.چه باعث شد كه دير آمدى؟»
عرض كردم:آقاى من،كسى را تاكنون نيافته بودم كه مرا راهنمايى كند.به من فرمود:«كسى را نيافتى كه راهنمايىات كند؟!» سپس انگشت خود را بر زمين زد و فرمود:
✴️«نه؛شما مال انباشتيد و بر مؤمنان ناتوان ستمكارى كرديد و پيوند خويشى را كه در ميانتان بود قطع كرديد.پس[اينك]چه عذرى داريد؟»
عرضه داشتم:توبه، توبه!درگذريد،درگذريد!
✅[سپس فرمود:]«پسر مهزيار،اگر استغفار شما براى يكدگر نبود،جز خواصّ شيعه-كه سخنانشان شبيه افعالشان است-هركه روى زمين است هلاك مىشد.»
💎سپس فرمود:«اى فرزند مهزيار-و دستش را دراز كرد-آيا تو را از خبر آگاه نسازم؟هرگاه كودك بنشيند و مغربى حركت كند و يمانى راه بيفتد و با سفيانى بيعت شود،خداوند به من اجازهى قيام خواهد داد.پس بين صفا و مروه با ٣١٣ مرد خروج مىكنم.
آنگاه به كوفه مىآيم و اتاق(مسجد)را ويران و براساس بناى نخستين،آن را مىسازم و همهى ساختمانهاى جبّاران پيرامون آن را نيز ويران مىكنم
🕊 و با مردم حجّ اسلام بهجاى مىآورم و به يثرب(مدينه)مىروم.پس حجره را خراب مىكنم و آنچه را در آن است،آن دو[ابوبکر و عمر] را،تازه بيرون مىآورم و دستور مىدهم در سمت بقيع بر دو چوب خشك به دارشان آويزند.آن دو چوب خشك از زير آنها برگ مىدهند.
⚠️آنگاه مردم به فتنهاى شديدتر از فتنهى اوّل دچار مىگردند كه آوازدهندهاى از سوى آسمان بانگ مىزند:اى آسمان،اينان را نابود گردان و اى زمين[اينها را]بگير.
سپس بر روى زمين باقى نمىماند جز مؤمنى كه دلش را براى ايمان خالص كرده باشد.»
عرضه داشتم:اى آقاى من،پس ازآنچه مىشود؟
♻️فرمود: «بازگشت،بازگشت، رجعت،رجعت.»
سپس اين آيه را تلاوت كرد:
🔅(سپس بار ديگر شما را بر آنان سلطه دهيم و بهوسيلهى اموال و فرزندان مدد كنيم و شمار(افراد)تان را بيشتر سازيم).
📖سیمای حضرت مهدی (علیه السلام) در قرآن، صفحه 270
سیدهاشم بن سلیمان بحرانی
کانال الدولة الزهرائیة (عج) در ایتا👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84