تصاویر تشییع غریبانه💔پیکر پاک #شهدای_مدافع_حرم در قم
شهدای مظلوم 😔
شادی روحشون صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگن تو کربلا نیزه دار با نیزه میزد شمشیر دار با شمشیر میزد ، اونی هم که هیچی نداشت با سنگ میزد...
⭕️ وضعیت اسفناک مسلمانان هند در مقابل بودایی ها و کفار هند
#مسلمانان_مظلوم_هند
⚪اللهم عجل لولیک الفرج😭
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
میگن تو کربلا نیزه دار با نیزه میزد شمشیر دار با شمشیر میزد ، اونی هم که هیچی نداشت با سنگ میزد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⏰قدر بدانید
💞 رهبر معظم انقلاب
ماه رجب، ماه مبارکی است؛ ماه توسل و تذکر و توجه و تضرع و استغاثه و محکم کردن پیوند دلهای محتاج و نیازمند ما به ذیل لطف و فضل الهی است
این روزها را قدر بدانید هر یک روز ماه رجب، یک نعمت خداست🌼🌼🌼
⏰در هر ساعتی از این ساعات، یک انسان اگر هوشمند و زرنگ و آگاه باشد، میتواند چیزی را به دست بیاورد که در مقابل آن، همهی نعمت های دنیا پوچ است؛ یعنی میتواند رضا و لطف و عنایت و توجه الهی را به دست آورد
بعد از ماه رجب، ماه شعبان و بعد ماه رمضان است برادران و خواهران مسلمان! ای صاحبان دلهای بیدار و مخصوصاً ای جوانان! این سه ماه را قدر بدانید.
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی خطاب به مردم عزیز ایران: فرزندانتان را با نام و تصاویر شهدا آشنا کنید.
🏷 #مکتب_حاج_قاسم
سی ویکمین روز از چله 🌟💫بیستم 💫🌟
سر سفره 🌷شهيد سید علی اکبر فاطمی 🌷 هستیم.
چند روز پیش از شهادت، روز شهادت خود را پیشبینی کرده بود و روز قبل از شهادت دوباره به دوستان خود گفته بود که من فردا شهید میشوم، صبح آن روز دوستان از وی پیگیر شده بودند که چرا شهید نشدی؟ علیاکبر در پاسخ آنها گفته بود کمی صبور باشید. بعدازظهر روز 11 اسفندماه سال 65 وعدهای که علیاکبر به دوستانش داده بود محقق شد و بر اثر انفجار خمپاره به همراه یکی از همرزمانش به شهادت رسید.
شهید علی اکبر متولد سال ۴۷ بود و در زمان شهادت که در عملیات شلمچه و سال ۶۵ به وقوع پیوست، نوجوانی ۱۸ ساله بود؛ او دوره ابتدایی و دبیرستان را در مدارس فلسفی پشت سر گذاشت و در کنار تحصیل در مدرسه محضر استاد مرحوم آیتالله مجتهدی نیز دروس طلبگی را فرامیگرفت.
با وقوع جنگ عزم رفتن به جبهههای جنگ را کرد که با مخالفت پدرم مواجه شد هرچند که او تصمیمش را گرفته بود و در این تصمیم نیز راسخ بود؛ پدرم از آیت الله مجتهدی درخواست کرد که برای ممانعت از اعزام علیاکبر پا در میانی کند که خاطرم هست ایشان بعد از صحبت با برادر شهیدم نزد پدر آمد و گفت که پسرتان تصمیم خود را گرفته است و به او گفته که شرمنده پدر هستم، اما صحبتهای امام خمینی(ره) حجت را بر من برای حضور در جبهه تمام کرده است.
مادر شهید علیاکبر فاطمی نیری به ذکر خاطراتی از فرزند شهید خود پرداخت و گفت: شهید علیاکبر با سایر فرزندانم متفاوت بود، از سه سالگی نماز میخواند، ۷ سالگی علیرغم مخالفتهای من و پدر مرحومش روزه میگرفت و همپای ما رنج گرسنگی و تشنگی را به جان میخرید تا موقع افطار که حتی بارها شخصاً مشاهده کردم که غذای خود را با بچههای بیبضاعت همسایه نیز شریک میشد.
وی گفت: شهید علیاکبر لحظهای در احسان و نیکی به دوستان، همسایگان و هممحلهایها از پای نمینشست، با مبلغ اندکی که به عنوان پول توی جیبی پدرش در اختیار او میگذاشت حوائج و کمبودهای دوستان هم سن و سال خود و حتی در دوران جنگ مایحتاج خانوادههایی که سرپرست آنها در جبهه بودند، تأمین میکرد و حتی مواقعی میشد که من متعجب از او میپرسیدم که تو پول کمی در اختیار داشتی پس چطور توانستی فلان کالای مورد احتیاج دوستانت را خریداری کنی؟ در جواب به من میگفت خدا خودش پول احسان و نیکوکاری را فراهم میسازد.
شبها را بیدار میماند و با نماز شب و زیارت عاشورا مشغول بود. پولی که بابت کرایه ماشین و خرجی روزانه پدرش به او میداد را برای خودش هزینه نمیکرد و برای فرزندان شهدا هدیه میخرید. در مسجد هم بسیار فعال بود و آنجا به بچهها قرآن یاد میداد و حدود 40، 50 شاگرد داشت.