eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
8هزار ویدیو
230 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
از همراهان زهير كسى با زهير نماند، همه رفتند، ولى زهير به امام ملحق شد، و از آنجا كاروان عمرش به سوى كربلا حركت نمود. روز نهم محرم وقتى كه شمر براى قمر بنى هاشم حضرت عباس(عليه السلام) امان نامه آورد و عباس به شدت آن را رد كرد، زهير بن قين نگاهى از سر مهر و ارادت به عباس افكند و گفت: «داستانى برايت بگويم: وقتى پدرت مى خواست ازدواج كند، به برادرش عقيل كه قبيله هاى عرب را مى شناخت فرمود: براى او از طايفه اى زنى انتخاب كند كه به رشادت و جنگاورى شهره باشند، مى خواست فرزندى پيدا كند كه يار حسين او در كربلا باشد. عباس گفت: تو مى خواهى مرا بر يارى برادرم تشجيع كنى (من بيش از اين آماده فداكارى هستم)». غروب تاسوعا هنگامى كه دشمن به يكباره هجوم آورد و عباس با بيست نفر از ياران در برابرشان مى ايستد، از جمله چهره هاى ماندگار در آن صحنه، زهير بن قين است. در آن فرصت، زهير به عزرة بن قيس ـ يكى از كسانى كه براى امام حسين(عليه السلام) نامه نوشته بود ولى اينك در سپاه ابن سعد به سوى خيمه هاى امام حمله كرده است ـ رو كرد و گفت: «اى عزره مراقب باش از آنانى نباشى كه گمراهان را بر كشتن پاك دامنان يارى مى كنند». عزره گفت: اى زهير! تو تاكنون از شيعيان اين خانواده نبودى، بلكه هواخواه عثمان بودى! زهير گفت: «از اين موقعيت كه الان دارم با تو صحبت مى كنم، نمى بينى كه شيعه حسين(عليه السلام) هستم، به خدا سوگند كه من نه نامه اى براى حسين نوشتم و نه پيكى برايش روانه كردم و نه به او وعده يارى داده ام، در راه با او مواجه شدم، موقعيت او را نزد رسول الله(صلى الله عليه وآله) ملاحظه نمودم و در پيشگاه خداوند احساس كردم كه بايد با او همراه گردم و ياريش كنم». بدون شك صحنه اعلان وفادارى اصحاب در شب عاشورا از زيباترين و باشكوه ترين صحنه هاى تاريخ بشرى است. زهير در آن لحظات حساس تاريخى كه امام(عليه السلام) بيعت خود را از يارانش برداشت در جمع ياران برخاست و خطاب به امام حسين(عليه السلام) چنين عرضه داشت: «به خدا سوگند! اى فرزند رسول خدا(صلى الله عليه وآله)! دوست دارم هزار بار كشته شوم و زنده گردم تا تو و اهل بيتت زنده بمانيد».
زهير» به قدرى در اين چند روز متحوّل شد و رشد نمود و مورد اعتماد قرار گرفت كه از ميان اصحاب و ياران در روز عاشورا از ناحيه امام به فرماندهى جناح راست سپاه منصوب شد. او در روز عاشورا خطبه اى غرّاء خواند و در حالى كه سوار بر اسب بود و لباس جنگ پوشيده بود به سپاه دشمن خطاب كرد و گفت: «اى مردم كوفه، از عذاب خدا بترسيد، حق مسلمان بر مسلمان اين است كه برادرش را نصيحت كند، ما هم اكنون برادريم و تا مادامى كه جنگى بين ما رخ نداده است بر يك دين هستيم، (لذا شايسته نصيحت مائيد) ولى اگر جنگى بين ما اتفاق بيفتد آن وقت ارتباط ايمانى ما و شما قطع مى شود. شما يك امت و ما امتى ديگر خواهيم بود، خداوند ما را به وسيله خاندان پيامبرش در مقام آزمونى بزرگ قرار داده است تا بنگرد درباره ذريّه رسول خدا چگونه عمل مى كنيم. من شما را به يارى اين خاندان و رها كردن يزيد و عبيدالله زياد دعوت مى كنم، زيرا شما در حكومت آنها جز سوء رفتار، قتل و كشتار و به دار آويخته شدن و كشته شدن شخصيت ها و بزرگانى چون حجر بن عدى و يارانش و هانى بن عروه و نظاير آنها نخواهيد ديد». سپاه ابن سعد شروع كردند به ناسزاگويى به زهير و جنجال كردن. ولى زهير همچنان ادامه داد: «اى بندگان خدا! فرزندان فاطمه(عليها السلام) به دوستى و يارى سزاوارترند از فرزند سميه (عبيدالله بن زياد). اگر نمى خواهيد فرزندان فاطمه را يارى كنيد لااقل از خداوند پروا كنيد و در قتل آنها سهيم نشويد». «زهير» همچنان سخن مى گفت كه شمر تيرى به سوى او پرتاب كرد و گفت: ساكت باش! خدا صداى تو را خاموش كند. زهير در پاسخ گفت: اى اعرابى زاده، من با تو سخنى نمى گويم تو شايسته هدايت نيستى! من گمان نمى كنم حتى دو آيه از كتاب خدا را بدانى، مژده باد بر تو در رسوايى روز قيامت و عذاب دردناك! شمر گفت: ديگر چيزى به كشتن شدن تو و امام تو نمانده است. زهير گفت: «أَفَبِالْمَوْتِ تُخَوِّفُني؟ فَوَاللهِ لِلْمَوْتِ مَعَهُ أَحَبُّ اِلَيَّ مِنَ الْخُلْدِ مَعَكُمْ»؛ (مرا از مرگ مى ترسانى؟ به خدا سوگند! در نظر من شهادت در ركاب امام حسين(عليه السلام) بهتر است از زندگانى هميشگى با شما). سپس زهير رو به سپاه كوفه كرد و با صدايى بلند گفت: «اى بندگان خدا! اين مردِ درشت خوى شما را نفريبد، به خدا سوگند! شفاعت رسول خدا هرگز شامل گروهى كه خون ذريّه او را بريزند نخواهد شد». آنگاه مردى از سپاه امام زهير را صدا زد و گفت كه امام حسين(عليه السلام) مى فرمايد: «برگرد كه همانند مؤمن آل فرعون مردم را نصيحت كردى ولى در آنها اثرى ندارد».
زهير» با دلاورى تمام جنگيد و از امام دفاع مى كرد. هنگامى كه امام نماز ظهر عاشورا را بجا آورد زهير دستش را روى شانه امام نهاد و به عنوان وداع اين رجز را خواند: «فَدَتْكَ نَفْسي هَادِياً مَهدِيّاً * اَلْيَوْمَ اَلْقى جَدَّكَ النَبِيّا وَحَسَناً وَالْمُرْتَضى عَليّاً * وَذَا الْجَناحَيْنِ الشَّهِيدَ الْحَيّا» (جانم به قربان تو اى هدايت گر هدايت شده (به هدايت الهى)، امروز به ديدار جدّت نبىّ اكرم(صلى الله عليه وآله) خواهم شتافت و با حسن مجتبى(عليه السلام) و على مرتضى(عليه السلام) و جعفر طيار آن شهيد زنده ملاقات خواهم كرد). امام فرمود: «وَأَنَا أَلْقَاهُمْ عَلَى أَثَرِكَ»؛ (من نيز به دنبال تو با آنان ملاقات خواهم نمود).
همچنین رجزهای او در میدان نبرد به این صورت بود:    انا زهیر و انا ابن القین     اذودکم بالسیف عن حسین ان حسیناً احد السبطین     من عترة البر التقی الذی ذاک رسول الله غیر المین    اضربکم و لا اری من شین من زهیر پسر قین هستم با شمشیر خود از حریم حسین(ع) دفاع میکنم. حسین(ع) یکی از دو نواده رسول خدا(ص) است از خاندانی که نیکی و تقوا زینت آنهاست، و اکنون او فرستاده پاک خدا از دو نسل نبوی است و من شما را می‌کشم و عیب نمی‌دانم.
ظهر عاشورا جان خود را همراه با سعید بن عبدالله سپر نماز امام کرد. پس از نماز در نبردی دلیرانه و کشتن صد و بیست نفر از دشمنان به دست کثیر بن عبدالله شبعی و مهاجر بن او تمیمی به شهادت رسید.
در زیارت ناحیه مقدسه آمده است: السلام علی زهیر بن القین البجلی القائل للحسین و قد اذن له بالانصراف : لاو الله لایکون ذلک ابداً تررک ابن رسول الله اسیراً  فی ید الاعداء و انجو؟ لا ارانی الله ذالک الیوم. در منابع و مقاتل مانند : تاریخ طبری ج 5 ص 404 الکامل فی التاریخ ج 4 ص 63-64 تاریخ یعقوبی ج 2 ص 244 -245 الارشاد ج 2 ص 101 مقتل الحسین خوارزمی ج 2 ص 20 ارشاد مفید ص 231 و ... به وی اشاره شده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗓سالروز فاجعه ۱۷شهریور 💠رهبرانقلاب امام خامنه ای ‼️اگر العیاذبالله خداوند به جلاد پهلوی مهلت میداد که ۱۰۰مرتبه دیگر مثل ۱۷شهریور را راه بیندازد و هزاران هزار از این مردم را بکشد، از آمریکا و سازمانهای دروغین حقوق بشر، یک کلمه حرف هم علیه او صادر نمیشد؛ اینها با کشتار انسانهایی که در راه اهداف دینی قیام کرده‌اند، مخالفتی ندارند بلکه مشوق‌اند و این بخاطر عمق دشمنی با اسلام است! ۷۰/۲/۱۱ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ارسال شده از سروش+: ادمین تنهامسیرآرامش: با توجه به صحبت‌های مهم آقای پناهیان در مورد لزوم برگزاری سفر اربعین لطفا از کمپین زیر حمایت کنید و در تمام گروهها انتشار بدهید. برخی از مواردی که ایشان بیان کرده اند : چطور گفته می شود باز بودن مشاغل یک امر ضروری برای ماست. یا سفرهای تفریحی که مردم می‌روند و کسی مانع نیست. ❇️ قطعا اربعین صدها برابر این موارد ضروری است . اربعین صرفا یک سفر زیارتی معمولی نیست. 🚩 اربعین قرار است پایه های تمدن نوین اسلام رو در جهان پایه ریزی کند. مگر موضوعی از این مهم تر هم داریم؟ از مسئولین می خواهیم که بدون تعصب به موضوع اربعین توجه کنند و حتما امسال مراسم اربعین را با رعایت پروتکل های بهداشتی برگزار کنند. ✅ از همه کسانی هم که در زمینه تصمیم گیری در این مورد می توانند نقشی داشته باشند تقاضا می کنیم حتما روی قطعی بودن سفر اربعین تاکید کنند. https://www.farsnews.ir/my/c/39515 برای حمایت از این کمپین روی لینک بالا کلیک کنید. 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👇👇👇👇 ✅ 1- زیارت عاشورای غیر معروفه به نیابت از بقیه الله الاعظم عج ✅ 2- تلاوت سوره والفجر هدیه به اباعبدالله الحسین علیه السلام ✅ 3- هر روز 100 مرتبه سوره توحید هدیه به شهدایی که از شهدای کربلا معرفی می شوند ✅ 4-یکبار در طول این چله خواندن نماز امام حسین علیه السلام 👇 ✅5- تاکید و انس معنوی عمیق بیشتربه حجاب فاطمی ،وتاسی به حضرت زینب سلام الله علیها همان چیزی که خواسته و وصیت همه ی شهدای مابود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام علیکم هشتمین روز از چله✨ بیست و پنجم ✨ از اصحاب الحسین سر سفره 💫بریر بن خضیر 💫 هستیم.
بریر از قبیله بنو مشرق -تیره ای از قبیله همدان- بود;قبیله ای که امیر مؤمنان در باره آن فرمود: «اگر دربان بهشت باشم، اجازه ورود بدیشان می دهم و خوش آمدشان خواهم گفت » ابن خضیر در کوفه می زیست و از بزرگان آن شهر به شمار می آمد. استادفن قرائت در کوفه بود. در عبادت سرآمد مردم شمرده می شد. وزهد و بی علاقگی به دنیا او را از تعلقات جدا کرده بود. به دوراز چشم جاسوسان، راه مکه پیش گرفت. علاقه و عشق به امام(ع) اورا از دیار خود غافل کرده بود. پشت به کوفه و روی به قبله آمال حسین(ع) می رفت. با این که از سنی بالا برخوردار بود،چون جوانان شاداب به نظر می رسید. او که چون بسیاری از کوفیان بر دوراهی امتحان واقع شده بود، راه سعادت را برگزید; سعادت دیدار حسین و جهاد و شهادت در کنار او.بالاخره عبادت و زهد صحیح او را یاری داد و در میان راه یا درمکه به قافله حسینی پیوست; قافله مخلصانی که فقط برای خدا وزنده داشتن دینش به راه افتاده بودند. وقتی چشمان بریر به چهره زیبا و دلربای سالار شهیدان افتاد،اشک شوق از آن سرازیر گشت. یاد امیر مؤمنان علی(ع) افتاد که بیست و پنج سال قبل یاری اش کرده بود. با آغوش گرم قافله مورداستقبال قرار گرفت و منزل به منزل همراه امام حرکت کرد
طبری و ابن اثیر از او با لقب سیدالقّراء و ابن بابویه و فتال نیشابوری با عنوان سرآمد قاریان مردم روزگار خویش یاد کرده‌اند. کتاب منسوب به بریر به نوشته مامقانی بریر دارای کتابی به نام القضایا و الاحکام است که مطالب آن را از قول امیرالمؤمنین علی و امام حسن (ع) نقل کرده است. مامقانی این کتاب را از اصول معتبر شیعه دانسته،
هفت روز بود که به کربلا کوی شهادت رسیده بودند. روز نهم ماه محرم بود و دشمن آماده مبارزه. بریر شاهد بود که امام برای شهادت آماده می شود. او، که شور و شعف تمام وجودش راگرفته بود، با عبد الرحمن بن عبد ربه مزاح می کرد و می خندید.عبد الرحمن گفت: مرا به حال خود واگذار; به خدا قسم، لحظه لحظه مزاح نیست. او، که مقام خود را نزد خدای سبحان می دید، در جواب گفت: به خدا قسم، بستگان من همه می دانند که هرگز اهل شوخی نبوده ام;ولی سوگند به خدا، از آینده خود خوشحالم. به خدا، میان ما وحور العین فاصله باقی نمانده است. تنها مانع، حمله و شهادت است که دوست دارم به زودی محقق شود.
چون عطش حسين(ع) و يارانش به اوج رسيد، برير از امام(ع) اجازه خواست که با دشمن حرف بزند، امام اذن داد و او رفت و نزديک دشمن ايستاد و فرياد زد: اي مردم! همانا خدا محمد(ص) را به حق، بشير و نذير مبعوث فرموده و با اذن خود به سوي خدا دعوت کرد و چراغي روشنگر بود. اين آب فرات است که وحوش و حيوانات صحرا از آن استفاده مي‌کنند آيا رواست پسر رسول خدا(ص) از آن محروم شود؟ آيا پاداش خدمات محمد(ص) اين است؟ گفتند، اي برير! حرف بسياري زدي! بس کن به خدا به حسين(ع) آب داده نخواهد شد. امام فرمود: اي برير بس است. سپس خود حضرت نيم‌خيز شد و بر شمشيرش تکيه کرد و خطبه‌اي ايراد فرمود و طي آن ضمن معرفي خود بر فناي دنيا و عدم فريفته شدن به آن را به مردم گوشزد کردند و لشکر عمرسعد را به پيروي از قرآن و دستورات پيامبر‌(ص) سفارش نمودند.
هنگامي که برير اذن ميدان گرفت و هماورد طلبيد، يزيدبن‌معقل از ديرباز با او آشنا و رفيق بود از لشکر عمربن سعد بيرون آمد تا با برير بجنگد. يزيدبن‌معقل از روي دشمني و کينه به برير گفت: آيا به ياد داري که يک روز در قبيله بني لوذان با هم بوديم و تو گفتي که عثمان بن عفان خود را به کشتن داد و معاوية بن ابي سفيان گمراه است و ديگران را نيز گمراه مي‌کند و تنها علي‌بن‌ابي‌طالب(ع) امام به حق است و رهبر فقط اوست، برير با افتخار فرياد زد:‌ آري اين عقيده من است، يزيد بن معقل، برير را دروغگو خطاب کرد، آن دو بعد از اين مناظره با يکديگر مباهله کردند و از خدا خواستند که دروغگو را نفرين کند و بکشد و به جهنم واصل گرداند و سپس با يکديگر به نبرد برخاستند که در پايان نبرد، برير ضربتي بر يزيد زد که او کشته شد و به جهنم واصل گرديد. اين مرد مجاهد، عاشق و فدايي حسين که قاري و معلم قرآن بود و در مسجد کوفه به بسياري از مردمان قرآن مي‌آموخت و راه سعادت را در حريم ولايت يافته بود،‌ بعد از شجاعت بسيار و جانفشاني در راه حسين(ع) با حمله دسته جمعي دشمنان به شهادت رسيد
بریر بن خضیر در میدان جهاد به نبرد با دشمن رفت، چنین رجز می خواند: انا بریر و ابی خضیر و کل خیر فله بریر یعرف فینا الخیر اهل الخیر کذاک فعل الخیر من بریر من بریرم و پدرم خضیر است. و تمام خوبی ها برای خاندان بریر است. خوبان خوبی ام را می شناسند. بریر این گونه کار خوب را انجام می ده
در حین نبرد بریر با رضی بن منقذ، بریر او را بر زمین کوبید، رضی از یاران خود کمک طلبید کعب بن جابر بن عمرو اسدی به یاری او شتافت. عفیف بن زهیر (که خود از سپاهیان ابن سعد بود) فریاد زد: «این مرد بریر بن خضیر قاری است که در مسجد کوفه می‌نشست و ما را قرآن می‌آموخت»؛ اما کعب توجّهی نکرد و با نیزه‌اش به بریر حمله کرد و او را به شهادت رساند. همسر یا خواهر کعب بن جابر، قاتل بریر، در بازگشت به او گفت: دشمنان پسر فاطمه را یاری دادی و سرور قاریان را کشتی و کاری بسیار زشت انجام دادی. به خدا سوگند که دیگر یک کلمه هم با تو سخن نخواهم گفت. در برخی از منابع آمده بریر به میدان رفت و جنگید و پس از به هلاکت رساندن سی نفر از دشمنان به دست بجیر بن اوس ضبی به شهادت رسید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا