eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
9.1هزار ویدیو
238 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
نحوه شهادت 👇 👇 در گرماگرم نبرد خیبر در جزیره مجنون، کار برای بچه‌های لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله گره می‌خورد و با خستگی و کمبود نیرو مواجه می‌شوند. حاج همت با موتورش به محل استقرار نیروهای لشکر ۴۱ ثارالله می‌آید تا از حاج قاسم سلیمانی مدد بگیرد.  حاج قاسم به شهید میرافضلی می‌گوید که یک گروهان از نیروهایش را ببرد سمت چپ جزیره مجنون جنوبی که حاج همت و بچه‌هایش مستقر بودند و به اصطلاح خط را تحویل بگیرد تا بچه‌های لشکر ۲۷ خودشان را بازسازی کنند.  قرار بود مهدی شفازند ـ از فرماندهان لشکر ثارالله ـ بنشیند ترک موتور حاج‌همت و سیدحمید هم با موتور دیگری پشت سر آنها برود. اما تقدیر چنین رقم می‌خورد که شهید میرافضلی هم‌رکاب حاج‌همت حرکت کند و شفازند پشت سر آنها با موتوری دیگر براند.  در یک آن، گلوله شلیک شد. دودی غلیظ آمد بین من و موتور حاج همت قرار گرفت. صدای گلوله و انفجارش موجی را به طرفم آورد که باعث شد تا چند لحظه گیج و مبهوت بمانم. طوری که نفهمم اصلاً چه اتفاقی افتاده. گاز موتور را دوباره گرفتم و رسیدم روی پد وسط. از بین دود باروت آمدم بیرون. راه خودم را رفتم.  انگار یادم رفته بود چه اتفاقی افتاده و با کی‌ها همسفر بوده‌ام. در یک لحظه، موتوری را دیدم که افتاده بود سمت چپ جاده. دو جنازه هم روی زمین افتاده بودند.  به خودم گفتم: این‌ها کی شهید شده‌اند که من از صبح تا حالا آنها را ندیده‌ام؟ به کلّی فراموش‌کار شده بودم. آرام از موتور پیاده شدم و آن را گذاشتم روی جک. رفتم به طرف‌شان. اولین نفر را که برگرداندم، دیدم تمام بدنش سالم است. فقط صورت ندارد. موج آمده و صورتش را بُرده بود. اصلاً شناخته نمی‌شد.  در یک آن، همه چیز یادم آمد! عرق سردی نشست روی پیشانی‌ام. دویدم و رفتم سراغ دومی که او هم به رو افتاده بود. نمی‌توانستم باور کنم که او سید حمید است. از لباس ساده‌اش او را شناختم. یاد چهره‌شان افتادم. دیدم همت و سیدحمید، هر دو یک نقطه مشترک دارند و آن‌هم چشم‌های زیبایشان است.  خدا همیشه گفته هر کی را دوست داشته باشد، بهترین چیزش را می‌گیرد و چه چیزی بهتر از چشم‌های آنها؟» بر اثر شلیک گلوله مستقیم تانک، حاج همت که نفر جلوی موتور بود سر و دستش رفته بود و شهید میرافضلی هم پیشانی و پهلویش.  چشم راست سیدحمید ترکش خورده بود و چشم چپش در زخم فرو خفته بود. انگشترش بر دست راست بود و هنگام شهادت یک پولیور قهوه‌ای بر تن داشت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❧🔆✧ ﷽ ✧🔆❧ ۴ 🔻 اجتماع مردم براى يارى حضرت 〽️ یکی از مهمترین وظایف شیعیان نسبت به امام عصر(عجل الله فرجه) اتحاد و اجتماع بر یاری امام عصر است، زیرا در کارِ دسته جمعی تاثیری هست که در کار انفرادی نیست. واعْتَصِموا بِحَبْلِ اللّه جمیعاً وَلاتَفَرَّقوا ✨ امام زمان عج میفرماید : اگر شیعیان ما در وفای پیمانی که از ایشان گرفته شده یک دل و مُصمَّم باشند، نعمت دیدار ما از آنان به تاخیر نمی افتاد. 📚 مكيال المكارم ج۲؛ بحار ج۵۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 ۸ آبان ماه ۱۳۵۹سالروزشهادت دانش آموزبسیجی روز "نوجوان" و روز "بسیج دانش آموزی" گرامی باد.
meysammotiee-@yaa_hossein.mp3
7.29M
در پی اهانت رئیس جمهور فرانسه به ساحت مقدس (ص) 🎵 قافله سالار یا رسول الله 🎙 میثم‌
فاصله‌شان یڪ وجب است تا را مے‌گویم اگر این یک وجب را با ولایت پر کنی .. اگر عالم همه با ما ستیزند اگر با تیغ خونم را بریزند اگر شویند با خون پیکرم را اگر گیرند از پیکر سرم را اگر با آتش و خون خو بگیرم ز خط سرخ رهبر برنگردم سروده‌ی شهید ابراهیم هادی🌹
6.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◈🌿🌹◈ محمد رحمت للعالمین است رسول آسمانی بر زمین است..
5.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هشتم آبان چه روزی است؟ محمد حسین فهمیده در زمان اوج جنگ ، حتی با وجود مخالفت بقیه به جبهه رفت و کمک زیادی به میهن و کشور عزیز خود کرد. این نوجوان ۱۳ ساله در جبهه‌های نور علیه ظلمت نگذشته بود که با بستن نارنجک به کمر خود ، زیر تانک دشمن بعثی رفت و باعث انهدام تانک دشمن شد ، خود نیز به شهادت رسید. شهید فهمیده با این عمل شجاعانه ، حماسه آفرید و نام خودش را جاودانه کرد. ماجرا از این قرار بود که محمدحسین فهمیده و دوستش محمد رضا در یک سنگر قرار داشتند که طی هجوم عراقی‌ها، محاصره شده بودند. محمدرضا دوست محمد حسین فهمیده زخمی شد و حسین فهمیده با سختی و زحمت زیاد او را به پشت خط رساند و خودش به سنگر بازگشت و مشاهده کرد که پنج تانک عراقی به طرف رزمندگان اسلام هجوم آورده و درصدد محاصره و قتل آن‌ها هستند. که محمد حسین به خودش نارنج بست و زیر تانک رفت. کاری که کمتر کسی می‌توانست انجام دهد. حضرت امام خمینی (ره) درباره او فرمودند: «رهبر ما آن طفل ۱۳ ساله‌ای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صد‌ها زبان و قلم‌ ما بزرگ‌تر است ، با نارنجک ، خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.