پیکرش را با دو شهید دیگر، تحویل بنیاد شهید داده و گذاشته بودند سردخانه. نگهبان سردخانه می گفت: یکی شان آمد به خوابم و گفت: ((جنازه ی من رو فعلاً تحویل خانواده ام ندید !)) از خواب بیدار شدم. هر چه فکر می کردم کدام یک از این دو نفر بوده ، نفهمیدم ؛ گفتم ولش کن ، خواب بوده دیگه و فردا قرار بود جنازه ها رو تحویل بدیم که شب دوباره خواب شهید رو دیدم. دوباره همون جمله رو بهم گفت .این بار فوراً اسمش رو پرسیدم. گفت: امیر ناصر سلیمانی. از خواب پریدم ، رفتم سراغ جنازه ها. روی سینه ی یکی شان نوشته بود ((شهید امیر ناصر سلیمانی)).
بعد ها متوجه شدم توی اون تاریخ، خانواده اش در تدارک مراسم ازدوج پسرشان بوده اند ؛ شهید خواسته بود مراسم برادرش بهم نخورد.
1346 در خانواده اي متوسط و متدين و مذهبي در شهرستان سپيدان کودکي ديده به جهان گشود که او را امير ناصر نام نهادند . او دوران کودکي را در کنار پدري مهربان و دامان مادري پاک و مهربان با تربيت اسلامي پرورش يافت . شهيد هفت ساله بود که جهت کسب علم و دانش او را به مدرسه فرستادند و او دوران ابتدايي را مدرسه شاهيجان با موفقيت و با تلاش سپري کرد و دوران راهنمايي را هم آغاز و تا سوم دبيرستان ادامه داد
. فردي با ايمان و درستکار بود ، و علاقه به اقامه نماز در اول وقت داشت . مهربان دلسوز و خوش رو بود به اهل بيت عصمت و طهارت علاقه داشت و در مجالس شان شرکت و نوحه سرايي مي کرد ، اهل مسجد و فعاليت چشمگيري در پايگاه مقاومت مسجد علي ابن الحسين (ع) داشت
دوران آغازين دبيرستان مصادف با پيروزي انقلاب شکوهمند اسلامي به رهبري امام خميني (ره) بود . اما هنوز چند صباحي از تشکيل نظام نوپاي جمهوري اسلامي نمي گذشت که صدام جنايتکار با حمايت ابر قدرتها به ايران اسلامي حمله نمودند . او همواره وظيفه خود را دفاع از دين و وطنش دانست . تا اينکه مدرسه را رها و داوطلبانه در بسيج ثبت نام کرد و پس از گذراندن دوره آموزشي عازم جبهه شد . چندبار در جبهه حضور پيدا کرد و از ناحيه پا دچار شکستگي شده بود ، و در عمليات کربلاي 4 نيز از ناحيه پيشاني و صورت مورد اصابت تير و ترکش قرار گرفت که هر بار پس از بهبودي مجدداً عازم خط مقدم مي شد . عشق به شهادت سبب شد تا در 4 تيرماه سال 1367 در منطقه عملياتي جزيره مجنون در مبارزه با دشمن بعثي به فيض رفيع شهادت برسد .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 از علی بخواه
👈 روایتی زیبا از مردانگی امیرالمؤمنین(ع)
🔴 نمــاز شــب بیسـت و سوّم مـاه رجـب برای رسیدن به درجات بهشتی
🔵 پیامبـر اکـرم ﷺ فرمودند:هـرکس در شب بیست و سوّم ماه رجب۲ رکعت نماز بجا بیاورد در هـر رکعت:بعد از «حمـد» ۵ مـرتبه سوره «والضُّحیٰ» را بخواند
🌕خـداوند در برابر هر حرف و به تعداد هـر مرد و زن کافر یک درجه در بهشت به او عطا می کند و نیز ثواب ۷۰ حج و ثواب کسی که در تشییع ۱۰۰۰ جنازه شرکت جسته و نیز ثواب کسی که به عیادت ۱۰۰۰ بیمار رفته و پاداش کسی که حاجت ۱۰۰۰ مسلمان را برآورده نموده است ، به او عطا می کند.
📚اقبال الاعمال سید ابن طاووس ج۲ ص۸۲۴
🟣 چه خوب است که این نماز ساده و پرفضیلت را به امام عصر ارواحنا فداه هـدیه کنیم.
#امام_زمان
#ماه_رجب
📢 حقايقِ «استغفار» در دستِ ولیِّ خداست؛ اوست که اجازهٔ استغفار میدهد.
معصوم «بابِ استغفار» را در «ماه رجب» باز کرده است و میخواهد ما را «شفاعت» کند و منتظر است ببیند ما چه میکنیم!
استاد سید محمدمهدی میرباقری:
«در ماه رجب ذکر استغفار به انسان میدهند. استغفار فقط همين لفظ نيست! البته لفظ هم هست. اما آن حقايقِ استغفار، در دست آن ولیای است که اجازهٔ استغفار میدهد و وقتی ما اين ذکر را میگوييم آماده میشويم که آن حقيقت را به ما بدهند. با شفاعت اوست که انسان طیِ مسير میکند.
اينکه میگويند انسانْ استاد میخواهد معنايش همين است. اين مطلب نسبتبه معصومین صددرصد درست است.
پس، حقيقت استغفار در دست امام است. اينکه به ما میگويد اين ذکر را بگو، يعنی "من در را باز کردم! شما بيا، ببينم چه کار میکنی! ما باب شفاعت را در ماه رجب باز کرديم." اگر به ما میگويند "اينقدر استغفار کنيد يا فلان ذکر را بگوييد"، یعنی باب را باز میکند و میگويد: بگوييد تا ببينم چه میکنيد!»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 چند روز باقی مانده از فرصتی که ممکنه هیچ وقت دیگه تکرار نشه...
#استاد_شجاعی 🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸قشنگ کار میکنی یا بیحوصله؟
طرف خونه میسازه بعد از ده سال دیگه قابل استفاده نیست ولی امام علی(ع) هزار و چهارصد سالِ پیش، چاههایی کنده که هنوز هست!💛🌱
+ هرکاری شروع کردید، قشنگ تموم کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مادر شهیدی که در ۲۲ بهمن میدان داری می کرد و دهه هشتادی را حسابی متاثر کرد
🔹 مادر شهید سید میرزا نادری به رغم کهولت سن در سرمای بجنورد بین جوانان پرچم توزیع میکرد و جوانان با اطلاع از مادر شهید بودنش مثل پروانه دور مادر شهید می چرخیدند.
﷽❣ #سلام_امام_زمانم
با حساب دل خود هرچه شمردیم نشد
بی ریا هیچ دعایی به تو تقدیم نشد
انتظار فرج و دیده تر کافی نیست!
ندبه و عهد به هنگام سحر کافی نیست!
آی مردم پسر فاطمه تنهاست هنوز
قرنها رفته و او منتظر ماست هنوز💔
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
🌹به یاد شهید #مصطفی_مازح
در سالروز فتوای تاریخی امام خمینی(ره) مبنی بر ارتداد سلمان رشدی
#فتوای_25بهمن
اما این همه ماجرای اعتراض به نویسنده این کتاب سخیف و موهن نبود. امام خمینی رحمةالله علیه در ۲۵ بهمن ۱۳۶۷ بی آنکه نامی از نویسنده «آیات شیطانی» ببرند، فتوای ارتداد و اعدام سلمان رشدی و ناشران مطلع از آن را صادر فرمودند: «مولف کتاب آیات شیطانی که علیه اسلام و پیامبر و قرآن تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن محکوم به اعدام می باشند».
در پیام امام(ره) همچنین تاکید شده بود: «از مسلمانان غیور می خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعا آن ها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود شهید است ان شاءالله».
صدور فتوای اعدام سلمان رشدی، زندگی او را وارونه ساخت و با اعلام آمادگی مسلمانان نقاط مختلف جهان، وزارت کشور انگلستان مسئولیت حفاظت از جان سلمان رشدی را بر عهده گرفت.
آن روزها که ما، در ایران در سوگ رهبر خود میسوختیم و بر سینه و سر میکوفتیم، آن ایام که در بخشهایی از لبنان جنگهای داخلی مسلمان و غیر مسلمان ـ و حتی مسلمان و مسلمان ـ جریان داشت و همه چیز در شلیک گلوله خلاصه میشد،
جوانی دلسوخته که داغ امام بر سینه اش سنگینی میکرد، بر آن شد تا با اقدامی مهم، هم اطاعت خویش از ولی امر و امامش را ثابت کند و هم خود به امام و مرادش بپیوندد. آن روز که ـ بر اساس برخی اطلاعات غیر رسمی ـ نیروهای اطلاعاتی انگلستان از وجود جوانی عرب در هتلی که محل تردد سلمان رشدی مرتد بود، با خبر شدند و پس از دستگیری او، برای اینکه خبربازتاب منفی برایشان نداشته باشد، او را روی صندلی اتاق خود نشانده، مقداری از مواد منفجره را به بدنش بستند و او را منفجر ساخته و به شهادت رساندند ـ چون براساس برخی اظهارات دوستان مصطفی، تصاویری که تلویزیون انگلیس از اتاق مازح در آن هتل نشان داده است، نمایانگر مقداری مواد منفجره سالم بوده است که نشان میداد همه مواد همراه او منفجر نشده است و فقط مقداری ازآنها عمل کردهاند ـ تنها اطلاعی های در اندازهای بسیار کوچک در میان اخبار مطبوعات ما گم شد که در آن آمده بود: «یک جوان لبنانی که برای اعدام سلمان رشدی به لندن رفته بود، در حین اجرای حکم به شهادت رسید.» آن روز کسی از اسم و رسم او نگفت.
کسی از جوان لبنانیایی که سالیان نوجوانی را در آفریقا سپری کرده بود، ولی در همان ناکجا آباد، با افکار پاک و انقلابی امام راحل آشنا شده و میرفت تا سر بر فرمان او نهد، با خبر نشد.
آنچه که ما میدانیم بیشتر بر اساس گفته ها و اخبار است. این که چگونه رفته و با کی بود، خبر نداریم. آن گونه که ادعا میکنند، در هتل زن خدمتکاری بوده که مصطفی از او درباره رفت و آمدهای سلمان رشدی سوال میکند و متاسفانه آن زن حساس میشود و به دستگاههای اطلاعاتی انگلستان خبر میدهد که یک جوان عرب که چند پاسپورت هم دارد، در اینجاست که درباره سلمان رشدی سوال میکند. او در آن هتل برای چهار روز اتاقی گرفته بود. روز سوم، روز عملیات بوده است. بر اساس شناساییهای او سلمان رشدی در آن روز به هتل میآمد و در طبقات بالای هتل اقامت داشت. متاسفانه آن گونه که میگویند انفجاری در اتاق مصطفی رخ میدهد که به شهادت خود او میانجامد.
مصطفی محمود مازح چند بار به ایران سفر کرده بود و به امام خمینی رحمه الله علیه عشق می ورزید. وصیت نامه مازح به خوبی می تواند این شیفتگی و شیدایی را نشان دهد: «هرگز روزهای مقدس زندگی با تو را فراموش نخواهیم کرد. دستورات تو را در هر زمان و مکان اجرا خواهیم کرد. شجاعت تو در برابر دشمنان را همیشه به یاد خواهیم آورد. در روز برگزاری نماز در قدس شریف، تو را به یاد مردم جهان خواهیم آورد».
مصطفی، آن چنان که از سنگ قبر او پیداست، یک روز پس از شهادت ۲۲ ساله می شده است. خانواده او پس از ۸ ماه تلاش و پیگیری توانستند پیکر او را از انگلستان به خاک لبنان منتقل کنند. مصطفی در سال ۱۳۶۹ شمسی و مصادف با دوم ماه مبارک رمضان در یکی از روستاهای جنوب لبنان در حالی به خاک سپرده شد که پیش از شهادت با دختری از اهالی جبل عامل عقد ازدواج بسته بود؛ عقدی که تنها ۱۵ روز طول کشید و هیچ گاه به ازدواج نینجامید.
🌹وصیتنامه شهید «مصطفی مازح» اولین شهید اجرای حکم تاریخی امام خمینی(ره) علیه سلمان رشدی/ ای امام عزیز تحت اوامر نائب بر حقت سید علی خامنهای، بر این راه روشن باقی خواهم ماند
🌹بسم الله الرحمن الرحیم
تسلیت عرض می کنم به اسلام. به رزمندگان اسلام . به مردم مظلوم مستضعف. به مجاهدان در ایران و افغانستان در لبنان و فلسطین و به هر انسانی که در راه حق الهی مجاهدت می کند .
♦️تسلیت عرض می کنم به زنان و مردان و کودکان . آنان که بزرگترین خسارت تاریخ بر آنها وارد شده ، خسارت عظیمی است . خسارتی پر از اندوه و حسرت . خسارتی که از زمان دوازده امام نوشته شده است .
♦️صبر پیامبران رفت … این انسان مومن ، شجاع، مخلص برای اسلام خود ، مخلص برای مردم خود و کسی که به ضمیر خود وفادار بود . آری پدر؛ این انقلاب از افتخارات او بود . این امام دوست داشتنی . خمینی بزرگ رحمت و رضوان خدا بر او باد …
♦️آری؛ آسمان هنوز برای این رهبر مخلص اشک می ریزد . ملائکه در سوگ این امام ضجه و فریاد می کنند … هرگز تو را فراموش نخواهیم کرد … همانا خورشید در آن روز خجالت زده شد و طلوع نکرد و ماه نیز ذوب خواهد شد … مردگان راه را برای تو باز خواهند کرد.
♦️هیچ کس زندگی نخواهد کرد … هر گز هیچ کس نخواهد خندید … و هر گز هیچ کس تو را تنها نخواهد گذاشت … هرگز روزهای مقدس زندگی با تو را فراموش نخواهیم کرد … فرمایشات تو را در هر زمان و مکان اجرا خواهیم کرد… شجاعت تو را در هر زمان در برابر دشمنان به یاد خواهیم آورد . در روز برگزاری نماز در قدس شریف ، تو را به یاد جهانیان خواهیم آورد .
♦️با یاد تو هر دولت و مرامی را که مقابل اسلام بایستد ،نابود خواهیم کرد . سعادتمندند کسانی که تو را شناختند … سعادتمندند کسانی که از راه تو پیروی کردند .سعادتمندند کسانی که به کلام تو گوش فرا دادند . و سعادتمندند کسانی که به نام جمهوری اسلامی شما پرچم اسلام را برافراشتند.
♦️ای امام عزیز … همانا من با تو پیمان می بندم که همیشه در راه روشن تو خواهم بود و تحت اوامر نائب بر حقت سید علی خامنه ای ، بر این راه روشن باقی خواهم ماند .
♦️فرمایشات او فرمایشات تو خواهد بود . فکر و اندیشه او همان فکر و اندیشه تو و نظرات او همان نظرات تو خواهد بود . به درستی که تو شجاعت را به او آموختی و ما الان سرباز او هستیم ،همانگونه که امر فرمودی . باقی خواهیم ماند بر این جمهوری اسلامی ، جمهوری اسلامی والایی که برای حضرت مهدی (عج) ولی عصر زمان است.
♦️ای امام مهدی … آه ای آقای من، ای فریادرس و نجات دهنده من . آیا نمی بینی که چه حوادثی رخ می دهد … شهدایی که بر زمین می افتند. همانا دشمنانمان در حال آماده باش کامل هستند و نفرین خدایی زیاد شده است . و خسارت بزرگی که گمان می کردیم . تا چه زمانی ای آقای من . تا چه زمانی می توانیم در برابر دشمن ستمگر بایستیم.
♦️العجل … العجل… ای نجات دهنده ما … بر ما رحم نما و به فریادمان رس … بیا برای نجات ما … به نام این رهبر روحانی سفر کرده … به نام شهدا … به نام مجاهدین اسلام …