﷽
سلام علیکم
دوازدهمین چله شهدا
در آستانه حلول ماه مبارک رجب و شعبان
با عنوان ☀️ #چله_علوی_مهدوی ☀️
👇👇👇
در این ۴۰ روز به نام نامی
☀️ امیرالمؤمنین علیه السلام
☀️و حضرت بقیة الله عجل الله فرجه الشریف
مهمان شهدایی هستیم که
❣️سرّی آشکار شده با حضرت علی علیه السلام و امام زمان علیه السلام داشته اند .
مراقبت بر
✅زیارت امین الله
✅و زیارت آل یاسین
(ترجیحا در ساعت ۸صبح یا ۱۲ظهر یا ۸ شب)
#ملتمس_نگاه_پدرانه_امیرالمؤمنین
#المستغاث_بک_یا_صاحب_الزمان
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
شهیـد مدافـع حـرم مرتضے حسیـن پور🌺🍃
شهید حسینپور متولد ۳۰ شهریور سال ۶۴ بود. در سال ۸۳ وارد سپاه شد.
فرمانده ی نابغه ای که مدبر و گمنام بود..
فرمانده ای که اگر تدابیر ایشان درآن منطقه نبود یک شهید حججی که نه 170شهید حججی مظلومانه اسیرو شهید میشدند..
فرمانده جوان و عزیزی که خالصانه و مدبرانه فرماندهی کرد..مظلومانه شهیدشدو غریبانه تدفین شدو غریب و گمنام ماند..
فرمانده ای که سردار سلیمانی وقتی خبر شهادتش را شنید گفتند:کاش من بجای ایشان شهید شده بودم حسین آقا نابغه بود درمنطقه..
شهیدی که تا ثانیه های آخر شهادت باتدابیر خودهوای رزمنده های عراقی و ایرانی رو داشت و اونا رو راهنمایی میکرد..
عراق و ایران تا ابد مدیون رشادتهای این شهید عزیز است چون ایشان نه تنها فرماندهی رزمندگان ایرانی بلکه فرماندهی حیدریون عراق را نیز به عهده داشت...
شهیدی که دقایقی بعد شهادتش محسن حججی اسیر شد...
حسین اصالتاً اهل شلمانشهر از توابع لنگرود بود اما بهخاطر شغل پدرش در قم زندگی میکرد و بزرگشده قم بود. پس از ازدواج در تهران ساکن شد. در مدت سه سال زندگی متأهلی، در مجموع حسین سه ماه هم در خانه نبود؛ آن هم بهصورت مقطعی؛ با وجود این، همسایهها و کسبه محل همگی او را میشناختند و قبولش داشتند. حسین نهفقط میان نیروهایش بلکه میان فرماندهان و رفیقانش هم محبوب بود. زمانی که من میخواستم برای شهادتش پلاکارد نصب کنم؛ بقال محلهشان آمده بود و با اشک میگفت: «چندباری بیشتر ندیده بودمش ولی واقعاً مرد بود».
او از نحوه رفتار حسین با خانوادهاش چنین میگوید: حسین 6 سال انتظار کشید تا توانست جواب بله را از همسرش بگیرد. خیلی کم خانه میرفت. تنها فرزندش چهار ماه بعدبه دنیا آمد. با اینکه زیاد فرصت نداشت که میان خانواده باشد ولی طوری رفتار میکرد که هم همسرش و هم خانواده همسرش را راضی نگه داشته بود، مثلاً یادم هست یک روزی زنگ زدم که او تازه از مأموریت آمده بود، به او میگفتیم: «حسین، بیا برویم بیرون.» میگفت: «قول دادم بروم خانه و شام و ناهار درست کنم برای منزل». اگر 10 روز مرخصی بود عین 10 روز را در خانه و در خدمت خانمش بود.
حتی پدرش هم نمیدانست فرمانده بوده است/شیر سامرا یکی از نیروهای او بود/اهل خودنمایی نبود و موقع سرکشی حاج قاسم از خط نمیرفت
گمنامی را یکی از ویژگیهای این فرمانده شکستناپذیر میداند و در این باره میگوید: آنقدر حسین گمنام بود که پدرش هم نمیدانست کجا کار میکند و بعد از شهادتش فهمید او فرمانده بوده است. حتی از مجروحیتهای او شاید فقط یکی از 5 بار مجروحیت را میدانست. وقتی خانواده و پدرش فرماندهان عراقی را در مراسم تشییعش دیدند متعجب شدند. حتی شهادتش هم در گمنامی بود. او البته همیشه سربهزیر، گمنام و بیریا بود، مثلاً وقتی در خط میگفتند «حاج قاسم میآید خط پدافند را سرکشی کند.»، خوب، او مسئول بود و تمام زحمات بر دوشش. مهدی نوروزی که شیر سامرا لقب گرفت یکی از نیروهای او بود، نیرویی که 40 روز آمد سامرا و شهید شد. حسین نزدیک دو سال در سامرا بود اما وقتی به او میگفتند: «بیا برویم با حاج قاسم موقع سرکشی کنار گنبد امامان معصوم(ع) یک عکس در سامرا بگیر.»، نمیرفت.همیشه آخر جلسه مینشست/معاملهاش با امامین عسکریین(ع) بود
میگفتند «بیا برو در جلسه شرکت کن و نقشه را توضیح بده» نمیرفت و به فرماندهان دیگر میگفت "رفتید در جلسه به حاج قاسم این نکات را بگویید تا من بروم و به خط سرکشی کنم."، نگران بود این کارها نیتش را خدشهدار کند. معاملهاش با امامین عسکریین(ع) بود. هر جایی که اسمی مطرح بود و جلسهای برگزار میشد با اینکه او فرمانده بود اما آخر جلسه مینشست و نیروهایش بهجای او توضیح میدادند. گمنام بود و همین خصوصیاتش او را آنقدر دوستداشتنی کرده بود و آنقدر جذاب بود که وقتی نمیدیدیمش دلمان برایش تنگ میشد.
به آرمی که روی لباس شهید قمی نقش بسته است، میگوید: یک آرم 313 روی سینه حسین بود که برایش مهم بود. یکی از آرمهای حزبالله عراق است که عدد 313 را نشان میدهد همراه با یک اسلحه. آن آرم را به هیچ کس نمیداد و میگفت "من یکی از 313 یار امام زمان(عج) هستم."، این را با قاطعیت میگفت و اعتقاد داشت.
او از محبوبیت فرمانده حسین چنین میگوید: یک توانایی و تخصصی در هر کدام از بچهها بود. شاید میان ما همردهایها یک رقابتهایی هم وجود داشت و دنبال این بودیم که خودمان را بالا بکشیم و تواناییهای خود را رشد داده و فرمانده شویم، برای اینکه خدمت بیشتری ارائه دهیم و بگوییم که من هم میتوانم این کار را بکنم برای پیشرفت در کار. ولی وقتی پای حسین وسط میآمد همه با افتخار میگفتند: «ما نیروی حسین هستیم». به او میگفتند "فرمانده حسین".
حسین دو ماه در سال روزه میگرفت؛ ماه شعبان و رمضان. در روز شهادتش هم بهگفته نیروها حسین روزه بود؛ آن هم در منطقهای که گرما آنقدر زیاد است که فقط شبها میشود استراحت کرد که شبها هم حمله میکنند یعنی اصلاً نمیشود استراحت کرد؛ در آن منطقه آب بسیار کم است و غذا کم میرسد. حسین در این شرایط روزه میگرفت و در اواخر عمرش بسیار لاغر شده بود اما بدنش قوی بود بهنحوی که در کشتی حریف همه نیروها میشد. یکی از دلایلی که نیروهای ما غافلگیر شدند همین بود که داعشیها هیچوقت در آن منطقه دوام نمیآوردند. داعشیها از عراق به سوریه آمدند به نیروهای ما حمله کردند و سپس فرار کردند.
💠 پهلوان پهلوانان
✍در درگیری شکست محاصره #سامرا شهید حسین پور آنقدر حماسه و #رشادت از خود نشان داد که نیروهای #عراقی به او لقب «اسدالسامراء» دادند یعنی #شیر_سامراء! و به این نام معروف بود!
🌸در عملیات سامرا #فرماندهی نیروها را بر عهده داشت و به حق باید او را از اصلی ترین عوامل عقب زدن #تکفیری ها از اطراف حرم امامین #عسکریین علیهماالسلام دانست.
🌸خودش تعریف می کرد: «وقتی به سامراء حمله کردند ما یک خط #پدافندی دور شهر ایجاد کردیم. آن روز ها حرم #خالی شده بود. شبها محل استراحت ما داخل حرم بود.
🌸ضریح مبارک درش باز بود. من #نمازم را کنار قبور مطهر امام هادی علیه السلام و امام عسکری علیه السلام می خواندم و همانجا #استراحت می کردم!»
🌸هر چه نیروها و مجاهدین عراقی بیشتر با مرتضی کار می کردند بیشتر #شیفته مرام او می شدند.
🌸عراقی ها به بزرگان و #قهرمانان افسانه ای خود، مثل #شهدایشان، لقب «بطل» میدهند؛ یعنی #پهلوان. اما این مجاهدین مرتضی را «بطل الابطال» یعنی #پهلوان_پهلوانان لقب داده بودند!
میگفت: نمیروم شهید شوم، میروم که بکشم/آنقدر میجنگم تا ریشه تکفیری را بخشکانم
همرزم شهید قمی از اعتقادات شهید در مورد شهادت و مبارزه چنین میگوید: حسین وصیتنامه نداشت؛ اصلاً دنبال این چیزها نبود، مثلاً آقای نریمانی که با آن صوت قشنگش میخواند: «منم باید برم...آره برم سرم بره...» حسین میگفت: «اینها چیست؟ باید برویم آمریکا را نابود کنیم. من که نمیروم شهید شوم، من میروم که بکشم.»، طرز فکرش این بود که باید آنقدر این تکفیریها را بکشد که نابود شوند؛ اعتقادش این بود که "من جزو 313 یار امام زمان هستم پس باید زنده بمانم". پس از شهادتش هم همه گفتند حیف بود که حسین شهید نشود و از سوی دیگر بدا به حال ما که حسین را از دست دادیم. زمانی که من خبر شهادت حسین را شنیدم اصلاً باور نمیکردم. فکر میکردم که حتماً اتفاق حادی افتاده که حسین شهید شده است.
حسین یکی از آن هزاران نیرویی بود که حاج قاسم دارد
او در پایان این فرمانده را یکی از هزاران نیروی حاج قاسم توصیف میکند و میگوید: اصلاً خودش دنبال شهادت نبود. من مطمئنم که حسین خودش فکر نمیکرد که شهید بشود. میگفت "من میجنگم تا ریشه تکفیری را بخشکانم."، حتی لحظه شهادت یکسری دستورات ایمنی برای بستن زخمش میگفت و میگفت "گروه خونی من ب مثبت است، حواستان باشد" و همه چیز از جمله مجروحیت خودش را مدیریت میکرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبتهای تکان دهنده #همسر_شهید مدافع حرم مرتضی حسین پور از #قولی که به #شهید داد!
#حتما_ببینید👌
﷽
سومین روز از🌷چله دوازدهم🌷
تلاوت☀️ زیارت امین الله☀️
به نیابت از
بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف
امام خمینی (ره)
همه شهدا و
❣️ شهید مرتضی حسین پور❣️
#هدیه می کنیم
محضر نورانی
☀️ امیرالمؤمنین علیه السلام☀️
🌹🌹🌹🌹
تلاوت ☀️زیارت آل یاسین☀️
و عرض سلام و ارادت خدمت
☀️امام زمان علیه السلام ☀️
#به_آرزوی_شهادت
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
﷽📢📢📢📢
رفتند تا بمانیم!
اینڪه استاد پناهیان گفتند شاید بزرگترین اثری ڪه #شهید برای ما دارد،این است ڪه ما را به #فڪر وا می دارند!
فڪر...
فڪر...
فڪر...
فکر اینڪه قربانی ڪردند #خودشان را!
و خدا #قربانی ڪرد آن ها را...
این ڪه شهیدی آلبوم عڪس های خود را از بین میبرد ڪه نڪند حالا بعد شهادت،اسمش بر سر زبان ها بیفتد و دیده شود...
و یا شهیدی پلاڪش را پرت ڪند در ڪانال پرورش ماهی!ڪه در فڪرش تشییع با شڪوهی برای خودش متصور شد!
#شهوت شهادت بخشڪاند...
و فرماندهان شهیدی ڪه حاضر شدند!
در جمع سربازان سینه خیز بروند...
در پوتین بسیجی ها آب بخورند...
و ...
درس قربانی ڪردن #خود است!
برای خدا شدن آسان نیست!
چون نباید #هوای قدرت داشتن،داشت...
نباید #هوای دیده شدن داشت...
و برای ما سخت است قربانی ڪردن #هوای_نفس
چون برای ما #لذت تقرب به خداوند،از لذت های #ڪم_ارزش دنیا #ڪمتر است...
حالا ما چه ڪار ها ڪه نڪردیم
برای دیده شدن...
و شهدا از آن سو به ما بیچارگان میخندند!
و شاید #اشڪ میریزند...
ڪه در #خودمان ماندیم!
و لباس #هوای_نفس را از تن در نیاوردیم...
در #خود ماندیم...
در #خود ماندیم...
در #خود ماندیم...
به قول حاج حسین یڪتا:
و هنوز گیر یه قرون و دوزار #شهوت این دنیاییم.
ڪه یڪی بیاد نگاهمون ڪنه...
شهدا #شهوت_شهادت میخشڪوندند!
ڪه یوسف زهرا نگاشون ڪرد...
جان به هر حال قرار است
ڪه #قــربان بشود...
پس چه خوب است
ڪه قربانـی #جانــان بشود...
🌹تقدیم به ارواح مطهر شهدا...
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
17.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
#السلام_علیک_یا_امین_الله_فی_ارضه
زيارت «أَمينُ اللّه»
از جهت متن و سند از بهترين زيارات است
و بايد در تمام حرم های ائمه آن را خواند.
امام باقر عليه السّلام می فرمایند:
حضرت زين العابدين عليه السّلام به زيارت امير المؤمنين عليه السّلام آمد، و در كنار قبر آن حضرت ايستاد و گريست و این زیارت را خواند.
سپس
امام باقر عليه السّلام فرمود:
هركه از شيعيان ما اين زيارت و دعا را در كنار قبر امير المؤمنين عليه السّلام،
يا نزد قبر يكى از ائمه عليهم السّلام بخواند،
البته حق تعالى اين زيارت و دعاى او را در نامه اى از نور بالا برد
و مُهر حضرت محمّد صلّى اللّه و عليه و آله را بر آن بزند
و به اين صورت محفوظ باشد،
👈تا به قائم آل محمّد عجل الله تعالی فرجه الشریف تسليم كنند،
پس صاحبش را به
✅بشارت
✅ تحيّت
✅و كرامت استقبال نمايد
ان شاء اللّه تعالى.
چرااااا زیارت امین الله بدست امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تسلیم می شود ؟
#ادامه_دارد
#هرشب_ساعت_هشت_یک_نکته
﷽
سلام علیکم
دوازدهمین چله شهدا
در آستانه حلول ماه مبارک رجب و شعبان
با عنوان ☀️ #چله_علوی_مهدوی ☀️
👇👇👇
در این ۴۰ روز به نام نامی
☀️ امیرالمؤمنین علیه السلام
☀️و حضرت بقیة الله عجل الله فرجه الشریف
مهمان شهدایی هستیم که
❣️سرّی آشکار شده با حضرت علی علیه السلام و امام زمان علیه السلام داشته اند .
مراقبت بر
✅زیارت امین الله
✅و زیارت آل یاسین
(ترجیحا در ساعت ۸صبح یا ۱۲ظهر یا ۸ شب)
#ملتمس_نگاه_پدرانه_امیرالمؤمنین
#المستغاث_بک_یا_صاحب_الزمان
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
مقام معظم رهبري:شیرودی اولین نظامی بودکه به او اقتدا کردم.
شاید کمتر کسی است که بداند رکورددار بالاترین ساعت پرواز جنگی در دنیا ، مالک اشتر جبهه های دفاع مقدس ایران است که سابقه بیش از بیست هزار ماموریت را در کارنامه خود ثبت کرده است و با این حال، اینگونه می نویسد:
«من، علی اکبر شیرودی، فرزند دهقان زاده شهسواری هستم. منِ روستازاده افتخار می کنم که در خدمت شما هستم و این قدر هم که از من تعریف می کنید، می ترسم خودم را گم کنم. فکر می کنم واقعا لیاقتش را ندارم.
من خواهش می کنم من را بزرگ نکنید. من لیاقت این همه بزرگی را ندارم. من یک سرباز ساده اسلام هستم که هنوز نتوانسته ام خودم را در حد کمال قرار دهم؛ یک سرباز ساده تا روزی که به شهادت برسیم و در آن روز خداوند بزرگ ترین درجه افتخار را به ما عنایت می فرماید. تا آن روز ما سرباز ساده ای هستیم و بهتر است که ما را بزرگ نفرمایید تا خودمان را گم نکنیم.
من نوکر آن کسی هستم که طرفدار امام باشد ...
و چنین بود که وقتی خبر شهادت او را به حضرت امام(ره) رساندند، ایشان شدیدا منقلب و متاثر شدند و فرمودند: «شیرودی آمرزیده است.»
علی اکبر به حضرت روح الله عشق می ورزید؛ همین بود که وقتی در اوج جنگ به او اطلاع دادند که خانه اش خراب شده، تنها یک جمله گفت:
فدای سر امام.
شیرودی، به دنیا آمدن نخستین فرزندش را هم در بیسیم جبهه و به زبان رمز شنید.
عادله، ۲۴ روزه بود که علی اکبر توانست بیاید و برای نخستین بار، دخترش را ببیند.
سلام خدا و اولیاءش بر او که آمرزیده است.
علی اکبر شیرودی متولد ۱۳۳۴ است شهادتی که در عنفوان جوانی یعنی در ۲۶ سالگی، به استقبال آن رفت تا با آن سابقه ایثارگری قبل و بعد از انقلاب و زمان دفاع مقدس، به خیل یاران شهیدش و به ویژه خلبان شهید احمد کشوری بپیوندد و پس از تشییعی باشکوه در شیرود تنکابن آرام بگیرد.
او از همان روز شروع جنگ تحمیلی یعنی ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ به جبهه رفت و در پایگاه هوانیروز کرمانشاه مستقر شد. در همین روزهاست که بنیصدر، دستوری عجیب را مبنی بر تخلیه پادگانها و نابود کردن زاغه مهمات صادر کرد!
اما شیرودی کاملا آگاه است و می داند که مملکت در خطر است و تخلیه پادگان و نابود کردن مهمات، اصلا به صلاح نیست؛ این است که با کمک تعدادی از همرزمان و با استفاده از همین مهمات، با هلی کوپتر به صف مهاجمان عراقی هجوم می برند و آنان را متوقف میسازند.
«شجاعت» شیرودی در بیشتر رسانه های جهان منعکس میشود. بنیصدر هم برای حفظ ظاهر، درجه ای تشویقی برای او صادر میکند تا از «ستوان یار سوم خلبان» به درجه سروان ارتقاء یابد.
همسرش هم وقتی می خواهد او را معرفی کند، می گوید: علی اکبر را می توان در دو کلمه خلاصه کرد و آن دو کلمه، «ایمان» و «شجاعت» است.
همین ایمان شیرودی بود که وقتی تعدادی از رزمندگان اسلام می خواستند از جبهه ها به دیدار امام(ره) بروند، از آنها خواست تا سلامش را به امام (ره) برسانند و به ایشان بگویند که «ایمان رزمندگان است که در جبهه ها می جنگد و نه تخصصشان.»
نامه نگاری علی اکبر به پایگاه هوانیروز کرمانشاه در نهم مهر ماه ۱۳۵۹ یعنی نهمین روز آغاز جنگ تحمیلی همراه می شود:
«بسم الله الرحمن الرحیم
از: خلبان علیاکبر شیرودی
به: پایگاه هوانیروز کرمانشاه
موضوع: گزارش
اینجانب که خلبان پایگاه هوانیروز کرمانشاه میباشم و تاکنون برای احیای اسلام و حفظ مملکت اسلامی در کلیه جنگها شرکت نمودهام، منظوری جز پیروزی اسلام نداشته و به دستور رهبر عزیزم به جنگ رفته ام.
لذا تقاضا دارم درجه تشویقی که به اینجانب دادهاند، پس گرفته و مرا به درجه ستوان یار سومی که قبلا بودهام برگردانید. در صورت امکان، امر به رسیدگی این درخواست بفرمایید.
باتقدیم احترامات نظامی
خلبان علیاکبر شیرودی.»
در دی ماه همان سال، وقتی خیانت های آشکار بنی صدر را دید، به افشاگری پرداخت و از همگان خواست که با ایمان و اسلحه و چنگ و دندان از میهن اسلامی دفاع کنند
شیرودی در کنار هیلکوپتر جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال میکردند.
خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم ما برای اسلام می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستینهایش را بالا زد . چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا میرود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت نماز است.
این خاطره را رهبر معظم انقلاب نقل می کنند که شیرودی به یکی از برادران که از دوستان قدیمیاش بود، گفته بود:
«فلانی! بیا یک خداحافظی از روی خاطر جمعی با تو بکنم زیرا می دانم که بزودی شهید می شوم.»
این برادرمان گفته بود که خدا کند حفظ بشوی و خدمت کنی اما شهید شیرودی می گوید: «نه! من سرهنگ ،کشوری را در خواب دیدم. او به من گفت: شیرودی یک عمارت خیلی خوب برایت گرفتهام. باید بیایی توی این عمارت بنشینی.»
به همین خاطر میدانم که رفتنی هستم.
زمانی که جنگ کردستان آغاز شد شیرودی ساعتی ازجنگ فاصله نگرفت.
شهید تیمسار فلاحی او را ناجی غرب و فاتح گردنه ها و ارتفاعات آربابا ، بازی دراز ، میمک و دشت ذهاب وپایگاه ابوذر معرفی می کرد .
شهید شیرودی بالاترین ساعت پرواز در جنگ را در جهان دارد و با بیش از 40بار سانحه و بیش از 300 مورد اصابت گلوله به هلی کوپترش ولی باز سرسختانه می جنگید و همیشه عاشق به تمام معنی بود.
شهید علی اکبر شیرودی در نهایت به خلوصی که خواهانش بود رسید و مورد دعوت حق قرار گرفت و در هشتم اردیبهشت ماه سال 1360 در حالیکه تانک های عراقی به طرف قره بلاغ دشت ذهاب در حرکت بودند با هلی کوپتر به مقابله با آنان پرداخت و پس از انهدام چندین تانک از پشت سر مورد اصابت گلوله تانک قرار گرفت و به شهادت رسید .
جنازه شهید شیرودی پس از تشیع باشکوه در روستای شیرود تنکابن به خاک سپرده می شود.
بخشی از وصیت نامه شهید شیرودی
هنگامی که پرواز می کنم احساس می کنم همچون عاشق به سوی معشوق خود نزدیک می شوم و در بازگشت هرچند پروازم موفقیت آمیز بوده باشد، مقداری غمگین هستم چون احساس می کنم هنوز خالص نشده ام تا به سوی خداوند برگردم.
اگر برای احیای اسلام نبود، هرگز اسلحه به دست نمی گرفتم و به جبهه نمی رفتم. پیروزیهای ما مدیون دستهای غیبی خداوند است. این کشاورز زاده تنکابنی، سرباز ساده اسلام است و به هیچ یک از حزب ها و گروه ها وابسته نیست. آرزو دارم که جنگ تمام شود و به زادگاهم بروم و به کار کشاورزی مشغول شوم.
﷽
چهارمین روز از🌷چله دوازدهم🌷
تلاوت☀️ زیارت امین الله☀️
به نیابت از
بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف
امام خمینی (ره)
همه شهدا و
❣️ شهید علی اکبر شیرودی❣️
#هدیه می کنیم
محضر نورانی
☀️ امیرالمؤمنین علیه السلام☀️
🌹🌹🌹🌹
تلاوت ☀️زیارت آل یاسین☀️
و عرض سلام و ارادت خدمت
☀️امام زمان علیه السلام ☀️
#به_آرزوی_شهادت
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
671.2K
﷽
مراقبت های چله دوازدهم؛
#چله_علوی_مهدوی
#استاد_نیلچی_زاده