eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
8.7هزار ویدیو
237 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
‌🔰 رهبر انقلاب با اشاره به حوادث اخیر: 👈 توطئه بسیار خطرناکی توسط مردم نابود شد 👈 لازم میدانم تکریم و تعظیم خود را به ملت بزرگ ایران تقدیم کنم 🔻 رهبر انقلاب، صبح امروز در دیدار بسیجیان: 🔹️ لازم میدانم تکریم و تعظیم عمیق خودم را به ملت بزرگ ایران به مناسبت حرکت پُرشکوهی که این چند روز انجام دادند، تقدیم کنم. حقیقتاً ملت ایران یک بار دیگر ثابت کرد که قدرتمند و باعظمت است. 🔹️ یک توطئه‌ی عمیقِ وسیعِ بسیار خطرناکی که آن‌همه پول خرج آن شده بود و زحمت کشیده بودند که بتوانند در یک بزنگاهی این حرکت را انجام دهند -حرکت تخریب، شرارت و آدمکشی که به‌واسطه‌ی قضیه‌ی بنزین فکر کردند فرصت پیدا شده و لشکر خود را وارد کردند- این حرکت به‌وسیله‌ی مردم نابود شد. 🔹️ بله؛ نیروی انتظامی، بسیج و سپاه وارد میدان شدند و در مواجهه‌ی سخت، کار و وظیفه‌ی خود را انجام دادند لکن کاری که ملت در این یک هفته‌ی قبل کردند، از هر حرکت میدانی بالاتر و مهم‌تر بود؛ حرکتی که از زنجان و تبریز شروع شد و به همه‌ی شهرهای کشور و حتی روستاها رسید و آخر هم در تهران این حرکت به این عظمت انجام گرفت. 🔺️ آن دشمن اصلی یعنی استکبار جهانی که پشت مانیتورها نشسته‌اند میفهمد که این حرکت یعنی چه. آنها تودهنی میخورند و وادار به عقب‌نشینی میشوند. ۹۸/۹/۶ 🏷 #دیدار_بسیج 💠رَهبَرَم سَیِّد عَلی💠 🇮🇷 @rahbaram_seyed_ali
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 از حسین فهمیده و محسن حججی تا شهدای هسته‌ای و مرحوم کاظمی آشتیانی همه بسیجی بودند 🔻 رهبر انقلاب، صبح امروز در دیدار بسیجیان: 🔹️ بسیج دو جلوه دارد: یک جلوه، مجاهدت در عرصه‌ی دفاع سخت است؛ عرصه‌ی دیگر، دفاع نرم است. بسیج در عرصه‌ی علم، خدمت‌رسانی، سازندگی، تبلیغات دینی و فرهنگی هم حضور دارد و باید داشته باشد. 🔹️ در بسیج از حسین فهمیده و بهنام محمدی و محسن حججی و ابراهیم هادی هستند تا شهدای هسته‌ای. فاصله‌ی اینها از لحاظ جایگاه اجتماعی چقدر است؟ اما در بسیج در کنار هم هستند. صیاد و بابایی، ارتشی بودند اما جهت حرکت[شان] بسیجی بود؛ همت، باکری، زین‌الدین و خرازی، سپاهی بودند اما منش بسیجی داشتند. اینها همه بسیجی بودند. کاظمی آشتیانی هم که سلول‌های بنیادی را برای کشور به ارمغان آورد، بسیجی بود. 🔺️ این عرصه‌ی عریض و پهناور، همه بسیجی‌اند. اینها «الگو» هستند و جوان به نیاز دارد. اینها را به‌عنوان الگو با شیوه‌های گوناگون، جلوی چشم نگه دارید. اینها را بازآفرینی کنید. ۹۸/۹/۶ 🏷 💻 @Khamenei_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨#شــهدا خیلی ها را #صدا میزنند ولی فقط #عده ای میشنوند ودعوت شــهدا را #لبیک میگویند.✨ 🥀#رفاقت با شــهدا رفاقت زمین با آسمان است🥀 🍂رفیقشان که شدی #دستگیرت میشوند... 🍂
پيامبر صلي الله عليه و آله : أسعَدُ العَجَمِ بِالإسلامِ أهلُ فارِسَ ؛ پيامبر صلي الله عليه و آله : خوشبخت ترين ملّت غير عرب به واسطه اسلام ، ايرانيان اند . ميزان الحكمه ، ح 15756 . الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : لا يَنبَغي لِمَن لم يَكُن عالِماأن يُعَدَّ سَعيدا . امام صادق عليه السلام : كسى كه عالم نباشد سزاوار نيست كه خوشبخت شمرده شود . تحف العقول : 364 .
به قدری به حضرت آقا ارادت داشت ❤️ و ولایی بود که یک تابلو درست کرده و جلوی ورودی منزل نصب کرده بود که روی آن نوشته شده بود📜 هر که دارد بر #ولایت بدگمان، حق ندارد پا گذارد در این مکان☝️ و می‌گفت: "کسی که #آقا را قبول ندارد، مدیون است که نان من را بخورد☝️. آقا یعنی علی و علی یعنی اهل بیت(ع) و همه این‌ها به هم وصل هستند."🌺
از شما میخواهم ، به جان امام زمانمان مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه) پشت ولایت را خالی نکنید .☝️ گوش به امر رهبر انقلاب و  دنباله رو ایشان، هر چه امر میکنند بی چون و چرا بپذیرید، که والله سعادتتان در همین است...👌 شهید مدافع حرم، «احمد اعطایی» متولد هفتم شهریورماه 1364 است. او ساکن تهران بود و در 21 آبان ماه 94 و در سن 30 سالگی طی عملیات مستشاری در مقابله با تروریست‌های تکفیری در سوریه به شهادت رسید و به کاروان شهدای مدافع حرم پیوست.
از لسان خواهر شهید 👇👇👇 چهار روز بعد از اعزامش متوجه شدیم که به سوریه رفته است. ساعت ۱۲ شب متوجه شدم که احمد به سوریه رفته و ۴ صبح خواب برادرم را دیدم. در عالم رویا کتابی را دیدم که عکس شهیدمجتبی هاشمی‌نژاد هم در آن بود. اسم احمد را هم در آن کتاب دیدم و به من گفتند که اسم احمد هم در کتاب شهدا ثبت شد. حدود دو هفته بعد از سوریه تماس گرفت و ماجرای خوابم را برایش تعریف کردم و گفت «مگر اینکه بخواهم دلم را به خواب تو خوش کنم». در آن مکالمه حرفی جز شهادت رد و بدل نشد. از من خواست تا برای شهادتش دعا کنم که منم یک شرط گذاشتم و گفتم «من طاقت دوری تو را ندارم. اگر قول می‌دهی بعد از شهادتت تندتند به خواب من بیایی، دعا می‌کنم» و ایشان هم قبول کرد.
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
از لسان خواهر شهید 👇👇👇 چهار روز بعد از اعزامش متوجه شدیم که به سوریه رفته است. ساعت ۱۲ شب متوجه شدم
. مشکلی برایم پیش آمده بود که در دو مرحله خواب احمد را دیدم. به دخترم گفته بودند که شما اگر درجاتتان را در دنیا بالا ببرید، موفق می‌شوید تا حتی ما را در بیداری هم ببینید. دخترم این را به من گفته بود و جمله‌اش را در ذهن داشتم. در خواب احمد را می‌دیدم که از دور به من اشاره می‌کرد «بیا» و من فکر کردم که دچار توهم شده‌ام. نزدیک‌تر که شدم، احمد را در آغوش گرفتم و فقط گریه می‌کردم و اعضای بدن او را می‌بوسیدم. در حال صحبت کردن با احمد بودم که از دور دیدم مادر و همسر برادرم هم آمدند. آن‌ها از لحن من متوجه شدند که من در حال صحبت کردن با احمد هستم و برایشان سوال پیش آمده بود *سه ذکری که شهید مدافع حرم در عالم رویا به خواهرش آموخت من به برادرم گفتم که احمد! لو رفتیم اما متوجه شدم که مادر و همسر برادرم قادر به دیدن احمد نیستند ولی من در نقش مترجم قرار گرفتم و حرف‌های احمد را به مادرم منتقل می‌کردم. در پایان هم از احمد خواستم تا کاری کند که آرام شوم. احمد ذکر «اللهم وفقنا لما تحب و ترضی» را به من یاد داد و گفت که این را تکرار کنم اما من به طولانی بودن آن اعتراض کردم. سپس احمد گفت هر موقع پریشان شدی بلند بگو «یا زهرا(س)». سه چهار روز از این ماجرا گذشت و رو تولد احمد فرا رسید. من آن دو ذکر را می‌گفتم ولی آرام نشده بودم. شب تولدش در منزل مادرم هیئت بود و خیلی گریه کردم. دوباره همان شب خواب احمد را دیدم و به او گفتم که من آن دو ذکری که گفتی را می‌گویم اما باز هم آرام نمی‌شوم. خندید و گفت «هر وقت پریشان شدی از ته دل بگو یا زینب(س)». وقت‌هایی که خیلی بی‌قرار می‌شوم این سه ذکر را می‌گویم و آرام می‌گیرم.
#از_شهدا_درس_بگیریم👌 کاهو رو همیشه از یه افغانی میخرید میگفت #باوجدان🌸 سیب زمینی رو از پیرمردی که دست نداشت میگرفت💔 میگفت خیلی #غیرت داره با یک دست کار میکنه ☝️
امر به معروف و نهی از منکر یک روز بااحمد سوار موتور بودیم .خانمی پشت فرمون اتومبیل روسری نداشت😓 . احمد گفت بریم نزدیک بهش تذکر بدم .گفتم نه ولش کن اون مطمینا درست نمیشه😒 .ویه حرفی بهت میزنه که خودت خجالت میکشی . و داریم که امربه معروف جایی درسته که بدونی طرف تغییر می کنه .☝️ گفت از کجا میدونی سرش نمیکنه!؟ گفتم از قیافش معلومه . خلاصه رفت کنار ماشین و سرش رو انداخت پایین و بااحترام گفت: ابجی ببخشید عذرخواهی میکنم🌹.میشه روسریتونو سرتون کنید!؟ اون خانوم هم روسری رو سرش کردو گفت چشم .🌹 بهم گفت: دیدی؟ شماها میترسید امربه معروف کنید .اگر امربه معروف رو کنار نمیگذاشتیم اوضاع مملکت و شهرمون اینطوری نبود☝️