حکمت 34 نهج البلاغه ( راه بی نیازی )
وَ قَالَ [عليه السلام] أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْكُ الْمُنَى .
و درود خدا بر او ، فرمود : بهترين بى نيازى ، ترك آرزوهاست.
واجب و واجبتر ...
@GH_amam_ALI
مردي نزد حضرت امیر علیه السلام آمده و گفت: مرا آگاه کن از واجب و واجب تر، عجب و عجب تر، سخت و
سخت تر، نزدیک و نزدیک تر!
امام علیه السلام پاسخ او را در ضمن اشعاري بیان فرمود:
توبه و بازگشت به پروردگار مردم واجب است، و ترك گناهان از آن واجب تر.
گردش روزگار عجیب است، و غفلت مردم از آن عجیبتر.
بردباري در برابر مصائب دشوار است، ولی از دست دادن پاداشها از آن دشوارتر.
هر چیزي که به آن امید می رود نزدیک است، و مرگ از همه آنها نزدیکتر
@GH_amam_ALI
در ایامی که امیرالمؤ منین علیه السلام زمامدار کشور اسلام بود، اغلب به سرکشی بازارها میرفت و گاهی به مردم تذکراتی میداد.
روزی از بازار خرمافروشان گذر میکرد، دختر بچه ای را دید که گریه میکند، ایستاد و علت گریهاش را پرسش کرد. او در جواب گفت: آقای من یک درهم داد خرما بخرم، از این کاسب خریدم به منزل بردم اما نپسندیدند، حال آوردهام که پس بدهم کاسب قبول نمیکند.
حضرت به کاسب فرمود: این دختر بچه خدمتکار است و از خود اختیار ندارد، شما خرما را بگیر و پولش را برگردان.
کاسب از جا حرکت کرد و در مقابل کسبه و رهگذرها با دستش به سینه علی علیه السلام زد که او را از جلوی دکانش رد کند.
کسانی که ناظر جریان بودند آمدند و به او گفتند، چه میکنی این علی بن ابیطالب علیه السلام است!!
کاسب خود را باخت و رنگش زرد شد، و فوراً خرمای دختربچه را گرفت و پولش را داد.
سپس به حضرت عرض کرد: ای امیرالمؤ منین علیه السلام از من راضی باش و مرا ببخش.
حضرت فرمود: چیزی که مرا از تو راضی میکند این است که: روش خود را اصلاح کنی و رعایت اخلاق و ادب را بنمایی.
@GH_amam_ALI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مولا علی علیه السلام
روزگاری خواهد آمد! که مردم به گناه افتخار میکنند؛واز پاکدامنی تعجب میکنند....!
نهج البلاغه خطبه ۱۰۸
@GH_amam_ALI
💠 امیرالمؤمنین امام علی عليه السلام:
💢قَلِيلٌ تَدُومُ عَلَيْهِ، أَرْجَى مِنْ كَثِيرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ
🔷کار اندکی که ادامه اش میدهی از کار بسیاری که از آن خسته شوی امیدوارکننده تر است
📚حکمت 278 نهج البلاغه
@GH_amam_ALI
عفو از حد
@GH_amam_ALI
مردي نزد امیرالمومنین علیه السلام آمده و به دزدي خود اعتراف نمود. امام علیه السلام به وي فرمود: آیا چیزي از قرآن می دانی؟
گفت: آري، سوره بقره را می دانم.
فرمود: دستت را در عوض آن سوره به تو بخشیدم.
اشعث گفت: آیا حدي از حدود خدا را تعطیل می کنی؟
علی علیه السلام به وي فرمود: تو از احکام خدا چه می دانی؟ و آنگاه فرمود: اگر مثبت حد، گواه و شاهد باشد امام نمی تواند از آن درگذرد،
ولی اگر مثبت حد، اقرار خود جانی باشد امام اختیار دارد می تواند او را عفو کند و یا به او حد بزند.
@GH_amam_ALI
پدر و مادر سیاه و فرزند سفید
@GH_amam_ALI
مردي همسرش را نزد عمر برده و گفت: خودم و این زنم سیاه هستیم و او پسري سفید زاییده است .عمر به مجلسیان گفت: نظر شما در
این قضیه چیست؟
گفتند: زن باید سنگسار شود؛ زیرا او و شوهرش سیاهند و فرزندشان سفید. عمر دستور داد زن را سنگسار کنند، ماموران زن را به جهت
سنگسار می بردند در بین راه امیرالمومنین علیه السلام به آنان برخورد نموده و به زن و شوهر فرمود: مطلب شما چیست؟ آنان قصه خود را
بیان داشتند.
آن حضرت علیه السلام به مرد رو کرده و فرمود: آیا زنت را متهم می سازي؟
گفت: نه.
فرمود: آیا در حال قاعدگی با او همبستر شده اي؟
گفت: آري، یک شب ادعا می کرد که قاعده است و من گمان می کردم به جهت سرما عذر می آورد پس با او همبستر شدم.
آن حضرت علیه السلام به زن رو کرده و فرمود: آیا شوهرت در آنحال با تو نزدیکی کرده است؟ گفت: آري.
پس علی علیه السلام به آنان فرمود: برگردید که این فرزند پسر شماست و علت سفیدشدنش این است که خون حیض بر نطفه غلبه کرده
است و وقتی که بزرگ شود سیاه می گردد، و طبق فرموده آن حضرت پس از بزرگ شدن سیاه گردید.
@GH_amam_ALI
غرق کردن در آب
@GH_amam_ALI
شش نفر در آب فرات سرگرم بازی بودند، یكی از آنان غرق شد، نزاع را نزد امیرالمومنین علیه السلام بردند، دو نفر از آنان گواهی دادند كه آن سه نفر دیگر او را غرق كرده اند، و آن سه نفر گواهی دادند كه آن دو نفر دیگر او را غرق كرده اند، امیرالمومنین علیه السلام دیه او را به پنج قسمت مساوی تقسیم نمود، دو قسمت به عهده آن سه نفری كه دو نفر بر علیه ایشان گواهی داده اند، و سه قسمت به عهده آن دو نفری كه سه نفر بر علیه ایشان گواهی داده اند. شیخ مفید در ارشاد پس از نقل این خبر می گوید: در این قضیه هیچ قضاوتی تصور نمی شود كه از قضاوت آن حضرت به صواب نزدیكتر باشد.
@GH_amam_ALI
چرا برای اموات حمد میخوانیم؟
@GH_amam_ALI
چرا هفت حرف در سوره ی حــمــد نیست؟
« ث ، ج ، خ ، ز ، ش ، ظ ، ف »
🔸 قیصر روم برای یکی از خلفای بنی عباس ، در ضمن نامه ای نوشت:
🔸ما در کتاب انجیل دیده ایم که هرکس از روی حقیقت، سوره ای بخواند که خالی از هفت حرف باشد، خداوند جسدش را بر آتش دوزخ حرام میکند ، و آن هفت حرف عبارتند از:
« ث ، ج ، خ ، ز ، ش ، ظ ، ف »
🔸 ما هر چه بررسی کردیم ، چنین سوره ای را در کتاب های تورات و زبور و انجیل نیافتیم ، آیا شما در کتاب آسمانی خود ، چنین سوره ای را دیده اید ؟
🔸خلیفه عباسی دانشمندان را جمع کرد ، و این مسئله را با آنها در میان گذاشت ، آنها از جواب آن درماندند، سر انجام این سوال را از امام هادی (علیه السلام) پرسیدند.
✨ آن حضرت در پاسخ فرمودند:
🔸آن سوره ، سوره « حــمد » است، که این حروف هفتگانه در آن نیست...
پرسیدند: فلسفه ی نبودن این هفت حرف، در این سوره چیست؟
🔸حضرت فرمودند :
1 - حرف « ث » اشاره به « ثبور » ( هلاکت )
2 - حرف « ج » اشاره به « جحیم » ( نام یکی از درکات دوزخ )
3 - حرف « خ » اشاره به « خبیث » (ناپاک)
4 - حرف « ز » اشاره به « زقوم » (غذای بسیار تلخ دوزخ )
5 - حرف « ش » اشاره به « شقاوت » ( بدبختی )
6 - حرف « ظ » اشاره به « ظلمت » ( تاریکی )
7 - حرف « ف » اشاره به « آفت » است
🔸خلیفه ، این پاسخ را برای قیصر روم نوشت.
قیصر پس از دریافت نامه ، بسیار خوشحال شد ، و به اسلام گروید ، و در حالی که مسلمان بود از دنیا رفت.
📔شرح شافیه ابی فراس ، مطابق نقل منتخب التواریخ ، ص 795
@GH_amam_ALI