پرسش های اسقف نجرانی
@GH_amam_ALI
پیشوا و عالم بزرگ طائفه نجران نزد عمر آمده و از او سوالاتی کرد عمر پاسخش را ندانسته او را به نزد حضرت امیر علیه السلام رهبري
نمود، اسقف در محضر آن حضرت علیه السلام پرسشهاي خود را مطرح کرد، و اینک قسمتی از سوالاتش:
مرا خبر ده از چیزي که در دست مردم دنیاست و از آن استفاده نموده و همچون میوه هاي بهشتی در آن کم و کاستی پیدا نمی شود؟
امیرالمومنین علیه السلام به او فرمود: آن قرآن است که اهل دنیا تمام نیازمندیهاي خود را از آن می گیرند و نقصانی در آن ظاهر نمی شود.
پرسید: اول خونی که روي زمین ریخته شده چه خونی بوده؟
آن حضرت علیه السلام فرمود: شما نصاري معتقدید که آن، خون هابیل فرزند آدم بوده که برادرش قابیل او را کشته است ولی چنین نیست،
بلکه اول خونی که روي زمین ریخته شده خونی بوده که از رحم حوا به هنگام تولد قابیل خارج شده است.
اسقف گفت: راست گفتی.
@GH_amam_ALI
✨﷽✨
✅آیه های آتش افزا
✍احمد بن طولون یکی از پادشاهان مصر بود. وقتی که از دنیا رفت از طرف حکومت وقت، قاری قرآنی را با حقوق زیادی اجیر کردند تا روی قبر سلطان قرآن بخواند. روزی خبر آوردند که قاری، ناپدید شده و معلوم نیست که به کجا رفته است پس از جست و جوی فراوان او را پیدا کردند و پرسیدند: چرا فرار کردی؟ جرأت نمی کرد جواب دهد. فقط می گفت: من دیگر #قرآن نخواهم خواند. گفتند: اگر حقوق دریافتی تو کم است دو برابر این مبلغ را می دهیم. گفت: اگر چند برابر هم بدهید نمی پذیرم. گفتند: دست از تو برنمی داریم تا دلیل این مسأله روشن شود. گفت: چند شب قبل صاحب قبر به من اعتراض کرد که چرا بر سر قبرم قرآن می خوانی؟ من گفتم: مرا اینجا آورده اند که برایت قرآن بخوانم تا خیر و ثوابی به تو برسد.
گفت: نه تنها ثوابی از قرائت قرآن به من نمی رسد بلکه هر آیه ای که می خوانی، آتشی بر آتش من افزوده می شود، به من می گویند: می شنوی؟ چرا در دنیا به قرآن عمل نکردی؟ بنابراین مرا از خواندن قرآن برای آن پادشاه بی تقوا معاف کنید.
📚روایت ها و حکایت ها / ۱۳۱
@GH_amam_ALI
#نهج_البلاغه
💎وَاجْعَلْ لِرَأْسِ کُلِّ أَمْر مِنْ أُمُورِکَ رَأْساً مِنْهُمْ، لاَ يَقْهَرُهُ کَبِيرُهَا وَلاَ يَتَشَتَّتُ عَلَيْهِ کَثِيرُهَا
🌐براى هر بخشى از کارهايت رئيس و سرپرستى از ميان آنها انتخاب کن; کسى که کار مهم او را مغلوب و درمانده نسازد و کثرت کارها پريشانش نکند
🖊نامه ۵۳
@GH_amam_ALI
حکمت 34 نهج البلاغه ( راه بی نیازی )
وَ قَالَ [عليه السلام] أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْكُ الْمُنَى .
و درود خدا بر او ، فرمود : بهترين بى نيازى ، ترك آرزوهاست.
واجب و واجبتر ...
@GH_amam_ALI
مردي نزد حضرت امیر علیه السلام آمده و گفت: مرا آگاه کن از واجب و واجب تر، عجب و عجب تر، سخت و
سخت تر، نزدیک و نزدیک تر!
امام علیه السلام پاسخ او را در ضمن اشعاري بیان فرمود:
توبه و بازگشت به پروردگار مردم واجب است، و ترك گناهان از آن واجب تر.
گردش روزگار عجیب است، و غفلت مردم از آن عجیبتر.
بردباري در برابر مصائب دشوار است، ولی از دست دادن پاداشها از آن دشوارتر.
هر چیزي که به آن امید می رود نزدیک است، و مرگ از همه آنها نزدیکتر
@GH_amam_ALI
در ایامی که امیرالمؤ منین علیه السلام زمامدار کشور اسلام بود، اغلب به سرکشی بازارها میرفت و گاهی به مردم تذکراتی میداد.
روزی از بازار خرمافروشان گذر میکرد، دختر بچه ای را دید که گریه میکند، ایستاد و علت گریهاش را پرسش کرد. او در جواب گفت: آقای من یک درهم داد خرما بخرم، از این کاسب خریدم به منزل بردم اما نپسندیدند، حال آوردهام که پس بدهم کاسب قبول نمیکند.
حضرت به کاسب فرمود: این دختر بچه خدمتکار است و از خود اختیار ندارد، شما خرما را بگیر و پولش را برگردان.
کاسب از جا حرکت کرد و در مقابل کسبه و رهگذرها با دستش به سینه علی علیه السلام زد که او را از جلوی دکانش رد کند.
کسانی که ناظر جریان بودند آمدند و به او گفتند، چه میکنی این علی بن ابیطالب علیه السلام است!!
کاسب خود را باخت و رنگش زرد شد، و فوراً خرمای دختربچه را گرفت و پولش را داد.
سپس به حضرت عرض کرد: ای امیرالمؤ منین علیه السلام از من راضی باش و مرا ببخش.
حضرت فرمود: چیزی که مرا از تو راضی میکند این است که: روش خود را اصلاح کنی و رعایت اخلاق و ادب را بنمایی.
@GH_amam_ALI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مولا علی علیه السلام
روزگاری خواهد آمد! که مردم به گناه افتخار میکنند؛واز پاکدامنی تعجب میکنند....!
نهج البلاغه خطبه ۱۰۸
@GH_amam_ALI
💠 امیرالمؤمنین امام علی عليه السلام:
💢قَلِيلٌ تَدُومُ عَلَيْهِ، أَرْجَى مِنْ كَثِيرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ
🔷کار اندکی که ادامه اش میدهی از کار بسیاری که از آن خسته شوی امیدوارکننده تر است
📚حکمت 278 نهج البلاغه
@GH_amam_ALI
عفو از حد
@GH_amam_ALI
مردي نزد امیرالمومنین علیه السلام آمده و به دزدي خود اعتراف نمود. امام علیه السلام به وي فرمود: آیا چیزي از قرآن می دانی؟
گفت: آري، سوره بقره را می دانم.
فرمود: دستت را در عوض آن سوره به تو بخشیدم.
اشعث گفت: آیا حدي از حدود خدا را تعطیل می کنی؟
علی علیه السلام به وي فرمود: تو از احکام خدا چه می دانی؟ و آنگاه فرمود: اگر مثبت حد، گواه و شاهد باشد امام نمی تواند از آن درگذرد،
ولی اگر مثبت حد، اقرار خود جانی باشد امام اختیار دارد می تواند او را عفو کند و یا به او حد بزند.
@GH_amam_ALI