eitaa logo
▬๑۩ محمد علیدادی ۩๑▬
161 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
480 ویدیو
117 فایل
خوشبختی یعنی دعای خیر حضرت زهرا(س)همراهت باشه ✅ترویج سبک زندگی علمایی و شهدایی ✅نکاتی پیرامون همسرداری و فرزندپروری +همه مطالب هدیه به حضرت زهرا ست... +فوروارد کردی دمت گرم میتونید با ما در ارتباط باشید 😊👇 🆔 @mohammad_alidadi110
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 خودش تعریف می‌کرد. سوار تاکسی شدم .من بودم و راننده . راننده پسر جوانی بود . ضبط رو روشن کرد و داخلش گذاشت . بهش تذکر دادم :" پسرم اگه میشه خاموشش کن .ترانه گوش دادن گناه داره ", توجهی نکرد و در جوابم گفت :برای ما جوان ها عیبی نداره برای او یک مثال زدم گفتم" درست شما جوونی ولی به نظرت میشه بنزین رو به آتیش نزدیک کرد ." بدون تامل گفت : اگه بنزین رو بریزی رو آتیش منفجر میشه.🔥 گفتم : احسنت بر شما که جوانی آتش شهوت شعله ور موسیقی مبتذل مثل بنزین میمونه اگه به آتش شهوت نزدیک به خاموشی دیگه نمی کنه هیچ بلکه شعله اش رو هم زیاد میکنه شما جوانها باید به فکر آینده باش این کارهایی مثل گوش کردن به موسیقی دین و غیرت رو میسوزونه جوان راننده حرفی برای گفتن نداشته است و آرام پیش پیچ ضبط را چرخاند.🍃 •┈••✾🍃🍎🍃✾••┈• @Alidadi110 •┈••✾🍃🍎🍃✾••┈•
[🕊] 👈 از شهیـــد آوینـے پرسیدند [ شهدا ] چہ ویژگے خاصے داشتند کہ بہ ایــن رسیدند..؟ ➕گفت: یکے را دیدم سہ روز در هواے گرم در خط مقدم جبهـہ روزه گرفتہ بود هـر چہ ازاو سوال کردم برادر روزه مستحبـے در این شرایط جائز نیست خودت را چرا اذیت میکنــے جوابــ نداد...🌱 وقتــے [ شهیــــد🕊 ] شد دفترچہ خاطراتش را ورق میزدم نوشتہ بود خب آقا مجید یک سیب اضافـہ خوردے جریمہ میـــشوی سہ روز روزه میگیرے تا[ ] ســرکش را مهار کرده باشے..! @Alidadi110 •┈┈┈✾• ☘💖☘ •✾┈┈┈•
🔰 💠 همسر شهید : 🔰 یه بار که برای خرید لباس با محمد علی به خیابون رفته بودیم، خریدمون خیلی کشید و از صبح تا ظهر از این مغازه به اون مغازه می رفتیم. دوست داشتم لباس دلخواهم رو پیدا کنم. 💠 با اینکه زیادی داشت ولی چیزی نگفت، فقط سکوت کرد. بدون اینکه کوچک ترین اخمی بکنه یا حرفی بزنه بهم فهموند که داره رفتارم رو می کنه. @Alidadi110 •┈┈┈✾• ☘💖☘ •✾┈┈┈•
🔴 💠 جعبه شیرینی رو جلوش گرفتم، یکی برداشت و گفت: «می‌تونم یکی دیگه بردارم؟» گفتم: «البته سید جون، این چه حرفیه؟» برداشت ولی هیچ کدوم رو نخورد. کار همیشگیش بود. می‌گفت: «می‌برم با و بچه هام می‌خورم». می‌گفت: اینکه آدم شیرینی‌های زندگیشو با زن و بچه‌اش تقسیم کنه خیلی توی زندگی خانوادگی تأثیر می‌ذاره! 📕سید‌مرتضی‌آوینی،‌کتاب دانشجویی،ص۱۹ ╭─┅═ঈ✨♥️✨ঈ═┅╮ @Alidadi110
🌷 +حاجی جان به گوشی؟🗣📞 به بچه‌ها بگو حواسشون به باشه❗️ میگن: آقاخیلی‌تنهاست....!!!💔 آخه بچه های ما اینور پشت خط همین بچه هایی که هرسال‌هرسال مهمون شهراتون میشن ...🕊 جونشون واسه آقامصطفی‌‌خمینی میدادن تا ی لحظه آقا احساس نکنه...😭 ✌️🏻 @Alidadi110 〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
🌷 درزمان غیبت امام زمان (عج) چشم وگوشتان به باشد تاببنید ازآن کانون‌فرماندهی چه دستوری صادر می شود. سردارشهید "مهدی زین الدین "" ─┅═ঈ🍃🌹🍃ঈ═┅─         @Alidadi110
🌷 نماز شبش هیچ وقت ترک نمی‌شد :)) هیچ وقت ندیدم نماز شب شهید سلیمانی قطع شود. آنهم نه نماز شبی عادی، نماز شب‌های او همیشه با ناله و اشک و اندوه به درگاه خدا بود. من با شهید سلیمانی رفت و آمد داشتم حتی بارها در منزل‌شان خوابیدم، اتاق مهمانان با اتاق حاج قاسم فاصله داشت اما من با اشک‌ها و صدای ناله‌های او برای نماز بیدار می‌شدم. 📚راوی سردار معروفی ❤️ ∞══❀💙❀══∞        @Alidadi110
🌷 💠اهمیت به نماز اول وقت 📿 در سوریه برای تماس، تلفن گذاشته بودند تا بچه ها بتوانند با خانواده هاشون ارتباط داشته باشند.📞 یه روزی حدود یک ساعتی در صف تلفن ایستاده بودیم ، تقریبا نوبت محمد بود که صدای اذان طنین انداز شد ...😍 همان لحظه  محمد از صف تلفن بیرون آمد و آماده نماز اول وقت شد وبعد از اتمام نماز محمد باز در صف تلفن ایستاد.💔 شهید مدافع حرم محمد مسرور 🌱 ╭⊱☆ ⊱ ☆ ⊱☆⊱╮   @Alidadi110
••🍃💐•• 🕊 وقتی به خانه می رسید، گویی جنگ را می گذاشت پشت در و می آمد تو. دیگر یک رزمنده نبود. یک همسر خوب بود برای من و یک پدر خوب برای مهدی. با هم خیلی مهربان بودیم و علاقه ای قلبی به هم داشتیم. اغلب اوقات که می رسید خانه، خسته بود و درب و داغان. چرا که مستقیم از کوران عملیات و به خاک و خون غلتیدن بهترین یاران خود باز می گشت. با این حال سعی می کرد به بهترین شکل وظیفه سرپرستی اش را نسبت به خانه صورت دهد. به محض ورود می پرسید؛ کم و کسری چی دارید؛ مریض که نیستید؛ چیزی نمی خواهید؟ بعد آستین بالا می زد و پا به پای من در آشپزخانه کار می کرد، غذا می پخت. ظرف می شست. حتی لباسهایش را نمی گذاشت من بشویم. می گفت لباسهای کثیف من خیلی سنگین است؛ تو نمی توانی چنگ بزنی. بعضی وقتها فرصت شستن نداشت. زود بر می گشت. با این حال موقع رفتن مرا مدیون می کرد که دست به لباسها نزنم...🌿🍃 {به نقل از همسر سردار شهید...🌹🍃} @Alidadi110 ••💐🍃••