فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ از حال وصف نشدنی سردار حاجی زاده تو اتاق عملیات که بگذریم درباره این جمله سردار سلامی هم در آینده خیلی خواهید شنید
کوتاه و مختصر؛ «سپاه فضایی شد؛ از این لحظه به بعد از آسمان به زمین نگاه میکنیم»
#امام_خامنه_ای
#حاج_قاسم_سلیمانی
#سردار_حاجی_زاده
#سردار_سلامی
#سپاه
#امام_زمان
#کرونا
#کرونا_را_شکست_میدهیم
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃 ✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍃🍃🍃🍃
کلیپی تاثیر گذار درباره #بی_حجابی👌
#اجازه_هست!!!!
#استغاثه_جهانی_طلب_منجی
#طلب_منجی_موعود
#به_تو_محتاجیم
#امام_زمان
#کرونا
#کرونا_را_شکست_میدهیم
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃 ✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
علیرضا امیدی¦ آموزش ازدواج💞
┄┅─✵🍃🌸﷽🌼 ✵─┅┄ ✅ ادامه مباحث 👇 #خانواده_ولایی ✅ادامه رمان مذهبی👇 #رمان_اورا #اللهم_عجل_لولیک_الفر
┄┅─✵🍃🌸﷽🌼
✵─┅┄
✅ ادامه مباحث 👇
#خانواده_ولایی
✅ادامه رمان مذهبی👇
#رمان_اورا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
علیرضا امیدی¦ آموزش ازدواج💞
#خانواده_ولایی۱۲۳ 🌺وقتی میبینیم عَلَم امام حسین علیه السلام دست حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام هس
#خانواده_ولایی۱۲۴
🔑 یه اصل طلایی هست که قبلا هم عرض کردیم :
پدر تو خونه بچه ها رو به "محبت به مادر" دعوت کنه👌
مادر تو خونه بچه ها رو به "اطاعت از پدر" دعوت کنه👌
این اصل خیلی ساده است ✅
🔹دیگه چه مواردی در تربیت ولایی لازم است؟
👈"رابطه پدر و مادر" همه چیز رو تعیین میکنه
این مرد خودش باید ولایتمدار باشه و مورد قبول امام زمان(عج)
این خانم هم باید مورد قبول امام زمان(عج) باشه👌
🔻چجوری ما میتونیم ولایتمداری رو تو خونه تمرین کنیم❓
👈اینکه آقا اولویت رو بر این بذاره که دل خانمشو نشکنه
بهش بگه دوست دارم❤️
یک کمی زبانشو خرج کنه😊
🔹و وقتی مادر زبان خودشو خرج کنه
و غرور مرد رو نشکنه👌😊
این رابطه خوبی که زن و مرد دارند باعث میشه بر ولایتمداریشون تاکید شه✅
#امام_زمان
#کرونا_را_شکست_میدهیم
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃 ✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
علیرضا امیدی¦ آموزش ازدواج💞
#او_را.... 123 طبق معمول سر ساعت اومده بود و با همون تیپ ساده ی قشنگش و کتابی توی دست،سنگین و آروم
#او_را... 124
فکر نمیکنی این ظلمه؟!
-اگر جز این باشه،ظلمه!
اگر انسان رو بذاره به حال خودش و تو رسیدن به هدف کمکش نکنه،ظلمه!
نگاهم رو به آسمون دوختم.
-ولی من از وجود" اون"،به آرامش و خدا رسیدم!
-نمیدونم.شاید اشتباه کردی!
شایدم وسیله بوده تا تو اینا رو بهتر بفهمی.
ولی خواست خدا نبوده که بیشتر از این جلو برید!
-یعنی خودش میخواسته؟
-شاید!شایدم خواست خدا رو به خواست خودش ترجیح میداده!
-پس ازدواج چی؟
اون که خواست خداست .اونم توش عشق به غیر خداست!
-اونم امتحانه!
اون عشقیه که به دستور خداست.
اینجا خدا میگه حق نداری عشق بازی کنی؛اونجا میگه حق نداری عشق بازی نکنی!!
بالاخره هر لحظه یه دستوری برای رشدت میده دیگه!
بلند شدم و چند قدم راه رفتم.پس قرار نبود پازل زندگی من با سجاد تکمیل شه!؟
گذشتن از مرجان،برام آسون تر بود تا گذشتن از سجاد...
-ترنم؟
برگشتم و به چهره ی خندون زهرا نگاه کردم.
-تازه داری بنده میشی!
خدا هم میخواد راه و رسم بندگی بهت یاد بده دیگه!
مردش هستی؟!
به آسمون چشم دوختم.احساس میکردم آبی تر از همیشه شده.
آروم سرم رو تکون دادم.
زهرا مهربون تر لبخند زد.
-سخته ها!مطمئنی مردشی؟
نگاهش کردم.
-یه جمله بود که میگفت اشک خدا رو پشت پرده ی رنج هات ببین!
میدونم که ناراحت میشه از ناراحتیم!ولی به هر حال باید محکمم کنه.
میخوام خودم رو بسپرم به دستش...
میدونی زهرا!
من اهل این چیزا نبودم!
اون وقتی هم که اومدم،برای به اینجا رسیدن نیومدم!
اومدم یکم آروم شم و خودم رو پیدا کنم که پابندش شدم!
شاید هیچکس مثل من نفهمه الان حتی تو اوج سختی هام چه آرامشی دارم!
میخوام بمونم.
میخوام به پای این عشق بمونم.
سخته!
میخوام ثابت کنم که قدر مهربونی هاش رو میدونم و حتی با این رنج ها،بیشتر بدهکارش میشم...
من از دیشب لحظه های سختی رو گذروندم اما تو همین چند ساعت سختی،به اندازه ی سال ها بزرگ شدم!میمونم. میخوام بزرگم کنه...
زهرا بلند شد و آروم اومد طرفم و دست هام رو گرفت.
-بندگیت مبارک!☺️
ناهار رو مهمون زهرا بودیم و بعد به سمت حسینیه راه افتادیم.
برای مراسمی قرار بود،دکور رو عوض کنن و دوباره دورهم جمع شده بودن.
با دیدنشون تمام غصه هام از یادم رفت.
از چادر سر کردنم اینقدر خوشحال شده بودن که حد نداشت.
اینقدر پر انرژی بودن که گاهی بهشون حسودیم میشد.
دلم میخواست یه روز منم مثل این جمع بتونم یه مذهبی شاد و سرحال بشم!
"محدثه افشاری"
#امام_زمان
#کرونا_را_شکست_میدهیم
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃 ✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
علیرضا امیدی¦ آموزش ازدواج💞
#رهایی_از_رابطه_حرام 24 ☢️ دلیل دومی که بعد از هر توبه ای مجددا خدا زمینه گناه رو پیش میاره اینه که
#رهایی_از_رابطه_حرام 25
✅ گفته شد که ادم زمانی میتونه توبه واقعی کنه که "برای بعد از توبه" هم برنامه زندگی خوبی داشته باشه.
ببینه ریشه های این ارتباطاش چی بوده اونا رو حل کنه.
⭕️ مثلا خیلی از این ارتباط ها به خاطر #بیکاری برای ادم پیش میاد. خب وقتی ادم سرش رو به کارهای مفید بند کنه دیگه سراغ خلاف نمیره.
✅ حتی شده کار مفتی هم انجام بدی طوری نیست. فقط مراقب باش بیکار نمونی!
⭕️ برخی از این ارتباط ها به خاطر کمبود محبت به وجود میاد. برای همین آدم باید سراغ سرچشمه های محبت بره.
❤️ سعی کن ارتباط قلبیت رو با امام زمان ارواحنا فداه بیشتر کنی. همیشه به این فکر کن که امام چقدر دوستت داره و چقدر دلش میخواد که حالت خوب باشه...🌷💕
⭕️ به جای اینکه محبت های کوچیک دیگران رو گدایی کنی، سعی کن خودت "خورشید محبت" باشی و به همه اطرافیانت محبت کنی....
✅ مومن طوری زندگی میکنه که تا هر جایی وارد میشه عموم افراد خوشحال میشن و از وجودش آرامش میگیرن...☺️😌🌺
🔷 سعی کن از همه خوب تر باشی تا محبوب همه بشی.
خلاصه برای گرم شدن زندگیت بهتره به جای درخواست محبت از دیگران، خودت به دیگران محبت کنی تا کم کم این محبت ها به سمت خودت سرازیر بشه و لذتش رو ببری...
#کرونا
#کرونا_را_شکست_میدهیم
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃 ✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
⭕️ وبگردی بیهوده ممنوع!
✅ #رهایی_از_رابطه_حرام
#کرونا
#کرونا_را_شکست_میدهیم
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃 ✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
مداحی آنلاین - السلام ماه خدا - امیر برومند.mp3
6.43M
🌙استقبال از #ماه_رمضان
⏯ #زمینه احساسی
🍃السلام ماه خدا سوز دعا
🍃اغفِر ذُنوبَنا حسین حسین حسین
🎤 #امیر_برومند
👌فوق زیبا
#کرونا
#کرونا_را_شکست_میدهیم
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃 ✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
علیرضا امیدی¦ آموزش ازدواج💞
✅ #رهایی_از_رابطه_حرام 1 🔶 معمولا برداشت مردم از دین و دینداران زیاد درست نیست. مثلا برداشت مردم از
ابتدای بحث رابطه با نامحرم
⭕️⭕️⭕️⭕️
علیرضا امیدی¦ آموزش ازدواج💞
┄┅─✵🍃🌸﷽🌼 ✵─┅┄ ✅ ادامه مباحث 👇 #خانواده_ولایی ✅ادامه رمان مذهبی👇 #رمان_اورا #اللهم_عجل_لولیک_الفر
┄┅─✵🍃🌸﷽🌼
✵─┅┄
✅ ادامه مباحث 👇
#خانواده_ولایی
✅ادامه رمان مذهبی👇
#رمان_اورا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
علیرضا امیدی¦ آموزش ازدواج💞
#خانواده_ولایی۱۲۴ 🔑 یه اصل طلایی هست که قبلا هم عرض کردیم : پدر تو خونه بچه ها رو به "محبت به ماد
#خانواده_ولایی۱۲۵
🔶چی میشه چند بار پدر به مادر بگه:
خانم من به شما علاقه دارم و غذایی که شما درست میکنی اصلاً یه مزه دیگه میده😍😋
چون با عشق درست میکنی💞
⚠️میدونید که غذای بیرون از خونه مکروهه
❣مادرِ خونه غذا رو "با عشق" درست میکنه
اون نسبت به شما "احساس مسئولیت" میکنه.
🔹اگه یه خانواده ای خواستن #تفریح کنند، چرا باید برن چلوکبابی⁉️
✅غذا رو خونه درست کنند، تشریف ببرند بیرونِ خونه میل کنند.🌮🍱
🔺اینجوری که خانمِ خونه یه روزم استراحت نمیکنه❓❗️🙄
چرا میشه 😊👇
آقای خونه تشریف بیاره تو آشپزخونه و بچه ها رو هم صدا کنه🗣
به خانم بگه شما امروز مدیریت کن👌😊
یه صندلی هم برا خانم بذارن و ایشون ریاست کنند.
👆این احترام رو که پدر جلو بچه ها به مادرشون گذاشته باعث خوشبختی پسرهاش میشه💍💖
👈چون این پسر دیده و یاد میگیره و
یک کوه توقع نمیره تو یه خونه با خانومش...
💕 یا خانم آقاشو صدا کنه آقای من...سرور من
این آقا دیگه دعوا نمیکنه✔️
🔵 زمانی میخواست دعوا کنه که پادشاهی خودشو ثابت کنه👑
که خانم با یه کلمه خامش کرد❤️😉
همه رو میبخشه...
مرد اینجوری ادب میشه😊
#کرونا
#کرونا_را_شکست_میدهیم
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃 ✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
علیرضا امیدی¦ آموزش ازدواج💞
#او_را... 124 فکر نمیکنی این ظلمه؟! -اگر جز این باشه،ظلمه! اگر انسان رو بذاره به حال خودش و تو رس
#او_را....125
زهرا که تو جمعیت گم شد،ازشون فاصله گرفتم و به طرف همون در و رد پاها یا به قول زهرا عهدنامه ی سربازی امام زمان رفتم.
یه بار دیگه به ردپاها نگاه کردم.
بعد از این چندماه،حالا دیگه تقریبا رو نود درصدشون پا گذاشته بودم.
از وقتی قرار شده بود با تمایلات سطحیم مبارزه کنم، کم کم از دروغ،غیبت،تهمت،بد زبانی،رابطه با نامحرم،نگاه حرام و...دور شده بودم.
پس من تا همین جا هم تا نزدیکای اون در، پیش رفته بودم!
جلو رفتم.
رو نماد این کارها هم پا گذاشتم و جلو رفتم!تا رسیدم به بنر عهدنامه!
دوباره جملاتش رو خوندم!
«هل من ناصر ینصرنی؟!»
یعنی من میتونستم کمکی به امام زمان بکنم؟!
چه کمکی؟!
من هنوزم درست نمیشناختمش...!
فکرهایی که از ذهنم گذشت،خودم رو هم متعجب کرد!
"من این راه رو اومدم که به هدفم برسم، ولی قبل از هدفم، به این عهدنامه رسیدم! پس این باید ربطی به هدفم داشته باشه!"
حالا دیگه به پازلی که خدا دائما برای من تکمیل ترش میکرد،ایمان آورده بودم.
خودکاری که همونجا گذاشته شده بود رو برداشتم و نوشتم "یارت میشم! امضاء،ترنم سمیعی"
نمیدونستم باید چیکار کنم!
بچه ها رو نگاه کردم.
هرکدوم به دقت مشغول کاری بودن!
منم میفهمیدم. کم کم میفهمیدم که باید چیکار کنم!
کیفم رو گوشه ای گذاشتم و به کمکشون رفتم.
حس خاصی داشتم!یه حس جدید و ناب!و دوستایی پیدا کرده بودم که هر کدومشون میتونست جای مرجان رو برام پر کنه و مطمئن بودم که همین ها،هدیه ی خدا به من هستن!
دم دمای غروب از هم جدا شدیم.
زهرا باز هم بغلم کرد و دعام کرد.
با ریموت در رو باز کردم و وارد حیاط شدم.
با دیدن بابا توی حیاط ماتم برد.
انگار یه سطل یخ رو سرم خالی کردن!! اصلا حواسم به ساعت نبود!
دیگه برای هرکاری دیر شده بود...
بابا چشماش رو ریز کرده بود و با دقت داشت نگاهم میکرد!!
گلوم از شدت ترس خشک شده بود!
سرش رو با حالت سوالی تکون داد.
منظورش این بود که چرا پیاده نمیشم!؟
به چادرم چنگ زدم و زیرلب صدا زدم "یا امام زمان..."
بابا از هیچ چیز به اندازه زن چادری و آخوند بدش نمیومد!
تمام فحشهایی که به مذهبیا میداد و مسخرشون میکرد از جلوی چشمم رد میشد.
جملاتی که با زهرا رد و بدل کرده بودیم، عهدی که بستم...خودمم میدونستم دیر یا زود این اتفاق میفته!
اخم غلیظش رو که دیدم، در ماشین رو با دودلی باز کردم و پیاده شدم.
یه قدم به جلو اومد و دستش رو زد به کمرش
-به به! ترنم خانوم! هر دم از این باغ بری میرسد!!!
-سـ....سـ...سلام بـ...بابا!
" محدثه افشاری "
#کرونا
#کرونا_را_شکست_میدهیم
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃 ✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃