eitaa logo
علی‌شناسی
107 دنبال‌کننده
119 عکس
513 ویدیو
13 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح (3) 🔹 بیماری و پاک شدن گناهان 🔻مورد بعدی شکایت از شرایط و اوضاع زمانه است. (علیه السلام) در نامه ۱۵ در قالب مناجات به درگاه خدا این گونه عرضه می دارد: «اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ غَيْبَةَ نَبِيِّنَا وَ كَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ تَشَتُّتَ أَهْوَائِنَا»؛ خدایا ما به تو شکایت می کنیم از فقدان پیامبر (صلوات الله علیه) و کثرت دشمنان و متشدّد بودن خواسته هایِ مردممان. البته شکوه های مولا از دست خواص و عوام جامعه و دوست و دشمن فصل مفصلی از نهج البلاغه را تشکیل می دهد که در این مجال کوتاه فرصت بیان آن ها نیست نکته آخر در بحث شکایت به درگاه خدا اثرِ شکوه مؤمن است. (علیه السلام) در همین حکمت ۴۲ که موضوع بحث ماست اثر صحیح شکوه از درد و بیماری به درگاه خدا را ریزش گناهان و اثر نادرست و غیر واقعی را اجر بردن معرفی می کنند از طرفی می فرمایند: «جَعَلَ اللَّهُ مَا كَانَ مِنْ شَكْوَاكَ حَطّاً لِسَيِّئَاتِكَ»؛ خدا این شکوه و شکایتی که از درد و بیماری دارید باعث ریزش گناهانت قرار داده است. بعد می فرمایند : «فَإِنَّ الْمَرَضَ لَا أَجْرَ فِيهِ» البته این جور نیست که بیماری ثواب داشته باشه چون ثواب دائر مدار عمل است این بحث اول در بحث موضع شکوا که شکایت به خداست. اما موضع دوم شکوا و شکایت، شکایت به مومن است. از نگاه (علیه السلام) اگر کسی دردش، حاجتش، مشکلش را به مؤمنی بگوید و شکوه بکند، گویا به خداوند رفته و به درگاه خدا شکایت می کند. شما در حکمت ۴۲۷ می خوانید، کسی که حاجتش را به مؤمنی شکوه کند گویا آن حاجت را به درگاه خدا برده و شکوه کرده است. مصادیقی هم برای این شکوه به مؤمن هست که مصداق اصلیش در نهج البلاغه شکوه مردم به کارگزاران حکومت اسلامی است. در نهج البلاغه گله و شکوه مردم از مشکلات و ناراحتی هایشان به کارگزاران حکومت اسلامی، مصادیق متعددی دارد که به چند دسته تقسیمش کردند: اول شکوه به (علیه السلام) به عنوان رهبر جامعه از دست مسؤولین زیر دست. نمونه اش در نامه ۱۹ هست. حضرت در نامه به حاکم فارس نوشتند: « همانا دهقانان سرزمین تو از دست تو به خاطر غلظت و خشونت و قساوت و تحقیر مردم و سختگیری شکوه و شکایت به من کردند.» 🎙 حجت الاسلام ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯ @Alishenasi
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح (4) 🔹 بیماری و پاک شدن گناهان 🔻مصداق دوم شِکوه به کارگزاران حکومت اسلامی است. در نامه ۵۳ بند هشتم (علیه السلام) به مالک اشتر نوشتند: اگر اهل مالیات_مالیات دهندگان به تو شِکوه کردند از سنگینی مالیات یا از مشکلی که برایشان پیش آمده نمی توانند مالیات بدهند یا قطع شدن آب و غیره، از آنها بار مالیات را سبک کن، به اندازه ای که امورشان اصلاح بشود. نکته آخر در مصادیق شِکوه این است که (علیه السلام) در بند نهم از نامه ۵۳ به صورت یک قاعده کلی خطاب به مالک اشتر می فرمایند: وقت بگذار شکایت هایِ مردم را خودت بشنو، بعد آنجا می فرمایند: به خاطر اینکه شکایت های مردم از مشکلات نزد حاکمان اکثرا بی هزینه است. این طور نیست که اگر بنشینی این شکایت ها را گوش بدهی، هزینهٔ سنگینی به حکومت تحمیل می‌شود و تو نمی توانی بدهی. 🔸۳. شکایت به نا اهل 🔻 امّا موضع سوم و آخر دربارهٔ شِکوه، شکایت به نا اهل است؛ که چند نکته دارد: اولا حضرت به طور کلی از شِکوه به غیر اهل بیت (علیهم السلام) نهی کردند که در واقع شِکوه به طاغوت است. 🔻در خطبه ۱۰۵ بندِ سوم می‌فرمایند: «...فاللهَ اللهَ أن تَشکُوا إلی مَن یُشکِی شَجوَکُم و لا یَنقُضُ بِرَأیِه ما قَد أبرَمَ لَکُم»؛ «خدارا خدارا از اینکه بخواهید شکایتتان را نزد کسی ببرید که نمی تواند مشکل شما را حل کند و با نظرش آنچه که برای شما و به نفع شما قطعی هم شده بوده را نقض کند. » نکته بعدی در شکایت به نا اهل، شکوه به کافر است. در حکمت ۴۲۷ می فرمایند: « کسی که شکایت بکند از حاجات خودش نزد کافر، گویا پیش کافر از دست خدا شکایت کرده است. » و سوم شِکوه از مصیبت مقدّر است. به صورت کلی شکایت از دست خدا تلقّی می‌شود که در حکمت ۲۲۸ می فرمایند که « وَ مَنْ أَصْبَحَ يَشْكُو مُصِيبَةً نَزَلَتْ بِهِ» ؛ «کسی که از مصیبت مقدّری که بر سرش آمده شکوه بکند، «فَقَدْ أَصْبَحَ يَشْكُو رَبَّهُ» در واقع از پروردگارش شکایت کرده است.» 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯ @Alishenasi
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح و 🔹 لازمه محبت اهل بیت (علیهم السلام) 🔰 وقتی در ماجرای صفین کار به خاطر نفوذی ها و ضعف خودی‌ها، به حکمیت رسید و در حکمیت، ابوموسی اشعری فریب عمروعاص را خورد و ماجرا کاملاً به نفع معاویه تمام شد، و تعداد اندکی از یاران مخلص و با بصیرت ایشان، به شدّت غصه دار بودند؛ یکی از آنها، سهل بن حنیف انصاری بود. سهل بن حنیف انصاری تا به کوفه و به منزل رسید، از این غصّه دق کرد و مُرد. 🔻وقتی خبر مرگ سهل بن حنیف را به (عليه‌السلام) دادند، حضرت فرمودند: اگر کوهی هم مرا دوست می‌داشت در این واقعه از هم فرو می‌ریخت. 🔻خوب، این یعنی اگر کسی نگاهش، قلبش، باورش، اعتقادش، دستگاه ارزشی اش با امامش، یکسان باشد، بار غصه ای که روی دل امامش می‌آید، روی دل او هم می‌آید. آن موقع چون او امام نیست، ظرفیتش زود پر می‌شود و نابود شد و از دنیا رفت و اذیت شد. 🔻نظیر همین نکته، در حکمت ١١٢ هست ؛ حضرت می‌فرمایند: هر کس ما اهل بیت پیامبر را دوست بدارد، پس باید فقر را مانند لباس رویین بپذیرد. یعنی آماده باشد که دشمنان ما انواع سختی ها و فشارها و مضیقه ها را بر او بار بیاورند. 🔻حضرت در همان سقیفه و روزهای اول بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، به این واقعیت اشاره فرموده بودند؛ وقتی در خطبه ٣ نهج‌البلاغه که معروف است به خطبه شقشقیه (علیه‌السلام) اشاره می‌کنند به ماجرای سقیفه و می‌فرمایند: وقتی نگاه کردم، دیدم جامعه به کجا دارد می‌رود، نشستم فکر کردم که آیا با دست خالی برای گرفتن حق به پا خیزم؟ یا در این محیط خفقان زا و تاریکی که بوجود آوردند صبر پیشه سازم؟ محیطی که پیران را فرسوده، جوانان را پیر و مردان با ایمان را تا قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه می‌دارد. یعنی از همان موقع اشاره کرده بودند که دورانی شروع شد علیه ما اهل بیت که هر انسان مؤمنی زجر خواهد کشید. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯ @Alishenasi