eitaa logo
رسانه المیزان | Almizan
582 دنبال‌کننده
39 عکس
4 ویدیو
0 فایل
﷽ • رسانه الميزان نشر افکار علامه سیدمحمدحسین طباطبایی‹ره› • تلگرام/اینستاگرام/توییتر/آپارات/گروه t.me/AlmizanMedia instagram.com/allamehtabatabaei twitter.com/AlmizanMedia Aparat.com/AlmizanMedia t.me/AlmizanMedia_G • ارتباط‌با رسانه @Aliyahyapour74
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله‌الرحمٰن‌الرحیم؛
• اینجا آمدیم تا فراموش نشویم. • ۲۴ آبان ۱۴۰۱
Talqin_AlmizanMedia.mp3
8.48M
📻 «إسمَع، إفْهَم، یا محمدحسین!» ویژهٔ بزرگداشت علامه‌طباطبایی [۲۴آبان] 🎙️صدایی که می‌شنوید مربوط است به خاکسپاری، تلقین، نماز میت و... علامه طباطبایی‹ره› کمانچه: حسام اینانلو تنظیم: علی یحیی‌پور رسانه المیزان؛ رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره› ©️ @AlmizanMedia
زَن هيچ شكى نيست كه پيشگام در آزاد ساختن زن از قيد اسارت و تامين استقلال او، در اراده و عمل اسلام بوده است. و اگر غربى‌ها (در دوران اخير) قدمى در اين باره براى زنان برداشته‌اند، از اسلام تقليد كرده‌اند (و چه تقليد بدى كرده و با آن روبرو شده‌اند) و علت اينكه نتوانستند بطور كامل تقليد كنند، اين است كه احكام اسلام چون حلقه‌هاى يك زنجير به هم پيوسته است (و همچون چشم و خط و خال و ابرو است) و روش اسلام كه در اين سلسله حلقه‌اى بارز و مؤثرى تام‌التأثير است، براى همين مؤثر است كه در آن سلسله قرار دارد، و تقليدى كه غربى‌ها از خصوص اين روش كرده‌اند، تنها از صورت زليخاى اسلام نقطهٔ خال را گرفته‌اند كه معلوم است خال به تنهايى چقدر زشت و بدقواره است. و سخن كوتاه اينكه، غربى‌ها اساس روش خود را بر پايه مساوات همه جانبه زن با مرد در حقوق قرار داده‌اند، و سالها در اين باره كوشش نموده‌اند و در اين باره وضع خلقت زن و تاخر كمالى او را (كه بيان آن بطور اجمال گذشت) در نظر نگرفته‌اند. و رأى عمومى آنان تقريبا اين است كه تاخر زن در كمال و فضيلت، مستند به خلقت او نيست، بلكه مستند به سوء تربيتى است كه قرن‌ها با آن تربيت مربى شده، و از آغاز خلقت دنيا تاكنون، در محدوديت مصنوعى به سر برده است، وگرنه طبيعت و خلقت زن با مرد فرقى ندارد. ايراد و اشكالى كه به اين سخن متوجه است اين‌است كه همانطور كه خود غربی‌ها اعتراف كرده‌اند، اجتماع از قديم‌ترين روزِ شكل گرفتنش بطور اجمال و سربسته حكم به تاخر كمال زن از مرد كرده، و اگر طبيعت زن و مرد يك نوع بود، قطعا و قهرا خلاف آن حكم هر چند در زمانى كوتاه ظاهر مى‌شد، و نيز خلقت اعضاى رئيسه و غير رئيسه زن، در طول تاريخ تغيير وضع مى‌داد، و مانند خلقت مرد، مى‌شد. مؤيد اين سخن روش خود غربى‌ها است كه با اينكه سال‌ها است كوشيده و نهايت درجه عنايت خود را به كار برده‌اند تا زن را از عقب ماندگى نجات بخشيده و تقدم و ارتقاى او را فراهم كنند، تاكنون نتوانسته‌اند بين زن و مرد تساوى برقرار سازند و پيوسته آمارگيرى‌هاى‌ جهان اين نتيجه را ارائه مى‌دهد كه در اين كشورها در مشاغلى كه اسلام زن را از آن محروم كرده، يعنى قضا و ولايت و جنگ، اكثريت و تقدم براى مردان بوده، و همواره عده‌اى كمتر از زنان عهده‌دار اينگونه مشاغل شده‌اند. 📓 ترجمه ، ج۲، ص۴۱۸ رسانه المیزان؛ رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره› ©️ @AlmizanMedia
امیرالمومنین‹ع› از میان ائمه‹ع› چه خصوصیتی دارد که آن بزرگوار را به عنوان میزان اعمال معرفی نموده‌اند؟ پاسخ علامه طباطبایی‹ره›: «زیرا از همه مظلوم‌تر بود.» 📓در محضر علامه، ص۱۶۳ رسانه المیزان؛ رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره› ©️ @AlmizanMedia
عده‌اى اين فجايع را انجام دادند، و عده‌اى هم تماشا نمودند. مردم صدای گریه فاطمه را شنیدند... فشارهايى كه به خاندان پيغمبر اكرم‹ره› وارد آوردند و به يگانه يادگار او «فاطمه» ظلم كردند خيلى زياد است. ما دو مورد از آنچه را كه ذكر شده است نقل نموده: ۱- روزى كه خليفهٔ اول بر فراز منبر نشست دستور داد تا خانه فاطمه زهرا شديداً تحت مراقبت واقع شود، و متخلفين از بيعت كه در خانه على‹ع› گرد آمده، و در حقيقت در آن‌جا متحصّن شده بودند از آن‌جا اخراج و از آن‌ها بيعت بگيرند. عده‌اى از مهاجرين و انصار- كه از طرفداران ابوبكر بودند- به در خانه آمدند. ابن‌قتيبه در كتاب خود مى‌گويد: عمر آمد و متحصّنين را صدا زد و آنها در خانه على‹ره› بودند كه از بيرون آمدن امتناع كردند، عمر آتش خواست و گفت: قسم به خدا، اگر بيرون نشويد خانه را با آنچه كه در آن است آتش مى‌زنم. گفتند: فاطمه دختر پيغمبر درون خانه است. عمر گفت: باشد و اين مطلب را به يك روايت مفصل‌ترى ذكر كرده و مى‌گويد: عمر به ابوبكر گفت: آيا از اين متخلف بيعت نمى‌گيرى؟ ابوبكر به قنفذ گفت برو و به على بگو بيايد، قنفذ به خانه على‹ع› آمد على عليه‌السلام فرمود: براى چه آمدى؟ قنفذ گفت: خليفه رسول خدا تو را مى‌طلبد! على عليه السلام فرمود: چه زود دروغ به پيغمبر بستيد! قنفذ آمد و جريان را نقل كرد، ابوبكر گريه آغاز كرد. عمر دوباره گفت: على را مهلت نده. ابوبكر به قنفذ گفت: برو به على بگو اميرالمؤمنين تو را مى‌طلبد. قنفذ آمد و پيام را رسانيد، على عليه السلام با صداى بلند فرمود: سبحان‌اللَّه! چيزى را ادعا كرده كه به او نمى‌رسد! عمر بلند شد و با عده‌اى به سوى خانه على عليه السلام آمده در زدند، فاطمه صداى در را شنيد و با صداى بلند گفت: اى پدر! اى رسول‌خدا، چه چيزها پس از تو از پسر ابى‌قحافه ديديم! مردم صداى فاطمه و گريه‌اش را شنيدند و برگشتند. عمر با عده‌اى ايستاد و على را بيرون آورد و در پيشگاه ابوبكر حاضر نمود. گفتند: بيعت كن! على عليه السلام فرمود: اگر بيعت نكنم چه مى‌شود؟ گفتند: قسم به خدا گردنت را مى‌زنيم... على عليه السلام رو به قبر پيغمبر اكرم‹ص› نموده بانگ زد و گفت: «يابن العم! إن القوم استضعفوني و كادوا يقتلونني»... همه مورخان نوشته‌اند: فاطمه عليها‌السلام وصيت كرد كه شبانه غسل داده شده و كفن و دفن شود و احدى از آن‌هايى كه در حقش ظلم كردند به نماز و تشيع وى حاضر نشوند و بنا به وصيت، شبانه او را برداشته و دفن كردند. عده‌اى اين فجايع را انجام دادند، و عده‌اى هم تماشا نمودند... 📓 ، ص۲۷۸ رسانه المیزان؛ رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره› ©️ @AlmizanMedia
شعر آیت‌الله غروی اصفهانی درباره حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها که علامه طباطبایی ‹ره› به آن علاقه‌مند بود و آن را زمزمه می‌کرد: ‏«مُفتَقِرا متاب رو از در او به هیچ سو ‏زان که مس وجود را، فضه او طلا کند» رسانه المیزان؛ رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره› ©️ @AlmizanMedia
• چون اهالی اجتماع، همه در انسانیت شریک و مساوی می‌باشند، پس باید همه در حقوق مساوی بوده باشند. یعنی هر یک به حسب وزنی که در اجتماع داشته و خدمتی که انجام می‌دهند بهرهٔ خود را ببرند و در سایهٔ عدالت اجتماعی از هرگونه استضعاف و استثمار جلوگیری شود و فاصله میان طبقات تعدیل شود. ‌ 📓 کتاب شیعه، صفحهٔ۸۷ (مذاکرات و مکاتبات پروفسور هانری کُربَن با علامه سیدمحمدحسین طباطبایی) ‌ رسانه المیزان؛ رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره› ©️@AlmizanMedia
جامعهٔ مدنی کنونی، هدفی نهایی‌اش دستیابی به کامروایی مادی است، واضح است که چنین هدفی یک زندگی احساساتی را به دنبال خواهد داشت که در آن از تمایلات نفسانی پیروی می‌شود، اعم از اینکه این تمایلات موافق چیزی باشد که «عقل» آن را «حق» می‌داند یا موافق نباشد، بنابراین، چنین جامعه‌ای فقط در مواردی از حکم عقل پیروی می‌کند که با هدف مذکور مخالفتی نداشته باشد. بدین جهت قوانین در این جوامع از لحاظ وضع و اجرا دنباله رو هوا و هوس اکثریت افراد جامعه و تمایلات نفسانی آنان می‌باشد و ضمانت اجرایی صرفا برای قوانین مربوط به کارها و فعالیت‌ها وجود دارد، اما برای اخلاقیات و معارف زیربنایی هیچگونه ضمانت اجرایی وجود ندارد و مردم در داشتن یا نداشتن و پیروی کردن یا پیروی نکردن از این گونه مسائل آزاد هستند، مگر آن که در این مسیر تزاحمی با قوانین پیش آید که در آن صورت دچار ممنوعیت‌هایی خواهند شد. لازمه این شیوه آن است که چنین جوامعی گرفتار و معتاد چیزهایی شوند که با تمایلات نفسانی انسان سازگاری دارد؛ مانند رذایل شهوت و غضب. در نتیجه در چنین جوامعی، بسیاری از چیزهایی که دین آن را زشت می‌داند، آنان آن را خوب و پسندیده به حساب می‌آورند و با پشتوانهٔ «آزادی قانونی»، فضایل اخلاقی و معارف عالی را آزادانه به بازی می‌گیرند. 📓 ترجمه ، ج ۴، ص ۱۰۱ ‌ رسانه المیزان؛ رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره› ©️ @AlmizanMedia
🌺 مادر امام سجاد ‹ع›: «حق مادرت اين است كه بدانى او تو را طورى حمل كرد كه احدى، احدى را آن‌طور حمل نمى‌كند، آرى او تو را در داخل شكم خود حمل كرد، و از ميوه قلبش چيزى به تو داد كه احدى به احدى نمى‌دهد، و او با تمامى اعضاى بدنش تو را محافظت نمود و باک نداشت از اينكه گرسنه و تشنه بماند، بلكه پروايش همه از گرسنگى و تشنگى تو بود، او باک نداشت از اينكه برهنه بماند، همه پروايش از برهنگى تو بود، او هيچ پروايى‌ نداشت از گرما، ولى سعيش اين بود كه بر سر تو سايه بيفكند، او به‌خاطر تو از خوابِ خوش صرفنظر كرد، و تو را از گرما و سرما حفظ نمود، همهٔ اين تلاش‌ها براى اين است كه تو مال او باشى، و تو نمى‌توانى از عهده شكر او برآيى، مگر با يارى و توفيق خدا.» ‌ 📓 ترجمه ، ج۱۶، ص۳۲۹ ‌ رسانه المیزان؛ رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره› ©️ @AlmizanMedia
آغاز سفر امام حسین ‹ع› از مدینه به مکه شبانه با خاندان خود به سوی مکه حرکت کرد و در حرم خدا پناهنده شد يزيد در اثر خودبينى و بى‌باكى كه داشت وصيت پدر را فراموش كرده بى‌درنگ پس از درگذشت پدر به والى مدينه دستور داد كه از امام حسين‹ع› براى وى بيعت گيرد وگرنه سرش را به شام فرستد. پس از آن‌كه والى مدينه درخواست يزيد را به امام حسين ‹ع› ابلاغ كرد آن حضرت براى تفكر در اطراف قضيه مهلت گرفت و شبانه با خاندان خود به سوى مكه حركت فرمود و به حرم خدا كه در اسلام مأمن رسمى مى‌باشد پناهنده شد. اين واقعه در اواخر ماه رجب و اوايل ماه شعبان سال شصت هجرى بود و امام حسين ‹ع› تقريباً چهار ماه در شهر مكه در حال پناهندگى به سر برد و اين خبر تدريجاً در اقطار بلاد اسلامى منتشر شد از يك سوى بسيارى از مردم كه از بيدادگرى‌هاى دوره معاويه دلخور بودند و خلافت يزيد بر نارضايتيشان مى‌افزود به آن حضرت مراوده و اظهار همدردى مى‌كردند واز يك سوى سيل نامه از عراق و به ويژه از شهر كوفه به شهر مكه سرازير مى‌شد و از آن حضرت مى‌خواستند كه به عراق رفته و به پيشوايى و رهبرى جمعيت پرداخته براى برانداختن بيداد و ستم قيام كند والبته اين جريان براى يزيد خطرناك بود. 📓 ، ص۱۷۷ رسانه المیزان؛ رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره› ©️ @AlmizanMedia .
نامش را در افق مبین می‌نویسند و در خصال از امام صادق ‹ع› روايت شده كه فرمود: هر كس در هر روز از ماه شعبان هفتاد بار بگويد: «استغفر اللَّه الذى لا اله الا هو الرحمن الرحيم الحى القيوم و اتوب اليه» خداى تعالى نامش را در افق مبين مى‌نويسد، مى‌گويد: پرسيدم: افق مبين چيست؟ فرمود جايگاهى است در جلوی عرش كه در آن‌ها نهرهايى است فراگير، و در آن جام‌هايى است به عدد ستارگان‌. 📓 ترجمه ، جلد۲۰، ص۳۶۳ رسانه المیزان؛ رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره› ©️ @AlmizanMedia .