آقا مجتبی ، آقا مجتبی : من یک نفر رو آوردم 😳 ... روضه تموم شده بود همه مشغول سینه زنی ... با حضور زائرای باصفای امام رضا توی هیئت تعداد بچه ها طوری بالا رفته بود که عبور از اول هیئت به آخر هیئت سخت بود ... دیر رسیده بود هیئت ، سریع خودش رو رسوند جلو و گفت آقا مجتبی ، آقا مجتبی : من یک نفر رو آوردم ... هم آرین خوشحال بود و ذوق زده هم من که از خوشحالی او خوشحال بودم بغلش کردم گفت آفرین برو پیش دوستت از برنامه استفاده کن هیئت دانش آموزی مسجد دو جلسه آخر سال ، حال و هوای عجیب شهدایی گرفته بود از فضاسازی تا خاطره گویی های شهدایی حتی روضه ها و سینه زنی هاش کنسل شدن ناگهانی سخنران ، توفیق اجباری شد و میکروفون رو به ما رسوند 😁 ولی شما فکر کنید یه لحظه ما آخوندا از این توفیقات ناراحت بشیم 😂 فضا کشیده شد به اینجا که آنچه مهم هست نه صرف شهدایی بودن است بلکه زیست شهدایی هست 😳 سخت گفتم چون فرقه بین کسی که یک ساعت منبر ما رو تحمل کرده با کسی که صرفا دراز کشیده داره این متن رو میخونه 😜 اینکه من صرفا تیپم شهدایی باشه و پروفایل و بیو ایتام رنگ و لعاب شهدایی بگیره ولی رفتار شهدایی نداشته باشم ، این همون ادابازی هست پس باید مثل اونا زندگی کنیم ، یه زندگی آسمونی مثل خود شهدا 😇 یکی از ویژگی شهدا کنش گری شون‌ بود علامت زندگی شهدایی اینکه تو هم در این جامعه خسته ، با نشاط باشی بی تفاوت نباشی و حال خوب دیگران برات مهم باشه ✋ خوب گفته بودم ؟ 😁☺️ بچه ها قرار شده بود این جریان رو تمرین کنند، کجا بهتر از هیئت امام حسین... هرکسی به طریقی پیگیر شده بود یکی از بچه ها از اتاق معما استفاده کرد تا هم محله اش رو بیاره ، یکی از بچه ها پسر خاله اش رو کشونده بود ... ولی هنوز کار زیاده ، خروجی کار برام مهم نبود مهم این اندیشه هست که خیلی بیخیال تو جامعه امام زمان مثل خیلیا نباشیم 👌💚 شما برنامه تون چیه برای این بیماری توی جامعه ❗️ #تجربه_نگاری #تجربه_نوردی 📍 مسجد متفاوت المنتظر را دنبال کنید ✋ @Almontazar_Mashhad

همین بلا هم سر ما هم در اومد 😜 توی اعتکاف مداح دیر اومد بچه ها گفتن اقا مجتبی چند دقیقه روایتگری شهدا داشته باشیم تا برنامه جمع بشه بعد از سخنراني، حال و هوای خوبی حاکم شده بود ، یکم از شهدا گفتیم ، وارد روضه خوانی که شدیم دوستان نامردی نکردن ، دیدن مجلس گرم شده سریع برگه های قرعه کربلا رو دادن دست ما 😂 گفتم اینا چیه گفتن کاغذهای قرعه کشی کربلا دیگه مطلع هستید 😳 منم وسط روضه اون موقع ترند نشده بود ، ولی باید میگفتم جدی میفرمایید 😜 باهمون ریتم 😄 کار ندارم ، شوخی یا جدی چهارتا قرعه کشی کربلا انجام شد ، همونجا گفتیم من قول میدم، خودم این چهار نفر رو ببرم کربلا 🙈 بعد هیئت بچه ها گفتن حاجی پولش از کجا! گفتم نگران نباشید ، عمرا خانواده هاشون اجازه بدن ☺️ آقا مجتبی کارش رو بلده 😁 بعد از اعتکاف وقتی خانواده ها ، اومدن دنبال بچه ها ، رفتیم بهشون خبر بدیم و ببینیم ، اجازه میدن یا نه دیدیم این بچه ها زودتر خودشون گفتن ، خانواده ها هم خوشحال 😱 گقتم شما اجازه میدین : همه شون گفتن آره آقا اجازه داده ، ما کی باشیم اجازه ندیم 🥺 فهمیدم اشتباه گفتم ، امام حسین کارش رو بلده 😂👌 نکته آخر اینکه ما به پشتیبانی شما جرئت همچین کارای بزرگی رو داریم ، واقعا امام عزیز درست فرمودن که ولی نعمت مردم هستن 👌 #تجربه_نگاری #تجربه_نوردی مسجد متفاوت المنتظر را دنبال کنید ✋ @Almontazar_Mashhad

این شبا توی مسجد بعد از صلاتین از #پیچیدگی_های_تربیت گفتگو میکنیم ، خیلی بحث خوبیه یه بحث اجتماعی مفید و جذاب که اگه جای خودش بشه براتون نقل کنم ، گفتگوی خوبی میشه بحث که تموم شد با چندتا از مومنین داشتیم گفتگو میکردیم و کاربردی و عملیاتی اش می‌کردیم که چجوری میشه توی مسجد بارهای بزرگی برداشت که وسط بحث ، یکی از آقایون با کلی نیش و کنایه وارد بحث شد 😅 من از اول فهمیدم کجا رو دارن میزنن و از چی میگن ولی توجه نکردم که چند باری این جمله تکرار شد + خدا حرفا و رفتارای آدم رو مخلصانه کنه و یکی کنه 🙏 بگو آمین گفتم حالا چی شده حاج آقا مسئله ای از مسائل مسجد رو مطرح کردن! گفتم عجب مسئله ای ، اینو خودتون دیدین ، یا کسی تعریف کرده اینو همه میگن ! گفتم شما هم مثل اون همه ، اینقدر بی تقوا بودید که نقلش کردید سکوتی توی فضا حاکم شد گفتم این مسئله یا دروغه که خیلی بی تقواییه از مسجدی ها این حرفا بعیده یا واقعیته که باید منو میکشیدین کنار ، و پدرانه پسرتون رو نصیحت می‌کردید نه اینکه هرکی میاد مسجد میکشیدینش کنار و ذهنش رو شست و شو بدید 😂 به جان خودم میرن تیم بندی میکنن گفتم امثال شما برام عجیبید وقتی صدتا کار خوب میشه اصلا دیده نمیشید ، خودتون رو قائم میکنید تا یه وقت خدایی نکرده از کسی نیاین تشکر کنید ولی خدای نکرده اشتباهی رخ بده دیگه انا لله ...😋 البته حدود چهل دقیقه ای وقت گذاشتم تبیین کردم ، نمیدونم مفید بود یا نه اینا رو گفتم تا یه وقت نا امید نشید این چیزا همه جا هست اینا نمک مسجد داریه 😅 #تجربه_نوردی #تجربه_نگاری مسجد متفاوت المنتظر را دنبال کنید ✋ @Almontazar_Mashhad

. این تجربه کاملا محرمانه هست ⚠️ برای کسی نفرست جمعه ها مسجد خلوت تره تعداد دانش‌آموزا به زور به شش هفت تا می‌رسید ، مکالمه با اون بنده خدایی که نوشتم طولانی شد طوریکه بیشتر بچه ها رفته بودن با همین چند نفر ، دقایقی توی مسجد نشستیم بعدش گفتیم بچه ها بریم خونه... محمدعلی (پسرم) هم بود ، داشتیم در رو می‌بستیم یکی از دانش آموزا که تازه به مجموعه اضافه شده بود ؛ درد و دل جالبی شروع کرد که تلنگر خوبی برام بود آقا مجتبی من پدرم اصلا توی این فضاها نیست ، نه نماز میخونه نه انقلاب رو قبول داره دقیق گوش میدادم ولی... توجه نمیکردم کلید به درب بازی اش گرفته بود ، هرچی تلاش میکردم قفل نمی‌کرد آقا مجتبی مادرم نماز میخونه ها ولی حضرت آقا رو اصلا قبول نداره کلید و قفل درب مسجد تمام توجه منو به خودش جلب کرده بود ، ولی داشتم با دقت گوش میدادم وقتی گفت حضرت آقا ، تعجب کردم ! اگه خانواده آقا رو قبول نداره ، چطوری اینقدر مودبانه رهبرش رو صدا میزنه اونم یه دانش آموز نوجوان دوره اول متوسطه واقعا انسان سراسر تضاده ادبش رو دوست داشتم بالاخره زور من بر قفل حاکم شد و موفق شدم که درب رو ببندم به محمدعلی گفتم بابا توی خیابون نری برگشتم نگاش کردم ، گفتم پس چجوری میای مسجد ؟ آقا مجتبی ، اگه بابام بفهمه من میام مسجد که گوشم رو بریده ، حتی یکبار یکی از همسایه هامون که منو توی مسجدِ جای خونه مون دیده بود ، مثلا میخواست از من تعریف کنه ؛ به بابام رفته بود گفته بود جاتون خالی کلی کمربند خوردم الان این مسجد از خونمون دور تره خب چطوری اجازه میگیری میای بیرون ؟ میگم میرم نامدرسه ، نمیدونه نامدرسه بالای مسجده ، فکر میکنه یه کتابخونه تخصصی هست به پدر و مادرت نباید بی احترامی کنه ها ! بی احترامی به خانواده ممنوعه ، به خودت هم بی احترامی نکن ، یاد بگیر هرچی نیاز داری رو باید بری به سمتش مثل مسجد آره هیچ بی احترامی نمیکنم ، ولی حتی پدر و مادر نمیتونه جلوی واجبات منو بگیره البته میدونم مسجد مستحبه بغلش کردم گفتم داداش داری گفت نه ندارم گفت چرا دروغ میگی ! اینجا کلی داداش پیدا کردی ، اینا مثل کوه پیشت هستن ، تکیه گاهات هستند نگران نباش ، بعدا با بابات رفیق میشیم کلی باهم حال میکنیم، برو از آقا مجتبی براش تعریف کن بگو این با همه شیخا فرق داره😁 مدیونید فکر کنید اعتماد به نفس بالای دارمااااااا😅 خداحافظی کردیم و سوار ماشین شدیم ولی دلم ازش جدا نشد تا خونه فکرم درگیر بود اخه چرا این نوجوون توی دوره شهوات و غرایز با این شرایط سختی که داره اومده مسجد خدا چیکارش داره؟ با ما چی کار داره ؟ مساجد چه رسالت های سختی داره که ازش غافله ... مساجدی که هنوز مسئله های اصلی اش رو پیدا نکرده و با نامسئله هایی که داره خوشحاله ! درحالی‌که این بچه ها با سرعت از همه اینا جلو زدن ، راحت میگم در دوره ای هستیم که دیگه جلوی این بچه ها رو هیچکس نمیتونه توی مسجدها بگیره این روز نزدیکه که این بچه ها خودشون تمام مساجد رو فتح کنند این نسل ، نسل ظهوره الکی که نیست #تجربه_نگاری #تجربه_نوردی مسجد متفاوت المنتظر را دنبال کنید ✋ @Almontazar_Mashhad

ساعاتی خودمونی در کنار آخوند باسواد و خاکی نماز مغرب رو که خوندم یکی از دوستان اشاره کردن که بیام بیرون از مسجد بیرون که اومدن گفتن امشب یه مهمان داریم ، و قراره یکی از عزیزان بیان بازدید مجموعه این ایام بازدید از مسجد المنتظر خیلی عجیب نبود ، ولی وقتی اسم مهمون رو گفتن قضیه فرق کرد امشب حاج آقای #راجی قراره بیان از مسجد بازدید کنن گفتم حاج آقا ، اینجا ؟ بله گزارش مسجد به حاج آقا رسیده چند دقیقه دیگه میرسن + واقعا این دقایق برامون خیلی شیرین بود ، اخلاص عجیب حاج آقا خیلی غنیمتی بود اول بسم الله ، حاج آقا از مشکلات مسجد داری گفتند ، اینکه یک مسجدی حاج آقا نماز میخوندن ، فرداش که اومدن دیدن هیئت امنا امام جماعت دیگه ای بجای حاج آقا گذاشتن 😂 یا یکبار حاج آقا به خادم گفته بودن درب‌های سرویس بهداشتی رو بعد از نماز باز بزارید ، حاج آقا فرداش میان مسجد ، میبینن درب مسجد بسته‌اس ، میگن چرا درب مسجد بسته‌اس ، خادم میگه هرکی گفته درب سرویس ها باز باشه بیاد خودش درب مسجد رو باز کنه 😁👊 خفن ترینش این بود که ، حاجی میگفت یکسال زحمت کشیدیم ، تمام صحبت های بزرگان جهان رو نسبت به رهبری جمع آوری کردم ، تبدیل به پوستر کردیم زدیم داخل مسجد ، همون شب دیدیم خادم اومده کنده ....😳🙄 حاج آقا هم از اون مسجد رفته بود دیگه 😂 گفتم حاج آقا بنظرم من توی بهشتم پس 😜 گفتن ، سخته مسجد داری خیلی سخته ... +از تمام مجموعه سرکشی شد به نامدرسه که رسیدیم دست یکی از بچه ها یه کتاب از ابوعلی دیدن ، شهید عطایی از رزمندگان و مدافعان حرم گفتن من این کتاب رو دست این نوجوان دیدم یاد این افتادم که پدر شهید عطایی کسالت دارن و چقدر خوبه ازشون سر بزنیم با دوستان شماره خونه حاج آقا رو پیدا کردیم اخر وقت شد ولی رزقمون شد ساعت ۲۲ بریم بازدید از خونه شهید عطایی این روحیه لطیف و شهدایی استاد راجی هم خیلی خواستنی بود واقعا ❤️ #تجربه_نوردی #تجربه_نگاری مسجد متفاوت المنتظر را دنبال کنید ✋ @Almontazar_Mashhad

. #روایت_ها این روزا ... بچه ها در پاتوق دانش آموزی مسجد یا همون نامدرسه ، قبل از نماز میان مشغول مطالعه میشن تا پاسی از شب وقت نماز که میشه ، بچه ها الزامی به رفتن مسجد ندارن نامدرسه درش بازه ، و اتفاقا بازی ها هم برقراره‌.... زیبا میشه وقتی میبینی خيلي از بچه ها دارن میان نماز بدون هیچ انگیزه ای ! واقعا جای تعجب داره ، با این همه جذابیت ولی بچه ها میان نماز میخونن بر می‌گردن بالا ، واقعا بدون انگیزه و تشویق 🤯 بنظرتون چرا ؟ امشب به مسوول نامدرسه گفتیم یه تشویقی داشته باشیم تشویق بعد از انجام کار رو همه تایید میکنن 😅 قرار گذاشتیم هرکی امشب اومد نماز از شیرموز مخصوص کافی شاپ بهره مند بشه 😄 ولی اونا نمیدونستن نوش جانتون ، حقا شما نسل ظهورید 💚 #تجربه_نگاری #تجربه_نوردی مسجد متفاوت المنتظر را دنبال کنید ✋ @Almontazar_Mashhad

تا حالی بدست تون بیاد یاعلی بفرستید این #تجربه_نوردی رو بخونید 😅👇

#تجربه_نوردی جلسه قبل از همراهی گفتیم 🤗 پدر و مادری که با فرزندش همراهی نکنه به توقع های تربیتی که داره نخواهد رسید😟 حالا توی کارگاه چطوری بچه هامون نمازخون بشن ❗️ کلی از کیف و کم این همراهی گفتگو کردیم 😍 تجربه یکی از مادرای دغدغه مند مون که توی این تجربه موفق بوده😎 آفرین 👌 خدا قوت 😇

. سلام و خدا قوت.. خیلی خوب بود و استفاده کردیم.. قبل اومدن ب کلاس با خودم میگفتم سه ساعت کلاس خیلی زیاده و دو دل بودم..اما مطالب خوب و بیان عالی شما باعث شد متوجه گذر زمان نشم. فقط خب همه مامانها ب یک نسبت خلاق نیستن و ذهن خلاقی ندارن..😅خوبه مثلا این جمع یک گروه بزنیم و از خلاقیت ها و ایده هاشون بگن و کمک بگیریم. 🪴 واقعا ارائه سه ساعت پشت سر هم برام خیلی سنگین بود ، ولی انرژی بالای شما این کار سخت رو آسون کرد منم با #تجربه_نوردی موافقم ، برام بفرستید توی کانال میزارم

. ⛔️ فریادی زدم 😱 فریادی برگرفته از شاکله اسلام 🙄👇 وسط نماز بوده غوغای خانوم ها بلند شد ماشالله به این حجم صدا 😅 یکی ظاهرا پرده رو کنار زده بود با یکی از آقایون داشت بلند بلند بحث می‌کرد نمیدونم دعوا بود یا درخواست هرچه بود... این حجم صدا خیلی بلند و گوش نواز بود 😁 گذاشتم بین الصلاتین تموم شود مشغول اقامه شدم توقع داشتم صدا کم شود ولی نه.... انگار ،اقامه حرمتی نداشت بابا نماز ما مشکل داره اتصال نماز خانم ها وصل نیست صداهایی که به گوشم می‌رسید ببین صندلی ها چه شده چینشش خراب شده 😳 تعجب کردم.... این همه بچه مانع اتصال نماز هستند آهان.... ادبستانی ها... امشب زیاد هستن! اقامه رو قطع کردم بصورت نیمه برگشتم ، گفتم ببخشید من وسط این سر و صدا اقامه میخوانم🤨 من قطع میکنم ، شما حرف بزنید آخه حاج آقا... نماز ما درست نیست برای من سوال بود ،آخه این خانم ها چطور این ور پرده رو دیدن 🥺 امان از چشم بصیرت 😅 حالا که اقامه رو قطع کرده بودم با حالت ناراحتی گفتم من قبلا این حکم رو ده بار توی مسجد تعریف کردم ، این بچه ها ممیز هستن نماز شما درسته خواهرم درسته.... آخه مشکل صرفا اتصال نماز نبود مشکل سر و صدا بود❌ مشکل دست زدن به صندلی ها بود❌ صندلی هایی که خط قرمز هستن و شاید منزلت شون بالاتر از بچه ها باشد انگار صندلی ها خراب بشود حرام الهی اتفاق افتاده ولی بچه ها خراب بشون مشکل پیش نمیاد حالا دیگه مسجد رو سکوت محض فرا گرفته جز خشخش باندها هیچ صدایی... حتی نفس بچه ها بگوش نمی‌آمد نماز عشا رو که تموم کردم بعد از سجده شکر نذاشتم تسبیحات تمام بشود مکبر رو معطل إنّ اللهَ... گفتن ، نگهش داشتم برگشتم به سمت مردم نشسته بر روی زمین روایتی خواندم دستور امام به علیکم بالاحداث... امرمان کرده اند ... امر به پرداختن به نوجوان تر ها این یه اصل است! یه اصل اسلامی یه اساس نامه مهم دینی پس مساجد باید بر اساس این دستور شکل بگیرد شفاف گفتم اصل در مسجد المنتظر کودکان و نوجوانان هستن این سیره نبوی هست چندتا مثال تاریخی هم زدم ادامه دادم بله من خوب میدانم مسجدی که از حضور کودک و نوجوان پر شود کثیف می‌شود ✅ شیشه هایش میشکند ✅ صندلی هایش خراب می‌شود ✅ سر و صدایش زیاد می‌شود ✅ ولی چه کنیم راهشان ندهیم جواب رسول مان را چه بدهیم رسولی که مسجد را خراب کرد تا آدم های تاریخ خراب نشوند حالا ما نگران چهارتا صندلی و شیشه شده ایم چهار تیکه آشغال امان را بریده و از خراب شدن بچه های محله مان مهم تر شده نه.... من نمی‌توانستم امشب سکوت کنم لازم بود فریادی بزنم فریادی برگرفته از شاکله اسلام البته گفتم که این گفتگو ها نباید اسباب این بشود که بهانه ها حاکم شود پس مسجد کثیف بود بود سر و صدا بود بود صندلی شکسته شد شد نه.... نه.... تا جایی که می‌شود باید مراقبت کرد برنامه و طرح می‌طلبد این ها دست ما امانت است ولی این حرفای دو هزاری نباید مانع رشد و پیشرفت نسل ظهور شود در آخر وای بر مردمی که نتوانند مساجد را هم گفتمان بکنند نتوانند دیگران را با این ادبیات آشنا کنن یادتان باشد از اصل ها حرف زدم پس در تعارض ها به اصل رجوع کنید آنچه لازم شد بیان شد ❤️ قدس دارد آزاد می‌شود نشود در آزاد کردن مساجد از قیود زائد مانده باشیم 📌 یادداشت های یه امام جماعت #تجربه_نوردی #تجربه_نگاری ٧ دی ماه ١۴٠٣ 📍 مسجد متفاوت المنتظر ⭕️ @Almontazar_mashhad

. سفره های امام زمانی که آخرش پهن شد 👇 شاید باورتون نشه ولی ما واقعا یه وقتی بود توی شلوغ ترین روزامون 15 نفر می‌شدیم 😕 باهم قرار گذاشتیم پای این #افطاری_ساده باشیم البته قبل ترش خیلی کمتر بودیم اما الان همون بچه ها خیلی بیشتر شدن و امسال وقتی ازشون خواستم که بچه ها امسال خونه ها دیگه جا نمیشیم از طرفی من همیشه دوست داشتم این سفره افطاری رو توی مسجد پهن کنیم 😌 ممنون دار بچه ها هستم که سریع قبول کردن 😎 حالا ما و جمعیت بالای مسجد ❗️❌ به بزرگترها که گفتیم مثل همیشه گفتن 100 میلیون 😳 آره واقعا پیش بینی مون با این جمعیت خوب مون بیشتر از این بود! نگران و حرف از نشدن ها بود ولی... من به قدرت این نسل اعتقاد داشتم و همچنین حمایت مردم از ایده های خوب و زمین مونده 😍 بچه ها رو جمع کردم گفتم بچه ها میخوام امسال کمکم کنید کیا هستن؟ چیکار؟ سفره های امام زمان ! ماه مبارک هرشب سفره های افطاری گفتم بیست میلیونش با شما 🙄 گفتن چطوری! گفتم نگران این نباشید 😲 آخه تاحالا تجربه نکرده بودیم ولی منننننننننن به این نسل اعتماد داشتم و اعتقاد 🤗 تعدادی از بچه ها اومدن پای کار و حدود یک هفته از فروش عطرها برای ما 20 میلیون تومان موند 🥳🤩 و این کار خوب و این امر حضرت آقا اجرا شد و یه پروژه خوب دیگه ساخته شد و الان 11 شب از سفره های امام زمانی مون میگذره و هرشب با کمک و پشتیبانی شما مسجدی ها و خادمی بچه ها رضایت مولای خوب مون رو بدست آوردیم 😎 بگو یاعلی 💚 لا حول و لا قوة الا بالله 🌸 #تجربه_نوردی #تجربه تجربه های متفاوت یه امام جماعت

ساعت 11 شب اولین شب محرم هیئت یک ساعتی بود تموم شده بود رفت و آمد ایستگاه صلواتی کمتر شده بود وقت جلسه با کادر بود همون دهه هشتادی هایی که همیشه پای کارن فرقی نمی‌کنه براشون که غدیر باشه یا محرم جنگ باشه یا آتش بس همیشه و همه جا هستند نکته نظرها که تموم شد بررسی ها که پایان رسید ساعت شده بود حوالی 24 ساعت عاشقی برای نوکرای خسته که از صبح کلی دویدن تا جلسه روضه برپا بشه یه لحظه جمع خسته و بانشاط رو ساکت کردم و گفتم بچه ها یه چیزی بگم! هزینه های امسال خیلی سنگینه از هزینه های اطعام امسال میترسم میترسم از بدهی میترسم از چک ها با حساب خالی میترسم از قرض هایی که معلوم نیست ادا بشه! بیاین کمک.... هرکسی به آشناهاشون رو بزنه هرچی تونست جمع کنه هستید؟ هم همه ها شروع شد یکی از بچه ها گفت حاجی امشب نقد رو بچسب هرکی از خودش شروع کنه هرکی هرچی داره بیاره وسط کارت ها رو جمع کردم یکی 50 تومان یکی 200 یکی 500 یکی از بچه ها گفت حاجی یک تومن بکش هرکسی هرچی داشت برای آقا خرج کرد تا نه فقط وقتش رو برای آقا خرج کرده باشه از پولش هم گذشته باشه خوشبحال شون خیلی حال کردم امشب برام یه شب زیبا شد و یه رزق خوب بود 🌸 #تجربه_نوردی #تجربه_نگاری #تجربه‌های‌یه‌امام‌جماعت https://eitaa.com/joinchat/2049507374Cc7ce24149c اجتماع بزرگ مسجدی ها 👆