eitaa logo
زندگی بالا و پایین داره....
2 دنبال‌کننده
50 عکس
40 ویدیو
8 فایل
امین محمدلو @Montazer_amin خسته نشو طاقت بیار که عمر این سختی ها کوتاهه باورکن که؛ ما می تونیم روزهای خوبی توراهه
مشاهده در ایتا
دانلود
سه نوع مکتب حقوقی داریم. ۱-مکتب حقوق طبیعی ۲- مکتب پوزیتیویستی حقوق ۳- مکتب حقوقی اسلام تاریخچه مکتب حقوق طبیعی دو معارض پیدا کرد. الف: مکتب غیرواقع گرایی اخلاقی، که گزاره های اخلاقی و اوصافی چون خوب و بد را غیرواقعی می داند و هیچ حکایت گری از واقعیت عینی برایشان قائل نیست. از طرف دیگر چون اخلاق چارچوب ساز برای حقوق است، حقوق نیز بطبع غیرواقعی خواهد بود. ضمن آنکه طیق مبنای این مکتب، استنتاج "باید" ها از "هست" ها درست نیست و مکتب طبیعی راه اشتباهی را طی کرده است. دومین معارض مکتب حقوق طبیعی ، مکتب پوزیتیویسم حقوقی است. در قرن ۱۷ تفکر اصالت حس و تجربه چنان قدرت گرفت که همه شناخت ها را از دریچه حس و تجربه ارزیابی می کرد. کار به جایی رسید که فرانسوی حس را هم فقط به حواس ظاهری منحصر دانست و علوم حضوری را غیرعلمی نامید و در ادامه حالت افراطی این جریان را مکتب پوزیتیویسم منطقی شکل داد که مباحث فلسفی را پوچ و بی معنا دانستند. به مرور این این تفکر سیطره خود را در سایر عرصه ها بخصوص مباحث حقوقی به وجود آورد و ایجاد شد. عناصر اصلی مکتب پوزیتیویسم حقوقی ۱- انکار حقوق طبیعی(حقوق از هیچ واقعیتی نشات نگرفته اند و همگی موضوعه هستند و و آن را به وجود آورده است. ۲- انکار رابطه ضروری بین حقوق و اخلاق(هیچ نیازی نداریم حقوق را متکی و پیرو اخلاق بدانیم. قانون همین که مورد توافق مردم قرار بگیرد معتبر است و عادلانه یا غیرعادلانه بودنش مطرح نمیشود) ۳- نسبیت(حقوق متناسب با توافق جمعی هر جامعه است و هرجامعه شرایط فرهنگی و اجتماعی و تاریخی و اقتصادی مربوط به خود دارد و در نتیجه حقوق ثابت و مشترک برای همه بشریت در همه اعصار نداریم) مبنای مکتب پوزیتیویسم حقوقی این مکتب به دو شاخه کلی تقسیم می شود. شاخه افراطی آن هیچ گونه واقعیتی را پشتوانه حقوق نمی داند و قواعد حقوقی را یکسره مخلوق اراده جمعی می داند. شاخه دوم؛ گرچه واقعیت های عینی و مشترک را انکار می کند ولی نوعی واقعیت نسبی و متغیر را جانشین آن می سازد. پیروان این مکتب، متناسب با این واقعیت نسبی،دیدگاه های گوناگون می یابند. الف: مکتب تاریخی حقوق حقوق تحت تاثیر تحولات تاریخی مردم آن جامعه شکل گرفته است. ب: مکتب پوزیتیویسم اجتماعی که مبتنی بر دیدگاه جامعه گرایی است و برای جامعه موجودیت عینی و روح قائل است. سرچشمه همه پدیده های انسانی مثل هنر و اخلاق و.. وجدان عمومی و روح حاکم بر جامعه است. اعتبار هرقاعده حقوقی، وابسته به میزان پذیرش و احترامی است که عملا در جامعه دارد. مکتب مارکسیستی که حقوق را نتیجه جبری وضعیت اقتصادی هر جامعه است. مثال: با اغتشاشگران چگونه برخورد کنیم؟ آیا به نفع اقتصاد است یا به ضرر؟ مکتب پراگماتیستی، ملاک و مبنای قانون باید آثار و نتایج آن باشد. اگر سودمند باشد قانون درستی است، هرچند خلاف اخلاق و عدالت باشد. هدف حقوق از دیدگاه پوزیتیویسم نظم اجتماعی هدف اصلی قوانین است و چون جامعه اصیل است و در تزاحم بین فرد و جامعه، اجتماع مقدم است و در تزاحم بین نظم و عدالت، نظم اولویت دارد. @AminM313