eitaa logo
Aminikhaah🇵🇸
35هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
525 ویدیو
198 فایل
«حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح ورنه طوفان حوادث ببرد بنیادت» 🌹امام خامنه ای: سه کار عمده بر عهده‌ی روحانیون است: «هدایت فکری و معنوی»، «هدایت سیاسی» و «خدمات اجتماعی و غمخواری و خدمت‌رسانی به مردم». صوت جلسات: @Aminikhaah_media ارتباط: @Amini_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💠شرح (جلسه نوزدهم) 🔻متقین با مخالفانشان هم به آرامی رفتار میکنند. 🔸امیرالمومنین (علیه السلام) ویژگی منحصربفردی برای متقین بیان می کنند که شاید در هیچ جای دنیا و در هیچ مکتب اخلاقی بدین نحو همچین گزاره ای نداشته باشیم. اصل این مطلب از ایه قرآن است.در سوره مبارکه مائده آیه مبارکه ۸ (لَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰٓ أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ)اگر از جماعتی کینه ای دارید،بیزاری یا نفرتی دارید این سبب نشود که شما رفتاری غیر از رفتار عادلانه انجام دهید، بعد میفرمایند؛ عدالت داشته باشید،عدالت به تقوا نزدیک تر است. زمینه ی تقوا با عدالت فراهم میشود. 🔹انسان باید دائما به حریم ها ومرز ها توجه داشته باشد.خصوصا هنگامی که از چیزی خوشش می آید و یا از چیزی بدش می آید، در این مواقع انسان دیگر توجهی به حریم ها ندارد،از حریم ها و حدود براحتی عبور میکند. اگر از فردی، از مجموعه ای، از یک جریان سیاسی، از یک قوم یا قبیله ای خوشمان بیاید، با دامنه ی وسیعی با آنها برخورد می کنیم و میتوانیم از خیلی اشتباهات بزرگ بگذریم، حال اگر از یک جماعتی بدمان بیاید کوچکترین مسائلی که زیر میکروسکوپ باید دیده شوند هم به چشممان بزرگ می آید و سرِ همان هم بیشترین چالش ها را داریم. 🔸حضرت امیرالمومنین(علیه‌السلام) در ساعات پایانی عمرشان به اهل خانه گفتند شما به ابن ملجم افطار دادید؟سحری دادید؟ بعد حضرت از غذایی که خودشان می خوردند به ابن ملجم دادند. بعد فرمودند؛ اگر من زنده بمانم خودم میدانم با او چه کنم، اگر به شهادت رسیدم(ضربة بضربه)، بابت ضربه ای که به من زده، او یک ضربه به من زده شما هم یک ضربه بزنید، و این سبب نگردد با همه ی خوارج درگیر شوید و بخواهید همه را بکشید.این ها تمامش برای ما درس است. 🔻مثالی از این خصلت در یکی از تربیت شدگان مکتب امیرالمومنین(علیه‌السلام) 🔹شهید بهشتی با بنی صدر خیلی چالش داشت وبنی صدر واقعا از ظلم وتهمتی نسبت به شهید بهشتی فروگذار نبود، اینطور که نقل شده در زمان انتخابات که او به هر حال رقیب انتخاباتی به حساب می آمد و بنی صدر رقیب حزب جمهوری بود، در همان ایام همسر بنی صدر را در یک میتینگ سیاسی با یک اوضاع بدی دستگیر کرده بودند،شهید بهشتی خیلی تشر زده بودند و به این افراد گفته بودند که این ایامِ انتخاباتی است و این کاری که شما میکنید به ضرر خود بنی صدر تمام میشود، در این ایام انتخابات،درست است همسر او یک خطای قانونی انجام داده است و مشکلاتی دارد ولی اکنون وقت پردازش به این مسئله نیست و تسویه حساب سیاسی است و گفته بودند آزادش کنند و بعد از انتخابات رسیدگی شود. 🔸 روز سخنرانی معروف بنی صدر در دانشگاه تهران در اسفند ۵۹، که همه اش توهین به شهید بهشتی بود و طرفداران شهید بهشتی را هم با یک شعار خیلی بدی میزدند و پرت میکردند بیرون، شهید بهشتی مشغول دیدن سخنرانی از تلویزیون بودند، یکی از اطرافیان توهینی به بنی صدر میکند، شهید بهشتی خیلی ناراحت و عصبانی میشوند و میفرمایند مگر من صدبار نگفتم پیش من کسی حق ندارد از کسی بدگویی کند.در حالی که همان لحظه آن آقا داشته درمورد شهید بهشتی حرف میزده وتوهین میکرده. "رعایت این مرزها همان تقواست." 🔹ما چه مقدار در رفت و آمدهای خانوادگی مان این مسائل را رعایت می کنیم؟ اگر انسان این مرز ها را رعایت نکند چه آن موقعی که به کسی علاقه دارد چه آن وقتی که از کسی بدش می آید اگر از این مرزها رد شود، به تعبیر امیرالمومنین(علیه‌السلام)،اَلْبَغْيُ سَائِقٌ إِلَى اَلْحَيْنِ،این سبب عاقبت به شری میشود، باعث این میشود که انسان لحظه ی آخر نتواند با ایمان و تقوا از دنیا برود. صوت گفتگو @Aminikhaah
💠شرح (جلسه بیستم) 🔻کظم غيظ در سيره ى متقين 🔸کظم غیظ در اکثر اوقات تعبیر به فروخوردن خشم میشود. این تعبیر،تعبیر غلطی نیست اما خیلی هم واضح نیست. واژه ی کظم، واژه ی خیلی لطیفی است، معمولا در زبان عربی هنگامی که یک سقا سر مشک را محکم می بندد تا آبی به بیرون چکه نکند و نریزد به این حالت کظم میگویند. حالتی که مراقبت میشود تا چیزی بیرون نریزد. 🔹کظم غیظ عبارت است از اینکه؛ هنگامی که انسان عصبانی می شود و دچار غیظ(شدیدترین حالت عصبانیت در انسان)میشود،این را مدیریت کند،به تعبیر بهتر میتوان گفت چیزی از خشم و عصبانیت خودش بروز ندهد. 🔸عموما انسان در آن لحظات عصبانیت، سریع شروع می کند به تصمیم گیری کردن و معمولا غلط ترین تصمیم ها، تصمیم هایی است که در مواقع عصبانیت گرفته میشود، چون این تصمیم، اولین، یعنی ساده ترین و مخرب ترین تصمیم است، و معمولا هنگامی که انسان در عصبانیت تصمیم می گیرد بعد به شدت پشیمان می شود و در صدد جبران بر می آید اما خیلی اوقات قابل جبران نیست. 🔻ايا وجود خشم در مابيهوده است؟ 🔹خشم را خداوند در وجود ما قرار داده است و چیز خوبی است. انسان محبتی دارد که باید در( رُحَمَآءُ بَيْنَهُم) بروز کند. و خشمی دارد که باید در (اَشِدّاءُ عَلَی الْكُفّار)بروز کند. 🔸در سیره ی امیرالمومنین (علیه‌السلام) ما هردو را میبینیم، ایشان هم "اَشِدّاءُ عَلَی الْكُفّار" وهم "رُحَمَآءُ بَيْنَهُم" هستند. این نشان میدهد غضب یکی از امکاناتی است که ما باید در راستای زندگی از آن استفاده کنیم. و متقین آن را مهارش می کنند تا جایی بیهوده هدر ندهند و در جای خودش از آن استفاده بهینه می کنند. 🔹امیرالمومنین( علیه‌السلام) نماد کظم غیظ هستند. وقتی ایشان به قدرت رسیدند می‌توانستند با کسانی که سال ها ایشان را خانه نشین کرده بودند خصوصا با کسانی که راس قدرت بودند و موقعیت و مسئولیتی داشتند تسویه حساب کنند. اما حضرت این کار را نکردند.بلکه آنقدر مراعات حق را میکردند که برخی از طرفدارانشان را از دست دادند و حتی در فتنه هایی که همان ابتدای حکومت شکل گرفت این ها دشمنان حضرت شدند و عليه امیرالمومنین (علیه‌السلام) جنگ راه انداختند. حضرت در مقابل همین افراد در جنگ، رفتند و با ان ها گفت و گو کردند و پدرانه نصیحتشان کردند. 🔸در رابطه با مردم کوفه هم حضرت همیشه کظم غیظ کردند. خود حضرت میفرمودند من میتوانم با شمشیر شما را راه بیاندازیم میتوانم از اهرم های فشار استفاده نمایم، برای اینکه شما سر به زیر شوید، مطیع شوید ولی من از این اهرم ها استفاده نمی کنم من میخواهم تقوای شما،شما را وادار کند که مسئولیت پذیر باشید. 🔹نهایت اهرم فشاری که امیرالمومنین(علیه‌السلام) استفاده کردند چه بود؟ در روزهای پایانی عمرشان دیگر خیلی از دست مردم ناراحت و عصبانی شدند. امدند منبر وخطاب به مردم فرمودند؛ من از دست شما خسته شدم، حرف گوش نمی دهید و فرمودند؛ من امروز بعد از نمازصبح پیغمبر اکرم(صل الله علیه وآله) را در رویا دیدم و به برادرم رسول خدا گفتم، یا رسول الله من از دست این مردم خسته شدم پیغمبر(صل الله) به من فرمود؛ علی جان این ها را نفرین کن.حال ببینید نفرین امیرالمومنین (علیه‌السلام) چه بود؟ مثلا نفرین کردند این ها خانه خراب شوند؟بیماری واگیر دار در بینشان شیوع پیدا کند؟آبشان مسموم شود؟ حضرت فرمودند؛ نفرین کردم و از خداوند خواستم که مرا از شما بگیرد. این نفرینی بود که امیرالمومنین (علیه‌السلام) برای مردم کوفه کردند. و نفرین حضرت باز برای مردم این بود که خود حضرت از صحنه حذف شوند نه آنکه بخواهند برای مردم آسیب آنچنانی شکل بگیرد. "این ها همه نماد کظم است." صوت گفتگو @Aminikhaah
💠شرح (جلسه بیست و یکم) 🔻تقوا در متقین 🔸حضرت امیرالمومنین(علیه السلام)در رابطه با متقین میفرمایند: وَ لَا يَدْخُلُ فِي الْبَاطِلِ وَ لَا يَخْرُجُ مِنَ الْحَقِ، انسان با تقوا، داخل در باطل نمیشود و از حق خارج نمی شود،شاید بتوان گفت این جامع ترین تعریف در رابطه با "تقواست." 🔹"تقوا"یعنی کنترل و مراقبت،مراقبت از اینکه انسان ذره ای پایش را از حق جدا نکند و ذره ای به سمت باطل کشیده نشود. 🔸شاخص این امر حضرت امیرالمومنین علی(علیه‌السلام )هستند، (علی مع الحق والحق مع العلی)منطق و مرام و تفکر امیرالمومنین (علیه‌السلام) برای ما شاخص "حق" است. این منطق و تفکر همانی است که در نهج البلاغه بروز و نمود پیداکرده است، در کلمات امیرالمومنین(علیه السلام) نمود پیدا کرده ،در ادعیه ایشان است،مثل دعای کمیل،مناجات شعبانیه،این ها همه ادعیه امیرالمومنین (علیه‌السلام) است. آن نظام ارزشی ای که در این منطق حاکم است، در این گفتارحاکم است، انچه در این سیره دیده میشود شاخص "حق" است. به هر میزان که انسان بدین نزدیک شود به حق نزدیک شده است و به هر میزان از این دور شود از حق دور شده است و وارد باطل شده است. 🔻تشخیص حق از باطل به واسطه ی "تقوا" 🔸دوران آخرالزمان خاستگاه فتنه است و هر چقدر ما به دوران ظهور حضرت ولیعصر(عجل الله) نزدیک تر شویم این فتنه ها بیشتر و ریزش ها شدیدتر میشود. 🔹فتنه از چه حیثی است؟ حق و باطل برای انسان مشتبه میشود و انسان نمی تواند حق و باطل را بدرستی تشخیص دهد. انسانی که تقوا دارد میتواند حق و باطل را تشخیص دهد. چگونه تشخیص بدهیم؟ 1⃣بدانیم منطق امیرالمومنین(علیه السلام)چیست. 2⃣ حق شاخص دیگری دارد که به ما کمک می کند، پیامبر اکرم(صل الله علیه وآله)خطاب به ابوذر فرمودند: اَلْـحَقُّ ثَقيلٌ مُرٌّ وَ الْباطِلُ خَفيفٌ حُلْوٌ، حق هم تلخ هست هم سنگین است باطل هم شیرین است هم سبک است. 🔸خیلی مسائل هست که جذابیت سطحی و ظاهری دارد این ها عمدتا از جنس باطل است.اگر چیزی از جنس حق باشد معمولا آثارش زود بازده نیست و جذابیت ها و آثارش ظاهری و آنی نیست. 🔹گاهی انسان احساس میکند مسیر را اشتباه می رود،میگوید اگر درست می روم پس چرا بد میبینم؟چرا سختی پیش می اید؟ ما از هنگامی که نماز خوان شدیم فشار در زندگیمان بیشتر شد.این مشخص میشود شاخص دست آدم نیست. انسان، که در مسیر حق قرار میگیرد تلخی ها و سختی می آیند، چون میخواهد روح انسان بارور شود و به نتیجه برسد. صوت گفتگو @Aminikhaah
💠شرح (جلسه بیست و دوم) 🔻قرآن خواندن در شب 🔸امیرالمومنین (علیه‌السلام) در رابطه با ویژگی متقین میفرمایند: أَمَّا اللَّيْلَ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ، تَالِينَ لِأَجْزَاءِ الْقُرْآنِ،شب ها را روی پا می ایستند و اجزایی از قرآن را تلاوت می کنند. 🔹این فرمایش چند بخش دارد؛ 1⃣متقین شب زنده دار هستند.و شب ها را برای عبادت و انس با خدای متعال می گذارند. 🔸بسیار خوب است که ما مقداری از شب را برای مناجات و عبادت و خصوصا برای انس با قرآن تخصیص بدهیم.قرآن خواندن در شب و سحر فیض و اثر دیگری دارد. شب ها مشغله انسان کمتر است و وقت نجوای با خالق است، در طول روز با مخلوق گفت و شنود داشتیم و شب، هنگام گفت و شنود با خداست. گفتن ما با دعاست که عرض حاجت به خداوند متعال می کنیم و شنیدنمان با قرآن خواندن است. 🔹سحر ها اگر دعا وخواندن قرآن داشته باشیم با خداوند متعال گفت و شنود داریم. این عمل در تقرب به حق تعالی اینقدر اثر دارد که در قرآن کریم داریم: ومِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَىٰٓ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا(اسرا ٧٩)؛اگر کسی تهجد در شب داشته باشد اینقدر مقرب به درگاه خداوند میشود که میتواند به مقام محمود و مقام شفاعت برسد و دیگران را هم شفاعت کند. 2⃣متقین در شب زنده داری هایشان ایستاده قرآن میخوانند. 🔸در برنامه خواندنِ قرآن بهتر است ما مقداری از قرآن را ایستاده بخوانیم،که طبق این فرمایش امیرالمومنین (علیه‌السلام)در ایستاده قرآن خواندن اثر خاصی است. صوت گفتگو @Aminikhaah
💠شرح (جلسه بیست و سوم) 🔻یکی بودن حرف و عمل 🔸در روایات داریم اگرکسی حرف و عملش باهم یکی نباشد، از ویژگی منافقین است.اما "متقین" حرفشان با عملشان یکی است. 🔹این یعنی چی؟ یعنی اگر چیزی گفتیم بیست و چهار ساعته در حال انجام هستیم!؟هیچوقت هیچ مانعی پیش نمی آید و متقین هرچه که گفتند در زندگیشان همه را عمل میکنند.ممکن است من سفارش کنم با بچه ها خوب رفتار کنید خود من بچه نداشته باشم، این چطور میشود عمل به آنی که می گویم نمی توانم بکنم؟ این قول و عمل یک قاعده ای دارد؛ 🔸اگر بنده یک چیزی را بنا ندارم که به آن عمل کنم و اصلا درگیر این نیستم که به آن عمل کنم یا اصلا اعتنایی به آن ندارم این را نگویم یعنی سفارش نکنم،این میشود ویژگی انسان های باتقوا. 🔹خیلی وقت ها ممکن است خودم نرسم که عمل کنم،اتفاقا یکی از اساتید می گفتند برخی کارها را اگر میبینی خودت خیلی اهلش نیستی به بقیه بگو که آن ها انجام دهند،وقتی میبینی بقیه انجام می دهند خودت در انجام آن کار جدی تر میشوی. مثلا ایشان میفرمودند ؛اگر انسان در نماز شب سست است به دوستانش بگوید بخوانند ،بعد وقتی از دوستانش میپرسد میبیند همه میخوانند اتفاقا خودش هم در خواندن نماز شب جدی تر می شود. این قول با عمل تناسب دارد چون من میخواهم عمل کنم،حرفی را میزنم که دوست دارم عمل کنم والان بخاطر شرایطم بخاطر ضعفم نمی توانم به آن عمل کنم. 🔸این سبقت نگرفتن عمل از قول وقول از عمل، البته اگر عمل سبقت بگیرد که بهتر است،یعنی انسان خیلی چیزها را نمی‌گوید و عمل می کند و این خیلی خوب است ولی اینکه خیلی چیزها را میگوید و عمل نمی کند این خیلی بد است. 🔻در بین بزرگان ما این ویژگی به وضوح دیده میشد. 🔹برای مثال مرحوم شیخ طوسی کتاب مصباح المتهجد را نوشتند. این کتاب مانند مفاتیح الجنان شامل دعا و زیارت و ذکر و نماز است. ایشان اول یک دور کل کتاب را در طول سال عمل کرده بودند بعد برای چاپ داده بودند. 🔸مرحوم شیخ عباس قمی هم برای مفاتیح الجنان همین کار را کرده بودند. 🔹همین استادی که ذکر خیر کردم میفرمودند؛ زمانی سر جلسه ی درس بودیم و استاد روایاتی در باب فضیلت مواسات با دیگران برای ما میخوانند، که خوب است انسان به فکر برادر مومنش باشد،ایشان درس را متوقف کردند و رفتند و بعد از یک ربع با یک عبا آمدند،گفتیم اقا این چیست؟ گفتند من درمورد مواسات حرف زدم دیدم در خانه دوعبا دارم، یک عبا در خانه اضافه داشتم آن را آوردم بدهم به شما،این همین است که انسان بنا دارد که عمل کند. 🔸بین معده ی جسم و معده ی روح یک شباهتی است،معده ی روح همان مرکز ادراک و دریافت ما از معارف و حقایق وعلم است. معده ی جسم، ما وقتی بلع می کنیم هضم خودش صورت میگیرد، ولی معده ی روح به اینصورت نیست،ما یک بلع داریم که این علم میشود، ویک هضم دارد که خودمان باید انجامش دهیم. هضمش میشود "عمل" آن چیزی را که یاد گرفتیم اگر عمل کنیم این با وجود ما عجین میشود و از آن استفاده می کنیم. 🔹جمع بین حدیث(انْظُر اِلي ما قالَ و لا تنظُرْ الي مَنْ قال)ببین چه میگوید، مهم نیست چه کسی میگوید و اینکه میگویند عالم بی عمل(خیلی اوقات ما نکته ای را میدانیم بلدیم ولی به آن عمل نمی کنیم اما سفارشش می کنیم) 🔸گاهی مطلبی بصورت رهگذری به گوش ما میرسد، مثلا یک بیلبوردی با یک توصیه خوبی در خیابان میبینیم ،اینجا لازم نیست بررسی کنیم این بیلبورد را چه کسی نوشته و هزینه آن به عهده چه فردی بوده است اما یک وقت میخواهیم از محضر عالمی به عنوان یک شاگرد استفاده کنیم، زانو بزنیم،یعنی برای او ارزش واحترام قائل باشیم و دائما از او یاد بگیریم، این موقع باید توجه کنیم، پس گاهی نیاز نیست وسواس به خرج داد اما در مبحث شاگردی باید وسواس به خرج داد. صوت گفتگو @Aminikhaah
💠شرح (جلسه بیست و چهارم) 🔻آزمایش متقین 🔹حضرت علی (علیه السلام)در رابطه با متقین میفرمایند: نُزِّلَتْ انْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِى الْبَلَاءِ كَالَتِي نُزِّلَتْ فِى الرَّخَاءِ همه‌ی انسان‌ها هر لحظه در حال آزمایش هستند، اما ویژگی متقین این است که؛ در انواع و اقسام آزمایشات حال یکسانی دارند. 🔸برخی آزمایشات تلخ است و برخی شیرین است. برخی فکر می‌کنند که تنها هنگامی که یک خانم بد اخلاقی شوهرش را تحمل می کند یا یک آقا بد دهنی خانمش را تحمل می کند، تنها این ها آزمایش الهی است. نه آن خانمی هم که شوهر خیلی خوش اخلاق است، این هم آزمایش الهی است، آیا شکر این را بجا می‌آورد؟ 🔹حضرت سلیمان ع هنگامی که ماجرای بلقیس پیش آمد و تختش را آوردند گفتند:َ " هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ " (سوره نمل آیه ۴۰) این ابتلا الهی بود که من توانستم تخت او را از آنجا به اینجا بیاورم. 🔸متقین بر این باورند که همه چیز ابتلا است. حضرت در خطبه همام می‌گویند؛ این‌ها نفسشان را در یک منزلی (منزل ابدیت،عالم بقا) قرار دادند، دیگر در این مادیات و رفت و آمدها در عالم؛ 1⃣ چه هنگامی که چیزی گیرشان می‌آید 2⃣ چه آن موقعی که چیزی از دست می‌دهند حالشان فرقی نمی‌کند. متوجه‌اند که این‌ها ابتلاست و در نتیجه حال این‌ها عوض نمی‌شود. آدمی که این گونه است همه را از جانب خداوند می‌داند. هیچ نگرانی بابت این رفت‌وآمدها ندارد، چه چیزی بدست آورد و چه چیزی را از دست بدهد هر دو را امتحان خداوند می‌داند. 💠 عاشقم بر قهر و بر لطفش به جد //بو العجب من عاشق این هر دو ضد 💠 ناخوش او خوش بود در جان من//جان فدای یار دل‌رنجان من 🔹هنگامی که امام(ره) از فرانسه به ایران می‌آیند خبرنگار سوال می‌کند آقا چه حسی دارید؟ امام میفرمایند: هیچی. بعضی از ضد انقلاب‌ها که نادان بودند همین را دست گرفتند که ایشان هیچ حسی نداشته‌اند، درصورتی که این علامت عبودیت امام است. 🔸ماجرای دیگری هم هست، شهید حاج آقا مصطفی خمینی می‌فرمودند؛ وقتی هم که امام را تبعید کردند (چون امام را سوار هواپیما کرده بودند و به عراق فرستاده بودند) هنگامی که امام(ره) به فرودگاه بغداد رسیدند هیچ پولی در جیب امام نبود هیچ پولی هم در جیب اقا مصطفی نبوده است، آقا مصطفی می‌گوید دیدم امام راحت‌اند و هیچ باکی ندارند، آمدند کنار خیابان در فرودگاه بغداد نشستند تا خدا فرجی برساند، بعد یکی از مقلدین ایشان که اهل کویت بود امام را دید و سوار ماشین کرد وبه کاظمین برد و مهمانشان کرد. 🖊 این همان است که در فرودگاه مهرآباد که چند میلیون آدم منتظرشان بودند با زمانی که در فرودگاه بغداد هیچ پولی در جیبشان نبود هیچ فرقی برایشان نداشت، این همانی است که امیرالمومنین علیه السلام در مورد متقین فرمودند. صوت گفتگو @Aminikhaah
💠شرح (جلسه بیست و پنجم) 🔻 نبود هوای نفس در روابط اجتماعی 🔸(لَيس تَباعُدُهُ بكِبرٍ و عَظَمَةٍ ، و لا دُنوُّهُ بمَكرٍ و خَديعَةٍ )این آخرین کلامی بود که جناب همام شنید و بعد از شنیدن این جمله جان به جان افرین تسلیم کرد. فردی به امیرالمومنین(علیه السلام) گفت: اگر باید واقعا چنین اثری داشته باشد، چرا روی خود شما اثر نگذاشت؟حضرت فرمودند؛ هر کسی یک اجلی دارد. 🔹این فرمایش امیرالمومنین (علیه السلام)ناظر به این است که متقین نزدیک شدن و دور شدنشان در روابط اجتماعی (وقتی به کسی جذب میشوند و وقتی نسبت به کسی دفع میشوند و دور میشوند)براساس هوای نفسشان و نفسانیت نیست بر اساس حب و بغض شخصی نیست؛ "بلکه براساس حب و بغض الهی است" 🖊این خیلی نکته ی مهمی است و شاید بتوان گفت سخت ترین بخش خطبه متقین برای عمل کردن همین بخش است. 🔸گاهی من با افرادی ارتباط دارم، این افراد شان اجتماعی دارند رفاقت با این افراد باعث آبروی من میشود، میتوانم با این افراد عکس بگیرم و در فضای مجازی پخش کنم،امشب با فلانی بودیم، دیروز فلان جا با فلان فرد بودیم،این شماره ها را در گوشی خود دارم این ها با من دوست هستند،این افراد تولدم را تبریک گفتند. 🔹اما بعضی ها هم هستند شان اجتماعی ندارند اما در عین حال انسان های مومن،آدم های صالحی هستند؛نه پولی دارند نه شهرتی و نه قدرتی دارند. در اینجا خیلی سخت است اگر انسان بخواهد نزدیک شدنش با مکر و طمع نباشد و دور شدنش با کبر و عظمت نباشد. 🔸گاهی از افرادی دور میشویم احساس میکنیم شان اجتماعی من را رعایت نکردند.مثلا من رئیس این افراد بودم این افراد کارگر من، زیردست من بودند، با من شوخی کردند یا این کلمه را به کار بردند. چه اشکالی دارد اگر این ها برای تقوا و دیانت من آسیب ندارند،اتفاقا خیلی اوقات این افراد برای تقوا و دیانت من مفید هم هستند. 🔹روایت داریم انسانی که با فقرا و مساکین هم نشین باشد،اگر شانی برای خودش قائل است این هم نشینی اورا از تکبر دور میکند،در او تواضع ایجاد میکند و معنویت و اخلاص می آورد. 🔸ما احساس میکنیم اگر مدیر کل هستیم فقط باید مهمانی هایی را برویم که در آن مدیر کلان هستند یا کسانی را دعوت کنیم که مدیر کل باشند. در دید بازدیدهای نوروز مشاهده می کنیم که اگر ده خانواده هستند ویک خانواده وضعیت معیشتی ضعیفی دارد و مناطق حاشیه ای شهر سکونت دارد،آن نُه خانواده ی دیگر که طبقه ی متوسط روبه بالا هستند باهم رفت و آمد دارند ولی خانه ی آن خانواده ی ضعیف نمیروند واو را دعوت نمی کنند. این خیلی بد است و نشانه ی دوری از تقوای الهی است. 🔹سوره آل عمران (آیه ۲۰۰) يَآ أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون خداوند در این سوره میفرمایند؛ ای کسانی که ایمان آوردید صبر داشته باشید و یکدیگر را به صبر دعوت کنید و رابطه با هم داشته باشید بعد میفرماید،و "تقوا"داشته باشید. 🔻این تقوای بعد از رابطه به چه معناست ؟َ 🔸یعنی اصل رابطه باشد اما آن رابطه بر مبنای "تقوا"باشد. صوت گفتگو @Aminikhaah
💠شرح (جلسه بیست و ششم) 🔻وَ نَشَاطاً فِي هُدًى 🔸نشاط مقابلِ تنبلی و کسلی است،اهل تقوا در برابر هدایت کسالت و تنبلی ندارند، نشاط دارند. 🔹عرب عبارت زیبایی دارد بدین مضمون که:انشیطت من الابل. وقتی شتر را در بیابان پیدا می کنند از حیوان سواری میگیرند بدون اینکه آوازی برایش بخوانند. برای شترها یک آوازی به نام حدی خوانده میشود.باید آواز خوانده شود تا بیاید، اما این شتر آواز نخوانده می آید،به این میگویند؛النشیطت من الابل، شتر بانشاط. 🔸 انسانی که بدونِ گفتن شخصی دنبال کاری می رود، نشاط دارد؛ مانند بازی هایی که در کامپیوتر و گوشی های موبایل داریم و بدون اینکه شخصی دعوت کند به سراغشان می رویم. به ما می گویند بیا ناهار بخور، میگوییم بگذار این مرحله را تمام کنم؛ این همان حالت "نشاط"است. یعنی انسان شب میخوابد با بازی میخوابد،صبح با بازی بلند میشود. حال همین بنده کافی است بخواهد دوخط مطالعه کند، احساس میکند دارد فرسوده میشود،در حال متلاشی شدن است،این "عدم نشاط"است که در واقع به"عدم تقوا" باز میگردد. 🔻یکی از کارکردهای تقوا تنظیم محبت ها و علایق انسان است. 🔹تقوا مارا از امور فانی،از اموری که فایده ای ندارد و سرانجامی ندارد جدا میکند و ما را به سمت امور باقی که خوش عاقبتی و بقا در آن هست میبرد. 🔸لازم نیست به اهل تقوا چیزی گفته شود. برای مثال؛خودِ انسان سراغ جدیدترین اثری که راجع به زندگی نامه شهدا نوشته اند میرود،خودش پیگیری میکند، دائم بررسی میکند، در این زمینه ای که مربوط به هدایت من است چیزی آمده است؟در آن موضوع کار جدیدی شده است؟ این میشود "نشاط". 🔹در مقابل این اهل تقوا، یکی از دسته هایی که هستند ریاکاران اند. ثَلاثُ عَلاماتٍ لِلْمُرائى، انسان ریاکار سه علامت دارد؛ 1⃣يَنْشِطُ اِذا رَأىَ النّاس چه موقع نشاط دارد؟ هنگامی که جلوی چشم مردم است(دعای کمیلی که عمومی است و حرمی که همه هستند و برنامه های این گونه که جلوی چشم مردم است) با نشاط است. 2⃣َ وَ يَكْسِلُ اِذا كانَ وَحْدَه هنگامی که تنهاست حالی ندارد و تنبلی می کند. 3⃣وَ يُحِبُّ اَنْ يُحْمَدَ فِى جَميعِ اُمُورِهِ ؛ دوست دارد در همه ی کارها از او تعریف شود. 🖊این ها علامات انسان های ریاکار است. صوت گفتگو @Aminikhaah
💠شرح (جلسه بیست و هفتم) 🔻متقین بدنبال حلال هستند(و طلبا فی حلال) 🔸کسب حلال(حلال خوری)بین ما فضیلت است اما در جزئیاتش که وارد می شویم میبینیم که شاید اکثر اوقات بدرستی مراعات نمی کنیم. 🔹خداوند متعال برای تمام نیاز های ما دو کانال قرار داده است: کانال واقعی(حلال) و کانال خیالی(حرام) هیچ چیزی نیست که حرام شده باشد مگر اینکه ما به ازایی از حلال دارد. هر چیزی را که ماتصورکنیم (خوراک،پوشاک و ...)خداوند متعال مسیری برای برطرف کردن این نیاز ما از طریق حلال در نظر گرفته است. 🔸فردی زین اسب امیرالمومنین (علیه السلام)را دزدید و برد، امیرالمومنین( علیه السلام) زین را به او قرض داده و برای نماز به مسجد رفته بودند، هنگامی که برگشتند، دیدند زین را دزدیده است. حضرت به شخصی پول دادند و فرمودند؛ برو و پیدایش کن،فرد واسطه رفت و آن مرد را پیدا کرد پول را داد و زین را پس گرفت حضرت به این فردِ واسطه فرمودند؛ من میخواستم هنگامی که از مسجد بازگشتم همین پول را به این آقا بدهم، این فرد صبر نکرد و رزق حلالش را حرام کرد. 🔹همه ی امور اینگونه است یعنی یک کانال حلال دارد اگر از کانال حلال وارد شویم اصلا نیازی به حرام نیست و خداوند تامین می کند. 🔻متقین دائما نسبت به کسبِ حلال دغدغه دارند. 🔸اهل فعالیت و در جستجوی حلال اند.منتظر نمی مانند تا حلال بیاید، حلال آمدنی نیست باید به دنبالش برویم.(طلب فی حلال) خداوند متعال در حدیث قدسی به پیامبر(صل الله علیه و آله) فرمودند؛ عبادت ده جزء دارد و نه جزء آن طلب حلال است. 🔹بنده اگر بخواهم واقعا نسبت به مال و درآمدم حساسیت داشته باشم،نسبت به درآمد خودم(این نوع حساسیت، نسبت به درآمدِ خود خیلی خوب است) نه نسبت به مال و درآمد دیگران، برخی حساسیت دارند اما نسبت به اموال بقیه، این فرد رزقش حلال است؟این فرد خمس میدهد؟این...؟ اینجا نیاز به کنجکاوی نیست،اصل بر این است که همه درآمدشان حلال است. مگر اینکه اثبات شود یقینا فردی از راه نامشروعی درآمد دارد و همین غذایی هم که جلوی من گذاشته است از مال نامشروع است، تا هنگامی که اینگونه نیست همه چیز حلال است. 🔸نسبت به مال خودم چطور؟ بنده که درس میدهم،موظفم اگر باید یک ساعت و نیم درس بدهم تمام این وقت را تدریس کنم و دقت کنم که تاخیر ندارم؟وقت به بطالت نمی گذرد؟نظارت به درس طلبه ها دارم؟برایش مطالعه می کنم؟برای شاگردان وقت می گذارم؟سوالات شان را برطرف میکنم؟این ها همه میشود ابزار و ادوات یک معلم که باید در تدریسش استفاده کند. فی حلالها حساب وفی حرامها عقاب(حلال باشد حسابرسی دارد و اگر حرام باشد عقاب دارد.) همه ی شغل ها به همین صورت است.حلال خوری بین ما خیلی معروف است اما وارد جزییات که میشویم کم می آوریم. 🔹یکی از اساتید خاطره ای تعریف میکردند،میگفتند؛ من در تاکسی نشسته بودم راننده تاکسی شروع کردن به غر زدن که این چه وضعیتی است؟شما روحانیون به ما میگویید حلال خور باشیم، من صبح تا شب پشت این فرمان هستم دنده عوض میکنم دیسک کمر ومشکلات فراوانی برایم پیش آمده است، باجناقم دزدی میکند وهر چه بخواهد میبرد،اوخانه اش کجاست در فلان نقطه،خانه ی من کجاست؟وقتی من این سطح را مشاهده می کنم من چرا نروم سمت آن کارها؟ استاد ما میگفت به او گفتم بچه های باجناقت چکاره اند؟ گفت یکی دزد است و دیگری را دائما بخاطر اعتیاد دستگیر میکنند. گفتم فرزندان تو چکاره اند؟ گفت یکی شان هیئت علمی فلان دانشگاه، یکی هم در فلان دانشگاه سطح عالی مشغول درس خواندن است، به او گفتم حال فهمیدی این دنده عوض کردن های حلال کجا اثرش را نشان داده است؟ 🔸خیلی اوقات ما آنی را که میبینم باید کنار بگذاریم و به آنی که نمی بینیم توجه پیدا کنیم. آرامش های که در زندگی داریم خیلی از مشکلاتی که نیست. حلال خوری ها اینجا ها خودش را نشان می دهد.اتفاقا شیطان نمی گذارد ما این ها را ببینیم و چیزهای دیگر را در چشممان می آورد. صوت گفتگو @Aminikhaah
💠شرح (جلسه بیست وهشتم) 🔻صبر در برابر ظلم 🔹حضرت علی (علیه السلام)در رابطه با متقین میفرمایند:«وَ إِنْ بُغِيَ عَلَيْهِ صَبَرَ حَتَّى يَكُونَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي يَنْتَقِمُ لَهُ.» این سخن دو نکته دارد: 1⃣صبر 🔸هنگامی که به اهل تقوا ظلم میشود، صبر می کنند، وقتی به انسان ظلم میشود باید مقابله کند،این صبر به چه معناست!؟ صبر میکنند تا "خدا" انتقام بگیرد. صبر میکنند یعنی چه؟ یعنی از کار دست میکشند؟ دنبال کار خیری بودم،ظالم مانع شده است که دنبال این کار بروم،وقتی او به من ظلم کرد من باید چه کنم؟ باید رها کنم بروم؟این که میشود بی صبری!! صبر میکنم یعنی مسیرم را ادامه می دهم ،اینقدر ادامه میدهم تا به نتیجه برسم،از این مسیر باز نمی گردم،این میشود صبر. 2⃣انتقام 🔹فرد متقی خودش انتقام نمیگیرد تا خداوند انتقام اورا بگیرد. آیه ای در قرآن هست که ظاهرا روبروی این مطلب است (و الذین اذا اصابهم البغی هم ینتصرون) سوره ی شوری آیه ۳۹ هنگامی که به انسان های صالح ظلمی میشود این ها انتصار میکنند. در تفسیر، در مفهوم انتصار آمده است که یعنی در مقابل دشمن مقاومت میکنند و انتقام میگیرند. 🔸امیرالمومنین (علیه السلام) در این خطبه فرمودند انتقام نمیگیرند،آیه قرآن میفرماید انتقام میگیرند،جمع این دو با یکدیگر چگونه میشود؟ انتقام نمیگیرند یعنی ️از سر هوای نفس انتقام نمیگیرند. بخاطر هوای نفس و نفس خودشان و بحث های شخصی شان نیست، منافع خدا،رضایت وخواسته ی خدا، را در نظر میگیرند و آنطوری که خدا میخواهد اقدام میکنند.آن وقتی هم که خدا میخواهد اقدام میکنند. 🔹اگر خدا بخواهد که خود من اقدام کنم،خودم اقدام میکنم واین اقدام من میشود انتقام الهی،یعنی احساس نمیکند که او ظالم را میزند احساس میکند خداوند با دست او ظالم را میزند. در ایات قرآن چندین بار اشاره شده است(و مَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ) دیگر انگار دست من نیست دست خداست که دارد میزند چون اصلا هوای نفس من مطرح نیست. 🔸برای مثال امام حسن مجتبی (علیه السلام)از ابن ملجم انتقام میگیرند،به انتقام خون امیرالمومنین (علیه‌السلام) اورا با ضربه میزنند،اما نه بابت اینکه پدر اورا کشته است، نه بابت اینکه کینه ی شخصی دارد.این دست الان دست خداوند است و به امر خداوند میزند. 🔹حال در موقعیتی من خودم انتقام میگیرم در موقعیت دیگری من خودم قدرت ندارم دوستانی به من کمک میکنند و این حمایت از مظلوم است، فردی که حمایت از مظلوم می کند مظهر اسم منتقم الهی است؛ مانند شهید حاج قاسم سلیمانی. این شهید بزرگوار مظهر اسم منتقم الهی بودند. ایشان در وصیت نامه شان فرمودند من هر وقت مظلومی را دیدم هرجای عالم به حمایتش رفتم و هرطور توانستم کمکش کردم. در مواقعی دیگر خود خداوند انتقام میگیرد،یعنی نه خودم قدرت دارم و نه کسی هست که به من کمک کند،خود دشمن را با دشمن دیگری درگیر میکند. 🔸انسان های باتقوا نگاهشان دائم به دستور خداوند است. هنگامی هم که مظلوم واقع می شوند می ایستند ببینند خداوند چه زمانی چگونه دستور می دهد برای دفع ظالم و آنگونه اقدام میکنند. صوت گفتگو @Aminikhaah
💠شرح (جلسه بیست و نهم) 🔻متقین فراموش نمیکنند لا یضیع ما استحفظ و لا ینسی ما ذکر 🔸هنگامی که چیزی به متقین سپرده شود و خواسته شود حفظش کنند،ان را ضایع نمیکنند و اگر چیزی به آن ها یاد آوری شود، فراموشش نمی کنند. البته این یاداوری بدین معنا نیست که مثلا اگر شماره به ان ها گفته شد فراموش نمیکنند، منظور آن اتصال و ارتباطشان با خداوند متعال است،آن عهد بندگی و اتصالی که ما به عنوان بنده با خداوند متعال داریم است. 🔹برای مثال اگر بخواهیم ماه رمضان را در نظر بگیریم؛ در ماه رمضان آن یاد و صفا و آن عنایتی که حق تعالی کرده است، سحرهایی که با خداوند گذرانده ایم،گفت و گو کرده ایم،گفتیم و شنیده ایم،متقین این ها را فراموش نمیکنند. 🔸لا انسی عیادیک، خدایا من آن دست ها که به سمتم دراز کردی از یاد نمی برم، چه دستی که به سمتم دراز کردی تا مرا به سمت خودت بکشی، چه دستی که به سمتم گشودی تا چیزی به من عنایت بنمایی(یا باسط الیدین بالعطیه) یادم میماند که تو برای من چکارها کرده ای و فراموش نمیکنم. ما پس از ماه رمضان با شیطان خبیث مواجه میشویم،باید بنشینیم برنامه ریزی انجام دهیم برای اینکه داشته هایی که خداوند در طی ماه رمضان به ما عنایت کرده است را نبازیم و با خودمان ببریم. 🔹مثلا اگر با قرآن ارتباطی برقرار کردیم روزی یک جز خواندیم، برخی افراد هنگامی که ماه رمضان بیست و نه روزه میشود روز آخر دو جز میخوانند این نشان میدهد که ما ظرفیت روزی دو جز قرآن خواندن را داریم،اگر بخواهیم میتوانیم،روزی یک صفحه را لااقل از دست ندهیم. یک ساعتی در روز یا شب،انس با قرآنمان را ازدست ندهیم. 🔸روزه گرفتن یادمان نرود، ماهی سه روز مثلا روزه ی پنج شنبه اول ماه و پنج شنبه ی آخر ماه وچهارشنبه ی اول دهه ی دوم،به این میگویند روزه ی دهر، اگر کسی این را بگیرد گویی تمام سال را روزه بوده است. چون هر ماه سه روز، روزه گرفته و هر عمل صالحی هم ده برابر میشود(من جاء بالحسنه فله عشر امثالها),،انگار کل سال را روزه بوده،حال این سه روز میخواهد این روزهایی که گفتیم باشد یا روزهای دیگر باشد فرقی نمی‌کند،سه روزی را در ماه داشته باشیم. 🔹سحر خیزی را فراموش نکنیم ولو ده دقیقه قبل اذان صبح. یکی از بزرگان که از مرتبطین با مرحوم آیت الله بهجت(ره) بودند و چهل سال با ایشان در ارتباط بودند به من میفرمودند؛ که آیت الله بهجت(ره)سفارش داشتند دعای سحر را فقط در ماه رمضان نخوانید و شب ها و سحرهای دیگر هم از این دعا استفاده کنید. 🔹برخی بزرگان مانند علامه طباطبایی میفرمودند؛ دعای سحر در قله ی ادعیه ی ماست، از حدود و قصور حرفی نیست همه اش حرف از خدا و توحید و معارف عالی است.ماهی یکبار هم شده یک نگاهی به این دعا بکنیم. 🔸توسل به اهل بیت(علیه السلام)،ما در سه شب قدر قرآن به سر میگیریم و چهاره معصوم را واسطه قرار میدهیم،ارتباط قلبی با اهل بیت(علیه السلام) را از یاد نبریم و حضورشان را در زندگی ببینیم. دست را به محضر اهل بیت بلند کنیم تا در درگاه الهی واسطه باشند. 🖊این میشود داشته هایی که ما از ماه رمضان باید حفظ کنیم و فراموش نکنیم. صوت گفتگو @Aminikhaah