Aminikhaah🇱🇧
✨روح بزرگ✨ قسمت دوم 💠 مصطفی چمران در آخر از دهلاویه سر در آورد، چه کسی باورش میشد مغز فیزیک دنیا،
شهید چمران 2.mp3
7.28M
#پادکست
🔶 شهادت انسان ساز
🔷 او در پیشگاه خدای بزرگ با آبرو رفت.
* رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
📌برگرفته از جلسات «شادی شهدا»
#شهید_چمران
✅@Aminikhaah
حج موجب غنا میشود2.mp3
6.15M
#پادکست
🔷 حج موجب غنا میشود.
🔶 به واسطه حج، گرفتاریها از امت اسلامی برداشته میشود.
📌برگرفته از جلسات «حقی که به گردن ماست»
#حج
✅@Aminikhaah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#استوری
🔅صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین علیهالسلام
السلام علی الحسین ....
و علی علی بن الحسین ....
و علی اولاد الحسین....
و علی اصحاب الحسین....
#شب_جمعه_های_حسینی
#امام_حسین
#کربلا
✅@Aminikhaah
Aminikhaah🇱🇧
#روز_شمار_غدیر 🔶 احسان خدا #امیرالمؤمنین #امام_علی #عید_غدیر ✅@Aminikhaah
15احسان خدا.rar
6.65M
فایل با کیفیت را از اینجا دانلود کنید
✨ در حد یک خطور قلبی
مرحوم #علامه_طباطبايى در جوانى در نجف بودند. شهريه و اینها که نداشتند. پول رو هم اخوىشان از تبريز برايشان مىفرستاد. روابط ايران و عراق به هم خورده بود؛ لذا مرز را بستند. اين ماجرا در ترجمه تفسير الميزان ذيل آيهاى كه مىگويد شهدا زندهاند، آمده است. مترجم الميزان، آيت الله موسوى همدانى، ايشون شاگرد علامه بود.
📚 تمام اين بيست جلدى را هم كه الميزان ترجمه شده، ايشون مىبرده محضر علامه و آنها را براى او مىخوانده كه آقا من اين صفحه را اين طور ترجمه كردهام و علامه نيز نظر مىداد. مترجم به اين آيه كه مىرسند، پاورقىاى مىزنند كه خيلى زيباست. مىگويد: «الان كه اين پاورقى را مى نويسم دارم به محضر علامه طباطبايى مى روم. مىخواهم بروم ترجمه اين بخش را خدمت علامه عرضه كنم. در پاورقى مىخواهم چيزى را بنويسم؛ اما به علامه نگويم؛ چون اگر بگويم، ايشان اجازهى چاپ اين مطلب را نمىدهند. اين را براى شماى خواننده و مخاطب مىگويم.»
ماجرا چيه؟ مى گويد: «داستانى است از كرامت خود حضرت علامه. ماجرايش اين است. مرحوم علامه نگران بود بابت اينكه پول چه مىشود. نگرانى ايشان نيز در حد يک ثانیه بوده است. فرمود: «در حد یک خطور قلبی.»
اینها که بودند!
✴️ یک آن در وسطِ مطالعه، یک لحظه به ذهنم آمد آقا محمد حسین خرجیات را چه کار خواهی کرد؟ مرز را بستهاند و پول هم نیست. یک لحظه. علامه می گوید: همان جا که نشسته بودم دیدم دارند در میزنند. پا شدم و در را باز نمودم. دیدم آقایی کلاه گنبدی سرش است و در سیمای قدما و با لهجه آذری به من گفت که بنده شاه حسین ولی هستم.
خدا مرا فرستاد که به شما بگویم آقا سید محمد حسین در این ۱۲ سال، ما کِی تو را رها كرديم كه الان دارى غصه مى خورى؟! ايشان مى گويد برگشتم ديدم اصلا پا نشده بودم كه بروم. مكاشفه و عالم مثال بوده. با خودم فكر كردم كه اين ۱۲ سال ماجرايش چيست؟! سالهايى كه نجف آمدهام نمىتواند باشد؛ زيرا آن، ۱۰ سال است. سالهايى كه طلبه شدم؟ آن هم نمىتواند باشد؛ زيرا ١٨ سال بوده است. پس ١٢ سال چيست؟ فهميدم كه آن ١٢ سال، ۱۲ سالى است كه معمم شدهام به اين لباس.»
شاه حسين ولى كه بود؟
✳️ وقتى حضرت علامه بعد از اين ماجرا به تبريز بر مىگردند، مرحوم علامه مقيد بودند، قبرستان زياد مىرفتند. ماه رمضان هر روز به قبرستان مىرفتند. قرائت قرآنشان را در قبرستان انجام مىدادند. يک روزی که به یکی از قبرستانهای قدیمی تبریز میروند، قبری جلب توجه میکند برایشان؛ می روند بالا و نگاه میکنند که روی قبر نوشته شده بوده شاه حسین ولی، از عباد زمانه، مال دو قرن قبل از علامه طباطبایی.
حالا اینکه چرا رزق ایشان از این کانال بوده است نیز حاکی از ضابطه و حکایتی از عالم مثال است.
📌برگرفته از جلسات «نظام تقدیم»
#علامه_طباطبایی
✅@Aminikhaah
باورهای یک یاور1.mp3
1.24M
#پادکست
🔷 نیاز به چله گرفتن نیست!
🔶 کاری کن آقا به دیدارت بیاید.
📌برگرفته از جلسات «باورهای یک یاور»
#امام_زمان
#جمعه
✅@Aminikhaah