eitaa logo
Aminikhaah_Media
74.7هزار دنبال‌کننده
294 عکس
209 ویدیو
165 فایل
The #Aminikhaah_media Official Channel. کانال رسمی @aminikhaah نشر آثار صوتی دروس #حوزوی دروس #دانشگاهی سلسله #منابر کلاس های تخصصی متن سخنرانی ها و کلاس ها تبلیغ و تبادل نداریم🚫 ارتباط: توجه : کانال توسط ادمین اداره می‌شود @Amini_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 🔶بخش اول 🔶موضوع مورد بحث ، نسبت پیاده روی اربعین با سبک زندگی مهدوی است. یکی از ابعادی که می توان در ارتباط با پیاده روی اربعین به آن پرداخت ، بُعد تمدن سازی این حرکت است. تمام ماهیّت و ماندگاری یک تمدن بسته به سبک زندگی است که ایجاد می کند. نسبت هر فلسفه ای با تمدن این است که آن فلسفه باید بتواند سبک زندگی درست کند! منظور ما از فلسفه چیزی مثل حکمت مشّاء و یا حکمت اشراق و... نیست ، هر کسی که فکر و ایده دارد تا زمانی که این فکر روی کاغذ است , هیچ پویایی و اثرگذاری ندارد و به دنبال آن هیچ تمدن ماندگاری شکل نمی گیرد؛ اما زمانی که این تفکر به متن زندگی افراد رسید و نمود و تبلور پیدا کرد این فلسفه مانا می شود. مثالی که می توان در این جا و متناسب با این بحث بیان کرد ، مثال فوتبال و ارتباط مردم با آن است؛ فوتبال در دستگاه فلسفه ی غرب در جهت خروجی تفکرات فلسفی آنها مورد توجه است و با توجه به نظام فکری ای که دارند اثرگذاری این بازی روی باورهای مردم بسیار قابل تأمل است؛ به تازگی هم کتابی نوشته اند به نام "ذهن زیبا ، بازی زیبا". رهبر معظم انقلاب بعد از حضور در نمایشگاه کتاب با تعجب از این کتاب که نسبت فوتبال و فلسفه را بیان می کند یاد کردند. در متن کتاب مطالب جالبی عنوان شده ، که چند نکته را به اختصار ذکر می کنم: می گوید این که شما از بازی کریستیانو رونالدو لذت می برید و برای شما جذابیت دارد ، با تعریف فلسفه ی ما چطور توجیه می شود؟! زیبایی با فلسفه تعریف میشود ، وقتی شما می گویید بازی رونالدو زیباست ، حتما فلسفه ای پشت این احساس هست. ببینید خودِ فلسفه را به خورد مخاطب نمی دهند ، بلکه فلسفه را وارد بازی این بازیکن می کنند و آن را در بازی یک فرد محبوب تبلور می دهند و مردم را شیفته ی آن فلسفه ای که مد نظر خودشان هست می کنند! یا می پرسد جایگاه پنالتی در کجای عالَم است؟ سوال مطرح می کند و برای تک تک پرسش ها جواب فلسفی می دهد. می‌دانید که به شدت فلسفه غرب تکیه بر «شانس» دارد و یکی از مفاهیم بنیادین آنها شانس است. این در حالی است که فلسفه اسلامی اصلاً شانس را قبول ندارد. با خودشان می گویند اگر بخواهیم راجع به شانس و قضا و قدر بحث کنیم حتما دستمان خالیست و چیزی برای مطرح کردن نداریم چرا که استدلالی نداریم ، پس او نمی آید در زمینی بازی کند که دستش خالی است. اما زیرکانه مسئله ی پنالتی را مطرح می کند ، مبانی فلسفی خود را در آن تبلور می دهد ، بعد به شما می گوید الان چیزی که گُل کرد چه بود؟! شما جواب می دهید؛ شانسی بود! به مرور این مفهوم در زندگی شما پررنگ می‌شود ، وقتی به شانس باورپیدا کردید ، با آن هم زندگی می کنید. پس متوجه شدید که فیلتری به اسم فوتبال را برای شما قرار می دهند و بعد فلسفه مد نظر خودشان را در آن تبلور می دهند و شما را قانع می کنند. ما یکی از ضعف ها و نقص های بزرگ مان در طول تاریخ این بوده است که نتوانستیم برای آن دستگاه فکری و فلسفی که داریم ، تبلور درخور ایجاد کنیم. ما در مبانی فلسفی در قیاس با تمام دستگاه های فلسفی و فلاسفه ی دنیا بی نظیریم. حضرت امام (ره)به گورباچف پیشنهاد میدهند که با حکمت صدرایی آشنا شود چرا که دنیای او را متفاوت خواهد کرد: « از اساتيد بزرگ بخواهيد تا به حكمت متعاليه صدر المتألّهين - رضوان اللَّه تعالى عليه و حشره اللَّه مع النبيين و الصالحين- مراجعه نمايند، تا معلوم گردد كه: حقيقت علم همانا وجودى است مجرد از ماده، و هر گونه انديشه از ماده منزه است و به احكام ماده محكوم نخواهد شد. ديگر شما را خسته نمى كنم و از كتب عرفا و بخصوص محيى الدين ابن عربى نام نمى برم؛ كه اگر خواستيد از مباحث اين بزرگمرد مطلع گرديد، تنى چند از خبرگان تيزهوش خود را كه در اين گونه مسائل قوياً دست دارند، راهى قم گردانيد، تا پس از چند سالى با توكل به خدا از عمق لطيف باريكتر ز موى منازل معرفت آگاه گردند، كه بدون اين سفر آگاهى از آن امكان ندارد.» (صحيفه امام، ج21، ص: 224 - 225 ؛ پيام به آقاى ميخائيل گورباچف) امام (ره) قائل به این بود که در هر جای دنیا و هر کسی نظام فلسفی ما را مطالعه کند شیفته آن می شود. اما گیر کار اینجاست که در حال حاضر ما یک انیمیشن ، بازی کامپیوتری ، سریال و یا فیلم مبتنی بر فلسفه خودمان نداریم. منظور این نیست که دعوای اشراقی ها و مشّایی ها را به نمایش بگذاریم و بگوییم اینها اصالت وجودی اند و آنها اصالت ماهیتی! منظور ما این است که خروجی هایی که در رفتار آدمها بروز پیدا میکنند ، حاوی یک مفهوم بنیادین است ، بروز این مفاهیم که موجب ایجاد سبک زندگی می شود را به جهان نشان دهیم. پیاده روی اربعین بزرگترین خاصیتش این است که مفت و مجانی دستگاه فکری و فلسفی ما را به درستی نشان می دهد. 🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 16.mp3
4.94M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه شانزدهم #ملکوت_اعمال / 16 📅97/07/28 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔶بخش دوم 🔶پیاده روی اربعین ، بروز این آیه است که می فرماید: إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا(شرح:۶) «و با هر سختی البته آسانی هست» در پیاده روی اربعین چه خودِ زائران و چه افرادی که موکب گذاشته اند تا خدمت رسانی کنند ، همه در سختی هستند اما از این سختی لذت می برند ، جبهه رقیب نمی خواهد این تفکر در جامعه جا بیفتد. جامعه ای که قرار است برده وار زندگی کند باید از سختی فراری باشد تا بشود هر آنچه که میخواهند را به آن تحمل کنند. پیاده روی اربعین مفهوم صبر را در جامعه نهادینه می کند. در حالی که با توجه به فلسفه ی غرب این مفهوم نباید مقدس جلوه داده شود ، همان طور که مفهوم ایثار برایشان بی معنا و غریب است. دیدگاه اومانیسم (انسان گرایی) زمانی در یک انسان بروز پیدا می کند که انسان جز خودش کس دیگری را نبیند. وقتی جز خودش هیچ غایتی ندید وقتی کس دیگری را لایق این ندید که بخواهد خود را فدای او کند ، آن زمان است که هر جور امتیازی را میشود از این انسان گرفت. چرا که اینچنین کسی احساس می کند حفظ جان خودش ارزش این را دارد که همه چیز را فدا کند. جبهه ای هم که بخواهد انسان را از این بُعد به بازی بگیرند مفهوم صبر ، ایثار و سختی کشیدن را در نظر او بی ارزش جلوه می دهد. مرحوم شهید صدر می فرماید که تمدن اهل بیت وقتی وقوع پیدا می کند که «منِ» آحادِ جامعه فانی بشود در یک «منِ» بزرگتر. بعد ایشان تاریخ امام حسن مجتبی(ع) را تحلیل میکند که نفوذ فرهنگی که جبهه معاویه در سپاه امام حسن(ع) وارد کرد و خیانت و رها کردن یاران امام را به همراه داشت ، در واقع به دنبال شکل گیری یک نظام ارزشی و معنایی بود ، که میان سپاه امام حسن (ع) ایجاد شد که هرکس به فکر خودش باشد و بی خود و بی جهت جان خود را فدای کسی نکند. درست مثل همین الان وقتی موقعیت اقتصادی کشور ما در شرایطی است که مردم در یک بحران اقتصادی هستند ، شبکه " من و تو" این رفتار را آموزش می دهد که مردم به فکر بقیه نباشید! هر کس خودش را در نظر بگیرد و کالای مورد نیاز خود را احتکار کند. اینها می دانند در این شرایط اقتصادی فروش طلا و دلار یک رفتار ایثارگرانه محسوب می‌شود ، اگرچه بعضی‌ها از این بُعد این کارها را انجام ندادند ، اما در هرحال این کار نتیجه ی مناسبی برای اقتصاد کشور دارد. اما اتفاقی که می افتد این است که آنها وارد میدان می شوند و حرص و طمع را در افراد بالا می‌برند. به آنها می گویند که نه تنها طلا و دلار خود را نفروشید بلکه هجوم ببرید و کالای مورد نیازتان را بیشتر از حد معمول خریداری کنید. حتی در بازیهای کامپیوتری که غرب می سازد رفتارهایی را ایجاد می‌کند تا خصلت های منفی در انسان ملکه و نهادینه شود و کم کم باورهایی را در او به وجود بیاورد. این در حالی است که پدر و مادر اصلا به فلسفه ای که پشت تک تک مراحل این بازی هاست توجه نمی کنند و دلخوش به این هستند که بازی کامپیوتری بهتر از خیابان گردی و دیدن فیلم مورد دار و خواندن کتاب منحرف و... است. نمی دانند دیگر دوره آن نیست که کسی بخواهد با کتاب حرف بزند. اصلا لازم نیست شما کسی را با استدلال قانع بکنید. شما یک بازی کامپیوتری انجام می‌دهید احساس می‌کنید که حرص و طمع در شما شدت پیدا می کند. فلسفه ای که در پشت بعضی از این بازی هاست این است که شما بدانید هیچ آدمی ارزش این را ندارد که شما خودتان را فدایش بکنید و فقط باید خود را نجات بدهید تا بتوانید به مراحل بعد صعود کنید ، این باور از کفر هم بدتر است! در یک فوتبال آن نظام فلسفی و فکری که ایجاد می شود چیست؟ شما مسابقه می دهید تا امتیاز بگیرید و جایگاهتان در جدول بالا برود تا به مرحله بعد صعود کنید. بعد با فلان تیم مسابقه می دهید تا در آخر قهرمان شوید و به شما کاپ بدهند. در نظام اعتباری و نظام جزا ، اینچنین چیزی کاملاً مزخرف است. امسال کاپ دادید ، سال بعد این تیم برای چه باید تلاش کند؟ می گوید سال بعد بیاید و مدافع عنوان قهرمانی و جام سال قبل خود باشد! حالا اگر آمد و قهرمان نشد چه؟ سال بعد بیاید و برای قهرمانی قبلی که داشت تلاش کند! در یک نظام اعتباریِ پوچ ، قدم به قدم برای افراد جوایز بی‌خاصیت میگذارند تا بتوانند آنها را حرکت بدهند. به مرور زمان این آدم ها دمدمی مزاج بار می‌آیند و سطحی نگر می شوند. صبر برای آنها معنا ندارد و به دنبال این نیستند تا رفتاری داشته باشند که آثارش بلند مدت باشد! 🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 17.mp3
3.94M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه هفدهم #ملکوت_اعمال / 17 📅97/07/29 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 18.mp3
4.73M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه هجدهم #ملکوت_اعمال / 18 📅97/07/30 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
ره چنان رو.mp3
11.9M
🔈 #ره_چنان_رو 📢 شرح کلمات و توصیه هایی از آیت الله العظمی بهجت ره در باب زیارت اربعین 📅97/07/28 #مشهد 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔶بخش سوم 🔶فیلم "بیگانه ای در میان ما" یک فیلم قدیمی اما زیباست که مقداری از سبک زندگی یهودیان را به نمایش می گذارد. یک خانم پلیس که برای تحقیق در یک پرونده ناچار بین یهودی ها و صهیونیست ها می رود و با سبک زندگی آنها آشنا می شود. در طول فیلم به یک خاخام جوان که نسبت به او بی اعتناست علاقه مند می شود ، در آخر این فیلم آن خاخام با یک دختر یهودی ازدواج می کند و آن خانم پلیس به خاطر عشقی که به او داشت دیگر ازدواج نمی کند. می‌خواهد بگوید ما یهود آنقدر جذاب هستیم که با وجودی که هیچ کس را آدم حساب نمی کنیم و کسی را بین خودمان راه نمی دهیم اما باز هم شما برای ما می میرید! یک سکانس هست که این دختر همراه با پسری که در آینده خاخام میشود در اتوبوس هستند و نشان می دهند که در اتوبوس میان زن و مردها پرده کشیده اند! بله ، این بخشی از سبک زندگی آنهاست ، کسی که میخواهد دنیا را مدیریت کند باید سبک زندگی اش متفاوت باشد هرزه که باشد نمی تواند دنیا را اداره کند. پس عجیب نیست که یک فیلمی از تل‌آویو در می‌آید که یک تبلیغ صابون است و یک خانم با چهره آنچنانی صابونی را تبلیغ می‌کند و یک خاخام یهودی ایستاده و جلوی تبلیغ صابون را با پرده می پوشاند! فیلم دیگری را نشان می دهند که در یک هواپیمای در حال پرواز فیلمی پخش می‌شود که صحنه دارد و تنها یک نفر به این فیلم اعتراض می‌کند و بعد مشخص می‌شود که او یک خاخام یهودی است ! یا یک خبر دیگر منتشر می شود که در فلان جشنواره علمی معتبر در دنیا بعد از سرو غذا ، پنج نفر اعتراض دارند اینها چه کسانی هستند؟! یهودیانی که به ذبح آن طعام اشکال گرفته اند! آن کسی که میخواهد دنیا را اداره کند ، مراقبت ها و تقیدات خودش را دارد. اما دیگران را باید هرزه بار بیاورد تا بتواند آنها را مدیریت کند. پیاده روی اربعین فلسفه ما را توانسته است تبلور بدهد. اینکه یک موجود بزرگتری هست که جا دارد فدای او بشوید و ایثار داشته باشید. برگ برنده ی ما همین «ایثار» است. ایثار در دنیا معنا ندارد و اگر کسی این را ببیند شیفته آن می شود. خود را به آب و آتش بزنی ، خودت را زحمت بیاندازی تا یک نفر دیگر در آرامش و آسایش باشد ؟ این رفتار در پیاده روی اربعین دیده می شود ، و یک «من» دیگری را در دنیا معرفی می‌کند. پیاده روی اربعین نمایش یک سبک دیگری از زندگی است. چرا پیاده روی اربعین نوید ظهور را میدهد؟ با چند روایت بسیار زیبا ، پرنکته و قابل تأمل دلیل را بیان می کنیم؛ در روایت آمده است که سهل خراساني آمد خدمت امام صادق (ع) و اظهار کرد: ياابن رسول اللّه! شما بيش از حد عطوفت داريد، شما اهل بيت امامت و ولايت هستيد، چرا قيام نمي کند ،با اين که بيش از يک صد هزار شمشير زن آماده جهاد و فداکاري در رکاب شما هستند؟ امام به يکي از پيش خدمتان خود فرمود: تنور را آتش کن. همين که آتش تنور روشن شد و شعله هاي آتش زبانه کشيد، امام به سهل فرمود: برو در تنور آتش بنشين. سهل به خاطر حرفی که زده بود عذرخواهی کرد و از امام خواست او را تنبیه نکند. در همين لحظات شخص ديگري به نام هارون مکي وارد شد و سلام کرد. امام صادق(ع) پس از جواب سلام، به او فرمود: هارون! برو درون تنور آتش بنشين. هارون بدون چون و چرا داخل تنور رفت و در ميان شعله هاي آتش نشست. بعد امام (ع) با سهل مشغول مذاکره و صحبت پيرامون وضعيت فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي خراسان شد و مطالبي را مطرح نمود مثل آن که مدت ها در خراسان بوده و تازه از آن جا آمده است. پس از گذشت ساعتي، حضرت فرمود: اي سهل! بلند شو، ببين در تنور چه خبر است. همين که سهل کنار تنور آمد، ديد هارون مکي چهار زانو روي آتش ها نشسته است، پس از آن امام (ع) به هارون اشاره نمود و فرمود: بلند شو بيا؛ و هارون هم از تنور بيرون آمد. بعد از آن، حضرت خطاب به سهل ، اظهار داشت: در خراسان ، چند نفر مخلص مانند اين شخص پيدا مي شود؟ سهل پاسخ داد: به خدا سوگند! حتي يک نفر هم اين چنين وجود ندارد. امام فرمود: ما خود مي دانيم که در چه زماني قيام نمائيم؛ و آن زمانی است که حداقل پنج نفر مطيع و مخلص ما يافت شوند. این همان منی است که فانی شده در یک من بزرگتر. چنین کسی می‌تواند بار را به دوش بکشد. امیرالمومنین(ع) می فرمایند: "لا یَحْمِلَ هذَا الْعَلَمَ اِلَّا اَهْلُ الْبَصَرِ وَ الْصَّبْرِ وَالْعِلْمِ بِمَواضِعِ الْحَقِّ(خطبه۱۷۳ نهج البلاغه) «این پرچم را تنها کسانی می‌توانند بر دوش بگیرند که اهل بینش، پایداری و آگاه به مواضع حق باشند.» این «صبر» همان حالت از خود گذشتگی است آماده بودن برای هر پیکان و پیکار. 🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 19.mp3
5.65M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه نوزدهم #ملکوت_اعمال / 19 📅97/08/01 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔶بخش چهارم 🔶از آن آدمی که نظام آموزش و پرورش ما با فلسفه ای که از غرب میگیرد پرورش می دهد نمی توان انتظار داشت بار مملکت را بردارد. آدمهایی که دانشگاه‌های ما می‌سازند در حد وزارت خانه ها هم نمی توانند کار کنند. آموزش و پرورش و دانشگاه های ما نمی توانند برای ظهور ، انسان سازی کنند. اما تمدن سازی برای ظهور با پیاده روی اربعین ممکن می شود ، چرا که پیاده روی اربعین آدم می سازد. آن دانشجویی که به دنبال این است که گزارش و رزومه اش پر شود و نگاهش به مزایای شغلش است و همان اول کار دقت می کند تشویقی اش چقدر است و ارتقاء درجه اش به چه نحوی است و فقط به دنبال منافع خودش است ، نمی تواند برای ظهور کار کند. مرحوم کشی در "کتاب رجال" روایتی را نقل می کند که برای خود من هم خیلی جالب توجه بود؛ عده ای از اصحاب امام صادق علیه السلام در کوفه به امام صادق ع نامه ای به این مضمون نوشتند: مفضل با کبوتر بازان و کسانی که شراب می نوشند و افراد ظاهرا لاابالی مجالست و همنشینی دارد فلذا شایسته است که شما به او نامه ای بنویسید و به او امر کنید که با این افراد مجالست نکند. حضرت نیز نامه ای برای مفضل می نویسند و مهر و موم می کنند و به همین افرادی که درخواست نامه به مفضل را داشتند میدهد. (این اصحاب که نامه نوشته بودند از بزرگان اصحاب بودند مانند زُرَارَةُ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ بُكَيْرٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ وَ أَبُو بَصِيرٍ وَ حُجْرُ بْنُ زَائِدَةَ) 🔸آنها نامه را از حضرت می گیرند و به نزد مفضل رفته و به او نامه را می دهند. مفضل هم مهر نامه را باز می کند و شروع به خواندن می کند. حضرت در نامه نوشته بودند: بسم الله الرحمن الرحیم اینها را بخر! (یعنی فهرستی برای خرید داده بودند و در مورد آنچه مورد نظر آن اصحاب بود هیچ چیزی نفرموده بودند!) اصحاب از این نامه حضرت تعجب می کنند و نامه را میان خویش دست به دست می گردانند و مشاهده می کنند. 🔸سپس مفضل به آنها می گوید نظرتان چیست در مورد امر حضرت به خریدن این چیزها؟ آنها می گویند این لیست خرید مال خیلی زیادی را می طلبد. ما باید جلسه ای تشکیل دهیم و دور هم جمع شویم و در مورد آن نظر دهیم. مفضل نامه را به همان کفتربازان و افراد لاابالی می دهد؛ آنها هرآنچه در توان دارند میاورند و تا پیش از آنکه جلسه ی ناهار خواص تمام شود، هزینه خرید فهرست امام صادق علیه السلام را تامین می کنند! 🔻مفضل رو به آن اصحاب و بزرگان می کند و می گوید: آیا به من امر می کنید که اینها را از خودم برانم و طرد کنم؟ آیا شما فکر می کنید که خداوند تبارک و تعالی به نماز و روزه شما محتاج است؟ (بلکه نصرت و یاری ولی خداوند را از شما می خواهد مانند این جوانها که در نظر شما بی مایه و اهل گناه و افراد پستی هستند) 🔶رجال کشی. ص 326 کسی که برای خودش منزلت و شأن علمی و علمایی قائل است نمی تواند بار جامعه را بردارد و برای حکومت امام زمان(ع) کاری را انجام بدهد. این جای روایت خیلی قشنگ است مُفَضَّل به آنها می‌گوید فکر کردید امام صادق(ع) به نماز و روزه شما نیاز دارد؟! وقتی که باید خودت را ندید بگیری ، نمیگیری ! باید بیایید کف میدان و کار جهادی بکنید ، اگر توانستی در این راه برای خدا عملگی بکنید ، مَردید! این بازی هایی که خیلی از ماها راه میاندازیم کار را پیش نمی برد. اینکه فکر کنیم چند میلیارد خرج کنیم موسسه ی فرهنگی بزنیم و پوزیشن آخوندی و شاگرد فلان استاد بودن را بر داریم هیچ سودی ندارد‌. و یا به دنبال این باشیم در پیاده روی اربعین موکب علمی داشته باشیم ، سخنرانی و مداحی و بنر چند میلیونی بزنیم ، واقعا بی معنی است و چیزی جز نمایش دادن نیست. ببینید می‌توانید ماساژ بدهید !؟ غذا درست کنید!؟ و به دنبال این باشید که التماس کنید تا کسی سر سفره ی شما بنشیند!؟ در این راه باید عبا و عمامه را بِکنید و کنار بگذارید ، بایستید و چای درست کنید و دیگران را دعوت کنید که لحظه ای کنار شما استراحت کنند. البته نمی‌خواهم بگویم که در این راه نه سخنرانی باشد و نه مداحی ، حرفم این است که مراقب باشید خط گم نشود. این که بنشینیم فقط کتاب بخوانیم هیچ سودی ندارد. باید زندگی کرد. چیزهایی که فهمیده اید را باید به سبک زندگی تبدیل کرد. امام باقر(ع) می فرماید: كونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيرِ ألسِنَتِكُم «مردم را با غير زبان خود [به مذهب خويش] دعوت كنيد» لِيَرَوا مِنكُمُ الوَرَعَ وَالاِجتِهادَ وَالصَّلاةَ وَالخَيرَ ، فَإِنَّ ذلِكَ داعِيَةٌ «تا پارسايى و سخت كوشى [در عمل و عبادت] و نماز و خوبى را از شما ببينند؛ زيرا اينها، خود [بهترين] مبلّغند» یعنی با زبان دعوت نکن با زندگی ات دعوت کن. با حرفهای اهل بیت زندگی کن ، در این صورت به بهترین حالت ممکن معرف و بلندگوی حرف و فلسفه نظام فکری آنها خواهی بود. 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔶بخش پنجم 🔶 شما در این پیاده روی می ببینید آدم هایی را که سنی از آنها گذشته و شأن و شخصیت و جایگاهی دارند اما جلوی زائران را می گیرند التماس می‌کنند تا کسی اجازه دهد به آنها خدمت شود و یا گریه می کنند تا کسی قبول کند به منزل آنها بیاید استراحت کند. چه تبلیغی بالاتر از این !؟ اینها فانی در چه کسی هستند که اینگونه عمل می کنند؟ همه فلسفه دین ما ختم به این می‌شود که بگوید تو هیچ نیستی و هرچه هست فقط اوست. اینها چیزی نیست که بتوان پای درس فلان استاد و در فلان کلاس به دست آورد. اینها را فقط در پیاده روی اربعین می‌توان دید و هیچ زمان دیگری این چنین بروزی وجود ندارد. تمام نظام اعتباریات همه در این پیاده روی از بین میروند. اینکه یک نفر دکتر ،مهندس یا دارای فلان سابقه و جایگاه است همه و همه کنار می رود. و همه در یک کلام خود را خادم حسین معرفی می کنند و لاغیر! در آنجا مرزها از بین می رود. این که بگویی من ایرانی ام تو عراقی ، خنده دار است! حتی تفاوت زبان هم به چشم نمی آید ، می دانید که زبان هم خودش یک حجاب است و جزء اعتباریات محسوب می شود. اما آنجا اصلا انگار همه عرب ها ، فارس اند و همه فارس ها ، عرب! زبان همه حُب الحسین است. پاکستانی ، آمریکایی ، عرب و .. هیچ کدام زبان هم را نمی دانند و فقط هرکس به دنبال خدمت کردن به دیگران است. این «فنای همه در یک نفر» آنجا به عینیت می رسد و نمود دارد. قرار بود این فنا در مکه و ایام حج اتفاق بیفتد اما نیفتاد. و خداوند این مسئله را فقط برای حسین ع در کربلا رخ داده است و تنها در پیاده روی اربعین است که دیده می شود. در سوره مبارکه حج بیان شده است: إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ ۚ... (حج:۲۵) «آنان که کافر شده و (مردم را) از راه خدا منع می‌کنند و نیز از مسجد الحرامی که (ما حرمت احکام) آن را برای اهل آن شهر و بادیه‌نشینان یکسان قرار دادیم مانع می‌شوند....» حضرت آیت الله جوادی آملی در تفسیر این آیه می فرمود «سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ» یعنی در حج مقیم و مسافر نداریم. ایشان فتاوا را می خواندند که برخی از فقهای شیعه فتوا داده اند اقامت و صاحب خانه شدن در مکه حرام است. خانه ها را اجاره میدهند به افرادی اما ایام حج که میشود این خانه ها را تخلیه می کنند تا برای همه زائران باشد. هر کس هر جایی که خواست اقامت کند و همه خانه ها ، همه غذاها مال همه باشد. یعنی همه ی من ها فانی میشود و بعد در روایت دیگر از امام باقر(ع) آمده است که؛ تَمَامُ الْحَجِّ لِقَاءُ الْإِمَام «تمام بودن حجّ به زیارت امام است.» حالا این را کجا میتوان دید که در یک خانه ، مسافر و صاحب خانه از هم سوا نمی شود ؟! بله فقط در پیاده روی اربعین چنین چیزی ممکن است و تفسیر این آیه فقط در پیاده روی اربعین دیده می شود. اینجا همه چیز متعلق به امام حسین (ع) است. یک سال کار می کنند پول در می آورند که در ایام اربعین برای زائران امام حسین (ع) خرج کنند. اینجاست که نظام اعتباری کلاً محو می شود و هیچ کس خود را مالک چیزی نمی داند! شخصی رسید خدمت امام وگفت: آقا چرا قیام نمی کنید!؟ حضرت فرمود: آیا با دوستانتان این جور هستید که هر زمان پول نیاز داشتید دست در جیب همدیگر ببرید و آنچه که نیاز دارید را بردارید؟ گفت : نه! فرمود : هر زمان شما اینطور شدید ، قیام می کنیم. «قِیلَ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع: إِنَّ أَصْحَابَنَا بِالْکُوفَةِ لَجَمَاعَةٌ کَثِیرَةٌ فَلَوْ أَمَرْتَهُمْ لَأَطَاعُوکَ وَ اتَّبَعُوکَ قَالَ: یَجِیءُ أَحَدُکُمْ إِلَى کِیسِ أَخِیهِ فَیَأْخُذُ مِنْهُ حَاجَتَهُ؟ فَقَالَ: لَا. فَقَالَ: هُمْ بِدِمَائِهِمْ أَبْخَلُ. ثُمَّ قَالَ... إِذَا قَامَ الْقَائِمُ جَاءَتِ الْمُزَامَلَةُ وَ أَتَى الرَّجُلُ إِلَى کِیسِ أَخِیهِ فَیَأْخُذُ حَاجَتَهُ فَلَا یَمْنَعُهُ. (اختصاص شیخ مفید/24)» تا وقتی که انسان‌ها درگیر نظام اعتباری خودشان هستند ،نمی‌توانند در این راه برای تمدن امام زمان(ع) کاری انجام بدهند. 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔶بخش ششم 🔶رهبری با بغض روایتی را از اخلاص یک رزمنده همدانی تعریف می کردند که او گفته بود اگر ميخواهی از سيم خاردار [ دشمن] رد شوی، اول بايد از سيم خاردار نفست عبور كنی. حضرت آقا با گریه می گفتند تا وقتی اسیر خودمانیم نمی توانیم کاری بکنیم. وقتی درگیر خودمان هستیم باری را نمی توانیم برداریم . موجی نمی‌توانیم ایجاد کنیم. همه اش درگیر این هستیم که خودم چه می شوم؟ خانواده ام چه می شود؟ بچه ام چه می شود؟ ملکیتم چه می شود؟ اخلاق و عرفان مگر چیزی غیر از اینهاست که ما را از تعلقات عبور دهد؟ شاگرد امام صادق(ع) است اما می گوید من علم را می خواهم ، ببینید امام به او چه می فرماید؛ فَاطْلُبْ أَوَّلًا فِی نَفْسِکَ حَقِیقَةَ الْعُبُودِیَّةِ «پس اگر طالب علمی اول در نفس خودت حقیقت عبودیت را جست و جو کن » عنوان بصری آمده است و میگوید من می خواهم عالِم شوم ، حضرت به او می گوید برو آدم شو! «حَقِیقَةَ الْعُبُودِیَّةِ» علم می خواهی برو بنده شو! اصلا علم گرفتنی نیست. لَیْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ یَقَعُ فِی قَلْبِ مَنْ یُرِیدُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَنْ یَهْدِیَهُ فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ «علم به آموختن نیست. علم نوری است که در قلب کسی که خدا بخواهد او را هدایت کند قرار می گیرید» علم مدرسه و کلاس ندارد علم نوری است که خدا باید در وجود تو بیندازد. فقط باید زمینه اش را ایجاد کنید، آن هم این است که حقیقت عبودیت را در خود ایجاد کنید. حالا حقیقت عبودیت چگونه در شما ایجاد می شود؟ اینجاست که می فرماید اگر این کار را انجام دهید در واقع اولین درجه تقوا را به جا آورده اید « فَهَذَا أَوَّلُ دَرَجَةِ التُّقَى » آن چه کاری است؟ أَنْ لَا یَرَى الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ مِلْکاً لِأَنَّ الْعَبِیدَ لَا یَکُونُ لَهُمْ مِلْکٌ یَرَوْنَ الْمَالَ مَالَ اللَّهِ یَضَعُونَهُ حَیْثُ أَمَرَهُمُ اللَّهُ «این که عبد برای خود در مورد آنچه که خدا به وی سپرده است مالکیتی قائل نباشد؛ چرا که بندگان مالکیتی ندارند؛ بلکه همه اموال را مال خدا می بینند و آن را در جایی می نهند که خدا امر کرده است.» این که برای خودش قائل به مِلکیت نباشد. اگر اینطور بودی علم به تو داده می شود. اینجاست که میفهمید چرا به امام حسین(ع) می‌گوییم «اباعبدالله». امام حسین است که عبدالله را تربیت می‌کند و این تربیت در پیاده روی اربعین صورت می گیرد! اینجا عبودیت نمایش داده می شود چراکه تمام مِلکیت ها از بین می‌رود و تمام جایگاه ها و انانیت های افراد زیر پا گذاشته می شود! با لباسی که اگر یک آستینش چروک بود بیرون نمی رفتیم ، الان یک هفته است به تنمان است و اصلا به آن توجه هم نمی کنیم. آن بهداشت و نظافتی که بخواهد از آن "حضرتِ من" بیرون بیاید مفت نمی ارزد. گفته اند ، «النظافة من الإيمان» مرتب بودن به خاطر خدا اگر باشد ارزش دارد ، اگر برای خود نمایی و جلوه گری باشد چه سودی دارد!؟ باید بگویی چون او دوست دارد من این کار را انجام می دهم ، اگر به خاطر خدا باشد ، نظافت ایمان است ، باید نگاهت این باشد که برای یک شیعه کسر شأن است خودش آلوده و نامرتب باشد ، و یا برای زائر امام حسین(ع) زشت است ، آشغال بریزد و شهر امام حسین را کثیف کند. البته زائر امام حسین(ع) تنها زائریست که ایراد ندارد با غبار راه و لباس چروک به زیارت بیاید ، بقیه زیارت ها باید مرتب بود و غسل داشت و عطر زد. اما برای امام حسین(ع) هم این را داریم که مرتب باش و غسل کن و هم آن را که با آلودگی و غبار راه بیا. لذا روز اربعین جفت این زیارت ها محقق شد. در اربعین اول بعد از شهادت اباعبدلله دو گروه زائر به کربلا آمد؛ یکی جابر بن عبدلله انصاری و یکی هم حضرت زینب! جابر در آب فرات غسل کرد ، لباس احرام پوشید و لبیک گویان به سمت مزار اباعبدلله آمد. دیگری هم زینب کبری بود که او خسته و با غبار راه آمد! پس برای امام حسین (ع) هر دو زیارت سفارش شده است. 🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 20.mp3
4.23M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه بیستم #ملکوت_اعمال / 20 📅97/08/12 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 21.mp3
6.64M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه بیست و یکم #ملکوت_اعمال / 21 📅97/08/13 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 22.mp3
6.82M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه بیست و دوم #ملکوت_اعمال / 22 📅97/08/14 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 23.mp3
6.97M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه بیست و سوم #ملکوت_اعمال / 23 📅97/08/15 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
تکليف يا تکلف 01.mp3
13.23M
🔈 #تکلیف_یا_تکلف 📢 جلسه اول 📅97/08/15 #مشهد 🔔 @Aminikhaah_Media
خستگي ناپذيري 01.mp3
10.52M
🔈 #خستگی_ناپذیری 📢 جلسه اول 📅97/08/15 #مشهد 🔔 @Aminikhaah_Media
تکليف يا تکلف 02.mp3
13.63M
🔈 #تکلیف_یا_تکلف 📢 جلسه دوم 📅97/08/16 #مشهد 🔔 @Aminikhaah_Media
خستگي ناپذيري 02.mp3
13.11M
🔈 #خستگی_ناپذیری 📢 جلسه دوم 📅97/08/16 #مشهد 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔷 - 🔷 جلسه شصت و نهم 🔶 بخش اول 🔶 حضرت امام (ره) در شرح حدیث یازدهم از کتاب «شرح چهل حدیث» نکاتی را در ارتباط با فطرت بیان می کنند که خیلی مهم است. یکی از این نکات این است که ؛فطرت هم کمال گراست هم مطلق گرا. یعنی همه ی انسانها هم کمال را می‌خواهند و هم کمال محدود را نمیخواهند. اما گاهی این فطرت فریفته می شود چیزی را کمال و زیبایی می‌داند و بعد متوجه می‌شود که این کمال نیست و به محض اینکه متوجه شد این زیبایی و کمال، مطلق نیست روی می‌آورد به سمت یک کمال و زیبایی دیگر ، اگر متوجه شود آن هم محدود است روی می آورد به کمال دیگر و ... اینکه انسان دچار تنوع طلبی می شود از همین صفت است ، انسان دائماً در حال عوض کردن چیزهایی است که کمال را در آن می بیند. چرا انسان اشتباه میکند ؟! کلید واژه ای اینجا مطرح می‌شود آن هم « عجله» است . خیلی این واژه مهم است و متاسفانه خیلی هم غریب است در میان ما! در قرآن استدلال فوق العاده ای وجود دارد که کمتر به آن توجه شده؛حضرت ابراهیم (ع) در گفتگویی که با خورشید پرستان و ماه پرستان داشت جمله ی جالبی را بیان کرد ، قرآن می گوید ابراهیم اول با ماه پرستان همراه شد گفت: فَلَمَّا رَأَي الْقَمَرَ بازِغاً قالَ هذا رَبِّي(انعام:۷۷) «پس زمانی که ماه را دید که طلوع کرد،گفت این پروردگار من است» و زمانی که خورشید طلوع کرد فرمود: فَلَمَّا رَأَي الشَّمْسَ بازِغَةً قالَ هذا رَبِّي هذا أَکْبَرُ (انعام:۷۷) «پس زمانی که خورشید را دید گفت این پروردگار من است ، این بزرگتر است» حضرت ابراهیم بعد از همراه شدن با مردم خورشید پرست و ماه پرست ، جمله ی جالبی را بیان می کند که خاص است و هنر پیامبری ایشان را نشان می دهد. این تصور در بین ما هست که آدم حزب اللهی یعنی آدم بی عرضه! ما فکر می کنیم اگر یک کتابِ صد در صد اسلامی و یا یک فیلم کاملا مذهبی ساخته شود برای کسی جذاب نیست. حضرت ابراهیم در یک حرکت صد در صد اسلامی ، هنر و ظرافت خود را اینطور نشان می دهد ، زمانی که در جمع آنها ایستاد فرمود : قالَ لا أُحِبُّ الْآفِلينَ(انعام:۷۶) «من افول کنندگان رادوست نمی دارم» این جمله عالی است‌. مرحوم علامه طباطبایی ذیل این آیه می فرمایند : حضرت ابراهیم استدلال نیاورد استدلال این بود که بگویند این خوب نیست ، یا باطل است یا بگوید حق این است ، اما ببینید اصلا کاری به حق و باطل نداشت گفت"من دوست ندارم". دوست نداشتن که برهان نیست! شما اگر در یک گفت و گوی علمی بگویید قبول ندارم چون خوشم نمی آید ، قطعا جواب می شنوید که خوش آمد یا نیامد تو به ما مربوط نیست! اما حضرت ابراهیم (ع)فرمود: من افول کنندگان را دوست نمیدارم. نگفت افول کننده نمی تواند خدا باشد. گفت افول کننده نمی تواند دوست داشتنی باشد. خیلی این مطلب ظرافت دارد ؛کسی را باید بپرستی که بتوانی عاشقش شوی! می گوید ماه و خورشید صلاحیت عشق ورزی ندارد. متاسفانه ما دین را طوری آموزش می‌دهیم که همه چیز در آن دیده می شود جز عشق و خدا آن نیست که بشود عاشقش شد. فطرت شما موجودی را میخواهد که افول نکند. تمام این فیلم هایی را که با محوریت و موضوع عاشقانه می سازند جذابیت آنها به چیست؟ چرا بیننده دارد؟ مگر نه این است که در نگاه همه عشق جذاب است؟ در دوگانه میان عشق و شهوت چرا ما شکست میخوریم؟چرا فیلم هایی که یک تم شهوت آمیز و یک فضای شورانگیز عاشقانه دارد ، مخاطب دارد؟ اما فیلم های ما مخاطب ندارد؟ فیلم های هالیوودی با توجه به سانسور هایی که صدا و سیما روی آنها انجام می‌دهد ، بخش زیادی از آن قابل پخش است پس مشخص میشود همه موضوع آن ها مربوط به مسایل شهوت و این جور چیزها نیست ، اگر اینجور بود که این همه فیلم خارجی با موضوع عاشقانه در رسانه ما پخش نمی شد. این یعنی مردم حتی اگر هم عاشق نباشند ،عاشق دیدن عاشقی اند. در ماجرای حضرت یوسف عشق حقیقی، آنی نبود که میان یوسف و زلیخا شکل گرفت اما متاسفانه چون بیشتر این طور عشق ها برای مخاطب جالب است ، در این فیلم با همه خوبی هایی که داشت به این بُعد بیشتر پرداخته شد ، دلیلش این است که ما ادبیات این را نداریم که با مردم صحبت کنیم و بگوییم این گونه عشق ها افول می‌کنند. این جاست که آن کلید واژه «عجله» که مطرح کردیم ، جایگاهش روشن میشود. انسان یک ویژگی دارد و آن هم عجول بودن است و از همین جا فطرت او به بازی گرفته می شود و فریب می خورد. عجله یعنی شما عشق به زیباییِ مطلق دارید اما چون عجول هستید یک زیبایی محدود دل شما را می برد. برای رسیدن به زیبای مطلق باید صبور بود. 🔔 @Aminikhaah_Media
ضروري ترين واقعيت_.mp3
6.9M
🔈 | مهم ترین کارکرد دین 🔔 @Aminikhaah_Media
خستگي ناپذيري 03.mp3
14.34M
🔈 #خستگی_ناپذیری 📢 جلسه سوم 📅97/08/17 #مشهد 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔷 - 🔷 جلسه شصت و نهم 🔶 بخش دوم 🔶در تمدن غرب کلید واژه ای که در کل آن درخشش دارد و فراوان هم دیده می شود و برای همه آنها مهم است واژه ی "عجله" است. البته خداوند هشدارش را داده و می فرماید: خُلِقَ الْإِنْسَانُ مِنْ عَجَلٍ ۚ (انبیاء:۳۷) «آدمی در خلقت و طبیعت بسیار شتابکار است» چرا انسان عجول است؟ چون انسان محدود و ضعیف است. انسان اگر قوی شد دیگر عجول نخواهد بود. ولی انسان ضعیف است و ضعف او را می شود مهندسی و مدیریت کرد. یک سری از کمال ها را دوست دارد اما در عین حال عجول و ضعیف است. با عجله و ضعفش می شود کاری کرد که به کمترین حد از کمالات قانع شود. کمترین حد از زیبایی! کمترین حد از لذت! کمترین حد از قدرت! و... هر چیزی را که انسان دوست دارد از آن یک سطح پایین‌تر از حد کمال هم وجود دارد. پس می‌توان انسان را به سبب صفت عجول بودن به سطوح پایین مشغول کرد. این نکته خیلی جالب است تمدن اسلامی چه چیزی می خواهد و هدف آن چیست؟ رکن رسیدن به تمدن اسلامی این است که عجول نباشید. در آیه آخر سوره آل عمران سه واژه بود دو تای آن را در جلسات قبل مطرح کردیم یکی از آنها ماند ، می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ... (آل عمران:۲۰۰) «ای اهل ایمان، صبور باشید و یکدیگر را به صبر سفارش کنید و مهیّا و مراقب کار دشمن بوده و خداترس باشید...» سه کلید واژه برای ساخت تمدن اسلامی : ۱- «اصْبِرُوا » یعنی خودت صبور باش ۲- «صَابِرُوا» دیگران را به صبر دعوت کن ۳- «رَابِطُوا» اهل رابطه باش. دو بار روی صبر سرمایه گذاری کرده است چرا که اگر عجول باشید تمدن بنی اسرائیلی شکل می دهید. بنی اسرائیل عجول بودند خداوند در رابطه با گوساله سامری واژه "عِجل" را انتخاب می کند. در نظام واژه شناسی قرآن بحث های بسیار جالبی وجود دارد؛ در مورد گاو ، قرآن چند تعبیر دارد یک تعبیر "بَقَر" و یک تعبیر "عِجل" است. وقتی می خواهند گاو را بکُشند تا مُرده را زنده کنند تعبیر بَقَر را به کار می برد. اما وقتی که می خواهند گوساله پرستی بکنند تعبیر عِجل را برای گاو به کار میبرد. چرا که گوساله بین حیوانات نماد عجله است ، می خواهد بگوید چون بافت درونی بنی اسرائیل عجله است پس نمود بیرونی آن شد گوساله پرستی. گوساله این نیست که بگویند در یک تاریخ آنرا پرستیدند و تمام شد ،حرف قرآن حرف پایان پذیر و مربوط به یک دوره خاص نیست. این کتاب کتاب هدایت بشر است خداوند نمی آید فقط قصه یک دوره را تعریف کند و برود ،این کتاب قرار است تا آخر عالَم کارایی داشته باشد. پس ماجرا یک حقیقت و یک بطن دارد و باید این حقیقت آشکار و کشف شود. 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔷 - 🔷 جلسه شصت و نهم 🔶 بخش سوم 🔶 در ماجرای گوساله سامری اول به این نکته باید توجه کرد که این بنی اسرائیل از وسط دریا رد شده بودند. کرامات بسیار دیدند. سی روز حضرت موسی از آنها وقت خواست که برود و برای آنها تورات را بیاورد. اینها در این ۳۰ روز هم هیچ مشکلی برایشان پیش نیامد و ۱۰ روز نیامدن موسی تمدید شد و در این ده روز آنها گوساله پرست شدند ، چطور اینچنین چیزی ممکن می شود؟ آن هم فقط در ده روز!؟! وَوَاعَدْنَا مُوسَىٰ ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ...(اعراف:۱۴۲) «و ما با موسی سی شب وعده قرار دادیم و ده شب دیگر بر آن افزودیم...» اول باید ببینید سامری چه کسی بود ، سامری از بزرگان بنی اسرائیل واهل کشف و کرامات است ، چون قرآن می گوید: قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها وَ كَذلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي (طه:۹۶) (سامرى) گفت: من به چيزى پى بردم كه (ديگران) به آن پى نبردند، پس من مشتى از آثار رسول (جبرئیل) را بر گرفتم، پس آن را (در گوساله) افكندم و اين گونه نفسم اين كار را در نظرم بياراست (وفريب داد)» سامری چشم برزخی داشت. وقتی بنی اسرائیل از دریا رد میشدند جناب جبرئیل تمثل کرد[ ملائکه می‌توانند در قالب جسم انسان تمثل کنند] و سوار بر یک اسب نازل شد و دو طرف دریا را به اذن الهی نگه داشت و قرآن می گوید سامری جبرئیل را دید. سامری می گوید جبرئیل جایی ایستاده بود که زیر پای اسب او خاک نم دار بود من آن خاک را برداشتم و با آن گوساله سامری را ساختم. گوساله سامری چیز معمولی نبود یک حقیقت ملکوتی داشت ، حرف می زد و... البته زیاد از ویژگی‌های جزئی آن اطلاعاتی نیست اما آن چیزی که گفته شده نشان می دهد به طور کلی مساله سامری یک چیز خاص بود که توجه‌ها به سمتش کشیده شد. بنی اسرائیل به حضرت موسی گفتند تو هم اگر آن را می دیدی حتماً فریب می‌خوردی ، ما نمی توانستیم آن را باور نکنیم؛ قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَٰكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِّن زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَٰلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ (طه:87) «قوم به موسی گفتند: ما به میل و اختیار خود خلاف وعده تو نکردیم و لیکن اسباب تجمل و زینت بسیاری (از فرعونیان) بار دوش ما نهادند و ما آنها را در آتش افکندیم و چنین سامری (فتنه‌انگیز بر ما) القا کرد.» سامری عجله مردم را مدیریت و با آن مردم را تحریک کرد. همان کاری که تمدن غرب با مردم انجام می دهد انسان ها را عجول میکند و از آنها می خواهد زود به محصول برسند. پاداش‌های فوری انسان را عجول بار می آورد. تمدن غرب تمدن عجله است. نظام آموزشی آن می شود همین نظام آموزشی که ما گرفتار آن هستیم. هم حوزه و هم دانشگاه مبتلا به این آسیب هستند. در این نظام می گویند درس که خوانده ایم اثرش در امتحانات ترم مشخص میشود در حالی که امتحانات الهی اینگونه نیست. اینجا شما اگر درس نخواندید مشروط می شوید و اگر مجددا مشروط بشوید اخراج می شوید. اما خدا اینطور با بنده اش حساب و کتاب نمی کند. ما به دنبال این هستیم که سریع اثر حاصل شود و محصولات برایمان عینی و سریع باشند. در تمدن غرب که ریشه اش برمیگردد به بنی اسرائیل [چرا که تمدن صهیونیستی همان تمدن یهود است] نظام ، نظام عجله است. انسانها یکسری از کمالات را می‌خواهند اما آنها کاری می کنند که این انسان به سطحی ترین لایه از کمال راضی شود در حالی که انسان باید صبور باشد تک تک لایه‌ها را پشت سر هم رد کند تا به کمال مطلق برسد. اولین چهره زیبایی که دید نباید او را شیفته کند. حضرت امام(ره) در اینجا می فرمایند: اگر کسی بر مبنای فطرت پیش برود می فهمد که در این عالم هیچکس و هیچ چیز غیر از خدای متعال لیاقت توجه را ندارد. به عنوان مثال اگر زیبایی گُل توجه شما را به خودش جلب کرد باید بدانید که جمال محبوب است که به دلتان نشسته. آیت الله محمدی خراسانی در کتاب شرح کشف المراد داستانی را از استاد انصاری شیرازی[ از شاگردان علامه طباطبایی ]نقل می کند که جالب توجه است. میگوید با استاد انصاری بیرون رفته بودیم کسی از کنار ما رد شد و بدون توجه پایش را روی یک گُل گذاشت ، مرحوم انصاری وقتی این حرکت را دید با صدای بلند گفت« پایت را از روی جمال یار بردار!» گل را میبیند اما زیبایی گُل او را مجذوب خود نکرده است. ای دوست شکر بهتر یا آنکه شکر سازد خوبی قمر بهتر یا آنکه قمر سازد باید در همه چیز خدا را جست و جو کرد. اگر این طور بود آن وقت نظام مبتنی بر فطرت شکل می گیرد. برای رسیدن به این درجه انسان باید صبور باشد یعنی به هر سطحی از کمال که رسید قانع نشود و به دنبال یک درجه بالاتر باشد تا برسد به کمال مطلق ، که خداست. 🔔 @Aminikhaah_Media
🔷 متاسفانه فایل صوتی جلسه بیست و چهارم از سلسله جلسات ، مخدوش و غیر قابل ارائه می باشد. 🔔 @Aminikhaah_Media