eitaa logo
Aminikhaah_Media🇵🇸
60.1هزار دنبال‌کننده
206 عکس
156 ویدیو
164 فایل
The #Aminikhaah_media Official Channel. کانال رسمی @aminikhaah نشر آثار صوتی دروس #حوزوی دروس #دانشگاهی سلسله #منابر کلاس های تخصصی متن سخنرانی ها و کلاس ها تبلیغ و تبادل نداریم🚫 ارتباط: توجه : کانال توسط ادمین اداره می‌شود @Amini_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔈 #صبر_رمز_قدرت 🔈 جایگاه صبر در ساخت شخصیت 🔊 جلسه دوم 📅97/03/15 #مازندران #بابل #مسجد_حضرت_ابوالفضل 🔔 @Aminikhaah_Media
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔈 #صبر_رمز_قدرت 🔈 جایگاه صبر در ساخت شخصیت 🔊 جلسه سوم / پایانی 📅97/03/17 #مازندران #بابل #مسجد_حضرت_ابوالفضل 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔶 جلسه اول 🔷 بخش اول 📍یکی از ویژگی های امیرالمومنین که بسیار جذاب است ، قدرت و قوت ایشان است. بسیاری از کمالات ایشان نشأت گرفته از قدرتشان است. کسی که روی نفس خودش پا می گذارد خیلی جاها خیلی کارها را می کند و یا خیلی از کارها را نمی کند ، نشانه قدرتش است. در ماجرای خیبر، در این قلعه را فقط چهل مرد با هم باز و بسته می کردند. این از روی قدرت امیرالمومنین است که یک تنه این در را از جا در میاورد و پرتاب می کند! ثُمَّ نَزَلَ مُغْضَباً إِلَى أَصْلِ عَتَبَةِ الْبَابِ فَاقْتَلَعَهُ ثُمَّ رَمَى بِهِ خَلْفَ ظَهْرِهِ أَرْبَعِينَ ذِرَاعاً قَالَ ابْنُ عَمْرٍو مَا عَجِبْنَا مِنْ فَتْحِ اللَّهِ خَيْبَرَ عَلَى يَدَيْ عَلِيٍّ وَ لَكِنَّا عَجِبْنَا مِنْ قَلْعِهِ الْبَابَ وَ رَمْيِهِ خَلْفَهُ أَرْبَعِينَ ذِرَاعاً وَ لَقَدْ تَكَلَّفَ حَمْلَهُ أَرْبَعُونَ رَجُلًا فَمَا أَطَاقُوهُ خشمناك پا از ركاب تهى كرد و پياده شد و عتبه در را گرفت و آن را از جا كند و چهل ذراع پشت سر خود پرتاب كرد. ابن عمرو گفت ما از اينكه خدا قلعه را به دست على گشود تعجب نكرديم و از اين در عجب شديم كه چگونه در را كند و چهل ذراع پشت سر انداخت با اينكه چهل مرد خواستند او را بردارند و نتوانستند. ( الأمالي (للصدوق) / ترجمه كمره اى ؛ ص513 ) ایشان خود را به درخت بیابانی تشبیه کرده و در نامه 45 نهج البلاغه خطاب به عثمان بن حنیف می نویسند: أَلَا وَ إِنَّ الشَّجَرَةَ الْبَرِّيَّةَ أَصْلَبُ عُوداً وَ الرَّوَاتِعَ الْخَضِرَةَ أَرَقُّ جُلُوداً وَ النَّابِتَاتِ الْعِذْيَةَ أَقْوَى وَقُودا ؛ آگاه باشيد! درختان بيابانى، چوبشان سخت تر، و درختان كناره جويبار پوستشان نازكتر است. درختان بيابانى كه با باران سيراب مى شوند آتش چوبشان شعله ورتر و پر دوام تر است. (ترجمه دشتی) ایشان همچنین می فرمایند یکی از مزیت های من نسبت به پدرم حضرت آدم ابوالبشر ع این است که خدا او را از خوردن گندم نهی کرد ولی ایشان خورد ، اما برای من گندم حلال است و من در طول عمرم از گندم نخوردم: در روز آخر حیات امیرالمومنین صعصعه بن صوهان از امیرالمومنین درباره برتری های ایشان نسبت به انبیا می پرسد : يا أمير المؤمنين! أخبرني أنت أفضل أم آدم عليه السّلام؟ فقال الإمام عليه السّلام: يا صعصعة! تزكية المرء نفسه قبيح، و لو لا قول اللّه عزّ و جلّ: وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ ما أجبتُ. يا صعصعة! أنا أفضل من آدم؛ لأن اللّه تعالى أباح لآدم كلّ الطيّبات المتوفّرة في الجنّة و نهاه عن أكل الحنطة فحسب، و لكنّه عصى ربّه و أكل منها! و أنا لم يمنعني ربّي من الطيّبات، و ما نهاني عن أكل الحنطة، فأعرضت عنها رغبة و طوعاً صعصعه عرض كرد مرا خبر دهيد شما افضل هستيد يا آدم؟ حضرت فرمودند : قبيح است كه مرد خود را تعريف و تزكيه بنمايد و لكن از باب (و امّا بنعمة ربك فحدث) ميگويم، من از آدم افضل هستم ، براى آدم همه قسم وسايل رحمت و راحت و نعمت در بهشت فراهم بود فقط از يك شجره گندم منع گرديد و از آن شجره منهيّه خورد و از بهشت و جوار رحمت حق خارج شد. ولى خداوند مرا از خوردن گندم منع ننمود من به ميل و اراده خود از گندم نخوردم. (ليالي بيشاور مناظرات و حوار، ص: 510 ) 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔶 جلسه اول 🔷 بخش دوم 📍 راوی می گوید دیدم که حضرت نان جو را با سر زانو میشکستند و در آب خیس می کردند تا بعد از آن بتوان آن نان را خورد: دَخَلْنَا عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ بَيْنَ يَدَيْهِ طَبَقٌ مِنْ خُوصٍ عَلَيْهِ قُرْصٌ أَوْ قُرْصَانِ مِنْ شَعِيرٍ وَ إِنَّ أَسْطَارَ النُّخَالَةِ لَتَبَيَّنُ فِي الْخُبْزِ وَ هُوَ يَكْسِرُ عَلَى رُكْبَتَيْهِ وَ يَأْكُلُ بِمِلْحٍ جَرِيشٍ فَقُلْنَا لِجَارِيَةٍ لَهُ سَوْدَاءَ اسْمُهَا فِضَّةُ أَ لَا نَخَلْتِ هَذَا الدَّقِيقَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَتْ أَ يَأْكُلُ هُوَ الْمُهَنَّأَ وَ يَكُونُ الْوِزْرُ فِي عُنُقِي فَتَبَسَّمَ ع وَ قَالَ أَنَا أَمَرْتُهَا أَلَّا تَنْخَلَهُ قُلْنَا وَ لِمَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ ذَلِكَ لَأَجْدَرُ أَنْ تَذِلَّ النَّفْسُ وَ يَقْتَدِيَ بِيَ الْمُؤْمِنُ وَ أَلْحَقَ بِأَصْحَابِي خدمت امير المؤمنين (ع) وارد شديم، در جلوى آن حضرت طبقى از برگ خرما و روى آن يك و يا دو گرده نان جو بود، و به راستى قشر سبوس روى نان مشخص بود، و آن بزرگوار با زانوهايش نان را مى شكست، و با نمك ساييده ميل مى كرد، به كنيزش فضّه كه از اهل آفريقا بود گفتيم: چرا سبوس اين آرد جو را نمى گيرى؟ گفت: آيا او غذاى گوارا را بخورد، در صورتى كه وزر و وبال آن بر عهده من بماند؟ امير المؤمنين (ع) از شنيدن سخن فضّه خنديد و فرمود: «من دستور داده ام كه مبادا سبوس جو را بگيرد». عرض كرديم: چرا يا امير المؤمنين؟ فرمود: «اين عمل براى خوار ساختن نفس و رام نمودن آن و براى اين كه مؤمن از من پيروى كند و من با اصحابم همسان باشم بهتر است.» (تنبیه الخواطر و نزهه النواظر ؛ ج1 ؛ ص48) امیرالمومنین می فرماید من این قوت را از خوراک و.. نمیگیرم، قدرت من از ایمانم است، ایشان درباره چگونگی کندن در قلعه خیبر فرمود: مَا قَلَعْتُ بَابَ خَيْبَرَ وَ رَمَيْتُ بِهِ خَلْفَ ظَهْرِي أَرْبَعِينَ ذِرَاعاً بِقُوَّةٍ جَسَدِيَّةٍ وَ لَا حَرَكَةٍ غِذَائِيَّةٍ لَكِنِّي أُيِّدْتُ بِقُوَّةٍ مَلَكُوتِيَّة ؛ من در خيبر را با نیروی جسمانی و غذایی از جا نکندم و چهل ذراع به پشت سر نینداختم ، بلکه از قدرت روحانی و ملکوتی کمک گرفتم (أمالي( صدوق) ؛ ص514 ) قدرت روحی از آن جمله چیزهایی است که در شب قدر خواستنش بسیار ضروری است. یکی از شخصیت های فوق العاده در عصر معاصر ما از لحاظ قدرت روحی ، پرفسور حسابی است، در کتاب "استاد عشق" که زندگی نامه ایشان است، آورده است که پدر ایشان در محله تجریش تهران ملّاک بود اما به دلایلی ایشان و برادر را برای تحصیل به لبنان میفرستد، و پس از مدتی نیز آن دو را رها میکند، دکتر حسابی در این دوره از زندگی خویش که در دوره جنگ جهانی اول و قحطی و.. نیز بوده، سختی های فراوانی را به علت فقر شدید در کشوری غریب متحمل میشود ، پس از مدتی ایشان در منطقه ای صعب العبور در بین مرز لبنان و سوریه کاری پیدا میکند و به علت سختی رفت و آمد مجبور می شود همان جا نیز زندگی کند ، جایی که از یک طرف کوهستان و از طرفی بیابان او را محاصره کرده بود ، در این برهه هم با مشکلات فراوانی از جمله مقابله با حیوانات وحشی و موش صحرایی و پشه مالاریا و.. دست و پنجه نرم می کند و حتی یکبار به علت نیش پشه مالاریا تا یک ماه به حالت احتضار می افتد! پس از مدتی به فرانسه می رود و در یک شرکت برق مشغول به کار می شود که در آنجا نیز از سوی همکارانش که به او حسادت می کردند بسیار مورد آزار و اذیت قرار می گیرد. این ها تنها نمونه هایی از سختی هاییست که این مرد بزرگ در زندگی اش متحمل شده ، اما با این حال ایشان به پسرشان می گویند: "بعد از 50 سال از آن ماجراها وقتی که ضعیف می شوم میبینم که همه آن دردها دوباره برمیگردند اما تا وقتی قوی هستم دردی هم ندارم." این جمله ی بسیار معناداریست، بعضی فکر میکنند اگر از فلان فضا و محیط و یا دانشگاه و اداره بروند همه چیز درست می شود و یا اگر محله و شهر خود را عوض کنند همه چیز درست خواهد شد ، در صورتی که مشکل این چیزها نیست ، مشکل آنجاست که انسان "ضعیف" باشد، آن وقت است که درد روی او اثر می گذارد، محیط فاسد روی انسان ضعیف، اثر سوء دارد و به همین ترتیب آلودگی فضای جامعه و دانشگاه و یا فضای مجازی روی انسان ضعیف اثر می گذارد. 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔶 جلسه اول 🔷 بخش سوم 📍 همه دستورات دین برای آن است که انسان را قوی کند. تقوا قوت روحی می آورد. همانطور که امیرالمومنین می فرماید: من اگر در خیبر را کندم با قدرت جسمانی نبود بلکه با قدرت روحانی و ملکوتی بود : مَا قَلَعْتُ بَابَ خَيْبَرَ وَ رَمَيْتُ بِهِ خَلْفَ ظَهْرِي أَرْبَعِينَ ذِرَاعاً بِقُوَّةٍ جَسَدِيَّةٍ وَ لَا حَرَكَةٍ غِذَائِيَّةٍ لَكِنِّي أُيِّدْتُ بِقُوَّةٍ مَلَكُوتِيَّة ؛ من در خيبر را با نیروی جسمانی و غذایی از جا نکندم و چهل ذراع به پشت سر نینداختم ، بلکه از قدرت روحانی و ملکوتی کمک گرفتم (أمالي( صدوق) ؛ ص514 ) به قول مولوی: قوت جبریل از مطبخ نبود ٭٭٭ بود از دیدار خلّاق وجود غذا وخواب و ... لزوما انسان را قوی نمی کند. بلکه طهارت روحانی می خواهد. چه بسیار افرادی که جسمی نحیف دارند اما قوی هستند. مثال قرآنی شخصی که قدرت روحی فراوانی دارد حضرت یوسف است. علامه طباطبایی می فرماید اگر حضرت یوسف دست از پا خطا می کرد کسی برای او مانعی نمی دید. زیرا درها به روی او بسته شده بود و ثانیا با دعوت و رضایت آن خانم همراه بوده، اما قدرت روحانی و ایمان او باعث این شد که دست به این کار نزند. (ترجمه المیزان، ج11، صص171-169) پس از آن ماجرا حضرت یوسف را به جرم آنکه پاکدامنی اختیار کرده بود و به درخواست زنان مصر جواب نداده بود 15 سال زندانی کردند! اما ایشان خطاب به خدای متعال عرض می کند: قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْه ؛ (يوسف) گفت: «پروردگارا! زندان نزد من محبوب تر است از آنچه اينها مرا به سوى آن مى خوانند! (یوسف/33) که این نشان دهنده قدرت روحی و ایمان بالای ایشان است. باید بچه هایمان را قوی بار بیاوریم نه لوس و نازپرورده ؛ وقت ازدواج آن وقتی است که قوی شوند به تعبیر قرآن به "بلوغ أشدّ " برسند. قدرت و عرضه مدیریت همسر و زندگی را داشته باشند نه آنکه موجودی ضعیف و وابسته و تو سری خور باشند! یکی از چیزهایی که قدرت می آورد "صبر" است که بسیار در قوی شدن انسان تاثیر دارد. بچه هایمان را باید صبور بار بیاوریم. برای ازدواج هم صبر باید جزء شاخصه های اصلی مان باشد. امام صادق ع در روایتی می فرمایند: صبر براى ايمان ، به منزله سر است براى بدن. همچنان كه اگر سر برود ، بدن هم از بين مى رود ، اگر صبر از كف رفت ، ايمان نيز از كف مى رود: الصَّبْرُ مِنَ الْإِيمَانِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ فَإِذَا ذَهَبَ الرَّأْسُ ذَهَبَ الْجَسَدُ كَذَلِكَ إِذَا ذَهَبَ الصَّبْرُ ذَهَبَ الْإِيمَانُ ( كافي ؛ ج2 ؛ ص87 ) امیرالمومنین نیز قدرتشان به خاطر صبرشان بود. ایشان در خطبه سوم نهج البلاغه معروف به "شقشقیه" می فرمایند: فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذًى وَ فِي الْحَلْقِ شَجًا ؛ صبر کردم در حالی که در چشم خار و در گلویم استخوان بود! ایشان 25 سال را به این حالت به خاطر خدا و حفظ دین اسلام صبر کردند که اگر غیر از این می کردند چیزی از اسلام برای ما باقی نمی ماند. آیت الله العظمی بهجت می فرمودند: این هایی که ما داریم همه به خاطر صبر قبلی هاست. 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔶 جلسه دوم 🔷 بخش اول 📍روانشناسان برای تشخیص آنکه کسی دارای شخصیت رشد کرده ای است و به بلوغ شخصیتی رسیده یا نه راهکارهایی دارند ، از جمله آن ها "کامروایی درنگیده" است. اگر انسان توانست کامروایی خودش را عقب بیندازد و میلی که دارد و می تواند در همان لحظه برآورده کند را مدتی فاصله بیندازد ، این آدم دارای شخصیت رشد کرده ایست. بچه ها این طورند که اگر چیزی خواستند همان لحظه باید به دستش بیاورند. این از علامات بچگی و عدم رشد کافی است. تا وقتی کسی اینگونه است مشخص می شود که شخصیتش رشد نکرده. فرق بچه با آدم بزرگ این است که اگر یک فرد بالغ چیزی را هم دلش بخواهد شرایط را بررسی می کند و اگر نیاز به صبر داشت صبر کرده و برای مدتی از خواسته خود چشم پوشی می کند. اگر چنین شخصی در سایر تبادلات و خواسته های زندگی اش نیز اینگونه بود، این فرد دارای شخصیت رشد کرده ای است. مثال این حالت و صبر ، روزه است ، در روایات روزه را مصداق صبر دانسته اند : وَ إِذَا نَزَلَتْ بِالرَّجُلِ الشِّدَّةُ وَ النَّازِلَةُ فَلْيَصُمْ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَقُولُ- اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ الصَّبْرُ الصَّوْم (الدعوات (للراوندي) / سلوة الحزين، النص، ص: 26) جوانی که بدون مشکل جسمانی زیر کولر خوابیده کار هم ندارد اما می گوید نمی توانم روزه بگیرم چون زخم معده دارم! سیگار و قلیان و پیتزا هم استفاده می کند و برای معده اش ضرر ندارد ولی فقط روزه است که برای او مضر است! این علامت رشد نیافتگی یک شخصیت است. در مقابل کسانی هم هستند در دمای 60 درجه شهرهای جنوبی در کنار کار در پالایشگاه های نفت ، روزه شان را هم میگیرند، این علامت یک انسان بزرگ است. واژه معادل کامروایی درنگیده در ادبیات ما "صبر" است که همان علامت بلوغ شخصیتی است. پدر و مادر چه زمان می توانند تشخیص دهند که فرزندشان به سن ازدواج رسیده یا نه؟ از همین حالت صبر ، گاهی کسی 30 ، 40 سالش هم میشود ولی هنوز صبر ندارد. اما بعضی در سن 16 ، 17 سالگی انسان می بیند که چقدر رفتارشان سنجیده و پخته است. اگر ناراحت شوند بلافاصله عکس العمل نشان نمی دهند. اگر خواسته ای که دارند از هر راهی به دنبال تامین آن نیستند ؛ اکثر مشکلات زن و شوهرها همین توقعات بی جا و غیر معمولی است که از یکدیگر دارند. در آمریکا برای آنکه بچه ها را قوی بار بیاورند تی شرتی طراحی کرده اند و تن بچه ها می کنند که روی آن نوشته شده : "شکلاتت را 10 دقیقه دیرتر بخور!" در کشورهای خودشان اینترنتی که در مدارس در اختیار بچه ها می گذارند محدود شده و کنترل شده است اما در کشور ما شعار رفع فیلتر و آزادی را رواج می دهند. زیرا می خواهند ما عقب مانده و ضعیف باشیم؛ جوانی که همه چیز دید و در هر سایت و کانالی رفت و عضو شد اثرش آن است که این جوان ضعیف می شود. فارغ از دین و مذهب چنین جوانی دیگر به درد اداره کشور و مملکت داری نمی خورد. اندلس چگونه فتح شد؟ این کشور (اسپانیای فعلی) مقرّ اسلام بود. اما با رواج مسائل جنسی بین جوانان و ضعیف کردن آن ها توانستند این کشور را از دست مسلمانان درآورند و با اولین حمله از هم پاشیده شدند! 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔶 جلسه دوم 🔷 بخش دوم 📍 جامعه انسانی اگر بخواهد قوی باشد باید روی خواسته هایش مدیریت داشته باشد. باید خودکنترلی داشته باشد و خواسته هایش را مدیریت کند. باید بچه هایمان را صبور بار بیاوریم. گاهی از سر علاقه ای که به فرزندمان داریم او را لوس و ناز پرورده بار می آوریم که حتی تا سن 13 و 14 سالگی نیز کارهای معمول و روتین روزانه اش را هم باید مادرش برایش انجام دهد. اگر کسی صبور شد و خودکنترلی داشت ، قاعدتا مومن هم خواهد شد. خودش به سمت خدا و پیغمبر می آید، شخصیت اگر محکم باشد متدین می شود. امیرالمومنین در خطبه 173 نهج البلاغه به یارانشان می فرمایند: وَ لَا يَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْر ؛ این پرچم را جز افراد آگاه و اهل صبر به دوش نمی کشند. کسی به درد مردمش می خورد که اهل صبر باشد. آن مسئول نازپرورده ای که در اشرافیت زندگی می کند اصلا درد مردم را نمی فهمد! مسئولی باید انتخاب کرد که اهل صبر و درد کشیده باشد. حضرت امام می فرماید: تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. (صحیفه امام ، ج21 ، ص86) آن روزى که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم. آن روزى که رئیس جمهور ما خداى نخواسته، از آن خوى کوخ نشینى بیرون برود و به کاخ نشینى توجه بکند، آن روز است که انحطاط براى خود و براى کسانى که با او تماس دارند پیدا مى شود. آن روزى که مجلسیان خوى کاخ نشینى پیدا کنند خداى نخواسته، و از این خوى ارزنده کوخ نشینى بیرون بروند، آن روز است که ما براى این کشور باید فاتحه بخوانیم. (صحیفه امام، ج17، صص: 377و376 ) امیرالمومنین بیشتر خاورمیانه فعلی را تحت حکومت داشت اما شب ها گرسنه می خوابید که نکند یک نفر در حکومتش شب گرسنه خوابیده باشد و او بخواهد فردای قیامت پاسخ دهد : وَ لَوْ شِئْتُ لَاهْتَدَيْتُ الطَّرِيقَ إِلَى مُصَفَّى هَذَا الْعَسَلِ وَ لُبَابِ هَذَا الْقَمْحِ وَ نَسَائِجِ هَذَا الْقَزِّ وَ لَكِنْ هَيْهَاتَ أَنْ يَغْلِبَنِي هَوَايَ وَ يَقُودَنِي جَشَعِي إِلَى تَخَيُّرِ الْأَطْعِمَةِ وَ لَعَلَ بِالْحِجَازِ أَوْ الْيَمَامَةِ مَنْ لَا طَمَعَ لَهُ فِي الْقُرْصِ وَ لَا عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ أَوْ أَبِيتَ مِبْطَاناً وَ حَوْلِي بُطُونٌ غَرْثَى وَ أَكْبَادٌ حَرَّى ؛ من اگر مى خواستم، مى توانستم از عسل پاك، و از مغز گندم، و بافته هاى ابريشم، براى خود غذا و لباس فراهم آورم، امّا هيهات كه هواى نفس بر من چيره گردد، و حرص و طمع مرا وا دارد كه طعامهاى لذيذ بر گزينم، در حالى كه در «حجاز» يا «يمامه» كسى باشد كه به قرص نانى نرسد، و يا هرگز شكمى سير نخورد، يا من سير بخوابم و پيرامونم شكمهايى كه از گرسنگى به پشت چسبيده، و جگرهاى سوخته وجود داشته باشد (نامه 45 نهج البلاغه ، ترجمه دشتی) ایشان می فرمود من باید اینچنین بپوشم تا یقین داشته باشم کسی در این مملکت از من پایین تر نیست، واضح است که چنین شخصیتی تنها می ماند. صبح روز 21 رمضان امام مجتبی در مسجد کوفه برای مردم سخنرانی کردند و فرمودند : لَقَدْ قُبِضَ فِي‌ هَذِهِ اللَيْلَةِ رَجُلٌ لَا يَسْبِقُهُ الاوَّلُونَ بِعَمَلٍ، وَ لَا يُدْرِكُهُ الاخِرُونَ وَ قَدْ كَانَ رَسُولُ اللَهِ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ يُعْطِيهِ رَايَتَهُ، فَيُقَاتِلُ وَ جِبْرِيلُ عَنْ يَمِينِهِ وَ مِيكَآئِيلُ عَنْ يَسَارِهِ، فَمَا يَرْجِعُ حَتَّي‌ يَفْتَحُ اللَهُ عَلَيْهِ وَ مَا تَرَكَ عَلَي‌ أَهْلِ الارْضِ صَفْرَآءَ وَ لَا بَيْضَآءَ إلَّا سَبْعَ مِئَةِ دِرْهَـمٍ فَضُلَتْ مِنْ عَطَايَاهُ أَرَادَ أَنْ يَبْتَاعَ بِهَا خَادِمًا لاِهْلِهِ.. ؛ بحقيقت در اين شب مردى از دنيا رفت كه پيشينيان در كردار از او پيشى نجستند، و آيندگان نيز در كردار به او نرسند، همانا با رسول خدا (ص) جهاد كرد و با جان خويش از آن حضرت دفاع نمود، و رسول خدا (ص) او را با پرچم خود (به جنگها) ميفرستاد و (جبرئيل و ميكائيل) او را در ميان ميگرفتند جبرئيل از سمت راستش، و ميكائيل از سمت چپ او، و باز نمى گشت تا به دست تواناى او خداوند (جنگ را) فتح كند و در شبى از دنيا رفت كه عيسى بن مريم در آن شب به آسمان بالا رفت، و يوشع بن نون وصى حضرت موسى عليهما السلام در آن شب از دنيا رفت، و هيچ درهم و دينارى از خود به جاى نگذاشته جز هفتصد درهم كه آن هم از بهره اى (كه از بيت المال داشت) زياد آمده، و ميخواست با آن پول براى خانواده خود خادمى خريدارى كند.. . (ارشاد شیخ مفید ، ترجمه رسولی محلاتی ،ج2 ، ص7) 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔶 جلسه دوم 🔷 بخش سوم 📍 امیرالمومنین آنقدر پیراهنشان را وصله زده بودند که از پینه کننده آن خجالت می کشیدند : وَ اللَّهِ لَقَدْ رَقَّعْتُ مِدْرَعَتِي هَذِهِ حَتَّى اسْتَحْيَيْتُ مِنْ رَاقِعِهَا وَ لَقَدْ قَالَ لِي قَائِلٌ أَ لَا تَنْبِذُهَا عَنْكَ فَقُلْتُ [اعْزُبْ] اغْرُبْ عَنِّي فَعِنْدَ الصَّبَاحِ يَحْمَدُ الْقَوْمُ السُّرَى ؛ به خدا سوگند آنقدر اين پيراهن پشمين را وصله زدم كه از پينه كننده آن شرمسارم. يكى به من گفت: «آيا آن را دور نمى افكنى؟» گفتم: از من دور شو، صبحگاهان رهروان شب ستايش مى شوند. ( خطبه 160 نهج البلاغه ، ترجمه دشتی) خودشان نان و سرکه می خوردند اما سفره ی اطعامشان برای مردم رنگین بود، امام باقر ع ضمن روایتی درباره زهد و ورع امیرالمومنین می فرمایند: وَ اللَّهِ إِنْ كَانَ عَلِيٌّ ع لَيَأْكُلُ أَكْلَ الْعَبْدِ وَ يَجْلِسُ جِلْسَةَ الْعَبْدِ وَ إِنْ كَانَ لَيَشْتَرِي الْقَمِيصَيْنِ السُّنْبُلَانِيَّيْنِ فَيُخَيِّرُ غُلَامَهُ خَيْرَهُمَا ثُمَّ يَلْبَسُ الْآخَرَ .... وَ لَقَدْ وَلِيَ خَمْسَ سِنِينَ مَا وَضَعَ آجُرَّةً عَلَى آجُرَّةٍ وَ لَا لَبِنَةً عَلَى لَبِنَةٍ وَ لَا أَقْطَعَ قَطِيعاً وَ لَا أَوْرَثَ بَيْضَاءَ وَ لَا حَمْرَاءَ وَ إِنْ كَانَ لَيُطْعِمُ النَّاسَ خُبْزَ الْبُرِّ وَ اللَّحْمِ وَ يَنْصَرِفُ إِلَى مَنْزِلِهِ وَ يَأْكُلُ خُبْزَ الشَّعِيرِ وَ الزَّيْتِ وَ الْخَلِّ وَ مَا وَرَدَ عَلَيْهِ أَمْرَانِ كِلَاهُمَا لِلَّهِ رِضًى إِلَّا أَخَذَ بِأَشَدِّهِمَا عَلَى بَدَنِهِ وَ لَقَدْ أَعْتَقَ أَلْفَ مَمْلُوكٍ مِنْ كَدِّ يَدِهِ تَرِبَتْ فِيهِ يَدَاهُ وَ عَرِقَ فِيهِ وَجْهُهُ وَ مَا أَطَاقَ عَمَلَهُ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ وَ إِنْ كَانَ لَيُصَلِّي فِي الْيَوْمِ وَ اللَّيْلَةِ أَلْفَ رَكْعَةٍ وَ إِنْ كَانَ أَقْرَبُ النَّاسِ شَبَهاً بِهِ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع وَ مَا أَطَاقَ عَمَلَهُ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ بَعْدَهُ ؛ به خدا شيوه على (ع) اینگونه بود كه چون بندگان خوراك ميكرد و بر زمين مى نشست و دو پيراهن ميخريد و خدمتكار او به اختيار خود بهتر آنها را برميداشت و خود آن ديگر را مى پوشيد .... پنج سال خليفه بود نه آجرى بر آجرى گذاشت و نه خشتى بر خشتى و نه دهى را مالك شد و نه پول نقره يا طلا به جاى خود گذاشت به مردم نان گندم و گوشت ميخورانيد و خود به منزل برميگشت و نان جو با روغن و سركه ميخورد و هر گاه با دو كار خدا پسند روبرو ميشد سختتر آنها را انتخاب ميكرد و هزار بنده از دسترنج خود آزاد كرد كه در آن دستش خاك آلود شده و چهره اش عرق ريخته بود و كسى را تاب كاركرد او نبود او در شبانه روز هزار ركعت نماز ميخواند و شبیه ترين مردم به او على بن الحسين بود و كسى بعد از او توان كار او را نداشت. (أمالي صدوق ، ترجمه کمره ای؛ ص281 ) مسئول جامعه اسلامی این چنین است، آن قدر اهل صبر و مقاومت است ، آنقدر درد تحمل می کند که به مردم هیچ دردی نرسد ، نه آنکه هر چه درد است برای مردم باشد و هر چه عیش و نوش است برای مسئولین! امیرالمومنین می فرمایند از زمانی که مادرم مرا به دنیا آورد تا شهادتم یک آن نیست که مظلوم نباشم: «مَا زِلْتُ مَظْلُوماً مُنْذُ وَلَدَتْنِي أُمِّي، حَتَّى إِنَّ عَقِيلًا كَانَ يُصِيبُهُ الرَّمَدُ فَيَقُولُ: لَا تَذُرُّونِي حَتَّى تَذُرُّوا عَلِيّاً، فَيَذُرُّونِّي وَ مَا بِي رَمَدٌ» من پيوسته از زمان تولد مظلوم بوده ام به طورى كه گاهى عقيل به درد چشم مبتلا ميشد ميگفت من نميگذارم دوا به چشم من بكنيد مگر اينكه اول به چشم على بنمائيد با اينكه من مبتلا به درد چشم نبودم. (بحارالانوار ، ج27،ص62) عمروعاص ملعون به معاویه گفت راه آنکه نفرت علی را از کودکی در دلها بگذاری این است که گروهی را بفرستی که به بچه ها بزغاله ای بدهند و بگویند معاویه فرستاده و بعد از چند روز که بچه ها با آن بزغاله خو کردند عده ی دیگری را بفرست تا بزغاله را پس بگیرند و بگویند علی دستور داده! این بچه ها همان هایی هستند که بعد از واقعه عاشورا با کاروان اهل بیت در شهر شام چه ها کردند زیرا نفرت نسبت به امیرالمومنین را از کودکی در دل داشتند. در جنگ صفین لشگریان دشمن دلیل جنگ خود را با امیرالمومنین اینگونه بیان می کردند: ...ثُمَّ جَعَلَ يَلْعَنُ عَلِيّاً وَ يَشْتِمُهُ وَ يُسْهِبُ فِي ذَمِّهِ .... قَالَ: فَإِنِّي أُقَاتِلُكُمْ لِأَنَّ صَاحِبَكُمْ لَا يُصَلِّي كَمَا ذُكِرَ لِي وَ أَنَّكُمْ لَا تُصَلُّون.. ؛ ...سپس [آغاز] لعن [به على] كرد و به او دشنام مى داد و در نكوهش وى سخن بسيار مى گفت ... گفت: من با شما از آن رو پيكار مى كنم كه چنان كه به من گفته اند مولاى شما نماز نمى گزارد و شما نيز نماز نمى گزاريد.. . (وقعه صفین ، ص354) 🔔 @aminikhaah_Media
💠 🔶 جلسه دوم 🔷 بخش چهارم 📍 حق امیرالمومنین را در روز روشن ، هفتاد روز بعد از واقعه غدیر خم و بیعت کردن با ایشان ، خوردند ، اما ایشان صبر کرد، می توانست علیه حکومت قیام کند ، طرفدارانش را جمع کند و دوقطبی ایجاد کند، اما این کار را نکرد، ایشان به حضرت زهرا س فرمودند: فاطمه جان اگر من شمشیر دست بگیرم از دین پدرت چیزی باقی نخواهد ماند؟ آیا می خواهی اینگونه شود؟ وَ رَوَى ابْنُ أَبِي الْحَدِيدِ أَيْضاً أَنَّ فَاطِمَةَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا حَرَّضَتْهُ يَوْماً عَلَى النُّهُوضِ وَ الْوُثُوبِ، فَسَمِعَ صَوْتَ الْمُؤَذِّنِ: أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، فَقَالَ لَهَا: أَ يَسُرُّكَ زَوَالُ هَذَا النِّدَاءِ مِنَ الْأَرْضِ؟! قَالَتْ: لَا. قَالَ:فَإِنَّهُ مَا أَقُولُ لَكِ ؛ ابن ابی الحدید نقل می کند که روزی فاطمه سلام الله علیها حضرت علی را تشویق به انقلاب میکرد ، پس صدای موذن بلند شد که به پیامبری رسول الله ص گواهی میداد ، پس ایشان به حضرت زهرا فرمود: آیا دوست داری این ندا از روی زمین محو شود؟ گفتند نه ، پس ایشان فرمود: پس حق همین است که به تو می گویم. (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ،ج11، ص113 و بحارالانوار ، ج29 ، ص625) این چه ایمانی است؟ چه کنترل نفسی است؟ یار ایشان هم باید همینگونه صبور و مقاوم باشد. حقیقتا امام خمینی ره از یاران واقعی امیرالمومنین ع بودند، مقاوم و صبور؛ از عظمت امیرالمومنین این است که در مکتبش خمینی ها تربیت می شوند که تاریخی را دگرگون می کنند. وقتی پسر بزرگ ایشان ، مصطفی خمینی را که بسیار هم به او علاقه داشتند مسموم کرده و به شهادت می رسانند ، حاج احمد آقا مامور رساندن خبر شهادت ایشان میشوند، ابتدا به امام عرض میکند که حاج آقا مصطفی را بردند بیمارستانی در بغداد، اما امام خودشان میپرسند که حقیقتش را بگو شهید شده؟ با گریه حاج احمد آقا امام متوجه موضوع می شوند ، ایشان میگوید دیدم که امام دستشان را به سمت قلبشان آورده و اشاره ای کردند و آرام شدند. بعد از آن امام به همسرشان می فرمایند که خدا مصطفی را امانت داده بود و حالا آن را پس گرفته من چیزی نمی گویم تو هم چیزی نگو تا از اجرت کم نشود. امام در این ماجرا اصلا گریه نکردند و حتی روز تدفین پسرشان برای درس و بحثشان نیز حاضر شدند، به همین دلیل مجلسی ترتیب دیدند تا امام گریه کنند و سبک شوند، آقای کوثری از حاج آقا مصطفی تعریف میکرد اما امام گریه نمیکردند تا آنجا که ایشان روضه می خواند و به مصائب حضرت علی اکبر ع اشاره می کند، امام به پهنای صورت اشک میریزند.(ر ک: کتاب برداشت هایی از سیره امام خمینی ره) ایشان چنین شخصیتی بود، مصیبت خودش را در برابر مصائب اهل بیت، مصیبت نمیدانست، این از بزرگی ایشان بود ، چنین شخصیتی است که تاریخ را عوض میکند، امیرالمومنین چنین آدمی میخواهد و الا غریب خواهد ماند. 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔶 جلسه سوم 🔷 بخش اول 📍 خدای متعال در آیات 155 تا 157 سوره مبارکه بقره می فرماید که من در این دنیا از شما امتحان میگیرم و رشد و پیشرفت شما به واسطه امتحان حاصل می شود : وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِين قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و ميوه ها، آزمايش مى كنيم؛ و بشارت ده به استقامت كنندگان! طبق آیه شریفه ، خدای متعال با ترس امتحان می کند. ترس شامل ترس های مختلف می شود. مثلا ترس از فقر ؛ بعضی از ترس فقیر شدن خمس و زکات مالشان را پرداخت نمی کنند. دومین امتحان گرسنگی است. بعضی قدرت تحمل گرسنگی را ندارند که همین باعث می شود از گرفتن روزه فرار کنند. سومین ترس ، ترس از دست دادن اموال و دارایی است. گاهی می شود که انسان بر اثر ابتلائی بخشی از دارایی خود را از دست می دهد. چهارمین و پنجمین ترس هم ترس از دست دادن سلامتی و یا ازدست دادن عزیزان و ترس از دست دادن محصول و ثمرات زندگی است. این ها به این خاطر است که باورمان بیاید چقدر این دنیا گذرا و پوچ است. خدای متعال می خواهد با این امتحانات صبر بندگانش را امتحان کند تا مشخص شود کدامیک صابرند. این تکته قابل توجه است که بسیاری از مشکلات پیش آمده در زندگی هایمان به اعمال خودمان بر می گردد، دلهایی که شکسته ایم، گناهانی که کرده ایم و..، لذا استغفار برای ازبین بردن آثار این اعمال بسیار مهم است. در انتهای آیه می فرماید: "و بشر الصابرین" صابرین را بشارت بده ، صابرین چه کسانی هستند؟ در آیه بعد توضیح می دهد: الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون ؛ آنها كه هر گاه مصيبتى به ايشان مى رسد، مى گويند: «ما از آنِ خدائيم؛ و به سوى او بازمى گرديم!» کسانی که وقتی مصیبتی به آن ها میرسد میگویند ما برای خداییم و هر چه که داریم نیز برای اوست و به سمت خدا هم بازمی گردیم. باید از خدا بخواهیم که به ما صبر دهد، این بسیار مهم تر از آن است که از خدا بخواهیم که به ما مصیبتی ندهد! انسان هایی که در این دنیا تفریحی زندگی می کنند و هیچ محصول و ثمره ای برای زندگی خود ندارند از این مصائب آزار میبینند ، اما کسانی که قرار است محصول زندگی خود را درو کنند میدانند که این مصیبت ها آن ها را رشد خواهد داد، بنابراین شکر میکنند زیرا درجات و رشد و پیشرفتشان را در همین مصائب میبینند. پیامبر خدا و اصحابشان در خانه ای میهمان بودند ناگهان مرغی روی دیوار تخمی گذاشت که از روی دیوار افتاد ولی نشکست! صاحبخانه که تعجب همگان را دید گفت مدت هاست که هیچ بلایی به این خانه نازل نمیشود و حتی یک تخم مرغ هم نمیشکند! رسول خدا ص هم فرمود خدا رحمتش را از این خانه اهلش برداشته است: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع دُعِيَ النَّبِيُّ ص إِلَى طَعَامٍ فَلَمَّا دَخَلَ مَنْزِلَ الرَّجُلِ نَظَرَ إِلَى دَجَاجَةٍ فَوْقَ حَائِطٍ قَدْ بَاضَتْ فَتَقَعُ الْبَيْضَةُ عَلَى وَتِدٍ فِي حَائِطٍ فَثَبَتَتْ عَلَيْهِ وَ لَمْ تَسْقُطْ وَ لَمْ تَنْكَسِرْ فَتَعَجَّبَ النَّبِيُّ ص مِنْهَا فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ أَ عَجِبْتَ مِنْ هَذِهِ الْبَيْضَةِ فَوَ الَّذِي بَعَثَكَ بِالْحَقِّ مَا رُزِئْتُ شَيْئاً قَطُّ قَالَ فَنَهَضَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ لَمْ يَأْكُلْ مِنْ طَعَامِهِ شَيْئاً وَ قَالَ مَنْ لَمْ يُرْزَأْ فَمَا لِلَّهِ فِيهِ مِنْ حَاجَةٍ امام صادق عليه السّلام فرمود: پيغمبر ص را براى طعام دعوت كردند، چون به منزل مرد ميزبان داخل شد، مرغى را ديد كه روى ديوار تخم ميگذاشت، سپس تخم مرغ افتاد و روى ميخى قرار گرفت، نه بر زمين افتاد و نه شكست، پيغمبر ص از آن منظره در شگفت شد، مرد عرض كرد: از اين تخم مرغ تعجب ميكنى؟ سوگند به آن كه تو را به حق مبعوث ساخته كه من هرگز بلائى نديده ام. رسول خدا ص برخاست و غذاى او را نخورد و فرمود: كسى كه بلائى نبيند، خدا به او نيازى ندارد. (لطف و توجهى ندارد) ( کافی ، ترجمه مصطفوی، ج2 ، ص256) آدمی که مصیبت نبیند مشخص است که خدا او را رها کرده است تا بعد از مرگ به حسابشان رسیدگی کند! مانند شستن فرش که در طول سال رها میشود ، اما زمان خانه تکانی نوروز با چوب و چماق گرد و خاکش درآورده میشود! آن هایی که به خدا نزدیک ترند و نورچشمی اند بلافاصله اگر دلشان زنگاری گرفت، با مصیبت های مختلف پاک میشود که روی هم انباشته نشود ، اما بعضی را خدا گذاشته برای آن عالَم! 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔶 جلسه سوم 🔷 بخش دوم 📍یکی از جاهایی که انسان باید صبر و استقامت کند مقابل ظلم و ظالم است. صهیونیست ها در کتاب "تلمود" غیر یهودیان را "گویم" مینامند ، گویم به معنای حیوان است ، یهودیان معتقدند حیوانات یا دوپا اند مثل مسیحیان و مسلمانان و یا چهار پا اند مثل گاو و شتر و..، اگر شتری رام بود ازش استفاده میکنیم در غیر این صورت ذبحش می کنیم، غیر یهودیان نیز همین طورند! این منطق صهیونیست هاست.. آیا آنها به رحم میکنند؟! یکی از جاهایی که انسان باید مقاومت کند در برابر همین ظالمان روزگار است. این غلط است که از قول حضرت مسیح میگویند اگر کسی به تو سیلی زد، آن طرف صورتت را هم بیاور که بزند، حضرت امام ره می فرمایند اگر اینطور بود پس چرا ایشان را به صلیب کشیدند؟! معلوم میشود که ایشان زیر بار ظلم نمیرفته که قصد قتلش را داشتند. کجا باید صبر کنیم؟ قرآن کریم در آیه 65 سوره مبارکه انفال می فرماید: إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُون هر گاه بيست نفر با استقامت از شما باشند، بر دويست نفر غلبه مى كنند؛ و اگر صد نفر باشند، بر هزار نفر از كسانى كه كافر شدند، پيروز مى گردند؛ چرا كه آنها گروهى هستند كه نمى فهمند! اگر 20 نفر از شما صبور بودید و ایستادگی کردید، میتوانید در مقابل 200 نفر از افراد دشمن پیروز شوید؛ با این حال که قرآن چنین بشارتی میدهد 5 میلیون یهودی بر 300 میلیون مسلمان زورگویی میکنند؛ ذلت از این بالاتر؟! حضرت امام فرمودند اگر هر مسلمانی یک سطل آب روی اسرائیل بریزد، آب آن ها را میبرد. قرآن می فرماید هر قدمی که بر علیه کافران برداریم که آن ها را به خشم آورد یک عمل صالح برایمان نوشته میشود: وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلاً إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ ؛ و هيچ گامى كه موجب خشم كافران مى شود برنمى دارند، و ضربه اى از دشمن نمى خورند، مگر اينكه به خاطر آن، عمل صالحى براى آنها نوشته مى شود. (توبه/120) اگر هم قرار است صبر کنیم، در مقابل زور ایستادگی میکنیم و زیر بار زور نخواهیم رفت. 🔔 @Aminikhaah_Media