eitaa logo
آموزش امر به معروف (دوره مقدماتی)
1.8هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
2.7هزار ویدیو
173 فایل
🍀 هدف از ایجاد کانال، آموزش امر به معروف به زبانی ساده و قابل فهم برای عموم مردم می‌باشد🌺 ✔️ کپی آزاد (با ذکر صلوات😊) 👈ادمین کانال جهت: 🔷انتقاد 🔷پیشنهاد 🔶ارسال خاطرات و تجربیات امر به معروف👇 @ensan_mosleh
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ شهید محمودرضا وطن خواه بچه که بود با داداشش رفت خونه همسایه. اونجا رادیو روشن بود و صدای ترانه اش بلند... 😔 محمودرضا رفت تا رادیو رو خاموش کنه اما قدش نرسید 👈 با همون شیرین زبونی کودکانه به همسایه گفت: «فاطمه خانم! می خوای خدا شما را جهنمی کنه؟😰 همسایه پرسید: چرا؟ محمود گفت: چون ترانه رو خاموش نمی کنید... ! 📚سیره دریادلان۲ 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲👇 @AmoozesheAmrebemarouf
✅ شهید علی قوچانی وارد ساختمان سپاه که شد، چندتایی از بچه‌های سپاه را دید. حاج‌علی بین آن‌ها بود و داشت حرف می‌زد: 🔻 «بچه‌ها وظیفه ما فقط جبهه رفتن نیست؛ وظیفه اصلی ما نمودنه. ما که می‌آییم مرخصی، نباید بشینیم تو خونه‌هامون و وضع شهر این‌جوری باشه، باید بریم داخل شهر و امر به معروف کنیم...» 🔺 👈 از آن به بعد بچه ها از مرخصی که می‌آمدند، شروع به امر به معروف و نهی از منکر در سطح شهر می‌کردند...😊 📚 سیره دریادلان ۲ 📚 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲👇 @AmoozesheAmrebemarouf
شهید علی صیاد شیرازی 🔰 به دوستش گفت: «بیا برای هم باشیم؛ هر عیبی که من دارم تو بگو، من هم اگر چیزی دیدم می گویم.» 🔹هر چند وقتی می آمد و به دوستش می گفت: عیب های مرا بگو. 🔸خودش به طور مستقیم حرفی نمی زد؛ یا حدیث می خواند یا آیه. گاهی هم داستانی تعریف می کرد تا پی به اشتباهش ببرد. 📚 سیره دریادلان ٢ 📚 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲👇 @AmoozesheAmrebemarouf
✅ شهید محمود سعیدی نسب نقل می‌کرد: «در فرصتی سوار تاکسی بودم، راننده بدون ملاحظه سرنشینان نوار موسیقی مبتذل گذاشت!»😱 به او تذکر دادم، گفت: « آقا جوان هستم، عیبی نداره!😏» برایش مثال زدم گفتم: 🔻 «بله! جوان هستید، آتش شهوت در درون شما شعله‌ور است، ولی آیا می‌توان بنزین یا مواد محترقه را به آتش نزدیک کرد؟!» 🔺 پاسخ داد: « نزدیک کردن این دو به هم موجب انفجار میگردد.» 📌اضافه کردم: «گوش دادن به موسیقی تند برای شما که جوان هستید آتش شهوت را خاموش نمی‌کند بلکه مانند بنزین آن‌ را شعله‌ور تر خواهد نمود.» ⏪ باید آینده‌ نگر و عاقبت اندیش باشی! این نمونه کارها، و را می‌سوزاند...» 📚 فصل طواف، ص ۶۸ 📚 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲👇 @AmoozesheAmrebemarouf
✅ شهید مهدی کبیرزاده 🔹 مهدی یک روز ازم پرسید: بابا جان! خمس اموالت رو دادی؟! 🔸 تعجب کردم و با خودم گفتم: پسر دوازده سیزده ساله رو چه به این حرفا؟!!! 😳 🔻 با این که پایبندی خاصی به رعایت مسائل شرعی داشتم، حرفش رو شوخی گرفتم و گفتم: نه پسرم! ندادم! امسال رو ندادم. 😏 👈 از فردای اون روز دیگه مهدی لب به غذا نزد! دو روز هم به بهانه‌های مختلف اعتصاب غذا کرد. 🔺 وقتی پیگیر شدم فهمیدم به خاطر همون که گفته بودم خمس ندادم، چیزی نمی‌خورد...👌 📚 کتاب دسته یک، صفحه ۱۴۱ 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲👇 @AmoozesheAmrebemarouf
🌷 ٢١تیر، تقارن ولادت و روز 💎 بخشی از از همه خواهران عزیزم و از همه زنان امت رسول الله می خواهم روز به روز حجاب خود را تقویت کنید مبادا تار مویی از شما، نظر نامحرمی را به خود جلب کند؛ مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان، باعث جلب توجه شود! مبادا چادر را کنار بگذارید... همیشه الگوی خود را حضرت زهرا و زنان اهل بیت پیامبر قرار دهید. ✳️ همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید آن زمانی که حضرت رقیه سلام الله خطاب به پدرش فرمودند: 🌹غصه حجاب من را نخوری بابا جان چادرم سوخته اما به سرم هست هنوز... 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲👇 @AmoozesheAmrebemarouf
✅ شهید محمود اخلاقی ✳️ محمود ساده زیست بود و با اشرافیگری مبارزه می‌کرد. 👈 رفته بود درِ خانه‌ یکی از مسئولینِ سرشناس و بهش گفته بود: 📌 ببخشید! من یک سوال دارم: 🔻شما پولِ خریدِ خونه توی این محلۀ‌ گران‌ قیمت و اشرافی رو از کجا آوردید؟ 🔻 مگر من و شما اینجا انقلاب نکردیم؟ 🔻من و شما کجا، این محله کجا؟! 😳 📚 کتاب نذر قبول ، ص ۴۲ 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲👇 @AmoozesheAmrebemarouf
شهید مصطفی چمران 🔰 یادم هست در یکی از سفرهایی که به روستاها می‌رفت، همراهش بودم. داخل ماشین، هدیه‌ای به من داد ( اولین هدیه‌اش به من بود و هنوز ازدواج نکرده بودیم) 🌺 خیلی خوشحال شدم و همان‌جا باز کردم و دیدم روسری است، یک روسری قرمز با گل‌های درشت. 👈 من جا خوردم، اما او لبخند زد و به شیرینی گفت: «بچه‌ها دوست دارند شما را با روسری ببینند.» 👌 از آن وقت روسری گذاشتم و مانده. ♨️ من می‌دانستم بچه‌ها به مصطفی حمله می‌کنند که چرا شما خانمی را که حجاب ندارد می‌آوری موسسه؟! 📌اما برایم عجیب بود که مصطفی خیلی سعی می‌کرد (خودم متوجه می‌شدم) مرا به بچه‌ها نزدیک کند. 🔹می‌گفت: «ایشان خیلی خوبند. این طور که شما فکر می‌کنید نیست. به خاطر شما می‌آیند موسسه و می‌خواهند از شما یاد بگیرند. ان‌شاءالله خودمان یادش می‌دهیم.» ⭕️ نگفت این حجابش درست نیست، مثل ما نیست، فامیل و اقوامش آن‌چنانی‌اند! ⏪ این‌ها خیلی روی من تاثیر گذاشت. او مرا مثل یک بچه کوچک، قدم به قدم جلو برد، به اسلام آورد. نُه ماه … نُه ماه زیبا با هم داشتیم و بعد ازدواج کردیم. البته ازدواج ما به مشکلات سختی برخورد. 🌸به نقل از خانم غاده، همسر شهید دکتر چمران 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲👇 @AmoozesheAmrebemarouf
✅ شهید محسن حججی 🔹از بازار رد میشدیم. خانم بی حجابی را دید! سرش را پایین انداخت و گفت: خواهرم جلوی امام رضا حجابت رو رعایت کن❗️ 🔸با آرنج زدم به پهلویش: «ما رو میگیرن تا حد مرگ میزنن!» 🔹کوتاه بیا نبود: «آدم باید امر به معروف و نهی از منکرش سر جاش باشه؛ خون ما که رنگی تر از خون امام حسین نیست!» ❗️ [...]خودمانی تر که شدیم، گفت: «از خدا و امام رضا یک خواسته دارم، میخوام تو راه امام حسین شهید بشم.» مکثی کرد و سرش را انداخت پایین. 🔻گفتم: «حاضر نیستم زجری که امام حسین کشید، تو بکشی.» 🔺گفت: «به خدا حاضرم، نمیدونی چه کیفی داره!» 📚سربلند | روایت هایی از زندگی شهید حججی 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲👇 @AmoozesheAmrebemarouf
✅ شهید مهدی باکری 🔰 شاید تنها باری که سرم داد زد به خاطر بود. کشاورزها کنار جاده اهواز – دزفول کاهو و گل کلم و سبزیجات می‌گذاشتند، می‌فروختند. مهدی مدام رفت و آمد داشت. 💢 گفت اگر سبزی چیزی لازم دارم بنویسم از آنجا بخرد. خودکارش گوشه اتاق بود برداشتم که بنویسم؛ ❗️یک داد زد: «اون خودکار رو بذار سرجاش». گفت: «از خودکار خودمون استفاده کن. اون مال بیت‌الماله، نه استفاده شخصی»❗️ ♨️ ترسیدم. فکر کردم چی شده! من فقط می‌خواستم اسم چند تا سبزی را بنویسم؛ همین... 🔻گفتم: «تو دیگه خیلی سخت می‌گیری». تا آمدم از فلان و بهمان بگویم؛ 🔺گفت: «به کسی کار نداشته باش! ما باید ببینیم حضرت علی (ع) و امام چه طور زندگی می‌کنند». ✍ برگرفته از کتاب نیمه پنهان ماه 6 |مهدی باکری به روایت همسر شهید 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲👇 @AmoozesheAmrebemarouf
شهید حمید سیاهکالی مرادی 🔻سوار تاکسی شدیم. راننده ترانه ای با صدای خواننده خانم گذاشته بود! 🔹حمید با و به راننده گفت: مَشتی! صدای خانوم رو لطف می کنی ببندی؟ اگه داری صدای مردونه بذار. 🔸راننده از حمید کلی خندید و همان موقع ترانه را قطع کرد. 🔹حمید گفت: اشکالی نداره، یه چیزی بذار که خانم نباشه. 🔸گفت: نه حاج آقا، همون یک کلمه من رو‌ کرد، صحبت می کنیم و می خندیم. این طوری راه کوتاه می شه. 😊 📚برگرفته از کتاب «یادت باشد» 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲👇 @AmoozesheAmrebemarouf
✅ شهید سلیمانی 👌تاثیر عکس یادگاری با دختری که مناسبی نداشت... ☝️ 🌹می فرمود:«همون دختر کم حجاب، دختر منه» 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲👇 @AmoozesheAmrebemarouf