نخبه انقلابی؛ نه متحیّر و نه خود امام پندار
محمد ایمانی
▫️ نخبه انقلابی و حزب اللهی را چگونه باید شناخت؟ او حتما اهل ژرف اندیشی و تشخیص و صاحب نظر است. و چون معتقد به اصولی است که آرمان های مطلوب اوست، منتقد و مصلح هم هست. ارزیابی دارد؛ بی آن که اسیر جو زدگی و مشهورات تزریقی "غیر" شود. نقد می کند، بی آن که مختصات میدان را گم کند و اسیر خطای محاسبه مطلوب دشمن شود.
▫️بیش از آن که منتقد باشد، برای تحقق آرمان ها عمل می کند و مجال می آفریند. اصالت نقدی و اصالت شبهه نیست؛ اگر چه اهل پرسش است. تردید و تشکیک قاعده مند را ابزار و مسیری می داند برای تقویت یقین و اقدام خالصانه؛ نه این که اصالت شبهه ای باشد، متوقف بماند و ترمز خود و دیگران شود.
▫️انسانی که شبهه پیدا کرده، حرکتش کُند می شود. باید به همدیگر کمک کرد و پاسخ شبهات را یافت؛ در عین حال، همواره باید "غیرت" مرزبندی با "غیر متخاصم" را پاس داشت.
▫️تا این جا، طبیعی و سازنده است. آسیب آنجاست که فرد، میل مفرط پیدا کند شبهه بیاندوزد و همان ابهام و پرسش را جای دانش و پاسخ منتشر کند؛ اما اهتمام یا سعه صدر لازم را برای یافتن پاسخ نداشته باشند.
▫️مانند انسانی که اصرار داشته باشد در کانون میکروب ها و ویروس ها غوطه ور شود و تن به آداب پرهیز و پوشش محافظ مناسب یا تقویت و واکسیناسیون ندهد.
▫️نخبه مومن، برای شناخت موقعیت و مقدورات و محدودیت های جبهه خودی سخت می کوشد. شرایط همیشه جامعه مومن انقلابی -جامعه دارای آرمان و روحیه پیگری آن- شرایط جنگ و مجاهدت است. یا در حال دفاع از موجودیت و داشته های خود است، یا در حال تهاجم به دشمنان فضیلت ها.
▫️بله وسط جنگ هم که باید به خط دشمن زد، رزمنده متحیّر و شبهه دار پیدا می شود. باید برای گشودن گره ذهن همدیگر کمک کرد؛ اصلا دین برای تعمیق فکر هاست. در عین حال که همین، از سرعت و اولویت مواجهه با دشمن باز می دارد و گاه، جنگ پیروز را مغلوبه می کند؛ مانند شبهه دار شدن خوارج وسط صفّین.
▫️نمونه رزمنده متحیر، حارث بن حوط که در جنگ جمل به امیر مومنان(ع) گفت:
آیا گمان می کنی من اصحاب جمل (اصحاب پیامبر ص) را گمراه می پندارم؟
امام فرمود: تو پیش پای خود را نگریستی و به بالایت نگاه نكردى؛ پس حیران ماندى. تو حقّ را نشناختى تا اهلش را بشناسى، و باطل را نشناختى تا پیروش را بشناسى.
▫️حارث با وجود این پاسخ، در حیرت خود ماند و از سپاه امام جدا شدو بعدها به خوارج پیوست: انقلابی نماهای بدون امامی که در عین دینداری، پیاده نظام سپاه اموی شدند.
▫️امیرمومنان(ع) درخطبه ۸۷ نهجالبلاغه و درباره «آنچه سبب هلاكت مى شود» فرمود:
«در شگفتم و چرا شگفت زده نباشم از خطاهاى فرقه هاى گوناگون كه هریك را در دین خود، حجّت و دلیلى دیگر است؛
یَعْمَلُونَ فِى الشُّبُهَاتِ وَ یَسِیرُونَ فِى الشَّهَوَاتِ ... كَاَنَّ كُلَّ امْرِئٍ مِنْهُمْ إمامُ نَفْسِهِ.
در شبهه عمل میکنند (باز نمی ایستند) و در مسیر امیال خود گام مىزنند. هر چه را بپسندند، معروف بدانند و هر چه را ناخوش دارند، منكر شمارند. در مسائل دشوار به خود پناه ببرند و در مبهمات به آراء خود تكیه کنند. #گویا_هر_یك_از_آنها_امام_خویش_است»!
▫️سلوک نخبه حزب الهی و اهل تشخیص، در میدان جنگ چگونه است؟ آقای رحیمپور ازغدی از شب عملیات والفجر 8 نقل میکند که شهید مزرجی به شهید شوشتری گفت:
▫️ «امشب اگر عراقیها ما را نزنند، کوسه ها میزنند. اگر هیچ کدام نزنند، لای سیم خاردار و تله های انفجاری گیر میکنیم. با محاسبات مادی، امشب نمی توانیم از آب رد بشویم. من امشب وارد آب میشوم تا به امام در جماران خبر بدهند که #آقا_بچه_ها_به_عشق_تو_زدند_به_خط.
دیگر مهم نیست آن طرف خط برسیم یا نرسیم. وظیفه ما وارد آب شدن است، بیرون آمدن دیگر در اختیار و وظیفه ما نیست؛ آن اش با خداست. خدای آن طرف اروند، خدای این طرف اروند است. اگر کسی این طرف قلبش آرام است، آن طرف می ترسد، توحیدش مشکل دارد».
▫️تهوّر، همان قدر ناپسند است که ترس. در جا زدن و انفعالِ از سر تحیّر، همان قدر ناپسند است که تاختن متهوّرانه و متحیّرانه، از سر ادعا اما فاقد راهنما. وقتی نقشه و فرمانده گم شد، شدت و سرعت حرکت، فقط بر میزان زاویه گرفتن از مسیر و مقصد می افزاید؛ یا رزمنده متحیّر را وادار می کند اشتباها به خطّ خودی بزند.
▫️ #انجمنمدرسانبیانیهگامدوم
🔳 @ANALYSTS