eitaa logo
اَنارستــــــون
26.3هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
202 ویدیو
2 فایل
[خدا مرا برای تو انــــــار آفریده است🌱] شروط _ تبادلات 👈 @shorutAnarestun تبلیغات 👈 @TarefeAnarestun
مشاهده در ایتا
دانلود
و از آن روز که با عشق تو جوشید دلم بودنت خوبترین حادثه‌ی دنیا شد...
+ عمیق‌ترین سیاه‌چاله‌ی جهان؟ - چشماش :) + دوتاست... - دوتا چشماش :)
عرفه، رمضان‌ كوچکی‌ است‌ به‌ سبک خدا برای‌ آنان‌ كه‌ جا مانده‌اند از‌ قافله‌ ماه‌ رمضان...
عرفه آخرین فرصت است؛ برای شوره‌زار باران نخورده‌ی خشکی، که از تشنگی، ترک برداشته است... عرفه؛ آخرین فرصت است! برای جبرانِ همه‌ی شکستگی‌ها! - سید یاس
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَيْسَ لِقَضَائِهِ دَافِعٌ خدایا، من با پای خودم آمدم تا ذبح عظیم تو باشم نکند بلاهای کربلا را از حسینت دفع کنی...
جز تمنّای ظهورت به لبم نیست دعایی...
عید قربان من آن دم که فدای تو شوم... عیدتون مبارکاااااااا 🌹
‌خُرداد هر امتحانی که باشد؛ تمامِ حواس من به کتاب "جُغرافیاست" ، که بدانم تُو کجایی...!
حق نداری به کسی دل بدهی، الّا من
همیشه مایل پرواز می‌شوم من اگر به آسمان خراسان بوَد پریدن‌ها...
اَنارستــــــون
بهش بگید: خورشید وَشی، ماه رُخی، زهره جَبینی : )
بهش بگید: تو مگر باغ بهشتی که چنین مطبوعی؟ : )
قبل از وعده‌ی تو بهار اینقدر بیرحم نبود ببین اردیبهشتِ پر ادعا هم گذشت خرداد که اصلا آدم قرارهای عاشقانه نیست نهایت یک دو باران خرد و خراب و یک شعر نصفه و نیمه... مشکل از فصل‌ها نیست مشکل از عشق است که مجبورمان می‌کند هی یقه‌ی تقویم را پاره کنیم...
کرامت پیشه‌ای بی‌مثل و بی‌مانند می‌آید که باران تا ابد پشت سرش یک بند می‌آید
قایقی می‌خواهم جور دلم را بکشد عشق امشب به سراغ آمده، کم حرفی نیست
دکتر قاطعانه گفته بود "شما دو تا با هم...هرگز نمیتونید صاحب فرزند بشید..." همه‌یِ فامیلُ این یه جمله ریخت به هم.... اون طرف یه عده آدم نشسته بودند پایِ دوختُ دوزِ زندگی ما و این طرف ما دو تا سرِ جنگ بودیم با منطق و دلِمون.... میگفت: من هیچی.... تو عاشقِ بچه‌ای.... برو پیِ زندگیت.... راحت نمیگفت ها...جون میکّندُ میگفت.... گریه می‌کردُ میگفت.... سه حرفیِ قویِ مغرورِ من زار میزدُ می‌گفت.... زن عمو دنبالِ دخترِ خوش برُ رو و کدبانـو واسِ مردِ من میگشتُ....‌ و مادرم سخت دنبالِ شــوهر دادنِ من به یه"جنتلمنِ با اصلُ نصب" بود.... یه نفر نبود محضِ رضایِ خدا طرفِ دل ما رو بگیره... یه روز‌ بعدِ همه‌یِ گریه کردنا، غصه خوردنا.... نشستم رو به روشُ گفتم: ببین مردجانِ من، ۴۰ سال دیگه جامون گوشه‌ی خانه‌ی سالمندانِ... بی بچه یا با بچه.... تصمیمِ ماست که این چهل سالُ شب‌ها کنار یه غریبه بخوابیم که فقط پدر و مادر بچه‌هامونن.... یا شب‌ها تا خودِ صبح تو تراس واسِ هم شعر بخونیمُ دل بدیمُ قلوه بگیریم.... من که میخوام چهل سالُ قربونِ عسلیِ چشمات برم.... میمونه تو.... که میخوای چهل سالُ به رقصِ خنده دارِ من تو عروسیمون بخندی.... حله...؟ _نه.... برایِ چهل سالِ خودم... من تصمیم میگیرم که فرفری هاتُ دو تایی ببافم....یا تکی....
نباید با غریبان همسر و با من هَوو باشی نباید آیدای قصه‌ی هر شاملو باشی...
گرم و مطبوعی شبیهِ عطرِ چایِ هیزمی...
هرکس که با علی‌ست در اوجِ شرافت است ای دل بکوش در طلبِ باشرف شدن! اجدادِ ما مُحب علی بوده‌اند و بس یارب روا مدار به ما ناخلف شدن...
الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ...
بی تولّای علی نیست رسالت کامل ثمر باغ نبوّت همه از این شجر است 🎊