﷽
#سلام_مولای_من♥
چه خوشبختم که صبحم
با سلام بر شما آغاز می شود
و ابتدا عطر یاد شما در قلبم می پیچد
چه روز دل انگیزی است
روزی که نام شما بر سردرش باشد
و شمیم شما در هوایش ...
من در پناه شما آرامم ،
دلخوشم ، زنده ام ...
شکر خدا که شما را دارم ...
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
🌺جمعهتون گلبارون،
☘امروزتون پراز عطر دعا
🌺خدایا امروز سبد زندگی
☘دوستانم را پرکن از
🌺سلامتی،موفقیت
☘وخوشبختی
🌺سلام عزیزان
☘جمعه تون شاد و زیبا
به حرمت:
💠🌹اللهم صل علی محمدو
آل محمدوعجل فرجهم🌹💠
نیایش صبحگاهی 🌸🍃
🌸یارب
❣در این آدینه زیبـا
💗عشق را به تمام
❣خانه ها ببخش
💗محبت زیاد
❣مهربانی فراوان و
💗خیر و برکت عظیم را
❣در زندگی ما جاری کن
🌸خدایا
❣دلهای مارا پاک کن از
💗هر چه نا زیباست
❣و مردم کشورم را از تمام
💗ناملایمات و بیماری ها حفظ بفرما
آمیـن 🌸
🔸مهمترین عامل حال خوب «شُکر» است
🔸هدف محوری شیطان این است که انسانها شاکر نباشند؛ یعنی حالشان بد باشد
➖ قرآن میفرماید: شیطان از هر طرف به انسانها حمله میکند تا نگذارد آنها شاکر بمانند «لاَ تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ» شیطان هیچ چیزی را نمیتواند در زندگی ما جابجا کند، نه میتواند ثروت ما را کم و زیاد کند نه روزیمان را. تنها کارش وسوسه و عملیات روانی است.
➖تمام تلاش شیطان برای این است که حال آدم را بد کند و روش او هم این است که ما را به «ناشکری» بکشاند؛ چون مهمترین عامل حال خوب «شکر» است و مهمترین عاملی که موجب میشود حال آدمها بد بشود، ناشکری است.
➖شاکر نبودن یعنی داشتن همۀ بدیها. اگر شکر از تو گرفته شود جای آن یا حسادت میآید یا تکبر یا حرص یا طمع یا هزار مشکل دیگر! درحالیکه اگر انسان، شاکر باشد این گرفتاریها را نخواهد داشت.
➖شکر، مجموعهای از حالهای خوب را در انسان ایجاد میکند و مجموعهای از حالهای بد را از بین میبرد. اگر آدم شاکر باشد هزارتا بدی را کنار میگذارد. اگر احساس حسادت و عداوت به دیگران پیدا نمیکنی، پس غرق شکر هستی.
➖اگر شاکر باشی هیچوقت افسوس و غصۀ گذشته را نمیخوری و به خدا سوءظن پیدا نمیکنی. سوءظن، حال آدم را بد میکند مخصوصاً سوءظن به خدا.
➖اصلِ حال خوب و بهترین حال خوب، شکر نعماتی است که انسان دارد. خیلی از انواع حال خوب به پای شکر نمیرسند. مثلاً انگیزه و امید داشتن برای موفقیت، یک نوع حال خوب است. اما قیمت حال خوبِ در اثر شکر، بالاتر از آن است.
➖حال خوب در اثر شکر یعنی همین الان هم موفق هستی و این احساس، در کنارش استرس نیست، اما در کنار امید به موفقیت یک استرس هست، اینکه «اگر موفق نشوم چه؟!» حال شکر، حال پیروزی است؛ حال پس از موفقیت است نه حال امید به موفقیت.
🔹علیرضا پناهیان
یکی از سوالاتی که از ابتدای نوجوانی در ذهنم بود، این بود که چرا بعضی اعمال ساده و راحت، ثواب هایی بسیار زیاد و فراتر از حد معمول دارند، مثلا چرا گفته شده که ثواب خواندن سه بار سوره توحید با ثواب یک ختم قرآن برابر است.
راستش منطق و حکمت این کار خداوند را درک نمی کردم. مدتی پیش پای منبر یکی از روحانیون گرامی پاسخی بسیار زیبا برای این سوال یافتم که در قالب خاطره ای از کودکی های آن روحانی مطرح شده بود.
ایشان می گفت: "بچه تر که بودم، شیطنت هایم بیشتر از امروز بود. یک روز شیشه این همسایه را می شکستم و فردا، سر پسر همسایه دیگر را. یک روز صبح، عمویم که از کارهایم عاصی شده بود؛ صدایم زد و پیشنهاد داد با پولی که می دهد، کاری اقتصادی دست و پا کنم. پیشنهاد خودش فروختن بیسکوئیت به بچه های محل بود.
من هم از خدا خواسته، پولها را از عمو گرفتم و از عمده فروشی، ده بیست تایی بیسکوئیت خریدم.
خلاصه اولین دکان بیسکوئیت فروشی من پا گرفت.
اولین روز، کسب و کار تعریفی نداشت و بیشتر وقت من به بطالت گذشت. بچه ده ساله ای را در نظر بگیرید که از صبح تا ظهر جلوی ده بیسکوئیت بنشیند و گرسنه شود. طبیعی است که شیطان در جلدش برود و به بیسکوئیت ها دست درازی کند.
ظهر که شد، پدر از سر کار آمد و با دیدن من نزدیک آمد و پرسید که چه می کنم و از صبح، چقدر کاسب بوده ام. من هم گفتم بیسکوئیت را خریده ام سه تومن و می فروشم پنج تومن. دروغ می گفتم. خریده بودم پانزده ریال و می فروختم دو تومن. پدر با شنیدن این حرف گفت: خوب یکی هم به ما بده. من هم زرنگی کردم و بیسکوئیتی که ازصبح به آن نوک زده بودم را به دستش دادم. پدر بیسکوئیت را زیر و رو کرد. ظاهراً می خواست چیزی بگوید، اما نگفت.
دست دیگرش را در جیب فرو برد و یک ده تومنی بیرون آورد و به من داد. من ایستادم و جیبهایم را گشتم و دست آخر گفتم: پنج تومنی ندارم که بقیه پول را پس بدهم. پدر هم گفت: اشکال ندارد؛ بعداً با هم حساب می کنیم. و این بعداً هرگز نرسید
امروز که من پدر شده ام و پسری دارم که شیطنت می کند؛ فهمیده ام که آن روزها، پدر قیمت بیسکوئیت را می دانست؛ می دانست که بیسکوئیت را دو تومن می فروشم؛ می دانست که پنج تومنی دارم که پولش را پس بدهم؛ می دانست که بیسکوئیت نوک زده را به او انداخته ام؛ و می دانست که بیسکوئیت را خودم خواهم خورد. و من امروز فهمیده ام که پولی که عمو به من داد را پدر داده بود؛ فهمیده ام که این بازی برای این بود که من دست از «خبط و خطا» بردارم و آدم شوم؛
فهمیده ام که پدر به دنبال «راه انداختن» من بود."
آری، اینجا بود که فهمیدم خداوند نیز قیمت و ارزش کارهای اندک ما را خوب می داند، خوب می داند سه بار خواندن سوره توحید با ختم کل قرآن فرق دارد، خوب می داند یک درهم صدقه در ماه رمضان با هزار درهم صدقه فرق دارد، خوب می داند روزه گرفتن در پنجشنبه اول و وسط و آخر ماه با روزه گرفتن در تمام روزهای ماه فرق دارد، ولی ثواب آنها را برای ما یکی می کند تا امثال من که از لحاظ معنوی یک بچه شیطان و خطاکار به حساب می آییم، دست از «خبط و خطا» برداریم و آدم شویم. می خواهد حداقل ما را راه بیندازد تا کم کم با پاک شدن دلمان، مزه عبادت و لذت مناجات، ما را خودبخود در نیمه های شب بیدار کند و به پای سجاده بکشاند.
🌹و هر گاه بندگان من، از تو درباره من بپرسند، [بگو] من نزديكم، و دعاى دعاكننده را- به هنگامى كه مرا بخواند- اجابت میكنم، پس [آنان] بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند، باشد كه راه يابند.🌹
البقره آیه ۱۸۶
کپےباذڪرصلوات
@
*┄┅═✧﷽✧═┅*
*"فایل صوتی و متن صلوات ضراب"⬇️*
✍ *یکی از اعمالی که مرحوم آیتالله بهجت (قدسسره) مقیّد بودند عصرهای جمعه به آن بپردازند، خواندن صلوات ضراب اصفهانی است که از امام عصر علیهالسلام روایت شده است{ این دعا در اوائل مفاتیحالجنان در اعمال روز جمعه آمده است}*
*صلوات ابوالحسن ضرّاب اصفهانی برای عصر جمعه که خواندن آن هرگز نباید ترک شود*
*سید ابن طاووس فرموده است: این صلوات از مولای ما حضرت مهدی (عج) روایت شده است هرگز این صلوات را ترک نکن، به جهت امری که خداوند(جَلَّ جَلالُه) ما را به آن آگاه نموده است*
⬇️