نیلوفرِ آبی.
گفت:«چرا از حرف زدن طفره میری؟!» گفتم:« چون وحشت دارم احساساتم زیر پاهاش له بشه.» `پازل.
گفت:« آدما از دور کامل و قشنگن، شاید فقط از دور.»
توی سرم گفتم:« شاید منو فقط از دور دوست داشت!»
`پازل.
تورو با خودم غریبه، از غمم جدا میبینم
خودمو پر از ترانه تورو بیصدا میبینم.