گروه پژوهشی آرتا
✅تصویر منتسب به زرتشت از کجا آمده است؟ 🔹در قرن نوزدهم پس از آنکه مبلغان مسیحی مانند جان ویلسون تفک
ماجرای جان ویلسون قطعا نمی دونید چیه
یه مبلغ مسیحی که حدود ۱۵۰ سال پیش میره هندوستان و با زرتشتیان هند (که به پارسیان هند معروفند) مناظره می کنه
و...
اصل ماجرا رو دوست ارزشمند و محققمان آقای نوادری توضیح می دهند 👇
10.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑چگونه زرتشتیان از دیدگاه های اصیل خود فاصله گرفتند !
روایتی شنیدنی از این ماجرا توسط استاد نوادری محقق ارزشمند آیین زرتشت و ایران باستان
گروه پژوهشی آرتا | برای عضویت کلیک کنید
به به چه سخنرانی
خوش به حال دانشجویان یزدی
دکتر مهدی گلشنی از اساتید سرشناسی هستند که قشر دانشجو باید از کتب ایشون بهره ببره
گروه پژوهشی آرتا | برای عضویت کلیک کنید
معرفی برخی از کتب دکتر گلشنی
https://mgolshani.ir/fa/%D9%83%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D9%8A/
5.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑وقتی نام رهبری خوانده می شود و صلوات فرستاده میشه و آقا.....😢
گروه پژوهشی آرتا | برای عضویت کلیک کنید
عزیزانی که مایل به خرید این کتاب بودند لینک اونو قرار میدیم
https://poiict.ir/product/k-12811/
از لحاظ قیمت ۷۵ هزار تومان هست
❇️انوشیروان ساسانی و پسرش که مسیحی می شود!
⛔️انوشیروان ساسانی پسری به نام نوشزاد دارد که برخلاف پدرش و دین ايرانيان آیین مسیحیت را بر می گزیند.
انوشیروان از کار او ناراحت بود او را در کاخ جندی شاپور زندانی می کند .
شاه بیمار می شود ، و حتی فکر می کنند که مرده است و خبر مرگ شاه را به پسرش، نوشزاد دادند او شاد می شود
ز مرگ پدر شاد شد نوشزاد
که هرگز ورا نام نوشین مباد
نوشزاد زندانیان را آزاد می کند و سی هزار تن از مسیحیان نیزه دار و خنجر دار گردش جمع می شوند.
قیصر روم نامه ای به او نوشت که از این پس تو بزرگ جندی شاپوری و هم آواز و هم کیش ما تو هستی !
خبر کار نوشزاد به پایتخت و شاه می رسد ، شاه می گوید او و افرادی که گرد او جمع شده اند پست و کم خرد و بی ارزشند سپس دستور داد لشکری برای تنبیه او آماده کنند. در ابتدا نماینده ایی می فرستد که با پسرش صحب کند که
نوشزاد به فرستاده انوشیروان چنین می گوید :
ای پیر فرتوت و مغرور از فرزند شاه مخواه که تسلیم شود ! من دین کسری را نمی خواهم هر کس در دین مسیح کشته شود نزد خدا می رود من از کشته شدن نمی هراسم !
👈جنگ شروع می شود
جنگجویان زیادی کشته شدند. فرمانده انوشیروان دستور تیرباران داد ، نوشزاد زخمی شد و با رنگ پریده به میان لشکر آمد و اسقف را فراخواند و گفت اگر درگذشتم قاصدی را نزد مادرم بفرستید تا بگوید بر مرگ نوشزاد غم مخور و ناراحت مباش ! دنیا اینگونه است ، مرا به رسم زردشتیان در دخمه مگذارید و چون مسیحیان در گور بگذارید .
مکن دخمه و تخت و رنج دراز
به رسم مسیحا یکی گور ساز
و در نهایت کشته شده و به سبک مسیحیان به خاک گذاشته می شود.
منبع : شاهنامه فردوسی
گروه پژوهشی آرتا
https://eitaa.com/joinchat/2525560832C7caee8d264
❇️انوشیروان و کشتن، مهبود، وزیر فرهیخته ایرانی
🔻فردوسی در شاهنامه در مورد این فرهيخته ایرانی چنین بیان می کند:
دلی پرخرد داشت و رای درست
ز گیتی به جز نیکنامی نجست
که مهبود بدنام آن پاک مغز
روان و دلش پر ز گفتار نغز
مهبود، خدمات فراوانی به شاه و ایران داشته است و مورد اعتماد انوشیروان بود. یکی از درباریان نسبت به این وزیر باهوش و خردمند حسادت می کند و به همراه یک یهودی زهر در غذای انوشیروان می ریزد. این شخص درباری قبل از مصرف غذا، به شاه اطلاع میده که زهر در غذا موجود است و به دروغ تقصیر را گردن مهبود می اندازد. انوشیروان بدون کوچکترین تحقیقی درجا دستور کشتن و قطع کردن سر این وزیر فرهیخته و خانواده وی را می دهد.
بفرمود کز خان مهبود خاک
برآرید وز کس مدارید باک
بر آن خاک باید بریدن سرش
مه مهبود مانا مه خوالیگرش
به ایوان مهبود در کس نماند
ز خویشان او درجهان بس نماند
به تاراج داد آن همه خواسته
زن و کودک و گنج آراسته
🔹 خانواده این وزیر فرهيخته چه گناهی داشته اند جناب #انوشیروان عادل!؟ البته خود این وزیر فرهیخته هم بی گناه بود
البته بعدا انوشیروان متوجه قضیه می شود.
از شخص درباری می پرسد چرا زهر در غذا ریخته است. شخص درباری گناه را گردن یهودی می اندازد. شاه فورا او را دستگیر کرد و به مرد یهودی گفت : اصل ماجرا را تعریف کند . یهودی بعد از امان خواستن از شاه ماجرا را بازگفت .
جهود از جهاندار زنهار خواست
که پیداکند راز نیرنگ راست
شاه بعد از استماع ماجرا دستور داد تا دو دار آماده کنند و این دو نفر را به سزای عملشان برسانند.
🔹آقای شاه مگر امان نداده بودی؟
البته جناب شاه بعدا از کشتن مهبود ناراحت می شود و کمی گریه می کند و سعی می کند اصطلاحا خیراتی برای این وزیر فرهیخته ایرانی انجام دهد.
گروه پژوهشی آرتا | برای عضویت کلیک کنید
داستان بعدی
در مورد انوشیروان و بزرگمهر(بوذرجمهر) هست
دیگه بزرگمهر این وزیر فرهیخته ایرانی را فکر کنم همه بشناسید