🔻اسلام مایه وحدت ایرانیان
عکس العملها و یکپارچگی فضاهای فرهنگی ایرانی غرب و شرق در زیر سیطره اسلام مایه وحدتی گشت که از زمان هخامنشیان سابقه نداشت.
حتی در همان زمان #هخامنشیان نیز میزان پیوند یکپارچگی قابل قیاس با وحدت کامل دوران اسلامی که قرنها بعد پایدار شد نبوده است.
تنهادر زمان #اسلام بود که حماسه همگانی ایرانی که داستانهای پهلوانی شرق را با تاریخ ایرانی نسبتا خشک غرب پیوند داد پدیدار شد. تنها در زمان اسلام بود که بیداری و واقعیت گرایی نسبت به وحدت ایرانی و باز شناسی هویت ایرانی در برابر عرب پیدا شد.
ریچارد ن. فرای
عصر زرین فرهنگ ایران ص ۶۹ و۷۰
✅ @Anti_Archaism
🔻انواع برده داری در زمان ساسانیان
بردگان را می خریدند یا سپاهیان به اسارت می گرفتند و جزو دارایی به شمار می آمدند.میانگین قیمت هر برده/بنده پانصد استیر و برابر بهای یک زن بود.
نکته👈« در زمان ساسانیان ارزش یک زن به اندازه یک برده بود»
سروران ( صاحبان) می توانستند همانند حیوان بارکش با آنان رفتار کنند.
هر رسته از بردگان پایگاهی ویژه خود داشت: «بنده» ، « غیر شهری» ،« برده»
و « تن»
بندگان اصولا به امور خان و مان یا خدمات دیگری نظیر خدمت در آتشکده گماشته می شدند.
نکته👈استفاده از بردگان در امور دینی و مذهبی
« غیر شهری ها» یا همان بردگان انیرانی غیر زردشتی معمولا به کار موقت برزیگری می پرداختند،چه صاحب زمین تغییر می کرد یا نه.
این نوع بردگان ندرتا در کارهای خانگی دست داشتند.
بردگان همانند غیر شهری ها بنابر توانایی شان به انجام کارهای زراعی ،ساختمان سازی، و یا انواع دیگر کارهای یدی گمارده می شدند.
💥بردگان دارای غل و زنجیر را « تن» می نامیدند.
مالکیت بندگان موروثی بود.
فروش برده به غیر زردشتیان اکیدا ممنوع و مکافات این جرم داغ کردن هر دوسوی معامله بود.
#برده_داری_ایران_باستان_ساسانیان
فصلنامه نامه پارسی
مقاله طبقات اجتماعی در ایران
نویسندگان شروو،پیر برایان ، منصور شکی ص ۳۶ و ۳۷
✅ @Anti_Archaism
۲۰مهرماه
بزرگداشت #حافظ_شیرازی
🔰حافظ به تصريح محمد گل اندام كه، معاصر و همدرس وي بوده،« تفسير قرآن نيك مي دانست و مطالع الانظار في طوالع الانوار تاليف بيضاوي و مفتاح العلوم سكاكي را مطالعه مي كرد و از پژوهش در ديوان هاي شاعران پارسي گوي و عرب زبان بهره هايي برد.»
🔰محمد گل اندام كه اولين بار ديوان او را جمع آوري كرده است از حافظ چنين ياد مي كند «مولانا الاعظم المرحوم الشهيد مفخر العلما استاد نحارير الاد با شمس المله الدين محمد الحافظ الشيرازي»
🔰تذكره نويسان نوشته اند كه او يكي از حافظين قرآن كريم بود چنان كه در اشعار خود به اين دو مطلب اشاره مي كند
عشقت رسد به فرياد ار خود بسان حافظ
قرآن ز بر بخواني در چارده روايت
ز حافظان جهان كس چو بنده جمع نكرد
لطايف حكمي با نكات قرآني
نديدم خوشتر از شعر تو حافظ
بقرآني كه اندر سينه داري(1)
🔰شيراز در دوره اي كه حافظ تربيت مي شد اگر چه وضع سياسي آرام و ثابتي نداشت ليكن مركزي بزرگ از مراكز علمي و ادبي ايران و جهان اسلام بشمار مي رفت و اين مسئله به خاطر تدابير اتابكان سلغري فارس بود كه شيراز را در مقابل حملات مغول محفوظ نگه داشتند لذا حافظ در مركزي كه مجمع عالمان و انديشمندان و سلاطين دانش دوست و مروج دانش، پرورش يافت، چنان كه در اشعار خود سياست هاي آنان را ستايش نموده است.(2) اما به خاطر سياست هاي سخت گيرانه پادشاهان، پيروان اهل بيت (عليهم السلام) نمیتوانستند عقاید خود را بیان کنند، چرا كه بر اكثر نقاط ايران حاكمان اهل سنت و مكتب خلافت حكمراني مي كردند و حتي غزنويان در اين مورد بسيار سخت گيري مي كردند تا جايي كه كتاب هاي شيعيان و مراكز علمي آنها را به آتش كشيدند، و بسياري از آنان را به خاك و خون كشيدند بر اين اساس عرفا و شعراي بزرگ و علماي اسلام بيشتر در حالت تقيه زندگي مي كردند و فضاي سياسي اقتضاء مي كرد كه خردمندان اظهار عقيده و مذهب ننمايند بلكه در نوعي استتار به فعاليت فرهنگي بپردازند و از فرصت هاي به وجود آمده به نشر فرهنگ و علوم اقدام نمايند.
درباره حافظ نيز وضع اين گونه است و همه در اين قول اتفاق دارند كه او از اديبان بزرگ جهان اسلام و ايران است و او از نظر عرفان و شناخت به جايگاه و مرتبه اي رسيده بود كه به جز پيروي از اسلام راستين و مكتب اهل بيت (عليهم السلام) نمي توان به آن جايگاه رسيد، اما بنا بر اقتضاي زمانه از اظهار و آشكار كردن اين انديشه ها معذور بود(تقیه)، ولي در هر صورت قرايني در ديوان و آثار او وجود دارد كه عشق او را به خاندان پيامبر و امير مؤمنان به اثبات مي رساند چنان كه مولوي و سعدي و عطار نيز از اين ويژگي برخوردار هستند و هر يك از آنها در اشعار خود ارادت كامل خويش را به اهل بيت اظهار كرده اند.
🔺حافظ در جايي نجات و رسيدن به كمال را اينگونه ممكن مي داند:
حافظ اگر قدم زني در ره خاندان بصدق
بدرقه رهت شود همت شحنه ي نجف
🔺شارحان اشعار حافظ اين بيت را چنين توضيح داده اند:
اي حافظ اگر راه خاندان پيامبر را صادقانه بپوئي عنايت و توجه امير نجف علي ـ عليه السّلام ـ نگاهبان تو خواهد شد.(3)
🔺مرحوم شهيد مطهري از محيط طباطبائي نقل نموده است كه «حافظ را در عصر خودش و عصرهاي بعد، شيعه مي دانستند.»(4)
به طور کلی می توان گفت: آنچه از اشعار خواجه حافظ بر میآید قدر مسلم آن است که در مشرب تصوف با صوفیان خشک سنی سازش نداشته بطوری که دیده میشود مکرر از شطح، دلق و ریا و با آن قبیل صوفیان با لهجه تمسخر و گاهی تعرض سخن می گوید و صاحبدلان را از دام تصوف و صوفیان برحذر می دارد. و علاقه مندی بیشتری درباره عرفان شیعه و نماز شب و سیر سلوک معنوی و گریه های سحری دارد که در فرهنگ اهل بیت و مذهب شیعه پر رنگ و با مذا ق شیعه سازگار تر است. مانند: صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد/ آغاز فکر با فلک حقه بـاز کرد
و حافظ روابط خوبی با امراء و سلاطین مانند شیخ ابواسحاق و منصور و زین العابدین که شیعی بودند داشته در مقابل نسبت با امیر مبارزالدین محمد و شاه شجاع که سنی بودند روابطی در این حد نداشته است.
مدح حافظ درباره حاکمان شیعه قوی تر و بیشتر از حاکمان سنی است.
می توان گفت عدم اظهار تشیع از سوی حافظ و رابطه با امرای سنّی از تقیه بوده که از اصول شیعه به شمار می رود.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
1. ديوان حافظ، تصحيح خطيب رهبر، تهران، صفي عليشاه، 1371، مقدمه ص20.
2. صفا، ذبيح الله، تاريخ ادبيات، تهران، انتشارات فردوس، چاپ نهم،1372، ج 3، بخش دوم، ص 1064.
3. رهبر، خطيب، پيشين، ص 403.
4. مطهري، عرفان حافظ، تهران،صدرا، چاپ پانزدهم، 1377، ص62.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✅ @Anti_Archaism
🔻استاد بارتولد بر آن است که ترکان تا پیش از سده ششم میلادی به آسیای میانه راه نیافتند. استاد گومیلف ضمن بحث پیرامون ترکان چنین نوشته است:
"تازيان همه جنگاوران کوچ نشین ساکن شمال سرزمین سغد راترک نامیدند.
از این رو بسیاری از اقوام ساکن آسیای میانه به خطا ترک نامیده شدند حال آنکه اقوام مذکور هرگز ترک و جزء خاقانات نبودند. باید افزود که برخی از اقوام و تیره ها چون ترکمانان، مردم شبه جزیره آناتولی ( ترکیه کنونی) مردم آلبانیای قفقاز نیز مردم آذربایجان هیچگاه کمتر خویشاوندی با ترکان و مغولان نداشته اند. بدین روال استادگومیلف نه تنها مردم آسیای میانه، آلبانیای قفقاز و آذربایجان بلکه مردم شبه جزیره آناتولی را نیز ترک نمی داند زیرا زبان تنها و معرف مشخصات قومی ونژادی نیست.
آذربايجان ازکهن ترین ایام تاامروز /دکتر عنایت الله رضا/ص 75
#تاریخ_آذربایجان
@Anti_Archaism
🔻نفوذ متون یونانی،رومی و هندی به اوستا!
به فرمان اردشیر و پسرش شاپور،کتابهایی از دوروتئوس و بطلیموس و دیگران را به پهلوی ترجمه کرده بودند.
👈تازمان شاپور وپیش از قدرت فراگیر و حکومت جابرانه #مزدیسنی_زرتشتی
در ایران که بوسیله #کرتیر بنیاد یافت ،
بسیاری از این گونه آثار آزادانه تر به پهلوی ترجمه شد.
🔷درزمان انوشیروان نیز توجه به ترجمه ی « کتب یونانی و رومی »
از جمله آثار مربوط به زیج ، چون زیج هندوان و زایچه کوشای هندی به فارسی میانه ترجمه شد که در نامه های منوچهر ودینکرد به آن اشاره شده است.
👈ایرانیان و موبدان زرتشتی بعدها به همه ی این گونه آثار ، به چشم نوشته های مقدس دینی نگریسته و آن ها را در #اوستا گنجانیدند.👉
هاشم رضی
گاهشماری و جشن های ایران باستان ص۱۳۹و ۱۴۰
@Anti_Archaism
📌ناسیونالیسم در ایران معاصر/ به قلم عبدالرضا نواصری
قسمت اول
اوایل قرن نوزدهم با رویش جوانه های انقلاب مشروطیت، افکار ناسیونالیستی و مفاهیمی همچون ملت، هویت ملی و حاکمیت ملی و شوق اندیشیدن به میهن به عنوان واحد سیاسی با مرزهای مشخص جغرافیایی به فضای روشنفکری ایران وارد شد. تا قبل از انقلاب مشروطه، مفهوم "ملت" حس تعلق جمعی بود که به پیروان یک دین و آیین خاص اطلاق می گردید. اما مفهوم امروزی ملت به معنای یک اجتماع سیاسی با سرزمین و جغرافیای سیاسی مشخص که مردم بر اساس مشترکاتی با یکدیگر زندگی می کنند، و دولت و حاکمیت سیاسی خود را بر مبنای حقوق و تعهدات مشترک در آن سرزمین به وجود می آورند، پس از انقلاب مشروطه و تحت تأثير اندیشه های عصر روشنگری و انقلاب فرانسه و فرایند ملت سازی اروپای غربی به ایران وارد شد؛ هرچند بسیاری بر این باورند که مفهوم ملت از گذشته های کهن در ایران وجود داشته و جامعه ایرانی پیش از شروع ناسیونالیسم در دو سده اخیر در اروپا و شروع دوران مدرن، برخوردار از عينيت ملت و حس ناسیونالیستی بوده است. و در این باره به شاهنامه؛ تداوم تاریخی مفهوم ایران؛ و اندیشه ایرانشهری برخی از روشنفکران از جمله فریدون آدمیت، احسان یارشاطر، سیدجواد طباطبایی و حمید احمدی بر اساس نظریه ازلی گرایی و ابدی باوری از مفهوم ملت بر این باورند که ایرانیان قبل از دوران پیشامدرن، دارای هویت ملی بوده اند. هم چنین احمد اشرف با استعانت به روایت نمادپردازان قومی آنتونی اسمیت از ناسیونالیسم، ضمن پذیرش نوبنیادی مفهوم ملت و معنای هویت ملی بر آن است که جامعه ایران با برخورداری از میراث تاریخی و آگاهی فرهنگی درباره هویت خود به عصر ملت سازی و ناسیونالیسم قرن نوزدهم پا گذاشته است. به بیان دیگر، مؤلفه های تعلق حس جمعی دوران پیشامدرن از قبیل دین، فرهنگ عمومی و خاطره های تاریخی و خواست مشترک و همزیستی در کنار یکدیگر، سرزمین و زبان ارتباطی مشترک، تسهیل کننده ورود جامعه ایرانی به عصر مدرن ملت سازی و فرایند تشکیل دولت ملت مدرن بوده است.
پیشگامان اندیشه های ناسیونالیستی در ایران تحت تأثير اندیشه عصر روشنگری و انقلاب فرانسه بودند و با اشتیاق فراوان در پی زمینه سازی فرهنگی برای وارد کردن جامعه ایرانی به دنیای تجدد بودند بر اثر سرخوردگی ناشی از شکست های نظامی ایران در جنگهای به روسیه و انگلیس و دخالتهای آنان از یک طرف، و از سوی مواجهه با عقب ماندگی تاریخی ایران در مقایسه با اروپا، به نشر ايه
با اروپا، به نشر ایدئولوژی ناسیونالیسم در ایران همت گماشتند.
"ناسیونالیسم نژادی در تاریخ معاصر ایران،عبدالرضا نواصری
✅ @Anti_Archaism