eitaa logo
آنتی سگدون
70 دنبال‌کننده
26.2هزار عکس
12.8هزار ویدیو
51 فایل
کانال بصیرتی برای آگاه سازی ازشایعات در مورد بیماری کرونا وخبرهای برخط روز ثواب بصیرتی این کانال وقف امام شهدا ،شهدا دفاع مقدس ، مفقودین و شهدای گمنام ،شهیدسردار سلیمانی و شهید ابوالمهدی و تمامی شهداء مدافع حرم و امنیت میباشد. لطفا در ثواب آن شریک باشید
مشاهده در ایتا
دانلود
بعد از شهادت تا مدتها توی دست داعشی ها بود. تا اینکه قرار شد لبنان و داعش، تبادلی با هم انجام بدهند. بنا شد حزب‌الله تعدادی از اسرای را آزاد کند و داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزب الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند. به من گفتند: "می‌توانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را کنی?" می دانستم می‌روم در دل خطر و امکان دارد داعشی‌ها کنند و بلایی سرم بیاورند. اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهمتر بود. قبول کردم. خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و رفتیم طرف . ※※※※ توی دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه اش ما را می پایید. پیکری شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!" میخکوب شدم از درون گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم. رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم?! این بدن شده. این بدن قطعه قطعه شده!" بی اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت و اسلحه اش را کرد و کشید طرفم. داد زدم: "پست فطرتا. مگه شما مسلمون نیستید?! مگه دین ندارید?! پس کو سر این جنازه?! کو دست هاش?!" حاج سعید حرف‌هایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه می‌کرد. داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت: "این کار ما نبوده.کار داعش عراق بوده." دوباره فریاد زدم: "کجای آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید!?" داعشی به زبان آمد. گفت: "تقصیر خودش بود. از بس حرص مون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کرده‌ام،و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!" هر چه می کردم، پیکر قابل شناسایی نبود.به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکر را با خودمون ببریم برای شناسایی دقیق تر." اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا." نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، جنازه محسن نبود و داعش می خواست مان بدهد. توی دلم شدن به علیها السلام. گفتم: "بی بی جان. خودتون کمک مون کنید. خودتون دستمون رو بگیرید.خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید."😭 یکهو چشمم افتاد به تکه کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد. خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن،استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم!😔 بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم. نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر . از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم. وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم بهشان که از آن آزمایش DNA بگیرند. دیگر خیلی خسته بودم. هم خسته ی و هم . راقعا به استراحت نیاز داشتم فرداش حرکت کردم سمت دمشق.همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله، پیکر محسن را تحویل گرفته اند.💝 به دمشق که رسیدم، رفتم حرم بی بی علیهاالسلام. وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچه‌ها آمد پیشم و گفت: " و شهید حججی اومده‌ان سوریه. الان هم همین جا هستن. توی حرم." من را برد پیش پدر محسن که کنار ایستاده بود. پدر محسن می دانست که من برای پسرش رفته بودم. تا چشمش به من افتاد، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: "از محسن آوردی?" نمی‌دانستم جوابش را چه بدهم. نمی‌دانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر را تحویل داده‌اند? بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل داده‌اند? بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل داده‌اند?😭 گفتم: "حاج‌آقا، مقر حزب الله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش." گفت: "قسمت میدم به بی‌بی که بگو." التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست.😭 دستش رو انداخت میان شبکه‌های ضریح حضرت زینب علیها السلام و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارموش رو برآوردی، راضی ام." وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم: "حاج‌آقا، سر که نداره!بدنش رو هم مثل علی اکبر علیه السلام و اربا اربا کرده ان."😭 هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: "بی بی جان، این هدیه را از من قبول کن!"💔 🌷🌷🌷🌷🌷
🔵دبيركل حزب‌الله لبنان امشب (ساعت ۲۱به وقت تهران) درباره آخرين تحولات لبنان و منطقه سخنراني خواهد كرد. ❌❌❌
📸این عکس توسط حزب الله لبنان به عنوان هشدار جدی به نتانیاهو منتشر شده با عبارت «نتانیاهو توانایی های ما رو آزمایش نکن» https://eitaa.com/Anti_Corona
بعد از شهادت تا مدتها توی دست داعشی ها بود. تا اینکه قرار شد لبنان و داعش، تبادلی با هم انجام بدهند. بنا شد حزب‌الله تعدادی از اسرای را آزاد کند و داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزب الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند. به من گفتند: "می‌توانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را کنی?" می دانستم می‌روم در دل خطر و امکان دارد داعشی‌ها کنند و بلایی سرم بیاورند. اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهمتر بود. قبول کردم. خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و رفتیم طرف . ※※※※ توی دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه اش ما را می پایید. پیکری شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!" میخکوب شدم از درون گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم. رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم?! این بدن شده. این بدن قطعه قطعه شده!" بی اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت و اسلحه اش را کرد و کشید طرفم. داد زدم: "پست فطرتا. مگه شما مسلمون نیستید?! مگه دین ندارید?! پس کو سر این جنازه?! کو دست هاش?!" حاج سعید حرف‌هایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه می‌کرد. داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت: "این کار ما نبوده.کار داعش عراق بوده." دوباره فریاد زدم: "کجای آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید!?" داعشی به زبان آمد. گفت: "تقصیر خودش بود. از بس حرص مون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کرده‌ام،و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!" هر چه می کردم، پیکر قابل شناسایی نبود.به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکر را با خودمون ببریم برای شناسایی دقیق تر." اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا." نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، جنازه محسن نبود و داعش می خواست مان بدهد. توی دلم شدن به علیها السلام. گفتم: "بی بی جان. خودتون کمک مون کنید. خودتون دستمون رو بگیرید.خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید."😭 یکهو چشمم افتاد به تکه کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد. خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن،استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم!😔 بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم. نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر . از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم. وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم بهشان که از آن آزمایش DNA بگیرند. دیگر خیلی خسته بودم. هم خسته ی و هم . راقعا به استراحت نیاز داشتم فرداش حرکت کردم سمت دمشق.همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله، پیکر محسن را تحویل گرفته اند.💝 به دمشق که رسیدم، رفتم حرم بی بی علیهاالسلام. وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچه‌ها آمد پیشم و گفت: " و شهید حججی اومده‌ان سوریه. الان هم همین جا هستن. توی حرم." من را برد پیش پدر محسن که کنار ایستاده بود. پدر محسن می دانست که من برای پسرش رفته بودم. تا چشمش به من افتاد، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: "از محسن آوردی?" نمی‌دانستم جوابش را چه بدهم. نمی‌دانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر را تحویل داده‌اند? بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل داده‌اند? بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل داده‌اند?😭 گفتم: "حاج‌آقا، مقر حزب الله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش." گفت: "قسمت میدم به بی‌بی که بگو." التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست.😭 دستش رو انداخت میان شبکه‌های ضریح حضرت زینب علیها السلام و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارموش رو برآوردی، راضی ام." وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم: "حاج‌آقا، سر که نداره!بدنش رو هم مثل علی اکبر علیه السلام و اربا اربا کرده ان."😭 هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: "بی بی جان، این هدیه را از من قبول کن!"💔 🌷🌷🌷🌷🌷
🔹 ارتش وحشی صهیونیستی تمام نیروهای ذخیره اطلاعاتی که در مرخصی هستند را فرا خواند. 🔸 گشایش پناهگاه‌های جهود در جبهه شمالی در مرز : متولا، کریات شمونا، گالیله غربی، راس ناقورا، سافد، افولا، طبریاس، میگدال هاامک، نهاریا، عکا، کرمیل، کریات، کریات شموئل، کریات موتزکین، کریات حیم، کریات یام 🔸 گشایش پناهگاه‌ها در جبهه جنوبی در‌مرز با : بئرشبا، اشکلون، اشدود، یاونه، ریشون لزیون 🔥 یدیعوت احارونوت اعلام کرد با تصمیم کابینه امنیتی رژیم جعلی، ارتش اشغالگران امشب به اهدافی در نوار غزه و لبنان حمله خواهد کرد. 💥 لبنان: ما در در کنار مردم در تمام جبهه‌ها شرکت خواهیم کرد. 🔹 پرواز هواپیماهای جنگی بر فراز آسمان نبطیه در جنوب لبنان 🔸 آمادگی کامل پدافند هوایی و نیروهای و بچه‌های مستقر در خاک 🔹 : ما هیچ تمایلی به تغییر وضعیت موجود اماکن مقدس در اورشلیم (تخریب مسجدالاقصی) نداریم!! 🔸 هاآرتص: ارتش به دنبال انتقال درگیری از لبنان به غزه است! 🔹 کانال ۱۲ عبری: افزایش وضعیت آماده‌باش در اورشلیم 🔹 کانال ۱۴ عبری: فلسطینیان با کوکتل مولوتف علیه شهرک نشینان در اورشلیم شرقی حمله کردند. 🔸 اوضاع در اشغالی به شدت امنیتی است. مردم ساکن در خیابان‌ها در حال مبارزه با اشغالگران هستند. 🔹 اسماعیل هنیه رهبر : از تمامی فلسطین میخواهیم که همه در آماده‌باش صدرصدی باشند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/Anti_Corona
9.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ایران و لبنان درحال تدارک حمله گسترده به سرزمین‌های اشغالی آکسیوس به نقل از یک مقام ارشد اسرائیلی: 🔹سازمان اطلاعات اسرائیل انتظار دارد ایران حمله موشکی گسترده‌ای به اسرائیل انجام دهد. 🔹پنتاگون و فرماندهی مرکزی آمریکا در حال آماده‌سازی مشابه آنچه در جریان حمله آوریل گذشته رخ داد، هستند. 🔹آماده سازی‌ها شامل استقرار تجهیزات نظامی آمریکا در شرق مدیترانه و دریای سرخ است. 🔹ممکن است چند روز طول بکشد تا ایرانی‌ها و نائبان آنها  هماهنگ شده و برای حمله به اسرائیل آماده شوند. 🔹واکنش ایران ممکن است گسترده‌تر باشد و احتمال دارد حزب‌الله لبنان نیز در این حملات مشارکت کند. https://eitaa.com/Anti_Corona
سپاه همیشه مظلوم... https://eitaa.com/Anti_Corona
به یاد ابر مرد او به ملت ما جرئت و هویت داد. امشب که در اوج قدرت هستیم و با اقتدار در دفاع از مظلوم قد علم کرده ایم، ماحصل انقلاب جمهوری اسلامی است. https://eitaa.com/Anti_Corona
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ یحیی سنوار : من این جمله از امام علی را خوب به خاطرم سپرده ام که گفت: 🔹دو روز در زندگی انسان هست، روزی که در آن مرگ سرنوشت تو نیست، و روزی که مرگ سرنوشت تو ست. 🔹در روز اول هیچ کس نمی تواند به تو آسیبی برساند و در روز دوم هیچ کس نمی تواند تو را نجات دهد... یحیی سنوار رهبر جنبش حماس به درجه رفیع شهادت نائل آمد 🥀 https://eitaa.com/Anti_Corona
38.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 رودخانه لیتانی کجاست و چرا اسرائیل اصرار دارد حزب الله را تا پشت این رودخانه عقب براند. https://eitaa.com/Anti_Corona
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🔻شهادت آری، ذلت خیر! 🔹جان می‌دهیم ولی زیر بار ذلت نمیرویم؛ رزمندگان حزب‌الله تا آخرین نفس میجنگند و در آخر شهید میشوند... 🥀🥀🥀🥀🥀 https://eitaa.com/Anti_Corona