eitaa logo
Antifeminism
80 دنبال‌کننده
644 عکس
435 ویدیو
226 فایل
Antifeminism
مشاهده در ایتا
دانلود
. 💠 اهل نجاتیم با حسین شال عزای ماه محرّم بیاورید یک خیمه روضه، یک دهه ماتم بیاورید چندی است رنگ غربت دنیا گرفته‌ایم ما را به شهر شاهد مَحرم بیاورید خالی شده است چشمۀ چشم و گرفته دل آبی ز اشک و آتش نم‌نم بیاورید تا خیمۀ عزای حسینش به‌پا کنیم با اذن فاطمه نخ و پرچم بیاورید شکر خدا که اهل نجاتیم با حسین از کربلا به محفل ما غم بیاورید ما را رها کنید در این دشت لاله‌گون "باز این چه شورش است" و کمی دم بیاورید از خیمۀ غریبی زینب برایمان اشعار روضه‌های مجسّم بیاورید یا از کنار خیمۀ سقای تشنه‌لب مشکی ز اشک و آه دمادم بیاورید تا قلب شرحه‌شرحۀ ما شهر او شود شرحی از آن مصیبت اعظم بیاورید آسان که نیست دیدن مولایمان به خون ما را به روز واقعه کم‌کم بیاورید... ✍️ ، محرم‌الحرام ١٤٤٢ 🏴
♨️به نام نامی سر، بسمه‌ تعالی سر بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر فقط به تربت اعلات، سجده خواهم کرد که بنده‌ی تو نخواهد گذاشت، هرجا سر قسم به معنی لا یمکن الفرار از عشق که پر شده است جهان، از حسین سرتاسر نگاه کن به زمین! ما رأیت إلا تن به آسمان بنگر! ما رأیت إلا سر سری که گفت: «من از اشتیاق لبریزم به سرسرای خداوند می‌روم با سر هر آنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر.» سری که با خودش آورد بهترین‌ها را که یک به یک، همه بودن سروران را سر زهیر گفت: حسینا! بخواه از ما جان حبیب گفت: حبیبا! بگیر از ما سر سپس به معرکه عابس، " أجنّنی"گویان درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر بنازم " أم وهب" را، به پاره تن گفت برو به معرکه با سر ولی میا با سر خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید گذاشت آخر سر، روی پای مولا سر چنان که یک تن دیگر به آرزوش رسید به روی چادر زهرا گذاشت سقا، سر در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد همان سری است که برده برای لیلا سر پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر امام غرق به خون بود و زیر لب میگفت: به پیشگاه تو آورده ام خدایا سر! میان خاک، کلام خدا مقطعه شد میان خاک؛ الف، لام، میم، طا، ها، سر حروف اطهر قرآن و نعل تازه‌ي اسب چه خوب شد که نبوده است بر بدن‌ها سر تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود به هرکه هرچه دلش خواست داد، حتی سر و جنگ تن به تنِ آفتاب و پیکر او ادامه داشت ، ادامه، سه روز ، اما سر، جدا شده است و سر از نیزه‌ها درآورده است جدا شده است و نیفتاده است از پا سر صدای آیه کهف و رقیم می‌آید بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام که آفتاب درآورد از کلیسا سر عقیله، غصه و درد و گلایه را به که گفت؟ به چوب، چوبه محمل، نه با زبان، با سر دلم هوای حرم کرده است می‌دانی دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر حمیدرضا برقعی
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 نماهنگ جدید خواننده سلام فرمانده برای شهدای شاهچراغ جون می‌زارم برای کشورم، من رگ و خونم ایرانیه این که می‌بینی چند بچه نیست، نسل قاسم سلیمانیه لاله‌ها، لاله ریخت روی زمین، تا تو دنیا شدیم رو سفید واسه هر کرسی مملکت، دادیم هفتاد و دوتا شهید نحن عمار، نحن عمار منم عمار، یک عمار ایرانی از نسل سلیمانی منم میرزا، همان کوه غیرت میرزا کوچکِ گیلانی منم سلمان، همون سلمان منا از تبار ایرانی منم یک آرشامم، منم علی اصغر مثل محمدرضا، مدافع این سنگر مثل حسین فهمیده فدایی رهبر یادم داد، اگر عشق باشه راحت عاشقی یادم داد، باید جون گذاشت بابت عاشقی یادم داد، یک و بیست بشه ساعت عاشقی منم یک آرشامم، منم علی اصغر مثل ، این مثل فدایی ، بهشت تو چشم تو دیدم دفتری که عکس تو رو داشت خریدم غرق شور و شینیم، با پرواز تو زیر دینیم ، این مرد رو منم حساب کن واسه رو منم حساب کن اصلا همه جور رو منم حساب کن منم یک ، منم مثل ، این سنگر مثل فدایی