🔵اوکراین: به زودی شاهد انزوای کامل روسیه خواهیم بود 🔹«دمیترو کولبا» وزیر خارجه اوکراین:متوجه شروع فروپاشی روسیه هستیم که به زودی شاهد انزوای کامل آن خواهیم بود. ما تاثیر تحریم‌ها را بر روسیه می‌بینیم. تحریم‌ها بی‌سابقه هستند و خسارات زیادی به روسیه وارد کرده‌ است. در تلاش هستیم تا ضررهای مالی را برای روسیه بیشتر کنیم. باید جلوی پوتین را بگیریم 🔹همه می‌توانند به گردان بین‌المللی که برای دفاع از اوکراین تشکیل داده‌ایم، بپیوندند. ما کسی را مجبور به شرکت در جنگ نمی‌کنیم و داوطلبان خارجی زیادی داریم. #اوکراین @Antiliberalism

🔴ترکیب استقلال برابر گل‌گهر ⚽️ سیدحسین حسینی، محمد دانشگر، روزبه چشمی، عارف غلامی، صالح حردانی، مهدی مهدی‌پور، عزیزبک آمانوف، جعفر سلمانی، امیرحسین حسین‌زاده، کوین یامگا و رودی ژستد ⏰ساعت 17:30به وقت ایران #ورزشی @Antiliberalism

#حسینیه‌دل ♥️ عشق یک واژه ی بی ارزش و بی معنی بود تا که یکباره خدا گفت که عشــــق است حسین❤️ #شعبانیه #ولادت_امام_حسین @Antilliberalism

جشن سوم #ماه_شعبان #امام_حسين سرود #ولادت_امام_حسین♥️ | حسین اومده، الحمدالله... #شعبانیه @Antiliberalism

🔴 وزیر کار: ما در ۱۸۰ روز گذشته ۲۰۰ کار جدی کردیم که بیمه زوج‌های نابارور و زنان خانه‌دار و صدور ۳ روزه مجوز آموزشگاه‌های آزاد از جمله آن‌هاست. #دولت_انقلابی @AntiLiberalism

🎥رمز موفقیت سپاه در کلام شهید سلیمانی ✍به مناسبت سالروز میلاد سالار شهیدان #امام_حسین_(ع) و #روز_پاسدار بخشی از سخنرانی #حاج_قاسم سلیمانی در عملیات کربلای1 منتشر شد. @Antiliberalism

من ابالفضلۍترینم✨ #ولادت_حضرت_ابالفضل'ع'🎉 #شعبانیه @Antiliberalism

🔵 نظامیان روس وارد مرکز شهرک «اِربین» شدند. 🔹شبکه الجزیره: نظامیان ارتش روسیه وارد مرکز شهرک «اِربین» واقع در شمال غربی کی‌یف پایتخت #اوکراین شدند. 🔹مدیر دفتر شبکه المیادین در مسکو با اشاره به نارضایتی #روسیه از موضع #رژیم_صهیونیستی در بحران اوکراین، از عدم پذیرش میانجی‌گری آن‌ها خبر داد. 🔹️«زلنسکی» از مردم روسیه خواست برای توقف جنگ، علیه «پوتین»، تظاهرات انجام داده و به اعتراضات خود ادامه دهند. @AntiLiberalism

🔵🚨 کاروان لجستیکی ارتش اوکراین در کمین نیروهای دونتکس گرفتار شد. 🔷 یک کاروان ارتش اوکراین که به سمت شهر ماریوپل در حال حرکت بوده در کمین نیروهای دونتسک گرفتار شد. تعدادی از تجهیزات نظامیان اوکراینی منهدم شده و سه راکت انداز توسط نیروهای دونتسک به غنیمت گرفته شد. #اوکراین #دونتکس @AntiLiberalism

❥‌"✿°↷ ⸾• بــَـࢪمـَــــداࢪ‌ِعـــــ♡ــــــشق 𖥸 ˼•⸾. #پارت35 و او جواب داد که: این خودخواهی است. اما من خودخواهی تورا دوست دارم. این فطری است. اما چطور مشکلات حیات را تحمل نمی‌کنی؟ من تورا می‌خواهم محکم مثل یک کوه، سیال و وسیع مثل یک دریا ابدیت، تو می‌گویی ملک؟ ملکیت؟ تو بالا‌تر از ملکی. من از شما انتظار بیشتر دارم. من می‌بینم در وجود تو کمال و جلال و جمال را. تو باید در این خط الهی راه بروی. تو روحی، تو باید به معراج بروی، تو باید پرواز کنی. چطور تصور کنم افتادی در زندان شب. تو طائر قدسی. می‌توانی از فراز همه حاجز‌ها عبور کنی. می‌توانی در تاریکی پرواز کنی. هر چند تا روزی که مصطفی شهید شد، تا شبی که از من خواست به شهادتش راضی باشم، نمی‌خواستم شهید بشود. آن شب قرار بود مصطفی تهران بماند. گفته بود روز بعد برمی گردد. عصر بود و من در ستاد نشسته بودم، در اتاق عملیات. آنجا در واقع اتاق مصطفی بود و وقتی خودش آنجا نبود کسی آنجا نمی‌آمد ولی ناگهان در اتاق باز شد،آنجا در واقع اتاق مصطفی بود و وقتی خودش آنجا نبود کسی آنجا نمی‌آمد ولی ناگهان در اتاق باز شد، من ترسیدم، فکر کردم چه کسی است، که مصطفی وارد شد. تعجب کردم، قرار نبود برگردد. او مرا نگاه کرد، گفت: مثل اینکه خوشحال نشدی دیدی من برگشتم؟ من امشب برای شما بر گشتم. گفتم: نه مصطفی! تو هیچ وقت برای من برنگشتی. برای کارت آمدی. مصطفی با‌‌ همان مهربانی گفت: امشب برگشتم بخاطر شما. از احمد سعیدی بپرس. من امشب اصرار داشتم به اهواز برگردم، هواپیما نبود. تو می‌دانی من در همه عمرم از هواپیمای خصوصی استفاده نکرده‌ام، ولی امشب اصرار داشتم برگردم، با هواپیمای خصوصی آمدم که اینجا باشم. #زندگینامه_شهدا @Antiliberalism

❥‌"✿°↷ ⸾• بــَـࢪمـَــــداࢪ‌ِعـــــ♡ــــــشق 𖥸 ˼•⸾. #پارت36 من خیلی حالم منقلب بود. گفتم: مصطفی من عصرکه داشتم کنار کارون قدم می‌زدم احساس کردم آنقدر دلم پر است که می‌خواهم فریاد بزنم. خیلی گرفته بودم. احساس کردم هرچه در این رودخانه فریاد بزنم، باز نمی‌توانم خودم را خالی کنم. مصطفی گوش می‌داد. گفتم: آنقدر در وجودم عشق بود که حتی اگر تو می‌آمدی نمی‌توانستی مرا تصلی بدهی. او خندید، گفت: تو به عشق بزرگ‌تر از من نیاز داری و آن عشق خدا است. باید به این مرحله ازتکامل برسی که تو را جز خدا و عشق خدا هیچ چیز راضی نکند. حالا من با اطمینان خاطر می‌توانم بروم. من در آن لحظه متوجه این کلامش نشدم. شب رفتم بالا. وارد اتاق که شدم دیدم که مصطفی روی تخت دراز کشیده، فکر کردم خواب است. آمدم جلو و اورا بوسیدم. مصطفی روی بعضی چیز‌ها حساسیت داشت. یک روز که اومدم دمپایی‌هایش را بگذارم جلوی پایش، خیلی ناراحت شد، دوید، دوزانو شد و دست مرا بوسید، گفت: تو برای من دمپایی می‌آوری؟ آن شب تعجب کردم که حتی وقتی پایش را بوسیدم تکان نخورد. احساس کردم او بیدار است، اما چیزی نمی‌گوید، چشم‌هایش را بسته و همین طور بود. مصطفی گفت: من فردا شهید می‌شوم. خیال می‌کردم شوخی می‌کند. گفتم: مگر شهادت دست شماست؟ گفت: نه، من از خدا خواستم و می‌دانم خدا به خواست من جواب می‌دهد. ولی من می‌خواهم شما رضایت بدهید. اگر رضایت ندهید من شهید نمی‌شوم. خیلی این حرف برای من تعجب بود. گفتم: مصطفی، من رضایت نمی‌دهم و این دست شما نیست. خوب هر وقت خداوند اراده‌اش تعلق بگیرد من راضیم به رضای خدا و منتظر این روزم، ولی چرا فردا؟ و او اصرار می‌کرد که: من فردا از اینجا می‌روم. می‌خواهم با رضایت کامل تو باشد. و آخر رضایتم را گرفت. من خودم نمی‌دانستم چرا راضی شدم. نامه‌ای داد که وصیت‌اش بود و گفت: تا فردا باز نکنید. بعد دو سفارش به من کرد، گفت: اول اینکه ایران بمانید. گفتم: ایران بمانم چکار؟ اینجا کسی را ندارم. مصطفی گفت: نه! تقرب بعد از هجرت نمی‌شود. #زندگینامه_شهدا @Antiliberalism