متن شبهه.........
200سال از حمله اعراب به ایران می گذشت زبان فارسی رفته رفته از مدارس ومکاتبات دیوانی حذف و به جای آن زبان عربی اجباری و تعلیم داده می شد.
خلفای عباسی در بغداد با اینکه خلافت خود را مدیون ایرانیان می دانستند با تکبر و غرور خاصی ایرانیان مسلمان را موالی خوانده و از هیچگونه ظلم وستمی بر آنان کوتاهی نمی کردند.
در سیستان خشکسالی اتفاق افتاده بود ولی مامورین خلیفه بيرحمانه خراج و مالیات سنگینی را از دهقانان و بازرگانان طلب کرده و بسوی بغداد می فرستادند تا صرف خوشگذراني خلفای عباسی گردد.
در این میان جوانمردی رویگر زاده از سیستان بر می خیزد
یعقوب ليث صفاری یا رادمان پسر ماهک سیستانی
او با گردآوری دلاوران سیستان و ديگر نقاط ایران زمین به جنگ با خلیفه می پردازد و تمامی سیستان و خراسان تا ماورانهر و مازندران و گیلان و ری و اصفهان و فارس و کرمان تا قسمتی از خوزستان را از تسلط متجاوزان عرب آزاد می کند...
يعقوب در فرمانی به تمام نقاط ایران زبان عربی را حذف و زبان فارسی دری را رایج می کند(در دفاتر دیوانی وحکومتی) تا بعدها ما شاهد ظهور عارفان و شاعران بسیاری در فرهنگ و ادب ایران همچون فردوسی و مولوی و نظامی و حافظ و سعدی باشیم که چگونه در رونق و گسترش زبان پارسی پاسداری کردند...
اگر یعقوب ليث صفاری چنین کار عظیمی برای زبان و ادب پارسی انجام نمی داد کشور ما هم امروز مانند تمامی کشورهای شمال آفریقا عرب زبان بودند.
خلیفه عباسی که تجربه برافتادن خاندان بنی اميه بدست ایرانیان راداشت هراسان پیکی بسوی یعقوب می فرستد و می گوید تمامی نقاطی که در ايران تصرف کردید از آن تو باشد ولی مرا به خلافت مسلمین بپذیرید.
يعقوب ليث صفاری نان و پیاز وشمشیری را در یک سینی مي گذارد و در پاسخ به خلیفه چنين می گوید :
تو یک متجاوز به خاک ایران هستی و در مقامی نیستی که ملک ایران را به ایرانی ببخشی من یک رویگر زاده ایرانی هستم غذای من ساده است نان و پیاز ولی پاسخ من به متجاوزی مانند تو به خاک ایران هرچند خود را خلیفه مسلمین بخوانی این شمشیر است...
برگرفته از تاریخ سیستان و ايران
یعقوب لیث صفاری یکی از آزادگان و فرماندهان وطن پرست ایران بود که در هنگام جنگ با لشکر خلیفه عباسی در دزفول به علت بیماری درگذشت.
یعقوب لیث با لشکری جنگید که فرمانده آن لشکر متجاوز محمد ابن جعفر بود و این فرمانده هم در این جنگ کشته شد.
اکنون قبر این دو نفر چنان تفاوتی باهم دارد که هر کس که تاریخ نداند و نخوانده باشد گمان می کند که یعقوب متجاوز به این کشور بود و محمدابن جعفر مدافع.
وای بر نادانی ما...
اگر وقت کردید و گذرتان به دزفول افتاد حتما به قبر این دو نفر سر بزنید.
قبر محمدابن جعفر (مم بن جعفر) در غرب دزفول با شکوه و عظمت خاصی همه روزه پذیرای زائرانی است که اجدادشان را به خاک و خون کشیده و به نوامیس شان تجاوز کرده و در شرق دزفول در مسیر جاده شوشتر قبری مخروبه و دورافتاده، قبری که اکثر مردم شهر او را نمی شناسند وجود دارد. در این قبر یکی از شجاع ترین،متعصب ترین و وطن پرست ترین فرماندهان تاریخ این سرزمین یعقوب لیث صفاری آرمیده است.
ملتی که تاریخ نمی خواند محکوم به فناست..
پاسخ شبهه.........
✳️ﯾﻌﻘﻮﺏ ﻟﯿﺚ ﺭﻭﯾﮕﺮ (ﺻﻔّﺎﺭ)، ﺍﺯ ﺩﻻﻭﺭﺍﻥ ﺍﻫﻞ ﺳﯿﺴﺘﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﺣﺎﮐﻤﯿﺖ ﺑﻨﯽﺍﻟﻌﺒﺎﺱ ﻗﯿﺎﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺩﺍﺩ. ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﯿﻦ ﺳﺎﻝﻫﺎﯼ 247 ﺗﺎ 265 ﻫﺠﺮﯼ (ﻣﻌﺎﺩﻝ 861 ﺗﺎ 879 ﻣﯿﻼﺩﯼ) ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ.
✳️ﺍﻭ ﺳﺮﺳﻠﺴﻠﻪ #ﺻﻔﺎﺭﯾﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺮﮐﺰ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺍﻭ ﺷﻬﺮ ﺯﺭﻧﺞ (ﺩﺭ ﺍﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎﻥ ﺍﻣﺮﻭﺯﯼ) ﺑﻮﺩ. ﻟﯿﮑﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﻋﺪﻩﺍﯼ ﺍﺯ ﺍﺳﻼﻡﺳﺘﯿﺰﺍﻥِ #ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﮕﺮﺍﯼ ﻗﯿﺎﻡ ﯾﻌﻘﻮﺏ ﻟﯿﺚ ﻋﻠﯿﻪ ﻇﺎﻟﻤﯿﻦ ﺑﻨﯽﻋﺒﺎﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺮﮐﺸﯽ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﺳﻼﻡ ﺗﻌﺒﯿﺮ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. ﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺟﻬﺖ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺗﻘﺎﺑﻞ ﻣﯿﺎﻥ ﻫﻮﯾﺖ ﻣﻠﯽ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺑﺎ ﺍﺳﻼﻡ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺧﺎﺋﻦ -ﮐﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﯾﺎ ﻧﺎﺧﻮﺍﺳﺘﻪ- ﺍﻓﺴﺎﺭ ﺑﺮﺩﮔﯽ ﻭ ﺧﺪﻣﺖ ﺑﻪ ﺻﻬﯿﻮﻧﯿﺴﻢ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﻫﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ، ﺑﺎﯾﺪ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﺩﻟﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻘﻮﺏ #ﻟﯿﺚ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺍﺳﺖ.
✳️ﺍﺯ ﻣﻬﻢﺗﺮﯾﻦ ﺍﯾﻦ ﺩﻻﯾﻞ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺍﻧﺪ ﺍﺯ:
🔸ﯾﻌﻘﻮﺏ ﻋﻠﯿﻪ ﺣﺎﮐﻤﯿﺖ #ﻋﺒﺎﺳﯿﺎﻥ ﻗﯿﺎﻡ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺮ ﮔﺴﺘﺮﻩ ﻭﺳﯿﻌﯽ ﺍﺯ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﺴﻠﻂ ﺷﺪ. ﺍﺯ ﺳﻮﯾﯽ ﻧﺎﻡ ﺍﻭ ﻭ ﻧﺎﻡ ﭘﺪﺭ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻧﺶ ﻫﻤﮕﯽ ﻧﺸﺎﻧﮕﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﻭ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺩﺭ ﮐﻞ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ، ﻫﯿﭻ ﺍﻗﺪﺍﻣﯽ ﺍﺯ ﯾﻌﻘﻮﺏ ﻟﯿﺚ ﺩﺭ ﺟﻬﺖ ﻧﻔﯽ #ﺍﺳﻼﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
🔸ﺳﮑﻪﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﯾﻌﻘﻮﺏ ﻟﯿﺚ ﻭ ﺟﺎﻧﺸﯿﻨﺎﻥ ﺍﻭ ﺿﺮﺏ ﺷﺪ، ﻫﻤﮕﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﻧﺸﺎﻧﮕﺮ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﺳﻼﻡ ﺍﺳﺖ.
🔸ﺳﮑﻪ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﯾﻌﻘﻮﺏ ﻟﯿﺚ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻋﺒﺎﺭﺕ «ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﻻ ﺍﻟﻪ ﺍﻟّﺎ ﺍﻟﻠﻪ ﻭﺣﺪﻩ ﻻ ﺷﺮﯾﮏ ﻟﻪ» ﮐﺎﻣﻼ ﻣﺸﻬﻮﺩ ﺍﺳﺖ.
ادامه پاسخ👇👇